eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
834 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فراق فرصتِ خوبیست تا مَحک بزنیم که بینِ ما دو نفر چیست؟ عشق یا عادت؟ @golchine_sher
کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر! @golchine_sher
صبح یعنی عطر وبوی رازقی باغ وصل و حس خوب عاشقی @golchine_sher
ماه رد مي شد از شب يلدا، ولي انگار بي خبر بوديم سايه ها هم بلند تر بودند، شاد از آن جشن مختصر بوديم پاي اين صخره سفره گسترديم ،باده مان چاي قند پهلو بود شب سردي كه گرم خاطره از كودكي هاي يكدگر بوديم صفي از مرغ هاي ماهي خوار ، آمدند از اجل معلق تر فكر اندوه ماهيان آنجا ، از همه عمر بيشتر بوديم ماسه ها از تلاطم امواج، زير پامان تكان تكان خوردند در مه آلود ساحل بي تاب ،چون دو تا قوي همسفر بوديم سيلي موج ها مكرر شد ، ناگهان صخره ها كم آوردند چشم بر موج هاي ساحل كوب ، محو هنگامه ي خطر بوديم قصه ي کودکانه خود را ، شب يلدا به ماه مي گفتيم گاه بالاي تخته سنگي نيز ، در خيال از ستاره سر بوديم يادم آمد كه باد مي آمد ، شب يلداي كودكي هايم خواهرم سوزني به دستش رفت ،دور قاليچه با پدر بوديم شب يلداي ديگري اما ، مادرم در گدازه ي تب بود داشت تا صبح سخت مي لرزيد، ما سراسيمه پشت در بوديم عابر صخره هاي ساحلي ام ، موج ها در دلم مي آشوبند بر همين صخره خوب يادم هست ، شبي اين گونه تا سحر بوديم @golchine_sher
‏جای پای نفست مانده به صحرای خیال .. @golchine_sher
دل آشفته ی مارا سر مویی دریاب ... @golchine_sher
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمُردم بَرِ آبِ زندگانی @golchine_sher
در شب چشم تو_ آیینه ی حیرانی ها_ عشق بارید و شدم محو پریشانی ها عشق بارید و من از آینه لبریز شدم هم از آنگونه که آیینه ز حیرانی ها من نمی ترسم از این خیس شدن ها که شده ست چشمم از حادثه عشق تو بارانی ها عشق چشمان مرا شست بدان گونه که شد پیش چشمم پیدا عالم پنهانی ها عشق و باران و شب چشم تو و خیس شدن و من_ این آینه گردان پریشانی ها_ خواستم از تو سخن ساز کنم امّا حیف سوخت در صاعقه ی عشق ، سخندانی ها بر من و سادگیم خُرده نگیرید که هست سادگی چاشنی ِ لحن خراسانی ها @golchine_sher
کارم به تو ای خوب تر از جان افتاد حیف است که از من نکنی گاهی یاد با عشق تو شاد و سرخوشم ، کاش خدا یک ذره به من طاقت دوری می داد @golchine_sher
چشم و ابروی خشن از بس که می‌آید به تو گاهی آدم عاشق نامهربانی می‌شود... @golchine_sher
‌ گاهی هوای تازه بیاور برای من شاید که این پرنده ی بی جان نفس گرفت @golchine_sher
یک جام پر از شراب دستت باشد تا حال من خراب دستت باشد این چند هزارمین شب بی خوابیست؟ ای عشق فقط حساب دستت باشد... @golchine_sher
تک و تنها تر از آنم که به دادم برسند آنچنانم که شدم دست به دامان خودم... @golchine_sher
شبیه معجزه هستی، که بردن نامت خزان باغ دلم را، بهار خواهد کرد نگاه نافذ و شیرینت، ای ترنم عشق سریع آتش غم را، مهار خواهد کرد @golchine_sher
تو به زیبایی دنیای كه می اندیشی؟؟ من كه تنها، به تو تنها به تو می اندیشم... @golchine_sher
هم صحبت من پس از تو آیینه شود انبار تمام درد ها سینه شود تنهایی من پس از تو بغضش ترکید باید که درون من قرنطینه شود @golchine_sher
من آن سرباز صفرم؛ مست، روی برجکی تنها که تا روز رسیدن می شمارم هرچه تیرم را @golchine_sher
لبی نبوده نخوانده خدای سرمد را فرشته ها همه تسبیح گوی ، ایزد را جهان جهان شده بود و خدا نشد راضی برای معجزه کم داشت نام احمد را قلم به قامت سروش کشید رنگارنگ کسی ندیده رسولی چنین سرآمد را به نامِ نام بلندش شب از نفس افتاد چشید عاشق دل خون ،طعم مقصد را نه بت ، نه بتکده ماند و نه نام "لات وهبل" شکست شوکت نامش شکوه معبد را "به حسن وخلق وفا کس به یارما نرسد" نیافریده خدا بهتر از محمد را به یک شماره صد آمد ، صدآفرین برعشق هزار شکر که داریم ما چنین صد را @golchine_sher
تو را با دیگران می‌بینم و در صبر می‌سوزم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher
در مذهبِ ما چلّه نشینی هُنری نیست ما قائلِ بر چلّه یِ خونینِ قیامیم. @golchine_sher
هیچ هم زیبا نبودی من تو را زیبا کشیدم بی جهت اغراق کردم دلبر و رعنا کشیدم از «لئوناردو داوینچی» عذرخواهی می‌کنم که این همه عکس تو را مثل «مونالیزا» کشیدم تو نمی‌دانستی اصلا شهرزاد قصه‌ها چیست من هزار و یک شب از موهای تو یلدا کشیدم دل‌خوش نیلوفری در گوشه‌ی مُرداب بودی من تو را مهتاب‌گون تا آسمان بالا کشیدم نه عسل! گس بود طعمِ بوسه‌هایی که ندادی من چه احمق خانه‌ات را قصر کندوها کشیدم چشمِ تو معمولی اما من میان شعرهایم زورقی با پلکِ پارو در دل دریا کشیدم من چه بی‌انصاف بودم با ترازوی دلم که تار مویت را برابر با همه دنیا کشیدم با چه رویی بعد از این شعر نظامی را بخوانم بس که مجنون بودم و بی‌ خود تو را لیلا کشیدم مرغ ماهی‌خار بد ترکیب! جوجه‌اردک زشت! باورت شد که تو را شهزاده‌ی قوها کشیدم؟ دختری زیباتر از تو بعد از این برمی‌گزینم دختری که ناز او را از همین حالا کشیدم بعد از این خوش باش با او می‌روم از خاطراتت خاطرت آسوده باشد از خیالت پا کشیدم @golchine_sher
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای (ز بهر) هیچ بر هیچ مپیچ دانی که پس از مرگ چه ماند باقی عشق است و محبت است و باقی همه هیچ @golchine_sher
کسی به خوبی من مشق عشق را ننوشت ببین به دیده یِ انصاف! آفرین دارم @golchine_sher
یار آن‌جا و من این‌جا، وه! چه باشد گر فلک یار را این جا رسانَد، یا بَرَد آنجا مرا؟ @golchine_sher
غم هر روزه ام شد حسرت دیدار روی تو به هم می‌ریزد احوالم چو پیچ و تاب موی تو منم دریایی از احساس جانفرسای دلتنگی مرا موج خیالت می نشاند روبه روی تو به دنبال تو میگردم نمی بینم سرابی بیش زمان افتاده از پا در مسیر جست وجوی تو قلم بعد از تو در دستم ندارد تاب جنبیدن ندارد در سر اما واژه غیر از آرزوی تو برای لمس یاد تو وضو گیرم به رسم عشق دو زانو می نشینم در حریم خاک کوی تو مرور خاطرات تو سبب شد تا کنم یاد از طلوع آشنایی و نم باران و بوی تو @golchine_sher
از دو مژگان تو دادم به دلم مژده به شادی @golchine_sher
شمع از دوری پروانه می سوزد دل من  از دوری تو سرنوشت من وشمع سوختن است @golchine_sher
من شوق رسیدن به قدم های تو هستم یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم @golchine_sher
یک مرد وقتی که گناهی تن بگیرد بوی بدش را کوچه و برزن بگیرد دیگر نخواه از شعله رد گردی سیاوش این بار حتما شعله ات دامن بگیرد شاید برای آبرو هم گشته یوسف روی لباس پاره اش سوزن بگیرد بی بی! عمو را گفته ای که: مرده گاوش؟ دیگر نیازی نیست گاوآهن بگیرد من تن به تن رقصیده ام با او تنیدم شاید که آهنگم ت تن تن تن بگیرد دیگر چه فرقی می کند این عشق مسری یا من از او یا این که او از من بگیرد؟! با بوسه ای می شد که شیطانی ترین شد ضحاک روی دوش اهریمن بگیرد کاش این زلیخا شهرتی هرگز نمی داشت تا که رود بازار پیراهن بگیرد @golchine_sher
همه روز،روزه بودن همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن، ز مدینه تا به کعبه،سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک،به وظیفه باز کردن به مساجد و معابر،همه اعتکاف جستن ز ملاهی و مناهب همه احتزار کردن شب جمعه ها نخفتن،به خدای راز گفتن ز وجود بی نیازش،طلب نیاز کردن؛ به خدای که هیچ یک را ثمر آنقدر نباشد، "که به روی نا امیدی،در بسته باز کردن...! @golchine_sher