eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.7هزار دنبال‌کننده
223 عکس
44 ویدیو
9 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020717 طوفان الاقصی.mp3
9.36M
سخنان بسیار مهم و طوفانی حاج آقا دربارۀ عملیات به نظرم گوش دادن به این فایل رو به فردا واگذار نکنید. همین امروز گوش کنید. با انتشار این فایل در روشنگری مردم عزیزمون سهیم باشید. @abbasivaladi
✊🌹✊🌹✊ 🌹✊🌹✊ ✊🌹✊ 🌹✊ 🌹 📣 تخفیف ویژهٔ ۳۵ درصدی مجموعه "" به مناسبت عملیات 🔹 ایلیا و حیفیا نام یک مجموعۀ داستانی است که تا کنون دو جلد از آن نوشته و چاپ شده است. 🔸 ایلیا و حیفیا را می‌توان از دستۀ داستان‌های راهبردی دانست. مقصد اصلی این مجموعه، نحوۀ تقابل جبهۀ طاغوت (مخصوصا یهود) با جامعۀ اسلامی است. ‼️ (برای دیدن توضیحات بیشتر هر کتاب، روی اسم آن کلیک کنید👇) 1⃣ جلد اول: دزدان راز ایلیا (نفوذ از سوی دشمن و رازداری از طرف مسلمانان) 2⃣ جلد دوم: سکه های ویرانگر (ربا و نقش آن در ویران کردن جامعه) 🌹 کد تخفیف: قدس ⏳مهلت: ۲۱ مهر ༺༻ ༺༻ ༺༻ 🌐 خرید کتاب 🌹کتاب های سبک زندگی را از ما بخواهید👇 ╭━━⊰ ❀ 💚 ❀ ⊱━━╮ @ketabefetrat ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹🟠 حکایت ۸۰۰۰ کودک فلسطینی که پشت سیم‌خاردارهای اسرائیل به دنیا می‌آیند! 🔻آمار و ارقامی دردناک از وضعیت مادر و کودکان فلسطینی و جنایات اسرائیلیان علیه آنها که به «نسل ایست و بازرسی» معروفن @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020726 بیمارستان المعمدانی.mp3
8.34M
📣📣📣فوری فوری 🔴در پی فاجعۀ بیمارستان سخنرانی مهم دیگری از حجت الاسلام منتشر شد. 🔴شنیدن این سخنرانی برای هر کسی که قلبش از فاجعۀ بیمارستان غزه به درد اومده لازمه. 📣همین حالا گوش کنید، تا آخر هم گوش کنید و همین حالا منتشر کنید. کسایی که سخنرانی قبلی رو گوش ندادن، حتما گوش بدن.👇 https://eitaa.com/abbasivaladi/13066 ‼️تنگۀ احد عملیات فضای رسانه است. با انتشار مطالبی از این دست، نگهبان این تنگه باشید. @abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
حضور در تجمعات ضدصهیونیستی را دست کم نگیرید. دشمنانی که باید پیام این تجمعات را دریافت کنند، چشم به رسانه‌ها دوخته‌اند. با حضور چشم‌گیرتان، چشمشان را کور کنید و دلشان را بلرزانید. مظلومانی هم که منتظر حمایت شما هستند، منتظر اخبار حماسه‌آفرینی‌تان نشسته‌اند. دلشان را گرم کنید. 🔸 نشانی صفحه حجت الاسلام عباسی ولدی: https://virasty.com/mohsen_abbasivaladi @abbasivaladi
داستان تمثیلی دربارهٔ فلسطین نویسنده: زهرا محقق کاری از گروه شعر و قصه درمسیرمادری 🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸 به نام خدا یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. تو سرزمین زیتون ها مورچه های سیاه زیادی کنار هم زندگی می کردند. اونا خیلی همدیگرو دوست داشتن و باهم مهربون بودن. گوشه گوشه اون سرزمین لونه ساخته بودن و هرروز مشغول دونه پیدا کردن بودن. اما درست برعکس این مورچه ها، تو سرزمین های اطراف، مورچه های قرمز رنگی زندگی می کردن که خیلی بداخلاق و زورگو بودن و باهمه دعواشون میشد. مورچه های قرمز میخواستن جایی زندگی کنن که فقط خودشون و دوستاشون باشن. چون فکر میکردن فقط خودشون از بقیه مورچه ها بهترن. برای همین یک روز تصمیم گرفتن برن به سرزمین زیتون و اونجا رو شهر خودشون بکنن. اما چجوری؟ اون جا که مال مورچه های سیاه بود! پس لازم بود اول به یه بهونه ای وارد شهر بشن. مورچه های قرمز به مورچه های سیاه وعده دادن و گفتن: اگه شما بذارید ما بیایم تو زمین های شما و لونه بسازیم ما هم به شما قول میدیم از انواع دونه های خوشمزه سرزمین های دیگه بهتون غذا بدیم. مورچه های سیاه که از نقشه مورچه های قرمز خبر نداشتن حرف اونا رو قبول کردن. و اینجوری شد که کم کم مورچه های قرمز تو یه زمین کوچیک از سرزمین مورچه های سیاه لونه هاشونو ساختن. مدت ها گذشت. مورچه های سیاه مشغول زندگی خودشون بودن. اما اون وسط مورچه های قرمز تعدادشون داشت روز به روز بیشتر میشد. آخه اونا یه تونل مخفی زیر زمین ساخته بودن تا کم کم دوستاشونو دعوت کنن به این سرزمین. بعد یه مدت که مورچه های قرمز تعدادشون زیاد شد دوباره رفتن پیش مورچه های سیاه و گفتن: ما دیگه خیلی تعدادمون زیاد شده. بچه هامون زیاد شدن و باز هم نیاز به لونه بیشتر داریم. شما باید به ما زمین بیشتری بدین تا بتونیم لونه های بیشتری بسازیم. مورچه های سیاه جواب دادن: اینجا شهر ماست. لونه هامون همه اینجاست. دونه هامون همه اینجاست. نمیتونیم شهر خودمونو به شما بدیم. و این شد شروع یک دعوای بزرگ. مورچه های قرمز عادت نداشتن از کسی نه بشنون. برای همین وقتی مورچه های سیاه حاضر نشدن به اونا زمین بیشتری بدن، شروع کردن به زورگویی و قلدری. هرروز میرفتن تو مسیر مورچه های سیاه و دونه هاشونو به زور میگرفتن. لونه هاشون رو خراب می کردن. گاهی به سمتشون سنگریزه پرت می کردن و گاهی هم توی لونه شون رو پر از آب می کردن تا همه مورچه هایی که داخلن بمیرن. خلاصه این دعواها روز به روز بیشتر می شد. همه خسته شده بودن. مورچه های سیاه تا جایی که می تونستن از خودشون دفاع می کردن و نمیذاشتن کسی خونه شونو بگیره. اوایل سنگ های کوچیک رو پرت می کردن به سمت مورچه های قرمز. اما یکم که گذشت، سلاح هاشون هم بهتر و قوی تر شد. مثل تیر کمان تخمه ای که باهاش لونه های دشمن شونو تخمه بارون می کردن، یا ماکارونی نیزه ای هایی که به سمت زمین دشمن پرتاب می کردن و... خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه مورچه های قرمز یه بخش زیادی از سرزمین مورچه های سیاه رو با زور گرفتن. حتی خیلی از مورچه های سیاه رو هم نابود کردن. مورچه های سیاه که دیگه خسته شده بودن از این همه زورگویی، به فکر افتادن که یه نقشه حرفه ای بکشن. اونا تصمیم گرفتن یه منجنیق بزرگ درست کنن. بعد گروه گروه برن بالای درخت تا زیتون جمع کنن. و بعد اون زیتون ها رو با کمک منجنیق پرت کنن به سمت مورچه های قرمز. یه روز صبح زود، این نقشه عملی شد. مورچه های قرمز همگی خواب بودن که یه دفعه همه شون با صدای جیغ بلند یکی از مورچه ها از خواب بیدار شدن. واااااای... چی شده بود؟... یه زیتون بزرگ افتاده بود روی یکی از مورچه ها و اونو له کرده بود. چیزی نگذشته بود که زیتون بعدی هم روی سر یه مورچه دیگه فرود اومد. مورچه های قرمز که فهمیده بودن چه بلایی سرشون اومده فریاد زدن: حمله شده... حمله زیتونی... فرار کنید... و همه دار و دسته شون از ترس اینکه زیتون توی سرشون فرود نیاد فرار کردن و تا جایی که میتونستن از لونه هاشون دور دور شدن. همون لونه هایی که به زور از مورچه های سیاه گرفته بودن. و اینجوری بود که مورچه های قرمز بدجنس پا به فرار گذاشتن و دیگه اون طرفا پیداشون نشد. چون اونجا سرزمین واقعی و اصلی مورچه های سیاه بود.🇵🇸 به کانال شعر، قصه و معرفی کتاب بپیوندید👇 https://eitaa.com/gheseshakhsiatemehvari
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
14020806 03 طوفان الاقصی.mp3
13.08M
📣📣سومین سخنرانی حجت الاسلام دربارۀ عملیات 🔴 مثل دو سخنرانی قبلی حاوی نکات بسیار مهم و راهبردی در مواجهه با حوادث خونبار ‼️حتما تا آخر گوش کنید 🔹با انتشار این صوت رزمندۀ جهاد تبیین باشید! @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻لحظاتی پیش از شهادت سه دختر لبنانی چه گذشت؟/ درخواست عجیب مادر شهیدان از سید حسن نصرالله 🔹چند روز گذشته درست در ۱۶ آبان وقتی هدی حجازی مادر لبنانی به همراه سه دختر و مادرش در راه عزیمت به خانه شان بودند، اسرائیل خودرو آنها را مورد هدف قرار داد و جز خانم حجازی که در بیمارستان بستری است بقیه سرنشینان به شهادت رسیدند. اسرائیل مدعی شده بود که خودروی رزمندگان حزب الله را هدف گرفته است! 🌿روحیه عجیب این مادر و امثال اوست که مقاومت را پیروز هر میدان نبردی خواهد کرد. 🔸هدی حجازی در این فیلم ارادت خود را به سید حسن نصرالله و آرزویی که دارد بیان می کند...