خوب می دانم که آخر در حرم گل می کنم
فصل دوری را اگر دارم تحمل می کنم
می روم از خانه بیرون،بی نهایت تشنه ام
بر حریم خواهر باران توسل می کنم
درّه ی تاریک دلتنگی امانم را برید
پس برایش می نویسم،شعر را پل می کنم
می رسم با واژه ها میدان هفتاد و دو تن
شهر را در سایه ی مهرش تخیّل می کنم
خسته و درمانده با صدها سوال بی جواب
می گذارم سر به روی شانه های آفتاب
می نشینم با خیالم در حوالی حرم
در بهشت خاطراتم،در خیابان ارم
می روم نزدیک تر ،نزدیک تر،نزدیک تر
هرچه هست و نیست را جا می گذارم پشت سر
اقتدا بر خواهر خورشید هشتم می کنم
با یقین و نور روحم را تیمم می کنم
دفترم را چشمه ی دل آبیاری می کند
قلبم اینجا جای خون احساس جاری می کند
در شگفتم کاغذم طعم محبت می دهد
یا دهان واژه ها بوی حقیقت می دهد
گرچه امروز آمدم با بقچه ای شعر جدید
من همانم،شاعر دلتنگ از خود نا امید
السلام ای نبض شعر از نفس افتاده ها
ای تمام دلخوشی در قفس افتاده ها
لا به لای بوته های بیشه ی عشق خدا
سبز می ماند غزل با ریشه ی عشق شما
#مارال_افشون
#السلام_علیک_یا_فاطمه_المعصومه
@golchine_sher
سرتاسرِ قم را غمی در بر گرفته
آرامِشَش را آه ِ شعله ور گرفته
از داغِ معصومه سلام الله؛ حتی
خاکِ کویر از ابر؛ چشمِ تر گرفته
هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریه ست
قلبِ علی-موسی الرضا(ع) آخر گرفته
سخت است داغِ خواهری هجران کشیده
جانِ برادر را دلی مضطر گرفته
خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب
حال و هوایِ صحنهٔ محشر گرفته
از دست داده حضرتِ بنتُ الهُدی را
بر دوش ِ خود آیاتی از کوثر گرفته
سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تقدیر
از دخترانِ شیعه؛ تاجِ سر گرفته
در صحنِ آیینه به همراهِ ملائک
موسی بن جعفر(ع) روضهٔ دختر گرفته
از داغ ِ دختر، خوانده اما در حقیقت
قلبش برایِ غربتِ مادر گرفته
آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در"
سردردهایِ سخت در بستر گرفته
وضع ِ وخیم ِ زخم ِ میخِ بی مروّت
لبخند را از صورتِ حیدر گرفته!
#ألسلام_علیک_یا_فاطمة_المعصومه
#ألسلام_علیک_یا_بنت_ولی_الله
#دخیلک_یا_أخت_الرضا_ع
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher