eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.9هزار دنبال‌کننده
214 عکس
31 ویدیو
8 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
🎉بسته محتوایی ویژه عیدفطر🎉 🤩سلااااام مادران عزیز عیدتون مبارک 😍 درمسیر مادری با بسته ی عیدانه درخدمتتون هستیم. ✅اول یه نکته ی نااااب تربیتی از استاد عباسی ولدی داریم 👌👌 (چه طور توحید فرزندانمون رو تقویت کنیم؟ تاعاشق خدای عزیز بشن و خودشون مشتاق اطاعت از دستورات و احکام الهی باشن😍) بعد هم بازی و شعر و سرود و در آخر معرفی کتاب و تخفیف ۲٠٪ ای دوتا مجموعه کتابِ فوق العاده 🤩 برای دیدن بسته عیدانه وارد لینک زیر بشید👇 https://eitaa.com/joinchat/306839723C258840e540
🤲 شرح بازیِ شکرانه 🤲 (🌀این بازی از بهترین راه های متوجه کردن بچه ها به نعمت های الهی ه و برگرفته از کتاب ششم از مجموعه طعم شیرین خدا اثر استاد عباسی ولدی هست) بازی در دو فاز کلامی و حرکتی پیش میره ✅ شرح فاز حرکتی بازی برای احتیاط یه تشک پهن کنید و.... تخیل کنین.... فکر کنین خدا بهتون زانو نداده.😳 حالا چه جوری میشینین؟ 🤷‍♂🤷‍♀ به فرض که با کلی مسخره بازی نشستین😂 چه جوری میخواین از زمین بلند بشین؟😁امتحان کنید! حالا اگه خیلی ام اینکاره هستید از حالت وایساده ، رو زمین دراز بکشین😃😛 وااااااااااای😂😂😂 🤕🙄 حالا برعکسشو انجام بدین از خوابیده به ایستاده 😂 یا روی صندلی بشینید خلاصه که هر کاری به ذهنتون میرسه پیشنهاد بدید و حسابی به هم و باهم 😂 بخندین. نقطه عطف بازی و مرحله طلایی تثبیت اینجاست 👇👇 بین خنده هاتون، شما با صدای بلند میگید شکر خدا، شکر خدا داده به ما زانو خدا 😍😍😍 این بازی رو با همه ی اعضای بدن امتحان کنین و دعای عرفه رو با بچه ها زندگی کنین😭😍 ✅ فاز کلامی بازی 1⃣ با هم فرض کنین اگه خدا هر نعمتی رو به موجودات مختلف نمی داد چی میشد. حالا بدون اون نعمت ، چه جوری میخواد زندگی کنه ؟🤭🤔 کلی درمورد هر نعمتی به ذهنتون میرسه صحبت کنین از مویرگ های بدنمون🧠 آبشش ماهی ها 🐠 مژه ی شتر ها 🐫 تا شاخک مورچه ها🐜 و نبود خورشیدو...🌞 ❓یا اینکه فکر کنین اگر آب مثله عسل چسبناک بود چی میشد؟ 😳🧐🍯💦⛈ ❓اگر موقع بارندگی، به جای قطره های اب، سنگ از آسمون می‌بارید 😳🌨 و... در نهایت شکرخدا😍😍😍 2⃣ بازی با حروف الفبا 🗒📝 مثلا سه تا نعمتی که با پ داری رو بگو پدر، پلک چشم، پا 🧔🏻👁👣 ❌(این مدل بازی های کلامی، موقع رانندگی و داخل ماشین، آشپزی کردن، پیاده روی با کودک برای رفتن به خرید و ... خیلی می‌تونه زمینه گفتگو با کودک رو فراهم کنه و علاوه بر تقویت حس محبت کودک به خدای مهربان به خاطر نعمات ، دایره لغات و مهارت کلامی کودک رو هم بالا می‌بره و رابطه ی عاطفی فرزند رو باما والدین تقویت می کنه)👌 🌟این بازی رو، هم گروهی و هم فردی میشه انجام داد. ✅موقع بازی میتونید صوت زیر رو گوش هم بدین😍 با این صوت میتونید بازی شکرانه هم انجام بدید😍 😍 ۶ 🤩 ؟ 🍃 .
بازی شکرانه دستای گلپسر رو بستیم ازش خواستیم که میوه بخوره، بعدش بینی شو قلقلک دادیم بدون دست نمیتونست بخارونه😁 🤩🍃 🤲 🤸‍♂🤸‍♀ انگشت شصتمون رو با چسب نواری به انگشت اشاره وصل کردیم و دیدیم بدون شصت دست چه کارهایی نمی‌تونیم بکنیم🤞 بستن دکمه قاشق برداشتن لیوان و.... 😂 خداجونم شکرت🤩
5⃣ از راه های جذاب برا توجه دادن بچه ها به نعمتا، ✅ به بچه بگید:فرض کن خدا به نعمتی رو بهت نداده. حالا بدون اون نعمت ، چه جوری میخوای زندگی کنی؟ مثلا یه تشک پهن کنید و بگید: فرض کن خدا بهت زانو نداده. چه جوری میشستی؟ یا چه جوری از زمین بلند میشدی؟ . بعد، بهش بگید: بدون این که زانوات روخم کنی، از همین حالت وایساده ، رو زمین دراز بکش وقتی نتونست بگید: نمیخواد دراز بکشی. اگه میتونی، بشین وقتی نتونه بشینه یا وقت نشستن بخوره زمین، خودش و بچه های دیگه حسابی میخندن.😂😂😂 بین خنده هاشون، شما با صدای بلند میگید شکر خدا، شکر خدا😍😍😍 بعد بهش بگید:حالا به کمک خم کردن زانوات روی زمین بخواب؛ ولی بعد بدون خم کردن زانوات، از حالت وایسا این بازی رو، هم گروهی و هم فردی میشه انجام داد. ۶ به کانال شعر، قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
6⃣ در باره نعمتای دیگه هم میشه این بازی رو انجام داد بگید: بچه ها فرض کنید آب مثل عسل، چسبناک بود. به نظرتون چه اتفاقی می افتاد؟ حالا اجازه بدید بچه ها با خیال پردازیای کودکانه شون ، درباره مشکلایی که با چسبناک بودن آب پیش می اومد، حرف بزنن. 🔅 این بازی ، یکی از بهترین و توحیدی ترین بازیایی یه که میشه با بچه ها انجام داد، حتی با بچه های سه چهار ساله اگه کسی میخواد از خیال فعال بچه ها تو مسیر تربیت استفاده کنه این بازی، یه نمونه خیلی خوب و مناسبه؛ چون توی اون قوه خیال در خدمت تفكره ۶ به کانال شعر، قصه، معرفی کتاب بپیوندید👇 @gheseshakhsiatemehvari
بسته فرهنگی فاطمیه نهایی.pdf
2.7M
🏴 بسته فرهنگی فاطمیه🏴 شعر،قصه،کاردستی،بازی،نقاشی کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری تلاشی مادرانه برای پیاده سازی بحث مهم و کلیدی شخصیت محوری (تربیت الگویی) استاد عباسی ولدی 📣اگر با این بحث آشنا نیستید روی جمله آبی رنگ بالا ضربه بزنید تا کلیپ رو ببینید و حتما این کانال رو دنبال کنید👇 https://eitaa.com/shakhsiatemehvari فایل عکس های قابل چاپ بسته فرهنگی فاطمیه (برای دانلود فایل روی جمله بالا 👆ضربه بزنید) 🌿 هزینه معنوی استفاده ازاین بسته صلوات بر محمد و آل محمد و ارسال آن برای دیگران 🌺 ما را در بله و ایتا دنبال کنید👇 @gheseshakhsiatemehvari
 قصه کودک غیب گو (از فضایل امام حسن مجتبی علیه السّلام) برداشتی از کتاب کریم آل عبا نوشته محسن نعما منبع:بحارالانوار جلد۴۳،صفحه۳۳۳. الثاقب فی المناقب إبن حمزه طوسی،صفحه۳۱۶. کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری 🌿🌿🌿🌿   بسم الله الرحمن الرحیم سلام بچه ها! من حذیفه هستم، یکی از یارای پیامبر. می خوام براتون یه داستان تعریف کنم که احتمالا تا حالا نشنیدین. یه روز من و چند نفر دیگه از دوستان پیامبر، پیش ایشون نشسته بودیم و مشغول صحبت بودیم. از دور دیدیم که نوه بزرگ پیامبر،امام حسن که اون موقع کوچولو بودن، دارن میان، پیامبر تا ایشون رو دیدن خیلی خوشحال شدن و گفتن: جبرئیل و میکائیل راهنما  و مراقب حسن هستن. ما تعجب کردیم از اینکه حسن بن علی با اینکه سنش زیاد نیست، اینقدر خدا و پیامبر دوستش دارن. وقتی حسن بن علی به ما رسید، پیامبر به پای او بلند شدن. ما هم مثل ایشون بلند شدیم. پیامبر به نوه شون گفتن: حسن جان! تو نور چشم من و میوه قلب من هستی! پیامبر دست حسن بن علی رو گرفتن و راه افتادن، ما هم دنبال ایشون حرکت کردیم. یک دفعه یه مرد ناشناس که خیلی هم عصبانی بود به سمت ما اومد، پرسید: محمد کدام یک از شماست؟ خیلی عصبانی حرف میزد. حضرت محمد گفتن: من هستم. اون مرد گفت: ای محمد من دشمن تو هستم و به این دشمنی افتخار میکنم. ما عصبانی شدیم، اما پیامبر لبخند زدند. چند نفری از ما خواستیم اون مرد رو بگیریم و ادبش کنیم، اما پیامبر به ما گفتن کاری نکنیم. مرد گفت: تو میگی پیامبری درحالی که واقعا از طرف خدا نیومدی.مگر اینکه معجزه ای نشون بدی! پیامبر گفتن: ای مرد، من میتونم بهت بگم کِی و چجوری از خونه ت اومدی. می خوای یکی از اعضای بدنم این خبر ها رو به تو بگه؟ مرد تعجب کرد و گفت: مگه بدن هم صحبت می کنه؟ پیامبر به نور چشمشون یعنی امام حسن علیه السّلام اشاره کردن. اون مرد عصبانی گفت: چطور یک بچه می خواد از علم غیب و چیزی که ازش خبرنداره به من بگه؟ ما هم تعجب کرده بودیم، و هم از برخورد اون مرد ناراحت بودیم. منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی می افته؟ حسن بن علی گفتن: تو وقتی راه افتادی، آسمان  پر از ابر بود، اون شب رعد و برقی اومد، که خیلی ترسیدی. ما داشتیم چهره مرد رو می دیدیم که ازحالت عصبانیت در میاد و متعجب میشه. حسن بن علی ادامه دادن: توی راه هوا تاریک شد و راه رو گم کردی ، نمی دونستی از کدوم طرف باید بری ، میون بیابون مونده بودی و میترسیدی. اومدی تا پیامبر رو از بین ببری ،و پیش خانواده ت برگردی، اما به لطف خدای مهربون با ایمان کامل برمیگردی.😍 اون مرد کم کم داشت می فهمید که درباره ی پیامبر اشتباه کرده و تا الان ایشون رو نمی‌شناخته. سرش رو پایین انداخت و گفت من می خوام مسلمون بشم، چیکار باید بکنم؟ امام حسن با مهربونی شهادتین رو بهش یاد دادن و گفتن که تکرار کنه اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله بله بچه ها اون مرد اومده بود تا پیامبر رو  از بین ببره ولی به لطف خدای مهربون مسلمون شد و پیش خانواده اش برگشت. ــــــــــــــــــــــــ بعد از تعریف کردن قصه حالت های مختلف مرد ناشناس رو که بعدا مسلمون میشه با فرزند دلبندتون به صورت بازی انجام بدید 😍. اولش عصصصبانی ه😡😤 بعد متعجب میشه😳😳 کم کم به فکر فرو میره🤔🤨 و از رفتارش شرمنده میشه😓😥 و درآخر که مسلمون میشه باشادی پیش خانواده ش برمیگرده😁😄. میتونید اول آروم آروم انجام بدید و بعد تند تند حالت چهره تونو عوض کنید بچه ها کللی ذوق میکنن و میخندن و بعد خودشون شروع میکنن به تغییردادن چهره شون☺️ به کانال شعر،قصه،معرفی کتاب بپیوندید👇 https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
یه پیشنهاد جذاب🤩 بعد از تعریف کردن قصه حالت های مختلف مرد ناشناس رو که بعدا مسلمون میشه با فرزند دلبندتون به صورت بازی انجام بدید😍. اولش عصصصبانی ه😡😤 بعد متعجب میشه😳😳 کم کم به فکر فرو میره🤔🤨 و از رفتارش شرمنده میشه😓😥 و درآخر که مسلمون میشه باشادی پیش خانواده ش برمیگرده😁😄. میتونید اول آروم آروم انجام بدید و بعد تند تند حالت چهره تونو عوض کنید بچه ها کللی ذوق میکنن و میخندن و بعد خودشون شروع میکنن به تغییردادن چهره شون☺️ به کانال شعر،قصه،معرفی کتاب بپیوندید👇 https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
کاردستی بشقاب پرنده احساسات لوازم مورد نیاز: بشقاب یکبار مصرف، مقوای رنگی،پونز چشم و دهان و ابرو را با مقوا درست می کنیم به وسیله پونز به بشقاب وصل می کنیم که قابل حرکت باشد. بعد احساسات مختلف را نشان می دهیم . 😁😰😡🥺
بسته فرهنگی فاطمیه نهایی.pdf
2.7M
🏴 بسته فرهنگی فاطمیه🏴 شعر،قصه،کاردستی،بازی،نقاشی کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری تلاشی مادرانه برای پیاده سازی بحث مهم و کلیدی شخصیت محوری (تربیت الگویی) استاد عباسی ولدی 📣اگر با این بحث آشنا نیستید روی جمله آبی رنگ بالا ضربه بزنید تا کلیپ رو ببینید و حتما این کانال رو دنبال کنید👇 https://eitaa.com/shakhsiatemehvari فایل عکس های قابل چاپ بسته فرهنگی فاطمیه (برای دانلود فایل روی جمله بالا 👆ضربه بزنید) 🌿 هزینه معنوی استفاده ازاین بسته صلوات بر محمد و آل محمد و ارسال آن برای دیگران 🌺 ما را در بله و ایتا دنبال کنید👇 @gheseshakhsiatemehvari