eitaa logo
گلچین شعر
16.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
432 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
برگشتنت حتمی‌ست! آری! رأس ساعت هرچند یک شب مانده باشد‌ تا قیامت می‌آید آن صبحی که آغاز جهان است آن روز روشن، آن طلوع بی‌نهایت گفتند روی فرش ما پا می‌گذاری جارو زدم تنها به شوق این روایت در کوچه‌ها دیدم تو را... نشناختم... آه دیدم تو را، افسوس بی عرض ارادت در زیر باران هر دعایی مستجاب است از چشم‌هایت گفته‌ام وقت اجابت با یاد تو از کربلا تربت گرفتم در آرزوی آن نماز با جماعت می‌بویمش در سجده بعد از هر نمازم عطر شهادت می‌دهد... عطر شهادت! @golchine_sher
بیا که جلوه ندارد بهار، دور از تو و حرف تازه ندارد هَزار، دور از تو شب است و روح جهان در غبار تاریکی شکسته آینۀ روزگار، دور از تو دلم گرفته از این روزگار انسان‌کٌش شدم به فتنۀ دیوان دچار، دور از تو به باغ می‌روم و غنچه غنچه می‌گریم مرا به بزم شکفتن چه کار؟ دور از تو نشسته مردم چشمم به خون ز تنهایی و ایستاده دلم در غبار، دور از تو در این زمانه ولی ایستاده‌ام عاشق به شوق صبح ظهور، استوار؛ دور از تو @golchine_sher
وقتی که ما به سمت خدا هم نمی رویم بلوار انتظار به جایی نمی رسد @golchine_sher
هوا بدون تو این روزها نفس‌گیر است هنوز بی‌تو از این زندگی دلم سیر است چقدر بی‌تو به تقویم کهنه زل بزنم به خود دروغ بگویم، که دست تقدیر است به دانه دانۀ تسبیح مادرم سوگند غروب جمعه پس از تو همیشه دلگیر است که گفته: سر به سر افسانه است آمدنت که گفته: نام تو در دفتر اساطیر است که گفته: صبح ظهور تو جنگ و خونریزی است که گفته: صبح ظهور تو عصر شمشیر است به ما نگاه نکن صبح جمعه بیداریم به ما نگاه نکن اشک‌مان سرازیر است کسی به آمدنت عاشقانه فکر نکرد که کار مردم وامانده رأی و تفسیر است بگو به من که چرا جاده‌ها نمی‌فهمند؟ تو هر زمان که بیایی از این سفر دیر است @golchine_sher
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! @golchine_sher
ای کاش صبح عید به ما رو بیاورد آن یار روسپید به ما رو بیاورد دنیا قدش خمیده، خدایا چه می‌شود آن طلعت رشید به ما رو بیاورد؟.. یأسی شگفت شعله به جان جهان زده گاهی بگو امید به ما رو بیاورد این جمعه‌ها به کام دل ما نبوده، کاش یک جمعۀ جدید به ما رو بیاورد خورشید را بخوان که به شب حمله‌ور شود آن صبح ناپدید به ما رو بیاورد هر پرچمی بدون تو پیراهن عزاست کی می‌شود که عید به ما رو بیاورد؟ هر چند خوش به حال شهیدان، بعید نیست با خِیلی از شهید به ما رو بیاورد @golchine_sher
«در انتظار آمدنت» مثل درخت و سنگ در رهگذار باد در انتظار آمدنت ایستاده‌ایم فردا به شهر نور می‌آیی از راه روستا از راه آفتاب با دشمنان چو موج خروشان با ما، به مهربانی یک جویبار نرم رفتار می‌کنی @golchine_sher
از هرچه می‌رود سخن دوست خوش‌تر است پیغام آشنا نفس روح‌پرور است هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای؟ من در میان جمع و دلم جای دیگر است.. ابنای روزگار به صحرا روند و باغ صحرا و باغ زنده‌دلان کوی دلبر است.. جانا، دلم چو عود بر آتش بسوختی وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمر است شب‌های بی توام شب گور است در خیال ور بی تو بامداد کنم روز محشر است.. سعدی خیال بیهُده بستی امید وصل هجرت بِکُشت و وصل هنوزت مُصوّر است.. @golchine_sher
20.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محراب جمکران دلم قرار نمی‌گیرد از فغان، بی‌تو سپندوار ز کف داده‌ام عنان، بی‌تو ز تلخ‌کامی دوران نشد دلم فارغ ز جام عیش، لبی تر نکرد جان، بی‌تو چو آسمان مه‌آلوده‌ام ز دل‌تنگی پر است سینه‌ام از اندُه‌ گران، بی‌تو نسیم صبح نمی‌آورَد ترانۀ شوق سر بهار ندارند بلبلان، بی‌تو لب از حکایت شب‌های تار می‌بندم اگر امان دهدم چشم خون‌فشان، بی‌تو چو شمعِ کشته، ندارم شراره‌ای به زبان نمی‌زند سخنم آتشی به جان، بی‌تو عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم چو یادم آید از آن شکّرین دهان، بی‌تو گزارۀ غم دل را مگر کنم چو «امین» جدا ز خلق به محراب جمکران، بی‌تو @golchine_sher
بخند و مژده بده، وصل یار نزدیک است صبور باش دل من! قرار نزدیک است رسیده سینه به سینه از آن سر دنیا خبر به حنجرۀ‌ انتشار نزدیک است گذشت دور زمستان و پادشاهی برف من از نسیم شنیدم بهار نزدیک است.. بیا که دفتر تقدیر را ورق بزنیم زمان نو شدن روزگار نزدیک است سوار کشتی نوحیم در دل طوفان چه جای دلهره؟ دریاکنار نزدیک است هوای آمدنش را نفس بکش، خوش باش که مقطع غزل انتظار نزدیک است افق به سرخی خون خودش شهادت داد سپاه صبح رسیده، سوار نزدیک است @golchine_sher
نام تو ای خورشید! عالمگیر خواهد شد از نام‌ها روزی که دنیا سیر خواهد شد فردای زیبایی که شاهان خواب می‌بینند در دورۀ مستضعفان، تعبیر خواهد شد کابوس راهب‌های مال‌اندوز می‌آید جادوی کاهن‌ها چه بی‌تأثیر خواهد شد ناقوس‌ها بر طبل رسوایی که می‌کوبند ذکر شب گلدسته‌ها تکبیر خواهد شد وقتی که می‌آیی خدا خشنود خواهد بود از «لات» و «عزّی» خانه‌اش تطهیر خواهد شد.. از مرگ می‌ترسم در این دنیای دور از تو می‌ترسم از روزی که دیگر دیر خواهد شد @golchine_sher
کرامت بهار آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! @golchine_sher