eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.8هزار دنبال‌کننده
220 عکس
38 ویدیو
9 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
توصیه های اربعینی.mp3
4.05M
خانوادگی رفتن یا نرفتن به سفر اربعین 🔹توصیه های استاد عباسی ولدی ویژه اربعینی‌ها 👌
داستانی به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س) مناسب بالای ۹سال نویسنده:زهرا محقق کاری از گروه و شعر و قصه درمسیرمادری منابع: داستان فرات: بحارالانوار، جلد ۴۴، صفحه ۲۶۶ داستان تولد امام حسین(ع): الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، جلد ۱، صفحه ۲۵۲ داستان دعای باران: من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، جلد ۱،صفحه ۵۳۵ 🌿🌿🌿🌿🌿 این حسین کیست که عالم همه دیوانهٔ اوست؟! همه چیز از آن روز شروع شد. همان روزی که جبرئیل مأمور شد تا بهترین اسم را برای بهترین نوزاد روی زمین به خانواده اش برساند. ماموریت بزرگی بود. تنها که نمیشد بیاید، فرشته های دیگر همیشه منتظر چنین فرصتی بودند. هزارتایشان همسفر جبرئیل شدند تا باهم پرواز کنند و به خانه مولایشان بیایند. مگر اتفاق کوچکی بود؟ نوه پیامبر به دنیا آمده بود..... پسر امیر المومنین.... عشق فاطمه... در آسمان ها ولوله ای برپا بود. شده بود نور علی نور... همه از آمدنش به وجد آمده بودند... پدرش حیدر کرار بود و پدربزرگش پیامبر رحمت.... و نوازش مادرانه بانوی دو عالم در کنارش بود... و برادرش سرور جوانان اهل بهشت... چه عنایتی ازین بالاتر؟! پس جبرئیل به همراه هزار فرشته با شعف و شادمانی از آسمان به خانه امیر المومنین رسیدند. و نام حسین را که از طرف خدای بزرگ انتخاب شده بود برای نوه عزیز پیامبر هدیه آوردند. قرار بود حسین بشود ثارالله، بشود کشتی نجات. ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه. اما این سکان دار سفینه النجاه کیست؟! مگر کسی هست که حسین را نشناسد؟؟ حسین پسر علی بن ابی طالب است. پسر همان کسی که وقتی ظلم و ستم معاویه را که آن زمان حاکم شام بود، دید طاقت نیاورد و او را از کار برکنار کرد. و معاویه با شنیدن این خبر خشمگین شد و سپاهش را برای جنگ با علی بن ابی طالب به صف کرد. پادشاه حیله گری که برای بالا بردن جایگاه و موقعیت خودش دست به هرکاری می زد. فقط از دست چنین گرگ صفتی بر می آمد که آب رود فرات را بر علی و سپاهیانش ببندد. اما در سپاه امیرالمومنین چه خبر بود؟؟ حسن و حسین و مالک اشتر همه برای علی، جان می دادند. معاویه می دانست که با چه فرماندهان جنگی طرف است، برای همین می خواست ترس و نگرانی اش را از جنگ، با بستن آب به روی سپاه علی بپوشاند. حتی فکر روبرو شدن با این سه فرمانده شجاع، برایش وحشتناک بود. معاویه حق داشت. فرماندهان سپاه علی از تشنگی و گرسنگی هیچ هراسی نداشتند. برای آنها شکست معنایی نداشت، یا پیروزی در جنگ یا شهادت. اما علی بن ابی طالب قضیه اش فرق می کرد... درست برعکس معاویه از جنگ هیچ ترسی نداشت و می خواست همه افراد سپاهش هم کنار خودش قوی شوند، رشد کنند. پس در چند فراخوان از سپاهیانش خواست تا به جنگ با سپاه معاویه بروند و رود فرات را پس بگیرند. یک بار، دوبار، سه بار... تلاش کردند اما نشد که نشد. کم کم لشگر علی همه تشنه شدند. باید کاری می کردند. اما اصلا شما بگویید! مگر می شود حسین جایی باشد و طاقت بیاورد کسی تشنه بماند؟ با اجازه پدر، حسین بن علی سوار بر اسب شد و با چند حرکت، سپاه ستمگر معاویه را که راه آب را بسته بودند، از پای درآورد. فریاد الله اکبر که بلند شد، همه لشگریان علی فهمیدند که پیروز میدان کیست؟! و آن جا بود که شجاعت حسین بن علی هم مثل پدرش مثال زدنی شد. لشگریان علی از مردم کوفه بودند... همان مردمی که می دانستند وقتی گره کوری به کارشان بیفتد، تنها کسی که می تواند کمک شان کند امام جامعه شان است. پس آن هنگام که در کوفه خشکسالی شد و مردم از باریدن باران ناامید شدند، به نزد علی رفتند و خواهش و تمنا کردند تا برایشان دعای باران بخواند. علی بن ابی طالب درخواست شان را قبول کرد، حتی دستانش را برای دعا بالا برد اما یادش به حسینش که افتاد، تصمیمش عوض شد... ـــــــــ ادامه در پیام بعدی👇👇 ـــــــــــــ به کانال شعر،قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
آفت دوم: نا امیدی: درست است که تو هیچی و توانی نداری و اگر کار به دست خودت باشد، خراب می شود؛ اما من بزرگ تر از آنم که تو را کمک نکنم. پس حتی در بدترین شرایط و خراب کاری ها، از رحمت من نا امید نشو (سوره زمر، آیه ۳۹) آفت سوم: سستی: نکند فکر کنی یاری من و توکل به من یعنی آن که بنشینی و تلاش نکنی. تو هم باید تلاش کنی تا امر و نهی مرا بفهمی؛ هم تلاش کنی تا در وجودت پیاده کنی و هم تلاش کنی تا آن را به خانواده و جامعه و تمام دنیا برسانی ... (سوره نجم، آیه۳۹) مشایه اربعین گوارای وجودت که جلوه ای است از سپردن عقل به یار و نمایش آن برای تمام دنیا ... حسین هم همین گونه بود؛ عقلش را به فرمان من سپرد که این شور و نور و غوغا را در این جهان تاریک پدید آورد ... نکند این سپردن عقلت به من فقط در روز اربعین باشد؛ تو تمام زندگیت را اربعینی کن؛ من تو را در هرجا قدم گذاری چنان عظمت و جلوه حق می دهم که حضورت برای دیگران هدایت باشد و فکر و سخن و عملت محکم و روشن ... ✍دباغی ــــــــــــــــــ پاورقی: ۱ و ۲: یکی از یاران امام صادق علیه السلام از ایشان پرسید: عقل چیست؟ امام فرمود: عقل آن چیزی است که به وسیله آن خدای رحمان بندگی می شود و بهشت با آن به دست می آید. پرسید: پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: آن نیرنگ و شیطنت بود. عقل نبود. شبیه عقل بود. (غرر الحکم و درر الکلم، ص۱۲۴) ۳. حدیث عنوان بصری حدیثی بسیار زیبا و کاربردی و جالب است که به جهت رعایت اختصار در اینجا ذکر نمی کنیم. با جستجو در اینترنت به راحتی می توانید آن را بیابید. ۴. امام باقر علیه السلام: هر مسیری که از غیر از در این خانه صادر شود، برای هدایت باطل است. ۵. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: هر کس از امت من چهل حدیث را (در فکر و عمل و قول و نوشته) حفظ کند و به دیگران برساند که در کار دینشان به کارشان آید، خداوند در روز قیامت عالِمِ فقیه محشورش می کند (بحار الانوار، ۱۰/۱۵۶/۲)