eitaa logo
📚📖 مطالعه
83 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
100 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| مصداق برادرى اسلامى مى‌فرمود: در حجره چند تا طلبه بوديم و هرچه پول داشتيم زير فرش مى‌گذاشتيم و مى‌گفتيم: هركه هرچه نياز دارد بردارد و خرج كند. اصلاً نمى‌پرسيديم اين پول مال كه بود؟ و چه مقدار برداشته مى‌شود؟ بايد برسيم به آنجايى كه همه با هم يكى باشيم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| ابتكار از علامه محمدتقى جعفرى قدس سره پرسيدم: چطور شما از بين اين همه كتاب مثل قرآن و نهج‌البلاغه و صحيفه سجاديه، شرح بر مثنوى را نوشتيد. ايشان فرمودند: من فكر كردم چكار كنم كه مطالب و معارف اسلامى به ساير كشورها هم صادر و به گوش ديگران برسد، ديدم يكى از مهم‌ترين آثار ادبى كه در دنيا و مجالس و محافل و كتابخانه‌ها جاى خود را باز كرده، كتاب است كه داراى معارف زيادى نيز هست. گفتم: من اگر بر اين كتاب شرح بنويسم و با استفاده از قرآن و روايات، معارف اسلام را بيان كنم، اين شرح در تمام دنيا كنار آن متن قرار خواهد گرفت. چون در كنار هر كتاب مرجعى شرح آن نيز لازم است و هر كَس به شرح مراجعه كند، به آن مطالب هم برخورد خواهد كرد. بعد ايشان فرمودند: البتّه از الآن تصميم گرفتم شرحى هم بر نهج‌البلاغه بنويسم و ديديم كه اينكار را هم كردند و در مجلّدات زيادى شرح بر نهج‌البلاغه نوشتند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| ناراحتى امام مقام معظم رهبرى فرمودند: زمان رياست جمهورى روزى خدمت امام قدس سره رسيدم ديدم خيلى ناراحت هستند. به ايشان عرض كردم شما ناراحت هستيد؟ ايشان سه دفعه فرمودند: بله خيلى ناراحتم، ... مرخص شدم و در اطاق ديگر مرحوم سيد احمد آقا را ديدم. گفتم: آقا امروز ناراحت هستند! گفت: بله چون يكى از اولياى خدا از دنيا رفته است. بعد متوجّه شدم آن ولىّ‌ خدا چند ماه قبل به من گفت: آقاى قرائتى! من عمرى براى نسل كهنه خوانده‌ام اگر بميرم و از من سؤال كنند كه براى نسل جوان چه كرده‌اى جوابى ندارم! من نيز براى نماز جماعت و هدايت و تبليغ نسل جوان مدرسه‌اى را به ايشان معرّفى كرده و ايشان مشغول شدند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| گريۀ مرجع پليس مخفى رژيم گذشته (ساواك)، براى جذب طلاب ضعيف‌الايمان دفترى در قم تأسيس كرده بود. روزى آيت‌اللّه العظمى گلپايگانى قدس سره قبل از شروع درس قدرى گريه كردند. (من هم آن روز در درس حاضر بودم.) طلبه‌ها گيج شده بودند كه راز گريۀ آقا چيست‌؟ آقا لب به سخن گشود و فرمودند: شنيده‌ام چند نفر آخوند پول گرفته و خود را به رژيم شاه فروخته‌اند! من اعلام مى‌كنم، هر طلبه‌اى كه پول طاغوت را گرفت و رفت، نگويد رفتم، بلكه بگويد: من قابل نبودم و عليه السلام مرا از بيرون انداخت. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| السلام عليك يا مظلوم از خاطرات جالبى كه از حوزه نجف به ياد دارم، چگونگى به زيارت آمدن مرحوم صاحب كتاب الغدير بود. وقتى آن مرد بزرگ به حرم حضرت امير عليه السلام مى‌آمد، كنار ضريح مى‌ايستاد و مى‌گفت: « السلام عليك يا مظلوم » و زار زار گريه مى‌كرد. علیه‌السلام ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| تربيت اسلامى در نجف بودم كه مرحوم شيخ عباسعلى اسلامى (بنيانگذار مدارس تعليمات اسلامى در ايران) به نجف آمدند و قصه‌اى را تعريف كردند بسيار آموزنده، ايشان فرمودند: من مسئول مدارس اسلامى هستم، يك نفر غيرمسلمان به من مراجعه كرده و مقدارى پول به من داد تا خرج مدرسه كنم. گفتم: مدرسه ما فقط‍‌ دانش آموز مسلمان مى‌پذيرد. انگيزۀ شما از كمك به اين مدرسه چيست‌؟ گفت: درست است كه من غيرمسلمانم؛ امّا بچه‌هايى كه در همسايگى ما زندگى مى‌كنند و به مدرسه شما مى‌آيند، به قدرى با و مؤدّب هستند كه در بچه‌هاى من هم اثر گذاشته‌اند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سيّد جمال در اروپا سيّد جمال‌الدين اسدآبادى در اروپا به مجلس مهمانى دعوت شده بود. همه با قاشق و چنگال 🍽️ غذا مى‌خوردند؛ امّا ايشان آستين را بالا زده دست‌هايش را خوب شست و شروع كرد با دست غذا خوردن. اروپائيان خنديدند. ايشان گفت: نخنديد، من مى‌دانم دست‌هايم را چگونه شسته‌ام؛ امّا شما نمى‌دانيد اين قاشق‌ها 🥄را چگونه شسته‌اند! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كرامتى از امام به سر يكى از برادران رزمنده تركشى اصابت كرده بود و پزشكان از بهبودى او قطع اميد كرده بودند. بعضى از دوستان گفتند او را نزد امام ببريد تا ايشان دعايى بفرمايند شايد فرجى حاصل شود. وقتى خدمت امام رسيدند، ايشان با محبّت خاصى كه به رزمندگان داشتند به چند حبّه قند دعائى خواندند. قند متبرّك شده را به برادر مجروح دادند، يكباره حالش عوض شد و رو به بهبودى نهاد. هنگامى كه پزشكان دوباره او را معاينه كردند گفتند: اين به معجزه بيشتر شبيه است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| خندۀ شهيد ايام نوروزى خدا توفيق داد در جبهه بودم. زيبائى را دربارۀ پدر دو شهيد شنيدم كه مى‌گفتند: وقتى پسر دوّمش را در قبر گذاشته‌اند، شهيد خنديده است. 📞 تلفن كرده و به ملاقات آن پدر بزرگوار رفتيم. او مى‌گفت: پسرم چهار سال در جبهه بود تا اينكه در عمليات والفجر ٨ به شهادت رسيد. دوستانش از زمان شهادت تا سردخانه و قبل از دفن عكس‌هايى از او گرفته بودند. او عكس‌ها را به ما نشان داد و ادامه داد: وقتى را در قبر گذاشتيم، ديديم مى‌خندد، اين هم عكسش! مدّتى گذشت، وصيت‌نامه او را پيدا كرديم، نوشته بود: آرزو دارم وقتى مرا در قبر گذاشتند بخندم! و بدين گونه او به آرزويش رسيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| واليبال قبل از عمليات از صحنه‌هاى عجيبى كه در ديدم، اين بود كه گروهى در آستانه عمليات و رفتن به خط‍‌ مقدم بودند. به آنان خبر دادند: براى انتقال شما ٤٠ دقيقۀ ديگر ماشين مى‌آيد. آنان گفتند پس مى‌توانيم يك دست واليبال بازى كنيم. توپ را برداشتند و شروع به بازى كردند و من متعجّب بودم كه اينها چه عجيبى دارند!! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────