eitaa logo
گلچین شعر
16.8هزار دنبال‌کننده
930 عکس
314 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر ساده فراموش می‌کنی غم را و خاطراتِ خوشِ روزهای با هم را... نه شادمانی از این‌که کنارِ هم باشیم_ نه می‌پذیری اگر از تو دور باشم را منم که از نظرِ تو همیشه داشته‌ام_ نگاه‌های پُر از محتوایِ مبهم را در ابتدایِ جوانی، غمت گذاشته‌ است_ به رویِ چهره‌ی من این خطوطِ درهم را شروعِ موسمِ خُرما پَزان به خنده‌ی توست روانه کرده لبت کاروانی از بم را به گاهِ خشم، تو چاقویِ تیزِ زنجانی که می‌دری دلِ سهراب را و رستم را ولی محبّت و بخشش، دو گنجِ زندگی است_ که کرده است پُرآوازه نامِ حاتم را کنارِ من بنشین؛ چایِ تازه آوردم بهانه‌ای ست که من با تو فرصتی کم را...* به پشت گرمیِ تو دلخوشم، خدا را شُکر_ که ساخت شانه‌ات _این تکیه‌گاهِ محکم_ را تو انتخابِ منی؛ بهتر از تو نیست کسی اگر که باز بگردم تمامِ عالم را. @golchine_sher
دلهای ما که بهم نزدیک باشد، دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم دور باش اما نزدیک... من از نزدیک بودن های دور می ترسم... @golchine_sher
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند‌ چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند.... @golchine_sher
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای از آسمان فاصله نازل نمی‌شود خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم آیا کسی ز پنجره داخل نمی‌شود؟ می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود تا نیستی تمام غزل‌ها معلق‌اند این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود @golchine_sher
بی‌عشق هیچ فلسفه‌ای در جهان نبود احساس در الهه ی نازِ بنان نبود بی‌شک اگر که خلق نمی‌شد گناه عشق دیگر خدا به فکر شبِ امتحان نبود بنشین رفیق! تا که کمی درددل کنیم اندازه ی تو هیچ‌ کسی مهربان نبود اینجا تمام حنجره‌ها لاف می‌زنند هرگز کسی هرآنچه که می‌گفت، آن نبود لیلا فقط به‌خاطر مجنون ستاره شد زیرا شنیده‌ایم چنین و چنان نبود حتی پرنده از بغلِ ما نمی‌گذشت اغراق شاعرانه اگر بارمان نبود گشتم نبود، نیست... تو هم بیشتر نگرد غیر از خودت که با غزلم همزبان نبود دیشب دوباره از تو چه پنهان، دلم گرفت با اینکه پای هیچ زنی درمیان نبود... @golchine_sher
مستان خوشند امشب و هشیارها خوشند دف ها به رقص آمده و تارها خوشند یادش به خیر یک دم از این دشت رد شدی خوش باش ای نسیم که نیزارها خوشند این خشت ها چقدر ترک خورده اند ...آه اینجا چه کوچه ای است که دیوارها خوشند تا این کلاغ های سیه چرده زنده اند با آن که ناخوشند سپیدارها خوشند ..! آه ا ی چنار پیر در این بی کسی نمیر عمری است با تنفس تو سارها خوشند مارا برادران به کلافی فروختند ما هم خوشیم چون که خریدارها خوشند تنها پلنگ زخمی این کوهسارهم امشب به خون نشسته و کفتارها خوشند @golchine_sher
من چنان غرقِ تو گشتم که به جانت حتی گاه در آینه هم عکسِ تو را می‌بینم @golchine_sher
‌ یا گرمی یک بوسه به پیشانی من باش یا علت یک عمر پریشانی من باش با فاصله‌ای امن که آسیب نبینی بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش @golchine_sher ‌ ‌
‌و آغوشت اندک جایی برای زیستن اندک جایی برای مُردن... @golchine_sher
‏چون تو حاضر می‌شوی من غایب از خود می‌شوم .. @golchine_sher
دیدار من و او، چه‌ سرانجام قشنگی هم‌صحبتی شعله‌ و باد، آتش و اسفند @golchine_sher
‏همه ی قافـیـه هـا تـابعِ زلـــفــش بودنـــد چادرش را كه به سر كرد غزل ریخت به هم @golchine_sher