eitaa logo
گلچین شعر
15.3هزار دنبال‌کننده
947 عکس
321 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
سینه‌ی بی‌تابِ غرق های‌و‌هویم را ندید موبه‌مو گفتم برایش، موبه‌مویم را ندید چشم‌هایش ریخت روی صورت یخ کرده‌ام داغی‌ام را...گونه‌ی بی‌رنگ و رویم را ندید چشم‌هایش راه افتادند در رگ‌های من رد شد از قلبم ولی راز مگویم را ندید نور شد؛ از من گذشت و رفت سمت آینه دید تاریک است دنیا؛ کورسویم را ندید! دردهای نخ‌نمایم را برایم وصله کرد پاره‌های روحِ محتاج رفویم را ندید مُرده بودم از صدای اشک‌های ساکتش پر شدم از بوی اَلرّحمن و بویم را ندید من ولی دلواپسم حال دلش زخمی شود تیزی بغض شکسته در گلویم را ندید @golchine_sher
در مکه گل محمدی چون وا شد با عطر دهان او غزل پیدا شد بر آمنه با شور ،ملائک خواندند فرزند تو تاج سر این دنیا شد @golchine_sher
سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد زمین تا مرز عصیان رفته بود از جرم آدم ها زمان در خواب بود و فتنه ناقوس عزا می زد خدا از سنگ بود و داشت شیطان در دل دنیا به شادی دست در خلق هزاران ماجرا می زد برای ختم این کابوس جانفرسای مرد افکن زمین دست توسل رو به درگاه خدا می زد خدا آورد ابراهیم را در هیبتی دیگر نسیم نور و رحمت را برای امتی دیگر زمین خوردند بتها با قدومش تا جهان فهمید زمین افتادن بتهاست دست قدرتی دیگر زبان پادشاهان لال شد کسری ترک برداشت به سردی رفت آتشگاه و رو شد آیتی دیگر خدا در عرش با خود داشت احمد را ولی بخشید به دنیا بهترینش را که باشد رحمتی دیگر بساط ظلم را برچید و شیطان غرق ماتم شد محمد آمد و آورد با خود دولتی دیگر رسول دین رحمت شد جهان غرق سعادت شد به ما بخشید با قرآن و عترت شوکتی دیگر زمین جای قشنگی شد برای زندگی وقتی که او با آل خود بخشید بر آن قیمتی دیگر @golchine_sher
مهر است و مهربانی در ابتدای پاییز اینگونه آفریده او را خدای پاییز می ریزد از قلم ها یکریز واژه واژه از بس که شاعرانه است حال و هوای پاییز شد ساز ابرها کوک رفتار باد مشکوک در گوش کوچه پیچید سوز صدای پاییز آیینه خیالم تصویر تازه ای داشت پاییز جای من بود من هم بجای پاییز جایش همیشه سبز و راهش همیشه باز است شعرم همیشه دارد جایی برای پاییز فصل شروع باران "وقت وداع یاران" عشق است برگ زردی از تحفه های پاییز باران بزن به رویم تا با همه بگویم از زخم های کهنه ،از رد پای پاییز خون دل انارم یلدای رفتنش را از ابتدای مهرش تا انتهای پاییز @golchine_sher
راضی مشو، پاییز رنگ غم بگیرد دنیای بی تو، باز هم ماتم بگیرد راضی نشو که قلب پاک آسمان را جای تعلق، بغض و آه و دم بگیرد برگرد، تا نرگس به یمن دیدن تو دائم وضو با خنده‌ی شبنم بگیرد همچون رکابی شان والای امامت جان تو را، در حلقه‌ی خاتم بگیرد برگرد مولا جان که عطر بودنت را هر ذره‌ای، از جان این عالم بگیرد @golchine_sher
صحبت از نفحه ی گل تا به میان می آید نام او گوشه ی لب عطر فشان می آید تا بگویند محمد ز سر شوق و ادب بی تامل صلواتی به زبان می آید @golchine_sher
امشب غزل! مرا به هوایی دگر ببر تا هرکجا که می‌بردت بال و پر ببر تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده‌ای این بارم از زمین و زمان دورتر ببر اینجا برای گم‌شدن از خویش کوچک است جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر آرامشی دوباره مرا رنج می‌دهد مگذار در عذابم و سوی خطر ببر دارد دهان زخم دلم بسته می‌شود بازش به میهمانی آن نیشتر ببر خود را غزل، به بال تو دیگر سپرده‌ام هرجا که دوست داری‌ام امشب ببر ببر @golchine_sher
گفتند برات می دهد لبهایت هی نقل و نبات می دهد لبهایت تو منشا رحمت دو عالم هستی بوی صلوات می دهد لبهایت @golchine_sher
مزه ی عشق به این خوف و رجاهاست رفیق! عشق سرگرمی‌اش آزار و تسلاست رفیق! قیمت یک سحر آغوش چشیدن، صد شب گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق! نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم تشنگی خاص‌ترین لذت دنیاست رفیق! بارها تا لب این چشمه دویده است دلم آبش اما فقط از دور گواراست رفیق! اسم آن روز که نامیده‌ای اش روز وصال در لغتنامه‌ی من «روز مباداست» رفیق! «نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد» بنشین شعر بخوان، دور جوان‌هاست رفیق!   @golchine_sher
غمخوار من! به خانه ی غم ها خوش آمدی با من به «جمع» مردم تنها خوش آمدی بین جماعتی که مرا سنگ می زنند می بینمت برای تماشا خوش آمدی راه نجاتم از شب گیسوی دوست نیست ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی پایان ماجرای دل و عشق، روشن است ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی با برف پیری ام سخنی غیر از این نبود منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
ترکیب بند ولادت پیامبر اکرم (ص) هوای شهر نسیم پیمبری دارد چقدر عطر گلاب معطری دارد چه عاشقانه ملائک به هم خبر دادند که این پسر قدم عشق پروری دارد امیدوار به فردای بهتری شده ایم زمانه در سر خود فکر بهتری دارد نشسته اند به راهش همه پیمبرها نوشته اند که او قصد دلبری دارد خدا هم عاشق او شد شبیه حسی که پدر همیشه به فرزند آخری دارد خدا سند زده قلب مرا به نام رسول به نام عشق ، به نام خدا ، به نام رسول بزرگواری و عالیجناب یعنی تو و اوج خلقت انسان ناب یعنی تو نگین خلقت عالم که حضرت زهراست بر این عقیقِ بهشتی رکاب یعنی تو خدا نخواست خودش را نشانمان بدهد وگرنه نور خدا بین قاب یعنی تو خدا رسانده تورا تا به داد ما برسی دمِ خدا ، نفس مستجاب یعنی تو همینکه دور و برت سایه نیست پس قطعا تو نور باطنی و آفتاب یعنی تو تو نور باطنی و سایه هم نمیخواهی پیمبری، قسم و آیه هم نمیخواهی اویس وار نشستم به شوق آمدنت میان سینه قَرَن‌ را نموده ام وطنت برای دست گرفتن ز امتت کافیست نخی ز تار عبایت ، نخی ز پیرهنت بیا برای همه دلبرانه حرف بزن که شهد عشق چکیده ست از دل سخنت تو آیه آیه عسل را به کام ما دادی به غیر عشق نمیریزد از لب و دهنت شبیه شیشه ی عطری که زیر باران است گلاب ناب چکیده ست از بهار تنت خدا نوشت که پیغمبر است و خواهد شد زمان دلبریِ حضرت محمد شد نگاه مهر تو انسان نمود انسان را چه عاشقانه مسلمان نمود سلمان را اسیر ظلمت شب بوده ایم تا اینکه میان چشم تو دیدیم نور قرآن را چقدر رحمت محض است ربناهایت میان دست تو دیدیم راه باران را نگیر از همه ی عاشقان خود دل را بخواه از همه ی عاشقان خود جان را میان اشک و تحیّر چگونه شکر کنیم طلوع نور تو این نعمت فراوان را جهانِ قبل رسول خدا امیر نداشت نگاه سبز کسی اینهمه اسیر نداشت به عرش میروی از جبرئیل بالاتر به آسمان بروی تا شوی شکوفاتر کلاه از سر هر چه ملائکه افتاد و چشم ها همه در لحظه ی تماشا تر هر آنکه رنگ محبت گرفت دریا شد هر آنکه رنگ محمد گرفت دریاتر زمان آن شده دست از ترنج بردارند برای آنکه ندیدند از تو زیباتر بیا برای همه جان تازه ای بفرست نشان بده که تویی از همه مسیحا تر تو آمدی برسانی به تشنه آب حیات نثار مقدم خیرت چهارده صلوات کانال اشعار و سبک های احمد ایرانی نسب @ahmadiraninasab
هدایت شده از گلچین شعر
کانال رباعی و تک بیت ما @robaiiyat_takbait