eitaa logo
گلچین شعر
14هزار دنبال‌کننده
756 عکس
265 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل عروسِ خان که میداند "پسرزا" نیست حس میکنم عمر خوشی هایم به دنیا نیست ته مانده ی یک قهوه ی تلخم که مدت هاست در من کسی دیگر پی تعبیر فردا نیست... وابستگی تلخ است هنگامی که می فهمی آنقدر هایی که خودش میگفت تنها نیست... نفرین به دست خالی و این دل سپردن ها نفرین به من ،نفرین به تصویری که زیبا نیست از بی تفاوت بودنم هم درد می بارد یعنی گلوی بغض کرده اهل حاشا نیست تنهاییِ گنجشک باران خورده ایی هستم که در خیابان هم برایش ذره یی جا نیست عاشق که باشی تازه می فهمی که گاهی مرگ چیزی به جز دل کندن از دلبستگی ها نیست دیشب نشستم با خودم از زندگی گفتم گفتم ببین حال دلم خوب است، اما نیست.. @golchine_sher
در کوه ناله میکنی و ضجّه میزنی آه ای پلنگ پیر مگر چون دل منی گم کرده ای مگر ز بَد ِبخت جفت خویش کین گونه روی و موی به سر پنجه میکنی سرشاری از غرور و نیندیشی از شکست در حسرت تصاحب آن ماه روشنی در پیچ و تاب عشق نمیبینمت قرار با خود که در جدالی و با خویش دشمنی آه ای دل پلنگ من ای شیشه ی غرور ترسم به دست ماه غریبانه بشکنی @golchine_sher
در تنم تابی ندارم ، زندگی از بارِ غم رویِ دوشِ کاهِ من، صد کوهسار انداخته @golchine_sher
رباعی۱ ای در پی گنج، گنج و گنجینه علی‌ست ای اهل عمل، دست پر از پینه علی‌ست ای آن که به دنبال خدا می‌گردی دنبال علی باش که آئینه علی‌ست رباعی۲ هرکس که در این جهان گرفتار علی‌ست با قیمت جان و دل خریدار علی‌ست عمری‌ست جهان ریزه‌خور سفره‌ی اوست هرچند که نان‌ونمک افطار علی‌ست رباعی۳ هر دل که شناخته‌ست راهی به‌علی پس رو زده با کوه گناهی به‌علی پیغمبر ما که "مُستَجابُ الدَّعوة" است در سجده چنین گفت؛ "الهی بِعلی" رباعی۴ بر پای تو کوه درد و غم سجده کند نامت که نوشته شد، قلم سجده کند از بس که به سجده رفته ای در دل شب حق است که برتو سجده هم سجده کند رباعی۵ شب شاهد چشم‌های بیدار علی‌ست تاریخ در انتظار تکرار علی‌ست خوشبخت کسی که مُهر پرونده‌ی او امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علی‌ست @golchine_sher
عمرم بدون بودنت ای گُل تباه شد از دوری‌ات نصیب دلم درد و آه شد گفتم بیا که چشم‌و‌چراغ دلم شوی اما گذشتی و شب و روزم سیاه شد باور نداشتم که چنین بی‌وفا شوی بی‌مهریِ تو قاتل این بی‌پناه شد روزی که رفتی و نشنیدی غم مرا مشتاق درد‌های دلم گوش چاه شد وقتی قدم به جادهٔ رفتن گذاشتی سهم من از تمام تو تنها نگاه شد ..... اما تو رفتی و منِ تنهاترین، هنوز با این فراق‌نامهٔ جانسوز دمخورم! @golchine_sher
در روزِ قیامت چه قطور است پرونده ی جرمِ چشمهایت! @golchine_sher
به دنیایم قدم بگذار تا من جانِ جان باشم در آغوشم کبوتر جان بیا تا آسمان باشم بیا تا پابه‌پایت نقره بر موهام بنشیند بیا تا با وجود تو شبیه مادران باشم تو آغاز تمام لحظه‌های تازه‌ ای در من تو می‌آیی که من هرلحظه‌‌ای با تو جوان باشم تو باید پیش من باشی که مهرم شعله‌ور باشد اگر آتش بسوزانی خودم آتش‌نشان باشم پناهت می‌شوم وقت فرار از گرگ بازیگوش تو باشی می‌توانم قهرمان داستان باشم بیا مخفی شو در چادر نمازم موقع بازی بیا تا بیشتر یاد خدای مهربان باشم اگر از من بپرسی می‌نویسم مادری یعنی گلی را از بهشت آورده‌ام تا باغبان باشم @golchine_sher
💥 باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی برگزار می‌کند: ششمین جشنواره شعر طنز «امضای کری تضمین است» 📋 با موضوعات متنوع [موجود در پوستر] و 💯 بخش ویژه «جاش خوب نمی‌شه!»: شکست غیرقابل ترمیم رژیم صهیونیستی در عملیات بزرگ 🎁 با جوایز کاملا ارزنده برای سه نفر اول و مبالغ قابل توجهی وجه نقد برای ۵ برگزیده بعدی 💰😎 ✍️ ارسال آثار به همراه مشخصات کامل و تصویر کارت ملی به: ایمیل: emzayekerry@gmail.com و 🆔 @emzayekerry 🗓️ مهلت ارسال آثار تا ۲۰ دی ماه ۱۴۰۲ تمدید شد @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
برادر جان، ببین در خون و آتش مام میهن را تفاوتهای بغض دوستان و بغض دشمن را جهان بازیچه‌ی لبخند و تزویر است، باور کن که گاهی پنبه راحت می‌بُرد حلقوم آهن را بپرس از دختران مرده، تاریخ جهالت را تپش‌ها در سکوت گورها، هنگام مردن را بپرس "آزادی زن در نگاه غرب" یعنی چه؟ نخواهی یافت در انبارهای کاه، سوزن را مپندارند ایران برکه‌ی آب گل آلودی ست! که اقیانوس آرام است طوفان‌های دشمن را مگو بید است، بلکه سَروی از جنس شهیدان است درختی که به زانو در می‌آرد هر تبرزن را جگرسوز است اما سخت‌تر از کوه خواهد کرد غم سهراب اگر از پا نیندازد تهمتن را برای عزت ایران و این خاک غرورانگیز بیا تا واژه های "ما" بگیرد جای هر "من" را برای عزت "جمهوری اسلامی ایران" سزاوار است فروردین کنی هر سال بهمن را 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠 https://eitaa.com/ahmadiraninasab 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠 https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از رباعی_تک بیت
افتادن شاخ و برگ را می بینم تکّه شدن تگرگ را می بینم سردم شده مثل یک زمستان خدا بعد از تو همیشه مرگ را می بینم @robaiiyat_takbait
امّید نشسته بر سر شانه‌ی ما پرواز کند دوباره پروانه‌ی ما صبح آمده گلها همگی خندانند خورشید سرک کشیده در خانه‌ی ما @golchine_sher
این را بنویس یادگاری: گنجشک به قیمت قناری جادوی رسانه مسخمان کرد با شعبده و شلوغ‌کاری چادر ز سر زنان کشیدند گفتند حجاب اختیاری سرباز مدافع وطن را کشتند به جرم پاسداری جلّاد و شهید جابه‌جا شد در مغلطۀ خبرگزاری افسوس که چشم‌انتظاران ماندند به چشم‌انتظاری کو غیرت قیصر امین‌پور؟ کو شور حمید سبزواری؟ از پا منشین، دوباره برخیز ای شعر بلند پایداری @golchine_sher
بلندتر بپر ای دل! مگو که بال نداری مگر برای رهایی پَر خیال نداری؟ بپر به سوی همان‌جا که دوست منتظر توست مگو برای رسیدن به او مجال نداری چه گفته‌اند مگر با تو راویان حقیقت که کنج خانه نشستی؟ که شور و حال نداری؟ مُیسر است عوض کردن قضا به دعایی سکوت کرده‌ای و قصد قیل و قال نداری پر از سؤال نپرسیده‌ای، چه جای تبسم؟ بپرس حرف دلت را، مگر سؤال نداری؟! ز شانه‌ات بِتِکان گرد و خاک غصه و غم را شبیه من شده‌ای طاقت مَلال نداری @golchine_sher
ما را به جرم خوردن مِی حَد زدند و بعد دیدند در پیاله ی ما غیر آب نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پراز فانوسم اما عشق ، حالم را نمی فهمد و این دریای طوفانی ، ملالم را نمی فهمد بهارم رو به پایان است و دنیایم پر از افسوس زمستانم که دنیا ، اعتدالم  را نمی فهمد من و این بغض بی پایان ، دو چشمم نم نم باران ولی افسوس ! غم ، اشکِ زلالم را نمی فهمد دلم یک خانه می خواهد پراز عطراقاقی ها ولی انگار دنیا ، شور و حالم را نمی فهمد پر از موجم در این دریای طوفانی که حتی غم صدای گریه ی موجِ شمالم را ، نمی فهمد خودم با چشم خود دیدم که اقبالم تویی ، اما خدای آرزو ،شوق وصالم را نمی فهمد در این دنیای وانفسا ، منم در دست غم تنها که دنیا چون قفس ، هرگز خیالم را نمی فهمد @golchine_sher
دوباره ماتمی در قلب این مردم نمایان است دوباره اشک و نم بر چشم‌های ما گریبان است صدایی از میان جمعیت برخاست، آه این‌بار صدای انفجارِ بمب، از استان کرمان است صدای جیغ کودک از میان داد ها آمد هدف انگار قتل زائران مرد میدان است چه کردی با سپاه دشمن اسلام تو سردار که از خاک قدوم زائرت حتی هراسان است اگرچه همچو شمعی داغدارِ داغ و حیرانیم اگرچه اشک در هر خانه و کاشانه مهمان است ولیکن نیست مارا هیچ باک از این بریدن‌ها چو مارا رهبری فرزانه از خاک خراسان است وصیت کرد آن مرد بزرگ آن روزها مارا که راه حضرت آقا چو آیاتی ز قرآن است @golchine_sher
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم باید که از شکست نترسم، خطر کنم دیدارِ آخر است، کمی بیشتر بمان می‌خواستم که دردِدلی مختصر کنم فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد پس من چگونه از لبِ سرخت حذر کنم؟ از من عبور کردی و حالا تمامِ عمر باید کنارِ خاطره‌های تو سر کنم هر جایِ شهر یادِ تو را زنده می‌کند راهی نمانده! باید از اینجا سفر کنم @golchine_sher
برای دیدنم این بار هم مُردَّد بود گناه او که نبود، استخاره ها بد بود کبوترانه‌تر از پیش جلد هم بودیم چرا که من قمی‌ و او هم اهل مشهد بود کنار حوض حرم آشنا شدیم ولی قرار آخرمان روبه روی گنبد بود برای شاعری من شروع خوبی شد «زن جوان غزلی با ردیف آمد بود» تمام درد دلم را فقط به او گفتم برای گریه من شانه ای که باید، بود قرار آخرمان بود و گریه ها کردیم همین که گفت کنارم دگر نخواهد بود @golchine_sher
گوشواره به رُخش باز نمایان شده بود آه شیرینی ریحانه دو چندان شده بود کودکانه دوسه تا جمله ی مبهم می گفت خانه از شادی او عین گلستان شده بود خواستم تا ببرم واکسنش را بزند گُل من پشت دری رفته و پنهان شده بود طاقت درد کجا داشت که از زخم سُرنگ اشک بر گونه ی او نم نم باران شده بود دخترم تاج سرم ،قند و عسل،شاخه نبات چون مسیحا به تن خسته ی ما جان شده بود شب آخر بغلم بود مرا می بوسید شب آخر پسرش بودم ومامان شده بود در مراسم چقَدَر حال خوشی داشت گُلم عاشق موکب وبوی خوش و قرآن شده بود وقت پَرپَر شدن از تیر حسودان چمن آه موکب تو بگو نوگل خندان شده بود کاپشن صورتیم گریه نمی کرد دگر گرچه روی بدنش زخم ،فراوان شده بود زخم ها با دهن باز گواهی دادند راه گلزارپُر از لاله و ریحان شده بود @golchine_sher
خانه‌ای ساده اگر هست دلم می‌خواهد از نگاه گل و پروانه و آیینه و آب سخنی تازه شوم یا شوم شعر تری مثل یک بوسه‌ی باران به لب رود که شب می‌داند غم این حسرت جا‌مانده‌ی من! چون زمستان به تن باغ سکوت است و سکوت... @golchine_sher
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام حتــی اگـــر به خلوت رویــا ببینی ام من صورتم به صورت شعرم شبیه نیست بر ایــن گمـــان مباش کـه زیبا ببینی ام شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل توست آمــاده_ای کـه بشنـــوی ام یاببینی ام این واژه ها صراحت ِ تنهایـی من اند با این همه مخـواه که تنها ببینی ام مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی بی خویش در سماع غزل ها ببینی ام یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم در خود کــه ناگزیــری دریـــا ببینی ام شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست امـــا تــو با چـــراغ بیـــا تـــــا ببینی ام @golchine_sher
در حنجره اش راز ِمگو دارد عشق صد آتش خفته در گلو دارد عشق هر بار که خواست رو کند رازش را دانست دورو دورو دورو دارد عشق! @golchine_sher
(آغاز ،زندگی)نفسی(اختتام، مرگ) گاهی عذاب مهلک و گاه التیام، مرگ شب ،سرفه ،دست و پا زدن از تنگی نفس هی می کِشد،سر از لبه ی پشت بام،مرگ عمری به مرگ ،خنده زدی زندگی کنی عمری نشسته در عطش انتقام مرگ دل غرق زندگانی و باور نداشتیم همواره داشت فاصله ی یک دو گام،مرگ در هر لباس و هر منشی ،حرف آخر است بدرود زندگی و علیک السلام، مرگ @golchine_sher
عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست دلدادگی‌‌ های زلیخا داستان دارد! @golchine_sher