eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
694 عکس
252 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای اشک های شب جمکران شدی از آن زمان که مهدی صاحب زمان شدی فصل بهار کم شده از سال های ما آن دم که با نبودن کبری نهان شدی سرما بساط آمدنش جفت و جور شد وقتی به پشت ابر دل آسمان شدی تو آرزوی دست زمین رو به آسمان اول دعای یاس بدون نشان شدی بیش از هزار جمعه گذشت و نیامدی افسانه ای برای شب کودکان شدی بر سفره ی تمام یتیمان شهرمان ای رزق بی حساب خدا آب و نان شدی نه استعاره ای و جناسی نه صنعتی ای شعر در امید وصالش خزان شدی @golchine_sher
مرا ببخش عزیزم که در تمامی عمر به جز به وقت ضرورت نکرده ام یادَت @golchine_sher
تا بگذری دمی ز سر کوی چشمِ ما جاریست روز و شب به خدا جوی چشمِ ما یعقوب‌وار در غمِ یوسف نشسته ایم رفته ا‌ست از ندیدن تو سوی چشمِ ما در جستجوی خیمه ی سبزت دویده است در هر کجای بادیه آهوی چشمِ ما هر روزِ هفته چشم به راهت نشسته است هرروزِ هفته ، دلبرِ خوشروی چشمِ ما یا ایها العزیز ، قدم رنجه کرده ای آقا خوش آمدی ، قدمت روی چشمِ ما @golchine_sher
واژه ها در هر سه شنبه جمکرانی می شوند جمعه ها درگیر مشق "لن ترانی" می شوند در ظهور ندبه ها دنبال شعری تازه اند پا برهنه زائر عشقی جهانی می شوند بغض ها در گوشه ی قلب قلم ها بی صدا قاری آیات ناب آسمانی می شوند برگ های زرد تقویمم همه خط خورده اند تا کدامین صفحه هایش جاودانی می شوند انتظار یاس ها از بی کسی سر رفته است بس که خیره سمت راهی ارغوانی می شوند عاقبت آن نرگس مستانه هم سر می رسد جاده ها لبریز شعر و شادمانی می شوند @golchine_sher
مستیم که هشیار نگشتیم هنوز دلداده ی دلدار نگشتیم هنوز چون تشنه لبی که آب را میخواهد ما تشنه ی دیدار نگشتیم هنوز @golchine_sher
چه روزها که بدون تو آفتاب نشد چه چشم‌ها که بدون تو غرق خواب نشد چه آسمان نجیبی نشست بر سَرِمان که با هجوم بدی‌هایمان خراب نشد تو از تمام عزیزانِ من عزیزتری که با تو سَرشدن از عمر من حساب نشد هوای مهر تو در جای جای دل پیچید چنانچه هیچ دلی غرق اضطراب نشد بدون روی تو، اندیشه‌هایمان سنگی‌ست کجاست آن دل سنگی که بی‌تو آب نشد خودت بیا و برای خودت دعاگو باش دعای منتظرانت که مستجاب نشد چنان به باور این کوچه عطر نرگس ریخت که بی‌حضور تو در شهر انقلاب نشد‌... @golchine_sher
جشن تولدت شده برپا و شمع ها در انتظار تا برسانی تو نور را هر سال میشوند اضافه یکی یکی حالا هزار و یکصد و هشتاد و چند تا... هی حلقه می زنند به دور گلی که نیست تاریک مانده مجلس جشن تو مهدیا! اما نه! کوچه ها شده روشن به اشک شوق آذین شده ست با گل و لبخند هر کجا باز است چشمها که بگذاری بر آن قدم گلدان نشسته است سر راه تا شما از باغ آرزو گل نرگس بیاوری بار دگر شوی متولد برای ما جشن تو هم تمام شد و انتظار نه! عجل علی ظهورک مولا بیا! @golchine_sher
من در هوای ِ عشق ِ تو قدّم خمیده شد خونی ز جام ِ دیده ی تارم چکیده شد سجاده نخ نما شده در زیر ِ پای ِ من پایم به راه ِ صدق و محبت بُریده شد لبریزم از دعا و نیاز و بهانه ها چون لاله کار ِ من به سیاهی کشیده شد باور نکن که طاقت ِ من طاق می شود مهرت چو تارو پود به جانم تنیده شد دستم رها مکن که بدنبالت آمدم آن آهوٱم که با همه حسرت رمیده شد این آفتابِ عشق که بر جان عاشق است روزی هزار بار، به چشمم دمیده شد دیگر بس است خنده بر این انتظار ِ من در پیش روی ماه تو، رنگم پریده شد @golchine_sher
وابسته شده دل به غزل‌خوانیتان مانند دل ابر به باران بهار @golchine_sher
سلام ماه بلندم چقدر زیبایی پراز کرشمه و نازی پراز معمایی تمام آینه ها صف به صف زلیخایت خدای من تو چرا این همه فریبایی * * * نیافریده خدا هم ، چنین دل آرامی هزار وصف قشنگی ، یکیش خوشنامی چه کرده با قلمش مو به مو و ننوشته برای این همه اعجازِ عشق اتمامی * * * نشانه های خدا بوی یاسمن دارد هوای یاد شما طعم نسترن دارد چه کرده نام شما با ترنم باران ردای رنگی رنگین کمان به تن دارد * * * نشان به هرچه نشانه شما نشان هستید دلیل خلقت این هفت آسمان هستید برای گم شده ها در زمین که حرفی نیست نشانِ راه تمام ستارگان هستید * * * چه دلبرانه به هم می زنید دنیا را به دست لشکری از موج ، سکوت دریا را نه شعر بود و نه شاعر چنان به صف کردید ردیف وقافیه ها ، مثنوی ، غزل ها را * * * خوشا به حال بهاری که چون شما دارد برای گل شدنِ غنچه آشنا دارد به خون نشسته ی داغ شما چه خوشبخت است هزار زخمِ به تن را دوتا دوتا دارد * * * تو را ذخیره ی عشق آفریده بی همتا نیفتد از نفس اعجاز عشق در دنیا به رسم مهر ووفایی که صاحبش هستی نگیر لذت دیدار عشق را از ما @golchine_sher
ازشرمِ سنگینی بارگناهانم بردوشت صدبار اگر قالب تهی کنم کم است @golchine_sher
دل سرگشته گرفتار کسی هست که نیست سالها هست که بیمار کسی هست که نیست مهر بر لب زده و داغ به پیشانی خود جمعه ها دفتر اسرار کسی هست که نیست مانده ام خیره به نجوای شب پنجره ها جاده هم در پی دیدار کسی هست که نیست غیبتش بیشتر از حوصله ی شهر شده شهر در کوشش انکار کسی هست که نیست قرن ها می گذرد ثانیه ها می خوانند کعبه انگار عزادار کسی هست که هست @golchine_sher
انگار انتظار به پایان نمی‌رسد داغ فراق یار به پایان نمی‌رسد پاییزها دو مرتبه تکرار می‌شوند این سال بی‌بهار به پایان نمی‌رسد باران عشق تا که نباری به هیچ وجه قحطی در این دیار به پایان نمی‌رسد خورشید پشت پرده غیبت طلوع کن چون بی تو شام تار به پایان نمی‌رسد سردرگم است بی تو زمان و عجیب نیست مرکب که بی سوار به پایان نمی‌رسد هر جمعه ندبه خوانده‌ام اما بدون تو این جمعه‌های زار به پایان نمی‌رسد عجّل فرج به روی لب و توشه‌ها سیاه هجران که با شعار به پایان نمی‌رسد @golchine_sher
خانه ات را دل مهیا کن که مهمان برسد بر دل شیعه دمیدند که جانان برسد خوش خبر باش صبا قبل ورود رمضان مهدی فاطمه در نیمه شعبان برسد @golchine_sher
تو ای حضور همیشه، نگار دیرینه تو ای صداقتِ محضِ جمال آیینه تو ای شمیم هوایت دلیل آرامش تو ای قشنگ ترین معنی طمأنینه تو ای ستاره دنباله دار هر شب ما همانکه مهرتو مهمان شده‌است در سینه همانکه دیده ندیده دل از کفِ ما برد ندیده دل به تو دادم، شبیه تهمینه دلی که جای تو باشد عجیب قیمتی است میان سینه به لطف تو گشته گنجینه قرار ما سر جایش هنوز منتظرم نشسته ام دم جاده، دوباره آدینه... @golchine_sher
ای آنکه گره خورده به عشقت جانم برگرد و قدم گذار بر چشمانم عمریست به رویِ هر چه نذرت کردم عجل لولیک الفرج میخوانم! @golchine_sher
می نویسم نگار می آید سبز پوشی سوار می آید از پس ابرهای بغض آلود بارشی بی قرار می آید بعد از این خشکسال‌ِ سرسبزی چشم نرگس خمار می آید چون رسد شر به اوج بی شرمی صالح گلعذار می آید می شود سبز ، دامن امید موسم نوبهار می آید بعد ِ نفرت ، نگاه مهرانگیز باغ ایمان به بار می آید از ستیغ کبود برف آلود چشمه و آبشار می آید می نویسم به بالهای غزل این بشارت که یار می آید می شکوفد شکوفه های سپید نغمه های هَزار می آید می نویسم دوباره با احساس وارث ذوالفقار می آید آینه دار ذات اقدس حق آن «وَلی» ، باوقار می آید هموطن از میان ظلم و بدی مرد با اقتدار می آید   @golchine_sher
می رسد پایان زمانی روزگار انتظار می‌شود آرام روزی سینه های بی قرار می رود سختی سرمای زمستان ، می شود... با قدوم حضرت صاحب زمان(عج) فصل بهار @golchine_sher
مژده ای اهل ولا نیمه ي شعبان آمد بوی عطر ختن و نرگس و ریحان آمد نرگس آورد بدنیا پسری فرخ روی که ز یمن قدمش دیده به حیران آمد @golchine_sher
۱ غروب خسته و دلگیر جمعه درون قاب دل،تصویر جمعه ز دنیا رفت پیر جمعه هایت جوان سابقت شد پیر جمعه ۲ گل نرگس فدای روی نازت شدم سرمست عطر دلنوازت تمام پرده ها با اشک افتاد نبردم ای عزیزم پی به رازت ۳ به ندبه گشته ام مشغول ای دوست کشیده انتظارت طول ای دوست به دنبال ظهورت هستم اما تو معلومی و من مجهول ای دوست ۴ گل نرگس ز دوری وای ای وای نگو دیگر صبوری،وای ای وای ز جور این جهان آخر بمانم بدون تو چه جوری ؟ وای وای ۵ بفرما تا که بارانی بگیرد درخت بی ثمر جانی بگیرد سر شوریده ی این بید مجنون به فرمان تو سامانی بگیرد ۶ درون جمع خود هستیم بی کس به فریاد دل بیچارگان رس دو چشم ما دو گلدان شد پر از خون قدمهای گلت کی می رسد پس؟ @golchine_sher
صدا زدیم که شاید صدایمان بکُند عنایتی به دلِ بی نوایمان بکُند نگاهِ ما همه بر آن نگاهِ نافذ اوست که تا ببیند و حاجت روایمان بکُند نشسته بر دلِ ما غصه ی نبودن او چه می شود که از این غم جدایمان بکُند از این تسلسلِ محدود و جاده ی مسدود کجاست بال و پری که رهایمان بکُند در انتظارِ وصالیم و زخمی از هجریم چه خوب اگر که بیاید دوایمان بکُند کجاست آنکه در این حال و وضع نا مطلوب دعا به سردیِ حال و هوایمان بکُند و دستِ تک تکِ ما را بگیرد و با عشق مسافرِ حرمِ کربلایمان بکُند اسیرِ این قفسِ پُر هوس شدیم ای کاش میانِ ذکرِ قنوتش دعایمان بکُن @golchine_sher
ستاره باز به دامان شب دويد، بيا سرشک شوق ز چشمان شب چکيد بيا فروغ نقره‌‏ای مه به گرد خيمهٔ شب کشيد هاله ‏ای از پرتو اميد، بيا نيامدی که شفق دامنی پر از خون داشت کنون که دست فلق جيب شب دريد، بيا ستاره، چشم به راه تو ماند تا دم صبح سحر دميد و شد از ديده ناپديد، بيا عروس چرخ، حرير فروغ خود برچيد افق دوباره بساط سپيده چيد، بيا بيا که قافله‏ ی شب ازين ديار گذشت سپيده سر زد و مهر از افق دميد، بيا نيامدی که دل من حديث شب میگفت کنون که قصه به پايان خود رسيد، بيا بيا که گوش دل من به کوچه کوچهٔ شوق صدای پای تو را بارها شنيد، بيا بيا که سير غزالان دشت خاطره‌‏ها هزار شور غزل، در من آفريد، بيا بيا بيا، که دل بيقرار (پروانه) به شوق روی تو از ديده سر کشيد، بيا (پروانه) @golchine_sher
غروبِ جمعه دلم بی جهت دچارِ غم است طبیب گفته که آثارِ دوری از یار است (کشاف) @golchine_sher
چو ز عارفان شنیدم ارنی و لن ترانی به طمع فتاد طبعم که نماید امتحانی دل از آنکه سر بر آرد به میان خیل سرها بسرود بیت نابی که بود ابوالمعانی ارنی نگویمت من که دلم بود هوایی به عتاب لن ترانی نبود مرا توانی چو گذشت سن و سالی نظرم به بیت افتاد به اسف به خویش گفتم که نموده ای جوانی نرسی به طور سینا چه به خویش خوش گمانی تو چه کار کرده ای تا که بگیریش نشانی برسی اگر به کویش چه به غیر حمد داری تو به او فقط ادب کن که گدای آستانی چو تویی فقیر و مسکین ارنی اگر بگوید نه لقا بود جوابش نه صدای آنچنانی ارنی کسی بگوید که به خویش دیده باشد که برش دری گشاید صنمی به میزبانی فقط عسکری سزایی که ز اوج روسیاهی به خدای خویش گویی أَلِعبدک الامانی @golchine_sher