eitaa logo
گلچین شعر
16هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
427 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
سیصد و هفتاد رود به هر طرف که نظر می‌کنم شهیدی هست اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست پرندگان مهاجر به لانه برگشتند ستاره‌ها به شب رودخانه برگشتند اگرچه پیرهنت پاره‌پاره می‌آید هنوز بانگ اذان از مناره می‌آید هنوز عکس تو در کوچه‌ها جوان مانده‌ست هنوز نام تو در یاد اصفهان مانده‌ست هنوز سیصد و هفتاد رود بی‌پایان عبور می‌کند از بیست و پنجم آبان هنوز لشکریان حسین خرّازی زبانزدند به ایثار و عشق و جان‌بازی... | @golchine_sher
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت می‌سوخت هیأت، میان «وای مادر» داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛ منبر داشت می‌سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر: آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود اصغر داشت می‌سوخت سربند یا زهرای محسن غرق خون بود سجاد از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت | @golchine_sher
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! @golchine_sher
آدم در این کرانه دلش جای دیگری‌ست این خاک، کربلای معلای دیگری‌ست با هر نسیم، مرده‌دلی زنده می‌شود آری دمش مثال مسیحای دیگری‌ست اینجا همیشه چشم به دنبال معجزه‌ست در هر نگاه شوق تماشای دیگری‌ست خون شهید در همه جا موج می‌زند دریا در این کرانه به معنای دیگری‌ست خاکش چقدر بوی عجیبی گرفته است! این پهنه جایگاه قدم‌های دیگری‌ست بعد از وقوع کرب‌و‌بلا، خون این زمین در پای دین هر آینه امضای دیگری‌ست اینجا چقدر با همه جا فرق می‌کند! اینجا شلمچه نیست که دنیای دیگری‌ست @golchine_sher
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! @golchine_sher
بهارستان غیرت تو را هرگز نفهمیده، تو را ای سورۀ یاسین نه ابر و باد پاییزی، نه باران‌های فروردین تو رفتی و به دنبالت، غمی رویید در جانم پس از تو می‌کشم با خود، دلی خسته، سری سنگین برای آن‌که برگردی به سمت سبز نخلستان تمام آسمان آن شب، دعا می‌خواند و من آمین خلاصه می‌شود در تو، بهارستانی از غیرت که از عطر حضورت شد، فضای شهر عطرآگین تو ای بالانشین امشب، مرا با خود ببر... اما تو بالا می‌روی بالا... و من پایین‌تر از پایین هنوزم شعله می‌بارد، به دامان غزل‌هایم غم هجر «جهان‌آرا»، تب اندوه «زین‌الدین» @golchine_sher
یه روزی میای می‌خواستم بیای با گلای انار برات کوچه‌ها رو چراغون کنم بشینم انار دل تنگمو تا اون دون آخر برات دون کنم می‌خواستم بیای تا مگه چاره‌ای به حال پریشونی من کنی می‌خواستم بیای با گل پیرهنت که تکلیف چشمامو روشن کنی می‌خواستم پس از این همه سال و ماه قد و قامتم رو ببینی پدر! بشینم پای آخرین قصه‌هات تو هم پای قصه‌م بشینی پدر! چقدر آینه و شمع چیدم برات چقدر چشم به راهت نشستم بیای چقدر فال حافظ گرفتم واسه‌ت تو فالت همین بود: یه روزی میای می‌خواستم پس از سال‌ها انتظار بیای جشن بارون بگیرم برات ببوسم سر و زلف و پیشونی‌تو تو که سر نداری بمیرم برات @golchine_sher
روزهای شگفت عمر نامهربان شده، ای کاش اندکی مهربان بیندیشیم شب ما پرشتاب می‌گذرد به شب عاشقان بیندیشیم دوست داری به باغ گل برویم به تماشای باغ تازه شویم بنشینیم و بین آن همه گل به گلی بی‌نشان بیندیشیم؟ دوست داری به جبهه برگردیم به شب یا حسین و یا زهرا زیر رگبار ناجوانمردی به شهیدی جوان بیندیشیم؟ نیمی از عمرمان به ترس گذشت خواب ماندیم و فصل درس گذشت روزهایی شگفت در راه‌اند به شب امتحان بیندیشیم عده‌ای در صف یزید شدند عده‌ای محو و ناپدید شدند آه عباس‌های غیرتمند! به امام زمان بیندیشیم هرچه دل بود عشق با خود برد کاروان رفت و عاشقان رفتند ما که ماندیم لااقل گاهی به شهیدانمان بیندیشیم پاک بودند و پاک افتادند با تواضع به خاک افتادند باغ را سرو تازه بسیار است به درخت جوان بیندیشیم @golchine_sher
سین هشتم هفت‌سین، هفت بند دلتنگی نذر کردم برای سال جدید کاشکی عاقبت به خیر شوم مثل پاییز که رسید به عید سیب را از جزیرۀ مجنون سبزه را از طلاییه چیدم در خیالات خود، دم نوروز داشتم باز سفره می‌چیدم قاب عکس کنار آیینه حرف می‌زد، کمی دقیق شدم آینه گفت: پیرتر شده‌ای عکس می‌گفت: بی‌رفیق شدم عکس و آیینه زل زدند به من چشم‌هایم پر از شکایت بود در دل قاب و آینه، چشمم دربه‌در، در پِی شهادت بود ماهی کوچکی که از دریا در دل تَنگ تُنگ مانده منم او که با یاد دوستان خود را پای این هفت‌سین کشانده منم یاد آن سفره‌های ساده به خیر چفیه‌ها خالی از تجمل بود تیر و ترکش اگرچه می‌خوردیم زخم‌ها قابل تحمل بود هفت‌سین دلم پر از درد است از علی التیام می‌خواهم سین هشتم سلام بر شهدا «من علیک السلام می‌خواهم» @golchine_sher
آسمانی‌ها مترس از خشم طوفان و عَلم کن بادبان‌ها را دل ما کشتی نوح است سِیْر بی‌کران‌ها را مترسانیدمان از های و هوی پوچ این امواج که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جان‌ها را رجز لالایی ما بوده تا بوده چه باک از مرگ که در گهواره می‌دیدیم خواب آسمان‌ها را زمین می‌خواست ما دل‌بستگان نام و نان باشیم پریدیم و رها کردیم اما آشیان‌ها را نخواهد ماند جان ما در این نُه‌توی تاریکی شهابی تازه روشن کرده چشم کهکشان‌ها را @golchine_sher
🍃🌺 در آرزوی وصال و به شوق شهادت خصوصا 🌺🍃 در حوادث باید استغناه* را پیدا کنیم بی نیاز از خلق؛ تکیه گاه را پیدا کنیم غم می آید بیخبر تا در بزَنگاهِ فراق صبر و ایمان و دلِ آگاه را پیدا کنیم خیر و برکت نیست در اسلام ِ عافیت طلب آن به آن باید غمی جانکاه را پیدا کنیم خوشبحال آنکه از جان ساخت مشعل! تا که زود- وقتِ گمراهی بخوبی راه را پیدا کنیم روشنی بخشید و دائم دل به آتش زد شهید تا که شب‌هنگام؛ راه از چاه را پیدا کنیم باید آخر تارِکِ دنیا و "ما فیها" شویم تا مرام نابِ ثارالله(ع) را پیدا کنیم پر کشیدن تا خدا آسان‌ترین کار است اگر یک مسیرِ کاملا کوتاه را پیدا کنیم نیست راهی جز شهادت! باید آری غرقِ خون- شیوهٔ جان دادنِ دلخواه را پیدا کنیم باید از سر بگذریم و مثلِ شاهِ کربلا در بلایا راهِ قتلگاه را پیدا کنیم چشم را دریا کنیم و قلبمان را شعله ور روضه در پیش است! اشک و آه را پیدا کنیم * برنگشت از علقمه ماهِ بنی هاشم چرا؟!... منتظر مانده رقیه(س) ماه را پیدا کنیم لابِلایِ خاک و خون؛ قامت-کمان؛ مثلِ حسین(ع) پیکرِ سقّایِ خیمه گاه را پیدا کنیم!... * یَا مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنَاه... اى بى نیاز کنندهٔ کسى که از او بى نیازى خواهد فرازی از دعای جوشن کبیر  @marziyehatefi @golchine_sher
کرامت بهار آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار ای بهار مهربان، در مسیر کاروان گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! @golchine_sher