#حکایت
شیخ ما ثقة الاسلام نوری - عَطَّرَ اللَّهُ مَرْقَدَه - در «دارُ السَّلام» نقل فرموده که حدیث کرد مرا سید فاضل مُؤَیّد، [فاضلِ ارشدِ ورعِ عالمِ تقی، امیر سید علی بن عالِم جلیل و فقیه نبیل، قدوه ارباب تحقیق، وَ مَنْ یُشَدُّ الرَّواحِلُ اِلَیْهِ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ، اَلْمُبَرَّءُ مِنْ کُلِ شَیْنٍ وَ دَرَنٍ، الامیر سید حسن الحسینی الاصفهانی - اَلْبَسَهُ اللَّهُ حُلَلَ الْاَمانِ وَ حَشَرَهُ مَعَ ساداتِ الْجِنانِ -، گفت که چون علاّمه والدم وفات کرد من در نجف اشرف مقیم بودم و اشتغال به تحصیل علوم داشتم و امور آن مرحوم به دست بعض [ی] از اِخوانِ من بود، و من به تفصیل، علم به آن نداشتم، و چون هفت ماه از وفات آن بزرگوار گذشت والده ام بر رحمت الهی پیوست. جنازه آن مرحومه را به نجف آوردند دفن کردند.
در یکی از روزها در خواب دیدم که گویا نشسته ام در اطاق سُکنای خودم که ناگاه مرحوم والدم وارد شد. من برخاستم و سلام کردم بر او، پس نشست در صدر مجلس و نوازش کرد مرا در سؤال از من، و بر من معلوم شد در آن وقت که او مرده است.
پس گفتم به او که شما در اصفهان وفات کردید چگونه شد که شما را در اینجا می بینم؟
فرمود: بلی، لکن ما را بعد از وفات، در نجف اشرف منزل دادند، و مکان ما الآن در نجف است. گفتم: که والده نزد شما است؟ فرمود: نه.
وحشت کردم از آنکه گفت نه. فرمود: او نیز در نجف است لکن در مکان دیگر است.
آنوقت فهمیدم وَجهَش آنست که پدرم عالِم است و محلّ عالِم بالاتر است از محلّ جاهل؛
پس سؤال کردم از حال آن مرحوم.
فرمود: من در ضیق و تنگی بودم و الان الحمدللَّه حالم خوب است، و از آن تنگی و شدّت، گشایش و فَرَجی برای من حاصل شده.
من از روی تعجب گفتم که آیا شما هم در ضیق و شدّت واقع شدید؟ فرمود: «بلی، حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند، از من طلبی داشت، از جهت طلب او حال من به بدی کشید».
پس تعجب من زیاد شد و از خواب بیدار شدم با حال ترس و تعجّب، و نوشتم صورت خواب را برای برادرم که وصیّ آن مرحوم بود، و از او درخواست نمودم که بنویسد برای من که آیا حاج رضای مذکور طلب دارد از مرحوم والد یا نه؟
برادرم برای من نوشت که من در دفتری که اسامی طلبکاران بود مراجعه کردم هر چه تفحص 🔍 کردم اسم این مرد در آنجا نبود.
من ثانیاً نوشتم که از خود آن شخص سؤال کند.
برادرم بعد از آن برای من نوشت که من سؤال کردم از او، گفت: بلی من هیجده تومان از آن مرحوم طلبکارم و غیر از خدا هیچکس مطّلع نیست بر آن، و بعد از فوت ایشان از شما پرسیدم که اسم من در دفتر طلبکاران آن مرحوم هست؟
شما گفتید: نه. پس من با خود گفتم که اگر ادّعای طلب خود کنم قدرت بر اثبات آن ندارم؛ چون حجّت و بیّنه نداشتم و اعتمادم به آن مرحوم بود که در سیاهه [دفتر] خود ثبت می کند. معلوم شد که مسامحه نموده؛ پس من مأیوس از وصول طلب خود شدم و اظهار نکردم. پس من صورت خواب شما را برای او نقل کردم و خواستم که وجه او را بدهم، گفت: من اِبراء کردم ذمّه او را به جهت خبر دادنش از طلب من(۱).
───
۱. دارالسلام، ج ۲ ، صفحه ۱۶۵
╚═ ✧ ༅࿐✾ ✦ ✾࿐༅✧══
مطلب بعد؛
»
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️پنجشنبه است؛ ياد کنیم از درگذشتگان ...
┈┄┅═•••═┅┄┈
✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ
┈┄┅═•••═┅┄┈
✨ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ
┈┄┅═•••═┅┄┈
🤲 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
┈┄┅═•••═┅┄┈
🖤 همه در گذشتگان
را یاد ڪنیم با دادن خیرات
و یا فاتحه و صلواتی
┈┄┅═•••═┅┄┈
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#اللهم_صلّ_علی_محمد_و_آل_محمد
#صلوات | #شب_جمعه
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#آن_چهارده_روز
هفت امتحان علی(علیهالسلام) در زمان حیات پیامبر(صلیالله علیه وآله)
[امتحانه(علیهالسلام) فی سبعة مواطن فی حیاة الرسول(صلیالله علیه وآله)]
↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
امتحان سوم: کمسنترین و کمتجربهترین سرباز؛ در مقابل جنگاورترینها
[وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ؛ وَ أَنَا أَحْدَثُ أَصْحَابِی سِنّاً وَ أَقَلُّهُمْ لِلْحَرْبِ تَجْرِبَةً]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام فرمود: ای مرد یهودی!
امتحان سوم این بود که: در جنگ بدر از جانب سپاه کفر، «شیبه» و «عُتْبه» دو پسر «ربیعه» و همچنین «ولید بن عُتْبه» که از جنگاوران قریش بودند ندای «هَل مِنْ مُبارز» سر داده و حریف طلب میکردند؛ اما هیچیک از قریشیان در سپاه اسلام داوطلب نبرد نمیشد.
رسول خدا(صلیالله علیه وآله) من و دو نفر دیگر را برای مبارزه انتخاب کرد.
من در آن هنگام کمسنترین شخص در سپاه بودم و کمترین تجربۀ جنگی را داشتم؛ اما در آن روز خدای متعال به دست من ولید و شیبه را کُشت.
علاوه بر این، نامآوران جنگی دیگری را نیز کُشتم و شماری را هم به اسارت درآوردم و موفقیتهایم از دیگر همرزمان بیشتر بود.
در این نبرد پسرعمویم (عبیدة بن حارث) نیز به شهادت رسید.
[فَقَالَ(علیهالسلام): وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ ابْنَیْ رَبِیعَةَ وَ ابْنَ عُتْبَةَ کَانُوا فُرْسَانَ قُرَیْشٍ دَعَوْا إِلَى الْبِرَازِ یَوْمَ بَدْرٍ فَلَمْ یَبْرُزْ لَهُمْ خَلْقٌ مِنْ قُرَیْشٍ. فَأَنْهَضَنِی رَسُولُ اللَّهِ(صلیالله علیه وآله) مَعَ صَاحِبَیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا وَ قَدْ فَعَلَ وَ أَنَا أَحْدَثُ أَصْحَابِی سِنّاً وَ أَقَلُّهُمْ لِلْحَرْبِ تَجْرِبَةً فَقَتَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَدِی وَلِیداً وَ شَیْبَةَ سِوَى مَنْ قَتَلْتُ مِنْ جَحَاجِحَةِ قُرَیْشٍ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ سِوَى مَنْ أَسَرْتُ وَ کَانَ مِنِّی أَکْثَرُ مِمَّا کَانَ مِنْ أَصْحَابِی وَ اسْتُشْهِدَ ابْنُ عَمِّی فِی ذَلِکَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ.]
سپس رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا اینگونه نیست؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیهالسلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ]
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
[قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ]
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
28.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آی شیعه های مولا!
یک دعای #امیرالمؤمنین علیهالسلام در حق ما باعث میشه تمام موانع و حجابها از روی ما برداشته بشه و در تمام آسمانها و عوالم رو به بالا برویم!
#شب_جمعه | #شنیدنی
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
از عهدنامه هاى امام(علیه السلام) براى قبیله ربیعه و یمن مى باشد که از خط هشام بن کلبى نقل شده است.(۱) شرح و تفسیر پیمانى با دو قبیله بزرگ این پیمان نامه که امام(علیه السلام) در میان این دو قبیله بزرگ از مسلمانان برقرار ساخته به یقین براى پایان دادن به اختلافاتى بوده که در میان آنها وجود داشته است; ولى مفسّران نهج البلاغه درباره اینکه که این اختلاف از کجا سرچشمه گرفته ساکت اند.
تنها مرحوم مغنیه در فى ظلال نوشته است که بین این دو قبیله در زمان جاهلیت دشمنى ها و جنگ هایى بود که اسلام به آنها پایان داد و تألیف قلوب کرد و امام با این پیمان نامه بر آن تأکید نهاد.(۲) ولى بعید به نظر نمى رسد که پس از اسلام نیز درگیرى هایى داشته اند تا نیاز به نوشتن چنین پیمانى باشد.
به هر حال امام(علیه السلام) در آغاز این عهدنامه مى فرماید: «این پیمانى است که اهل یمن; شهرنشین ها و بیابان نشین هایش و (قبیله) ربیعه اعم از شهرنشین و بیابان گرد بر آن اتفاق کردند که به آنچه در قرآن است پایبند باشند و به سوى آن دعوت کنند و به آن امر نمایند و هرکس آنها را به قرآن فراخواند و امر کند دعوت او را اجابت نمایند.
آن را به هیچ بهایى نفروشند و چیزى را به جاى آن نپذیرند»; (هَذَا مَا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَهْلُ الْیَمَنِ(۳) حَاضِرُهَا(۴) وَبَادِیهَا(۵)، وَرَبِیعَةُ(۶) حَاضِرُهَا وَبَادِیهَا، أَنَّهُمْ عَلَى کِتَابِ اللهِ یَدْعُونَ إِلَیْهِ، وَیَأْمُرُونَ بِهِ، وَیُجِیبُونَ مَنْ دَعَا إِلَیْهِ وَأَمَرَ بِهِ، لاَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً، وَلاَ یَرْضَوْنَ بِهِ بَدَلاً) در واقع امام(علیه السلام) زیربناى این عهدنامه و عامل اصلى وحدت و اتحاد را قرآن مجید شمرده است; چیزى که هیچ مسلمانى در آن بحث و اختلاف و گفتوگو ندارد.
ولى نه تنها با خواندن الفاظ قرآن، بلکه پذیرش دعوت قرآن و گردن نهادن به اوامر آن و ترجیح ندادن چیزى بر آن را پذیرا باشند.
به تعبیر دیگر امام(علیه السلام) درباره این حلقه اتصال مسلمانان; یعنى قرآن مجید بر پنج مطلب تأکید مى کند: نخست اینکه همگان را به سوى قرآن فرا بخوانیم و دیگر اینکه به عمل کردن به قرآن امر نماییم و از سوى سوم اگر کسى ما را به قرآن و عمل به آن فرا خواند پذیرا شویم و چهارم اینکه اگر منافع شخصى ما با قرآن هماهنگ نبود قرآن را فداى منافع شخصى خود نکنیم و پنجم اینکه هیچ چیز را جانشین قرآن ندانیم.
جمله «لاَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً» معناى ظاهرى آن این است که بهایى با قرآن نخرند در حالى که منظور این است که قرآن را به بهایى نفروشند.
این تعبیر و این جابجایى بین ثمن و مثمن در کلمات عرب دیده شده و در قرآن مجید نیز وارد شده است آنجا که مى فرماید: «(وَلا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً); آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید».(۷) که مفهوم اصلى اش این است که آیات مرا به بهاى اندکى نخرید.
آن گاه امام بعد از دعوت به قرآن به عنوان عامل اصلى وحدت بر چهار امر تأکید مى نهد و مى فرماید: «آنها باید در برابر کسى که با این پیمان مخالفت کند متّحد باشند و او را ترک گویند و (نیز) یکدیگر را یارى کنند (همچنین) همه یک صدا باشند و (در نهایت) هرگز پیمان خود را به سبب سرزنش سرزنش کننده اى و یا خشم کسى و یا خوار کردن و دشنام دادن به یکدیگر نشکنند»; (وَأَنَّهُمْ یَدٌ وَاحِدَةٌ عَلَى مَنْ خَالَفَ ذَلِکَ وَتَرَکَهُ، أَنْصَارٌ بَعْضُهُمْ لِبَعْض: دَعْوَتُهُمْ وَاحِدَةٌ، لاَ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ لِمَعْتَبَةِ(۸) عَاتِب، وَلاَ لِغَضَبِ غَاضِب، وَلاَ لاِسْتِذْلاَلِ قَوْم قَوْماً، وَلاَ لِمَسَبَّةِ(۹) قَوْم قَوْماً عَلَى ذَلِکَ).
تمام این چهار دستور برگرفته از قرآن مجید است: در یکجا مى فرماید: «(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا); همگى به ریسمان خدا ]= قرآن و هرگونه وسیله وحدت الهى[ چنگ زنید، و پراکنده نشوید».(۱۰) در جاى دیگر مى فرماید: «(تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوى); (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى به یکدیگر کمک کنید».(۱۱) همچنین مى فرماید: «(إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض); کسانى که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند و کسانى که (به مؤمنان مهاجر) پناه دادند و یارى نمودند، آنها پشتیبان یکدیگرند».(۱۲) نیز مى فرماید: «(وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَلا تَنْقُضُوا الاَْیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها); و هنگامى که با خدا عهد بستید به عهد او وفا کنید، و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنید».(۱۳) در ضمن امام(علیه السلام) انگیزه هاى نقض عهد را در چهار چیز خلاصه فرموده است: سرزنش سرزنش کنندگان، خشم افرادى که در برابر این پیمانِ وحدت خشمگین هستند و طرفدار اختلاف و جنگ اند و یا خشمى که در
میان دوستان واقع مى شود که هیچ یک از این امور، نباید منشأ بر هم زدن پیمان شود و یا اگر گروهى گروه دیگر را خوار بشمرند نباید منشأ پیمان شکنى گردد و نیز اگر به سبب مسایلى شخصى، گروهى به گروه دیگر دشنام دادند این گونه امور نباید به حریم پیمان وارد شود و به آن لطمه اى بزند.
سپس امام(علیه السلام) بر این نکته تأکید مىورزد که این پیمان براى همه حجت و واجب الاجراست مى فرماید: «بر این عهد و پیمان، حاضران و غائبان، کم خردان و عالمان، عاقلان و جاهلان همه متحد خواهند بود»; (شَاهِدُهُمْ وَغَائِبُهُمْ، وَسَفِیهُهُمْ وَعَالِمُهُمْ، وَحَلِیمُهُمْ(۱۴) وَجَاهِلُهُمْ).
اشاره به اینکه وقتى نخبگان و افراد سرشناس دو طایفه آمدند و بر مطلبى توافق کردند و عهدنامه اى نوشتند این عهدنامه براى همه لازم العمل است.
همان گونه که در تمام دنیا و در میان تمام اقوام عهد و پیمان ها به همین صورت منعقد مى شود; چنان نیست که همه افراد حاضر شوند و پاى آن را امضا کنند.
آن گاه امام(علیه السلام) در پایان این عهدنامه مى فرماید: «آنها با این پیمان در برابر پیمان الهى و میثاق او مسئول اند (همان گونه که قرآن مجید مى گوید:) پیمان الهى مورد بازخواست قرار خواهد گرفت»; (ثُمَّ إِنَّ عَلَیْهِمْ بِذَلِکَ عَهْدَ اللهِ وَمِیثَاقَهُ إِنَّ عَهْدَ اللهِ کَانَ مَسْئُولاً).
اشاره به اینکه گرچه این پیمان میان دو قبیله «ربیعه» و «یمن» منعقد شده; ولى در واقع نوعى پیمان الهى است، زیرا آنها در پیشگاه خدا متعهد شده اند که این پیمان را نشکنند و به آن وفادار باشند.
جمله «إنّ عهدالله کان مسئولاً» برگرفته از آیه ۱۵ سوره احزاب است آنجا که مى فرماید: «(وَلَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الاَْدْبارَ وَکانَ عَهْدُ اللهِ مَسْؤُلاً); با اینکه آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند، و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئول اند)».(۱۵) سپس امام(علیه السلام) در پایان این عهدنامه براى تأکید و تحکیم پایه هاى آن مى فرماید: «این عهدنامه را على بن ابى طالب نوشته است»; (وَکَتَبَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب) نکته ها ۱.
چگونگى برقرار ساختن پیمان ها در گذشته و حال پیمان در میان دو قبیله یا دو گروه اجتماعى یا دو کشور هنگامى پذیرفتنى است که از سوى همه آحاد آن دو گروه پذیرفته شود.
از آنجا که حضور همه آنها به هنگام انعقاد پیمان عادتاً غیر ممکن است باید نمایندگانشان این کار را به عهده گیرند.
امروزه نمایندگانى که از طریق انتخابات براى این گونه مسئولیت ها انتخاب شده اند عهده دار عقد پیمان مى شوند و حضور آنها به منزله حضور جمیع افرادى است که در طرف پیمان هستند; ولى در گذشته که چنین انتخاباتى نبود رؤساى قبایل و سرشناس ها و افراد برجسته و معتبر آنها که به صورت یک نوع انتخاب طبیعى در میان آن گروه ظاهر شده بودند عهده دار عقد پیمان مى شدند و به همین دلیل امام(علیه السلام) در آغاز این پیمان نامه مى فرماید: «این پیمان مورد قبول تمام اهل یمن و ربیعه است حاضران آنها و عاقل و جاهل را فرا مى گیرد» و به این ترتیب یک نوع پیمان الهى و مردمى محسوب مى شود و در واقع نوعى مردم سالارى دینى است.
۲.
احترام به پیمان ها شایان توجّه است که همیشه در میان اقوام و قبایل مختلف تنش هایى وجود دارد که از تخلّفات کوچک و بى مهرى ها و گاه درگیرى بعضى از افراد و حتى گاهى سوء ظن ها ناشى مى شود.
اگر بنا باشد این امور پیمان ها را متزلزل سازد هیچ پیمانى دوام پیدا نخواهد کرد.
امام(علیه السلام) با تدبیر والایى که دارد، در این عهدنامه مخصوصاً به این مسأله توجّه داده است که سرزنش ها و خشم ها و سخنان ناروا هرگز نباید سبب سست شدن پیمان ها گردد و اگر همه مردم به این نکته توجّه داشته باشند و در برابر این مسائل جزئى که همیشه وجود داشته و خواهد داشت خویشتن دارى و تحمل کنند پیمان ها به این آسانى شکسته نخواهد شد.
براى اطلاع بیشتر به نکته اى که ذیل بخش بیست و ششم از نامه مالک اشتر تحت عنوان وفاى به عهد و پیمان نوشته ایم مراجعه شود.
پاورقی :
۱. سند نامه: همان گونه که در عنوان آمده اين قسمت از نامه امام نيست، بلکه متن پيمانى است که حضرت براى دو قبيله از قبايل عرب نگاشته است. صاحب کتاب مصادر نهج البلاغه در ذيل آن چنين مى نويسد که سيد رضى مشکل بحث و گفتوگو درباره مصدر اصلى اين پيمان نامه را براى ما حل کرده، زيرا با صراحت مى گويد: آن را از خط «هشام بن کلبى» نقل کرده است. نويسنده مزبور در پاورقى کتابش «هشام بن کلبى» را چنين معرفى مى کند که نام او «هشام بن محمد» است و از عالمان به تاريخ عرب و اخبار و نسب هاى آنهاست.
او يکى از کسانى است که سخنان و خطبه هاى اميرمؤمنان على(عليه السلام) را پيش از سيّد رضى گردآورى کرده بود و در سنه ۲۰۵ يا ۲۰۶ چشم از جهان فرو بسته است (در واقع او از معاصران امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بوده است)، (مصادر نهج البلاغه، ج ۳، ص ۴۶۵).
۲. فى ظلال نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۹۶.
۳. «يمن» سرزمينى است در جنوب جزيرة العرب که محل ظهور يکى از تمدن هاى بسيار کهن است. اين واژه به تمام فرزندان «قحطان» که چند قبيله را تشکيل مى دهند نيز اطلاق مى شود و عبارت بالا بيشتر ناظر به معناى دوم است، زيرا در مقابل قبيله «ربيعه» قرار گرفته است.
۴. «حاضر» به افراد شهرنشين گفته مى شود که در شهر حضور دارند.
۵. «بادى» به ساکنان باديه و بيابان نشين ها اطلاق مى گردد.
۶. «ربيعة» نام فرزند «نزار بن معد بن عدنان» است و قبايلى از او سرچشمه گرفته اند.
۷. بقره، آيه ۴۱.
۸. «مَعْتِبَة» به معناى سرزنش از ريشه «عتاب» به معناى سرزنش کردن گرفته شده است.
۹. «مَسَبَّة» از ريشه «سبّ» بر وزن «حد» به معناى دشنام و بدگويى گرفته شده است.
۱۰. آل عمران، آيه ۱۰۳.
۱۱. مائده، آيه ۲.
۱۲. انفال، آيه ۷۲.
۱۳. نحل، آيه ۹۱.
۱۴. «حليم» به معناى عاقل، از ريشه «حُلم» بر وزن «ظلم» و «حُلُم» بر وزن «نهم» به معناى عقل گرفته شده است.
۱۵. مسئوليت عهد بر عهده انسان است و اينکه در آيه آمده است عهد مسئول است به تقدير «عنه» است: (مسؤول عنه).
📚📖 مطالعه
#آن_سوی_مرگ | ۰۹ ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ 📖 شرح کتاب آن سوی مرگ ─━─━─• · ·
📼 جلسه دهم ...
●━━━━━──────
⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻
🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
https://eitaa.com/ghararemotalee/4752
10_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
12.43M
#آن_سوی_مرگ | ۱۰
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
📖 شرح کتاب آن سوی مرگ ─━─━─• · · · · · ·
😳 عجیب و #شنیدنی
🔸 در قبرستان روح زنی را دیدم که صورت اسبیشکل داشت و با جیغهای وحشتناک مرتب به سمت جسدش شیرجه میزد.
🔸 عدهای از ارواح، در گوشهای سرگردان بودند. این ارواح به طرز هراسانگیزی باریک و ترسناک بودند.
•──•❃❀✿◇✿❀❃•──•
📅 1397/12/20
⏰ مدت زمان : ۲۶:۴۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
00:22🖱 پاسخ به سوال: نحوه حرکت و جابهجایی در عالم مثالی
05:35🖱 تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء از دیدگاه علامه طباطبایی ره
06:00🖱 فهم دین با دانستن نسبت دنیا و آخرت میسر است.
08:57 🖱 شروع ماجرای جالب
09:57🖱 توازن بین خوف و رجا با واقع نگری
11:00🖱 اینقدر دنبال این نباشید که کجا دفن شوید ...
✿ [داستانی که آیت الله هزارجریبی نقل کرده اند ...]
15:40🖱 تنگی قبر به تنگی قلب، بخیل بودن ربط دارد ...
مختصری در باب صور برزخی اعمال
20:00🖱 اعطاء و احاطه علمی ارواح در عالم مثالی
/ سیدابن طاووس، سید بحرالعلوم، ابن فهد حلی رضوان الله تعالی علیهم
https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38
#حجاب
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۱ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل دانه هاي انار!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
❚ دانه هاي انار چون كنار هم اند، چون دوشادوش هم اند به يكديگر شكل و شخصيت مي دهند.
ما هم مثل دانه هاي اناريم؛ يعني وقتي #هويت پيدا مي كنيم و معنا و معنويتي به چنگ مي آوريم كه با هم باشيم.
به خاطر همين بود كه علي(علیهالسلام) وصيت كرد:
«اِيّاكُم وَ التَقاطُع وَ التَدابُر و التَفرُّق»
بپرهيزيد از گسستگي و پشت كردن به يكديگر و جدايي.
يادمان باشد جدايي و پشت به يكديگر كردن، آدم ها را بي خاصيت مي كند.
مي گويي: نه؟
يك اره 🪚 را بردار و نگاه كن!
دنده هاي ارّه را ببين!
ببين چگونه شانه به شانه هم اند! ببين چگونه پا به پاي هم اند!
به خاطر همين هم است كه برش دارند و مي بُرند و پيش مي روند و كار را هم پيش مي برند.
حالا اگر دنده ها از هم جدا بودند يا به يكديگر پشت مي كردند، يعني يك دنده رويش اين طرف بود و يك دنده رويش آن طرف بود، آيا مي توانستند برش
داشته و يا كارايي داشته باشند؟ هرگز.
حالِ ما هم همين طور؛
يعني اين داستان، داستان ما هم هست به خصوص بستگان و خويشان كه اگر با هم نباشيم و با يكديگر #صله_رحم نكنيم فَشَل مي شويم.
اين است كه علي(علیهالسلام) مي فرمود:
«وَيلكَ قَطِيعَةَ الرَحِم»
واي بر تو اگر قطع رحم كني.
البته قطع رحم نكردن يا صله رحم كردن، تنها به معني رسيدن به يكديگر نيست، بلكه به معناي رسيدگي نسبت به يكديگر است، و اين بالاترين صله رحم است.
شب عاشورا را ببين.
حضرت به خانواده خود فرمود:
من كسي را سراغ ندارم كه مثل شما صله رحم كرده باشد.
يعني صله رحم فقط اين نيست كه در كنار سفره با هم باشيم، بلكه صله رحم واقعي اين است كه حتي در صحنه كارزار و در دل سختي ها و تا پاي جان با هم همراه و همدل باشيم.
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۲ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل كليد گنج! 🗝
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
❚ يك كليد 🗝 بايد راست باشد تا قفلي را باز كند وگرنه با كليدي كج هيچ قفلي گشوده نمي شود.
همان طور كه يك خط كش 📏بايد راست باشد تا بتواند خطي راست پديد آورد، وگرنه خط كشي كه خود كج است كجا مي تواند خطي را راست نمايد.
حال #دروغ مثل كليد كج و خط كشِ كج است، و كجا مي تواند گره هاي ما را بگشايد و كجي ها را از ما
دور كند.
🤥 دروغ خود زشت است آن هم آن قدر زشت كه دروغگو👺از دروغگو👺 بدش مي آيد.
حال چيزي چنين زشت آيا مي تواند زندگي ما را زيبا كند؟
و قصه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) اين حقيقت را به نمايش گذاشت كه دروغ فروغ ندارد و نه پيش مي رود و نه پيش مي برد.
اگر قرار بود دروغ كارها را به سامان كند و گره ها را بگشايد، گره از كار فروبسته برادران يوسف مي گشود؛ مگر آنان كم دروغ گفتند؟
🗣 گفتند: يوسف را به تفريح و بازي مي بريم؛ اما دروغ بود.❌
🗣 گفتند: به مسابقه رفتيم؛ اما دروغ بود.
🗣 گفتند: گرگ 🐺 آمد يوسف را دريد؛ اما دروغ بود.
جامه اش را با خون بزغاله اي خونين كردند و گفتند: خون يوسف است؛ اما دروغ بود.
اشك 😭 مي ريختند؛ اما دروغ بود.
سراپا دروغ بودند و دروغ گفتند.
«دستشان كژ، پاي شان كژ، چشم كژ
مهرشان كژ، صلحشان كژ، خشم كژ»
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۳ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل ماهي!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
🐟 ماهي بيچاره گذارش به كنار ساحل مي افتد، كرمي 🪱 معلق مي بيند و غافل از آن كه در پس آن قلابي 🎣 تيز در كمين نشسته است، با چه حرص و شتاب و ولعي شتابان به سراغ آن مي رود و آن را به دهان مي كشد و همين كه از دريا بالا آمد، چه لرزه اي بر اندام او مي افتد. تازه مي فهمد چه داده و چه گرفته است. آنچه داد درياست و آنچه گرفت، يك كرم، آن هم مرده و فرو نبرده!
حال قصه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) يك چنين معامله اي را به نمايش مي گذارد، و از مردمي ياد مي كند كه يوسف(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) را دادند و در عوض درهمي چند گرفتند.
آنان يوسف را فروختند به بهايي اندك يعني درهمي 🪙 چند.
و آنان نسبت به يوسف بي رغبت بودند.
البته چنين معامله اي براي ما نبايد جاي هيچ شگفتي داشته باشد، چون در حقيقت اين داستان داستان ما نيز بوده و هست.
«بشنويد اي دوستان اين داستان
خود حقيقت نقد حال ماست آن»
به قول مولانا اگر باور نمي داري سري به بازار شهر بزن تا با چشم خود و به عيان چنين معامله اي را بارها و بارها ببيني.
«در شهر ما نك احمقي خوش مي فروشد يوسفي
باور نمي داري ز من، بازار شو، بازار شو»
با اين تفاوت كه آن ها يوسف را فروختند و ما خداي يوسف را. چون وقتي كسي به 🤥#دروغ، جنسي كه ده تومان ارزش دارد را به يازده تومان مي فروشد، او خدا را به يك تومان داده است، پس باز هم به فروشندگان يوسف!
اين است كه حافظ خيرخواهانه #نصيحت مي كرد و مي گفت:
«يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود»
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۴ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل دارو!
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
💊 روي تمام دارو ها نوشته: «مصرف طبق دستور پزشك.»
چرا؟
چون دارو اثر دارد، به خصوص روي اطفال.
به همين خاطر مي نويسند: از دسترس كودكان دور نگه داريد.
يادمان باشد سخن و حرف هم در نگاه قرآن كريم و اهل بيت(علیهمالسلام) چيزي شبيه داروست. يعني مثل دارو اثرگذار است، به خصوص روي بچه ها.
اين است كه سخن گفتن هم بايد طبق دستور طبيب باشد.
و طبيب خداست.
يكي از نام هاي خدا در جوشن كبير طبيب است.
پس، او بايد بگويد چه چيزي بگو و چه چيزي نگو.
در قرآن كريم كم نداريم كه خداوند مي گويد: بگو، يا مي گويد: نگو.
خيلي از انحرافاتي كه امروز در فرزندان خود مي بينيم، به خاطر حرف هايي است كه در كودكي به خورد آن ها داده ايم؛ يعني متأسفانه روي حرف ها دقت نكرديم.
پدر يا مادر هميشه به فرزند خود مي گفت: بچه خوشگلم! بچه قشنگم! غافل از اين كه اين
«قشنگم»، يا «خوشگلم»، دارو بود و بي جا به او مي داد.
عوارض و آثارش هم امروز پيداست. مثلاً دائم برابر آينه🪞مي ايستد.
چرا؟
چون خوشگلي و قشنگي در ذهنش شكل گرفته.
وقت #ازدواج هم كه مي شود آنچه برايش مهم است قشنگي و زيبايي طرف مقابل است. هيچ چيز ديگر برايش مهم و ملاك نيست، چون از بچگي با او اين جوري حرف زده اند.
اگر همان وقت مي گفتند: بچه عاقلم! ديگر عقل و فهم در پيش او معنا پيدا مي كرد و محور مي شد.
و ديگر اين قدر به ظاهر خود توجه نمي كرد، و اين قدر به ظاهر ديگران توجه نداشت و وقتي كه مي خواست ازدواج كند تنها به قيافه طرف نگاه نمي كرد بلكه به فهم و عقل و درايت او هم التفات داشت.
ببينيد قرآن كريم به عيسي مسيح(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) كلمه گفته است. مي گويد او كلمه اي است از نزد ما چرا چنين مي گويد؟
چون مي خواهد كلمه و سخن را معنا كند.
مي خواهد بگويد: من به چيزي كلمه مي گويم كه مثل عيسي مسيح(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) پاك باشد، و مثل او حيات بخش باشد، و مثل او مبارك، و مثل او پخته و مثل او شِفابخش باشد.
خلاصه، كلمه بايد پيامبري كند، هدايت كند، و راهي را روشن كند، و خط و جهتي بدهد.
حال به خود راست بگوييم، آيا تا كنون #كلمه اي به زبان رانده ايم، آيا در ميان آنچه گفته ايم، ″كلمه″ اي هم به چشم مي خورد؟
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═ ۶۵ ⊰༻ 🍒 ༺⊱┅
❒ مثل قبله نما! 🧭
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
🧭 عقربه هاي قبله نما را ببين كه پيوسته لرزان اند، مگر زماني كه همسو با قبله 🕋 باشند.
💓 دل آدمي نيز همين طور است، لرزان و مضطرب است مگر اين كه با خدا همسو شود و همواره در #ياد_خدا باشد.
پيامبر(صلیالله علیه وآله) همواره دلي آرام داشت.
چرا؟
چون پيوسته در ياد خدا
بود:
«لا يقُومُ وَ لا يَجلسُ اِلّا على ذكرِ اللهِ»
در تمام نشست ها و برخاست ها ياد خدا مي كرد؛ البته نه به اين معنا كه دائم تسبيح 📿 به دست بود!
بلكه هر كجا مي خواست كاري انجام دهد، مي گفت: اگر خدا الان جاي من بود، چه مي كرد؟
و ياد خدا به اين معناست.
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth