eitaa logo
قرار اندیشه
249 دنبال‌کننده
462 عکس
180 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @mmasir
مشاهده در ایتا
دانلود
Mahmood Karimi - Mikham Ke Nokaresh Basham (128)(2).mp3
741.5K
گفتم که علی، گفت بگو سرّالله گفتم که علی، گفت بگو عین الله گفتم که به وصفش چه بگویم، گفتا لا حول و لا قوة إلا بالله @gharare_andishe
یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی می یابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست، اما در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. اما در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت إذ رمیت را تجربه کرد، اما چگونه؟! تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذ رمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. اما این استقرار چگونه حاصل می شود؟ به بیانی دیگر می توان اینگونه پرسید: چگونه میتوان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. @gharare_andishe
آنچه گمشده‌ی انسان امروز است، تناسب و هماهنگی‌است. انسان همواره به دنبال سازواری و نظم میان اجزای عالَم است. به عبارت بهتر او به دنبال زیربنا و یا عقلِ عالم است، عقلی که بتواند جای چیزها را معین کند و قوام‌بخش و برپادارنده و عالَم‌ساز باشد. شاید بتوان گفت نمونه‌ی این عقل، در شان پدری، خود را نشان می‌دهد، عقلی که برپادارنده‌ی وجود است و همچنان به حفظ و حراست از جایگاه هر چیز توجه دارد. بنابراین شان پدری با تفکر نسبت دارد، از این جهت که به اصل و نقطه‌ی مولد نگاه می‌کند و به همین علت برپاشدن عالَم قائم به اوست و از طرفی اگر با امی بودن مادری نسبت خود را بیابد، می‌تواند از گشتل شدن رهایی یابد و همچنان انکشاف را به دنبال داشته باشد. شاید این‌ نحو از پدری‌است که می‌تواند وجود و عقلی را به فرزندان خویش ببخشد که فارغ از نسبت‌های تصرف‌آمیز جهان امروز بتوانند از بحران‌های امروزی گذر کنند و دست به ساختن و پرداختن جهانِ خود بزنند. اگر از این زاویه حضرت علی(علیه السلام)را به عنوان پدر آفرینش بنگریم، گویا هموست که عقل عالم توحید است. اوست که می‌تواند شان هر چیز را در نسبت با حق به ما که فرزندان اوییم، نشان دهد. از این جهت شان پدری، وجودی را به پدران می‌بخشد که به فرزندان خود چشم دیدن تقدیر و عقل ظاهرشده‌ی زمان را عطا می‌کند، تا در نسبتی مادرانه‌ و شاعرانه زبان به روایتِ قصه‌ی حقیقتِ آن عقل بگشایند و شاید "سرِّ زینب" شدن در همین پدریِ علی(ع) باشد. (ع) @gharare_andishe
AUD-20220217-WA0000.
2.28M
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست به شکوهت، به وقارت، به کلامت زینب پی نبردیم به یکتایی نامت زینب @gharare_andishe
و جهـــــاد تبیین! امری که امروزه در نسبت با ندای ولیّ، بر خویش لازم و واجب می بینم... و شاید در شور جهادی، اولین چیزی که بدان بیندیشم اینست که چه چیزی را باید تبیین کرد؟ و چگونه؟؟؟ اما اکنون می خواهم یک گام عقب تر برگردم، سخنم در خود واژگان عمیق و پرمعنای «جهاد تبیین» است. ظاهرا جهاد برایم آشناست‌؛ تلاش، حرکت با شور و استقامت تا هدف، و از هر کجا که هستی تا مقصد... به مکتب وحی مراجعه می کنم و به دنبال جهاد می گردم: جهاد فـــــــی سبیل الله؛ جهاد فــــــی الله؛ مجاهد فــــــــی سبیله؛ یجاهدون فیــــــه.... حرف ربطی همواره در کنار جهاد به چشم می آید و گویا جهاد را به عالمی مرتبط می کند، انگار جهاد صرفا حرکت پرتلاشی که گاه گمان می رود نیست! بایست «در ساحتی ورود نمود» تا آغاز جهاد در آن معنا یابد! ساحت رویارویی با خدا؛ حقیقتی که در عالم حاضر است و در مجالی ظهور یافته... که اگر این ورود و رویارویی نباشد عنوان مجاهدت هم از تلاش رخت برمی بندد، چنانکه در تقابل و نبرد حق و باطل، تنها تلاشهای جبهه حق جهاد خوانده می شود، که باطل عدم است و دویدنها همه هیچ و هبط...! باید از عدم به عین هستی حقیقت پناه برد و او را یافت و در آغوشش صادقانه وارد شد... صـــــــدق، راستی و درستی در عهد با حقیقت... و جهاد اینجاست، این مواجهه و این در هم آمیزی.... 🍃اللّهمّ ادخلنی مدخل صدق اما اینجا نیمه راه نیست تا که به دنبال تبیین بگردم. اینجا نقطه رویت حقیقت است و تبیین خود به سراغ ما می آید... دیگر محقّق خود مبیّن شده است! حق در این قلب و با این قلب به بیان می آید و از خود می گوید و قصه ظهورش را در جانها به زبان می آورد تا حجاب غفلت را از حضور خویش در باطنها بزداید و در اطمینان و امید آغوش حق استقرار دهد... و شاید راز تبیین حسینی زینب سلام الله علیها را در همین نقطه رویت باید جست: و ما رایت الّا جمیلا! می خواهد قصه رخدادها را بگوید اما از رویت جمــــیل حرف می زند نه فقط جمال! این همان ولایت زینب است! وقت فنای در امام مبین که قتیل العبرات است و روایت او راز اشک را در اعتلای یگانگی با او بر ملا می سازد، و آنها که در این تحقق عبدالله شده اند در ابوّت اباعبدالله شنوای صدای حقیقت می گردند... دیگر تبیین و مبیّن یکی شده اند...  🍃 وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ و شاید روایت حضور و ظهور خداوند در جانها و پدیدارهایی که وسعت و شدت بیشتر دارند بیّن تر باشد اگرچه هیچ صحنه ای خالی از این حضور تاریخی نیست، اما آنچه که بیشتر چشمها را روشن و دلها را گرم می کند، همانهاست که از آن تعبیر به حماسه می کنیم. حماسه هایی که در عین شگفت انگیزی گاه به سادگی یک رخداد معمول زندگی ماست، حماسه حضور... اما به راستی جایگاه مجاهد تبیین نقش حماسه ساز است یا روایتگر حماسه؟ و آیا این دو از هم جدا هستند یا... @gharare_andishe
. به تمام جان حاضر... 🔹متن خوانی گزیده‌ای از کتاب "تنها گریه کن" روایت زندگی اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان 📆 یک‌شنبه ١ اسفند ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۰ لینک ورود آنلاین به جلسه: https://dialog.sohasima.ir/ch/soharoom @soha_sima
روضه درک هنری و استعاری از رخداد است. به نوعی که واقعیتِ در جریان که ظاهراً کنار هم قرار گرفتن اسباب و علل‌ است، را معنایی وسیع‌تر می‌بخشد و وجود انسان‌ها را متوجه آن معنا می‌کند. روضه، اتفاق دور را برای انسان‌ها نزدیک می‌کند، مانند روضه‌ی کربلا، که ماجرای اصحاب امام حسین(ع) را در دل اتفاقات امروز معنا می‌بخشد و به چشم می‌آورد. به عبارت دیگر روضه سخن پنهان در دل را بار دیگر تذکر می‌دهد و انسان‌ها را متوجه وجود بی‌پیرایه‌ی یکدیگر می‌کند. از آن جهت که حرف دل را بیان می‌دارد و چه بسا این سخن یکی‌ست، پس انسان‌ها با روضه به استقبال یک‌دیگر می‌روند و در یک قصه‌ی مشترک، در کنار هم قرار می‌گیرند و ملجا و پناه یک‌دیگر می‌شوند و آنجا که انسان‌ها با روضه‌ تعلق یکدیگر را یافتند، راه‌ها گشوده می‌شود و زنجیرها از پای گسسته می‌شود و توان عبور از بحران‌ها در انسان‌ها ظهور می‌کند. شاید روضه روایتِ امکان باهم بودن انسان‌هاست، با روضه است که فضای پیوند میان انسان‌ها بنا می‌شود. با هم بودنی که مقدمه‌ی ملاقات خداست.... @gharare_andishe
روضه باغی ست که انسان ها را در صفا و صمیمیت گردهم می آورد زیرا باغ، حیات زیبایی و امید است. گویی حقیقت روضه تجلی ما رایت الا جمیلای زینب است. آری در روضه باید بتوان به چشم حقیقت بین نایل شد، تا چون زینب در دشت کرب و بلا، جز زیبایی ندید. باید بتوان حق و هستی را در صحنه نظاره کرد تا بیانی شورانگیز یافت و روایتی زینبی به عالم عرضه کرد؛ و این میسر نمی شود جز با تفکر. تفکری که با حس غریب تعلق آغاز می شود و به یگانگی و وحدت می رسد. تفکری که انسانیت انسان را مخاطب قرار می دهد و او را از بند هر آن چه غیر از آن است رها می کند. تفکری که نه از ذهن و عالم تباین ها، بلکه از دل و عالم وحدت بر می آید لاجرم بر دل می نشیند و دل را جلا می دهد. این چنین است که اشک روضه نیز حیات بخش است و عالم ساز، اشکی که مقوم عالم دل است و حکایت از وصل و وصال دارد. در مواجهه با نسیم این باغ و روایت روضه است که رویت میسر می شود و خدا به صحنه می آید. @gharare_andishe
💎امید سرمای سختی است و برف باریده است. نزدیک اذان صبح است؛ وضو می گیریم تا برای اقامه ی نماز صبح به حرم برویم. دوست دارم نیتم، یک رنگ و خدائی شود. می گویم تا بشود: خدایا برای دیدار وَلیّ تو به حرم می روم. از اتاقی که در حیاط یک مهمان پذیر ساکنمان کرده بیرون می آییم، همان طور که در برف ها قدم می گذارم، سردم است و سر انگشتانم گِز گِز می کند. پا را آن طور روی برف ها می گذارم و برمی دارم تا سُر نخورم؛ با خود تکرار می کنم خدایا برای دیدن وَلیّت می آئیم . آیا می شود این نیت ها خداگونه شده باشد؟ چشم امید باز کنیم و ببینیم امام مهربان در شبی که اولین شب خوابیدن همیشگی این جسم است، به دیدارمان آمده است؟ السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی السلام علیک یا غریب الغربا یا امام رضا ما را بطلب ... @gharare_andishe
🔹کشور هزاران خدا تحمل خدای مسلمانها را ندارد! تنها هند نیست! از حکومت‌های لیبرال غربی، اروپایی تا حکومت‌های به ظاهر مسلمان، از چه می هراسند؟ یا شبیه افغانستان، وجود زن دیده نمی‌شود یا شبیه اسلام هراسی سیستماتیک غربی، از این حضور کنشگرانه زن هراس دارند. گویی این حجاب است که زن را چنان کنشگرانه در جامعه حاضر می‌کند که چاره ای برای جبهه مقابل نمی‌گذارد که در برابر حجاب موضع بگیرد. به راستی خدای مسلمانها با حجاب چه قدرتی به زن می‌بخشد! ✍ @gharare_andishe
. خندانِ گریان، گریانِ خندان، مطمئن و آرام، اما بی‌قرار. نه، كلام را برای وصف این حالات نیافریده‌اند. •شهید سید مرتضی آوینی• 🔹 روضه آوینی 🔹 نمایش مستند روایت فتح و گفتگو پیرامون مسئله جهاد تبیین 🔹 چهارشنبه ٤اسفند ١٤٠٠ 🔹ساعت ١٣:٣٠ 🔹محفل اندیشه ای بانوان
هر رخداد از آن‌جا که می‌تواند به راحتی با عقل عادی و روزمره به دام تحلیل گرفتار آید و به سطح رد و اثبات تنزل یابد، نیازمند کلمه و کلام است. گویا شان حقیقی کلمات آن‌ست که بتوانند بر حق بودن ماجرا شهادت دهند و شواهد مختلفی بر آن اقامه کنند؛ به بیان دیگر کلمه وجوه مختلف اتفاق را روشن و مبین می‌سازد و به آن عمق می‌بخشد و آن‌ را از اسارت قالب‌های برساخته آزاد کرده و در هر زمانی به آن معنایی تازه می‌دهد و از این جهت شاید بتوان گفت حیث تذکری اتفاقات را برای آدمیان به نمایش می‌گذارد. از جهتی دیگر کلمات و جملات انسان‌ها را متوجه جریان همان رخداد در هر لحظه‌ی زندگی خود می‌کند و نقش تاریخی هر انسان را، در اکنون او نشان می‌دهد. به همین معنا می‌توان دریافت که چرا می‌توان گفت "کلُّ یوم عاشورا و کلُّ ارض کربلا". شاید بتوان گفت، کلمه نگهبان رخداد است.... @gharare_andishe
📖نامه ای به خود دوباره دیدن زندگی از دریچه ی علم حضوری به این معنا که برای انسان تعریف دیگری یافتم؛ "انسان یعنی نسبت" هر لحظه منتظر مواجه شدن با نسبتی که با آن روبرو می شوی درحالی که از قبل برنامه و طرحی برایش نداری ثقل دارد اما در عین حال زیباست چون زنده بودن را تجربه می کنی. دیر شد اما مهم این است که درحال شدن هستم. چیزی که می شد اصلا اتفاق نیفتد؛ اما خدا خواست و این رخداد در زندگیم رقم خورد. مهم نیست چقدر از راه را طی کرده باشم؛ مهم این است که در راه بودن را حس کنم. البته همیشه برای احتمالات باید راهی را گذاشت که هر وقت احساس خطا بودن و زاویه پیدا کردن، وجودم را گرفت‌؛ راه برگشت و تغییر مسیر باز باشد. مهم این است که با خودت رودربایستی نداشته باشی. بعضی وقتها به خاطر رودربایستی با خودت، نمی توانی خودت را ببینی و ندیدن خودت یعنی ندیدن دیگران. خودت را ببینی می توانی دیگران را ببینی و جایی برای دیگران باز کنی و این همان بزرگ شدنت است. ✍ @gharare_andishe
🔈 ما در دوران صلح نیستیم! در زمانه روایت‌های مغشوش و غبارآلود که راست و دروغ در هم آمیخته است و جنگ را صلح و صلح را جنگ می نمایانند، صدای مهیب گلوله و موشک اما خبر از ولوله و اضطرابی می‌دهد. گویی سیاست‌های صلح جهانی از عهده برنیامده اند! تحلیلگران و خبرنگاران به کار خود مشغولند و در پی اخبار جدید و دست اول از میدان جنگ، اما کسی همه قصه را نشنیده است! در حین ماجرا که برای آن کلمه ای نمی توان یافت! اما گویی آنقدر دست این صلح جهانی رو شده است که خودش فریاد میزند: آی مردم! به سخنان ما گوش فرا ندهید، به رسانه های ما اعتنا نکنید، ما خود سلاح ها را می سازیم و زندان‌ها را، قانون و صلح را خود نوشته ایم؛ قانونی که انسان را در برهوت صلح حیران رها می‌کند.. با خود می‌گویی انگار هرچه جهانی تر، دروغ تر؛ گویی صدای جنگ وقتی بلند می‌شود که صلح به اوج قدرت خود رسیده است! خبر: درگیری ها در مرز اوکراین و روسیه شدت گرفت و این در حالیست که طرفین خواستار صلح هستند. @gharare_andishe
. ▪️سیاستی که حاج قاسم ندارد پوتین به اوکراین حمله کرد و با اتکا به ابزارهای پیشرفته جنگی (بقول خودش روسیه ابزار جنگی‌ای دارد که هیچ کشوری در اختیار ندارد) در تلاش است تا فتنه آمریکا و غرب را بر ضد ملتش خنثی کند. اما غافل از آنکه در جهان سیطره تکنیک هیچ ملتی با اتکا به تکنیک پیروز نمی شود و در نهایت این تکنیک است که پیروز می‌شود و انسانها را در پای خود قربانی می‌کند. این تصمیم پوتین دوباره انسان را به یاد نامه امام به گورباچف می‌اندازد که او را به جهانی دیگر رهنمون ساخت. جهان دینی در اشارات ابن عربی و ملاصدرا. جهان دینی، جهانی بی‌تفاوت نسبت به ابزارهای پیشرفته نیست اما انسانهایی پرورش می‌دهد که پیشاپیشِ اسلحه‌ها با دستان خالی به سوی کربلا‌های خویش حرکت می‌کنند. در این افق آنچه باقی است انسان است و مخوف ترین و پیشرفته ترین ابزارها در منظر انسان هیچ نیستند. آری ای کاش پوتین این سخن امام را دریافته بود تا در عالم سیاستِ خود حاج قاسم‌ها می‌دید. @soha_sima
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بال بده تا حرم کاظمین... 🕊 @gharare_andishe
. انارهای ترک خورده... انگار که طوفانی وزیده و کشتی ای به پناه رسیده باشد؛ یک انار ترکیده توی دستت و دانه هایش شده باشند شعر! 🔹متن خوانی گزیده‌ای از کتاب "تنها گریه کن" روایت زندگی اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان 📆 یک‌شنبه ٨ اسفند ماه ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۰ لینک ورود آنلاین به جلسه https://dialog.sohasima.ir/ch/soharoom @soha_sima
. عراقی ها هر چیز برایشان مهم باشد، حواله اش میکنند به ایشان؛ بچه شان باشد یا وسیله ای یا هرچیز دیگر ... در همه وضعیت ها که دل در تلاطم است، به حضرت و امانت دادن پناه میبرند! حتی زائر کربلا را هم می‌سپارند به باب الحوائج کاظمین... قلب های ما، دین، ایمان و تمام زندگانی مان "به امانه موسي بن جعفر سلام الله علیه" @gharare_andishe
❓سؤالی دارم: کلمه ای  آشنا نشنیدید به تازگی که نامش تبیین است و سخنش مبیّن و سخنگویش مجاهد؟ که به آن سخن و سخن گو میگویند مجهادِ تبیین و  به آن کار میگویند:"جهاد تبیین"؟ ولی تبيينِ چه؟ تبیینِ کدام ماجرا؟ ماجرای بی خودی ما؟ ماجرای گم گشتگی؟ ماجرای خودی گشمده که نمیداند کیست و  کجاست و از کجا آمده و به کجا می‌رود! اصلا آن خود کیست که گمشده؟ آن خودمانیم؟ یا خودی که خودش است، نه دیگری؟ یا خودی که میان خود دروغین ما لانه کرده، منتظر خلیلیست تا بیاید تیشه به جانش بزند، آزادش کند از زندان بی خودی . آرام تر می‌رویم... میدانی! کسی نیاز به تبیین دارد که نیست و کسی که نیست، چگونه تبیین کند؟؟؟ نمی‌دانم! شاید باید ندای خودش را میان هزار خود دروغ پیدا کند، به استقبالش برود؛ کاش کمی خلوت میکردیم، گوش دل به خود و خدایمان میسپردیم و سری به خودهای تفصیل یافته بر دفتر کتاب های متفکران و شاعران  میزدیم.. @gharare_andishe
مبعث، وقتِ بنای عالَمی‌ست که در آن نسبت‌ها و روابط دیگری در وجود انسان‌ها رقم می‌خورد. شاید بتوان گفت بعثت، برانگیخته شدن و برپایی فضایی است که در آن همه چیز معنایی دیگر می‌یابد. موقعیتی‌است که منظر دیگری مقابل دیدگان آدمیان قرار می‌گیرد و آن‌ها بار دیگر به سرآغاز هستی‌ِ خود باز می‌گردند و در موقعیت انتخاب نحوی دیگر از حیات قرار می‌گیرند. گویا بعث یا برانگیخته‌شدن زمانی رخ می‌دهد، که به نحوی انسان‌ها از جهان خود و مناسبات آن به واقع مایوس شده‌اند و به دنبال سرچشمه‌ای زلال و البته همیشه جوشان می‌گردند، تا بار دیگر انسانیت خود را بیابند. و آن زمان است که خداوند برای آن‌ها پیامبری می‌فرستد و او را مامور روشن کردن نسبت‌های انسانی می‌کند. پیامبری امی که ساده و بی‌پیرایه با اعراب بدویِ عاری از هرگونه وارسته‌گی، مادرانه سخن می‌گوید و آنها را به سرخط وجود رهنما می‌شود. ...و اینک این انسان که در جهان تاریک و عاری از معنا که هرآنچه دیده می‌شود در لابه لای کلمات بی‌روح و مفهوم‌زده مدفون شده، و روح و نشاط زندگی در نسبت غلبه مستتر شده، بیش از پیش نیازمند پیامبری‌ست که دوباره معنا شود و دوباره دیده شود... پیامبری که دوباره مبعوث شود..... @gharare_andishe
💫اقرا بسم ربک الذی خلق... آری باید بتوان به سرآغاز و قصه خلقت رسید تا بعث و بعثت محقق شود، باید عهدی تجدید گردد تا شوری پدید آید و عالمی دیگر بنا شود، باید از مشهورات به غار حرا، خانه امید رهایی، پناه برد تا ربی ظهور کند و خوانشی نو پدید آید، خوانشی که در تعلق به ربی صورت می پذیرد که اکرم است و تمام نیازها و مناسبات انسان را تامین می کند. در این ارتباط است که عالم علمی محقق می شود که مالم یعلم را از انسان می زداید، علمی که با قلم ثبت و ضبط می گردد و پروا و رویت در پی دارد. علمی که نه انسان و استغنی و سلطه گری اش که خدا و ربوبیت و کرامتش را به جهان و جهانیان می نمایاند. و این محقق نمی شود مگر با همت و عبادتی در تمنای قرب، منتظرانه و متفکرانه، عبدا اذا صلی.. @Kooodaki 🦋خود را به عهد کودکی ام بردن آرزوست...
🔹مأمن با حجاب، کار پیداکردن سخت شده است؛ حتی از تدریس در مدرسه ی بین الملل هم که شرطش حجاب نداشتن و البته داشتن آرایش به خاطر جذب بچه ها است، کناره گیری می کنم. پیش از شناخت حقیقت هم، به اسم و رسم شیعه بودم ودر موقعیت کارمند ی بانک، اما حضور و وجود خود را با این موقعیت نمی شناختم و ماندن در پشت باجه ها و پاسخ گو بودن در مقابل نامحرمان آزارم می داد. البته کارمندی، کسب امتیاز و حقوق نسبتاً خوبی را داشت. می گردم به کجا باید بروم ؟ انگار وجود من فریادی برایم دارد. شناخت امام خمینی، برای جیغِ فریادهایم، پاسخی عزیز است. پس می روم .... حسینیه، پناه من می شود؛ به دختران، درس انقلاب اسلامی می دهم. تا به حال به خاطر سخت شدن شرایط، گریه کرده اید؟ می خواهی بمانی خداگونه؛ اما ... چیز زیادی نمی خواهی. گِره ی باز کردن قفل ها آیا در دست انسان هائی است که خود شاید اسیر انسان دیگری هستند و این زنجیره ادامه دارد. من دلم خدا می خواهد؛ پَری از پرهای پروازی را می خواهد که امام خمینی، پای گاه آن را ایجاد کرد. کاش امام بود و من، سرگذشت خود و دخترانی را برایش می سرودم که در گوشه گوشه ی دنیا جائی برای خداگونه بودن را می خواهند. اما گاه تنهائیِ آزاردهنده با پیدا کردن رفیقی که همراه توست؛ تبدیل به جمعیت می شود. به هر حال این شناخت امام خمینی، بامن ِشیعه کاری می کند که نمی توانم بمانم. من باید به ایران بیایم. شاید دوست من، رفیق من، استاد من این جا، جای قدمی را فراتر برای من باز کند ؛ شاید. از پاکستان، قدم به سرزمین روح الله می گذارم. این جا نفس کشیدن، برایم راحت تر شده ؛ هرچند زیر بار رگباری از سرزنش ها باز هم هستم. سرزنش ِبرای چه آمدن؟ گاه باید برای همه شرح حالت را بگوئی؛ زبان تو انگار و شاید توان تو شرح، باید داشته باشد. حوزه، اولین مأمنِ من می شود ولی فقط در حوزه نمی توانم با انبوه آدم ها و مسائل روبه رو شوم؛ باید باز گشایشی را احساس کنم؛ در مجامع دیگری نیز همرازانی را می یابم که از جنس من هستند؛ دلم چنین چادری را می خواهد. خداوند یاریمان کند تا روح های بیداری را که برای ماندن حرم حجاب، خونین تن شدند را از ظلم برهانیم. به امید روزی که حضرتش بیاید و جای جای هستی مأمن یک خانم آزاده باشد و هزار آرزوئی که غنچه های شهادت برای آن بال و پر زدند؛ در محضر اجابت قرار گیرد. برای آن روز باید کوشید. 📁به روایت خانم امیر ✍ @gharare_andishe
. "دست آورد" کلمه ای است که آدم را فریب می دهد. با کلمه " دست آورد" که نمی‌توان حقیقت را گفت. چه بگویی؟ بگویی:"بزرگترین دست آورد ما انسان‌هایی بوده اند به نام بسیجی"؟ •شهید سید مرتضی آوینی• 🔹 روضه آوینی 🔹 نمایش مستند روایت فتح و گفتگو پیرامون مسئله جهاد تبیین 🔹 چهارشنبه ١١ اسفند ١٤٠٠ 🔹ساعت ١٣:٣٠ 🔹محفل اندیشه ای بانوان
AUD-20220304-WA0014.
16.04M
🎙 متن خوانی و گفتگو پیرامون کتاب "تنها گریه کن" 🔹نشست هفتم 🔹٨اسفند١٤٠٠ @gharare_andishe