eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آماده‌ی رفتنی؟ دلم غم‌بار است اغراق نه، ای ماه! که این اقرار است سی روز، بهشت با تو آمد به زمین بعد از تو، بهشت رفتنم دشوار است @golchine_sher
تو ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻋﺸﻖ من! سرنوﺷﺘﻢ ﺑﻮﺩﯼ، ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﻣﺎﻧﺪﻧﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﻧﻔﺴﺎﯼ ﺷﻠﻮﻍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽِ ﺑﯽ‌ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ... @golchine_sher
فقط خدا نکند عشق آرزو باشد دلیلِ این همه اندوه کاش او باشد! چو دیگران خبر از داستانِ ما دارند در این میانه کجا بیمِ آبرو باشد؟ بیا زِ عشق طریقِ سخن بیاموزیم خوشا که بوسه سرآغازِ گفت‌وگو باشد سخن زِ چشمِ پر از حیرتِ تو می‌شنوم که برخلافِ تو آیینه راست‌گو باشد همین کسی که دل از او بریده‌ای می‌خواست کسی شود که برای تو آرزو باشد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عید سعید فطر را به همه ی اعضای محترم کانال تبریک عرض می نماییم @golchine_sher
از رمضان خوب استفاده نکردیم جام به ما داد، صرف باده نکردیم سفره خود را گشوده بود خداوند بسته به ما بود ، ما اراده نکردیم یک شبه می شد هزار ماه جلو رفت طرح شب قدر را پیاده نکردیم آن طرف شهر بود منطقه نور پل زده بودند، رو به جاده نکردیم راه میانبر گذاشت سمت سماوات حیف که ما فکر راه ساده نکردیم @golchine_sher
ای دریغا ماه مهمانی گذشت روز های خوب عرفانی گذشت سفره ی ماه خدا هم جمع شد ماه رحمت هم به آسانی گذشت حال خوب گریه در شب های قدر آمد و از دیده ام آنی گذشت بَه چه شب های قشنگی داشتیم سیل اشک از چشم بارانی گذشت لطف و بخشش رنگ و بویی تازه داشت دستگیری های پنهانی گذشت در کنار هم صفایی داشتیم شب نشینی های قرآنی گذشت حیف شد قدرش ندانستیم و بعد آن همه لطف و فراوانی گذشت وای من ، تا ماه رحمت پر کشید لحظه هایم غرق حیرانی گذشت اولین روزی که شیطان شد رها از سرم افکار شیطانی گذشت @golchine_sher
همین که داده سلام مرا جواب اینجا رسیده‌است به من خیر، بی حساب اینجا برای آن که دلش را گرفته لشگر غم همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا به رغم سر کشی‌ام، هر زمان که برگشتم؛ مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا میان روضه خدا را همیشه میبینم نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا! به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و شده‌است باز به رویم هزار باب اینجا دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت دلم به یاد لب تشنه‌اش شد آب اینجا تنش به روی زمین عراق شد پامال شدم برای غم غربتش کباب اینجا همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین فصل دعا بود نمی‌دانستم مرغ آمین* همه جا بود، نمی‌دانستم یا كریمِ دل من سی شب و سی روز تمام** در قفس بود و رها بود، نمی‌دانستم «ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم» لطف، بی‌چون و چرا بود، نمی‌دانستم عابر كوچۀ دلتنگی و حیرت بودیم خانه‌ی دوست كجا بود؟ نمی‌دانستم و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم @golchine_sher
ما مردم شب دیده به دیدن نرسیدیم تا صبح دمی هم به دمیدن نرسیدیم کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم تا حادثهٔ سرخ رسیدن نرسیدیم خون خورده ی دردیم و چراغانی داغیم گل کردهٔ باغیم و به چیدن نرسیدیم زین هیزم تر هیچ ندیدیم بجز دود شمعیم که تا شعله کشیدن نرسیدیم خونیم و تپیدیم به تاب و تب تردید اشکیم و به مژگان چکیدن نرسیدیم بادیم که آواره دویدیم به هر سوی اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم @golchine_sher
شب سیاه به اصرار ماه روشن شد هزار شکر که این نور قسمت من شد منم نواده‌ی تهمینه پس چه جای سوال اگر که سهم من از عاشقی تهمتن شد کسی که دامنش از اشک شوق تر شده‌ بود به نام عشق مبرا و پاکدامن شد اگر تو دوست بمانی برای من کافیست چه باک با من اگر دوست دشمن شد؟! چه دید چشمِ تو پشتِ نگاهِ دلتنگم که بین این همه دیوانه عاشق من شد... @golchine_sher
سخن از گرمیِ آغوش تو گفتن ظلم است کس به جز پیرهنت با تو هم‌آغوش مباد بَر و دوشِ تو که چون رختِ عروسی‌ست سفید جز به مرگِ من ِغم‌دیده سیه‌پوش مباد @golchine_sher
تو رفتی و دلِ بی عشقِ من ،عبادت کرد گمان مبر که دلم بر فراق ، عادت کرد به نام عشق مگر می توان جسارت کرد ؟ بیا که تُرک ِ فلک خوانِ روزه غارت کرد هلال ماه به دورِ قدح اشارت کرد بدونِ عشق دلم ،ناگزیر ،خواهد مرد چه مانده از دلِ شادم ،نگاه کن ،افسرد صواب نیست هر آن را نه نوش کرد و نخورد صوابِ روزه و حجِ قبول آنکس برد که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد مرا که یار بسی صاحبِ کرامات است حریم ِ درگه او قبله گاه حاجات است ببین که سجده بر او بهترین عبادات است مقام اصلی ما گوشه ی خرابات است خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد دلم ز عشق تهی گشت و ماند بسترِعقل شدم ملول به دستِ ملال ...آور ِ عقل مخواه خلعِ سلاحِ دلم برابر عقل سزای ِ باده ی چون لعل چیست ،جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد منم که خون جگر میخورم به بیتابی ! منم که خون به دلم میشود که میخوابی! تو قبله گاه منی در هوای مهتابی نماز در خم ِ آن ابروان ِ محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد دگر قرار ندارم رسیده وقت قرار به این قلم چه نگارم ...مقابلست نگار هلال ماه کجا و تمامِ صورت یار به روی یار نظر کن به دیده منت دار که کار دیده نظر از سر بصارت کرد کنارِ شعرِ عظیم و بلاغت حافظ حقارتِ قلمم بیشتر شود بارز ببخش !بیشتر از این نمیشوم عارض حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد تضمینی بر شعر حافظ @golchine_sher
قدّ و بالایِ ولی الله رؤیت میشود قامتِ آن عشقِ خاطرخواه رؤیت میشود با تبسم، با محبت، با نگاهی غرقِ نور بی تعلل، بیخبر، ناگاه رؤیت میشود خیلِ عصیانکارهایِ غافل و گمکرده راه زود پیدا میشوند و راه رؤیت میشود روزی از این روزها می آید آن سنگِ صبور آنکه هست از حالمان آگاه رؤیت میشود در میانِ دستهایش ذوالفقارِ بی غلاف یاعلی(ع)گویان عدالتخواه رؤیت میشود در ولایت؛ حیدری! کارش؛ عدالت محوری در عبادت؛ بهترین همراه رؤیت میشود میشود مهمانِ سفره هایِ افطاریِ ما دور از صحرا و خیمه گاه رؤیت میشود ماهِ شوّال از ظهورِ چهرهٔ نورانی اش در میانِ هاله ای از آه رؤیت میشود میشود تلفیق؛ عیدِ فطر و قربان و غدیر ماهِ ما در کنجِ بیت الله رؤیت میشود! @golchine_sher
" السلام‌علیک یا ربیع‌الانام" با ذکر نسیم محرم رازش کن این شاخه یتیم است، دمی نازش‌کن در کار درخت ما گره‌افتاده‌است ای عشق! بدم، جوانه را بازش کن. سیده نرگس هاشم‌ورزی @snhashemvarzi
عطرِ توست در هوا، می‌آیی یا رفته‌ای ...؟! @golchine_sher
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن به لحظه لحظه‌ی پیش از شروع خاکستر به آستانه‌ی برخورد ناگهان دو چشم به لحظه‌های پس از صاعقه، پس از تندر به شب‌نشینی شبنم،به جشنواره‌ی اشک به میهمانی پر شور چشم و گونه‌ی تر به نبض آبی تبدار در شبی بی‌تاب به چشم روشن و بیدار خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می‌خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالا پر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دگر @golchine_sher
چقدر زیباست تماشای سپیده ی صبح در کلبه ی تنهایی جنگل که تمام شب را به یاد تو اشک ریختم . تو بیا کنار من باش تا با دیدنت همچو خورشید که بر مه صبحگاهی می تابد محو کنی تمام غم ها را که روی سینه ام سنگینی میکند . و نفس های آخر بیقراری ام را بکشم در آغوش مهربانی هایت سرم را روی بازوی خیالی ات میگذارم تا بخوابم آرام شوم از کابوس های تنهایی.......... @golchine_sher
گِردش همه جمع‌اند ولی جان‌به‌لبی نیست تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید این جامْ عتیقه‌ست شکستی، حلبی نیست بی‌علت و یک‌باره دلم خون نشد از دوست نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست این شورشی از سلطه‌ی او خسته شد اما یک ذره به دنبال جدایی‌طلبی نیست سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک گفتند که رفته‌ست سفر، چند شبی نیست! @golchine_sher
اگر به آخر دنیا رسیده‌ای برگرد به هر بهانه دل از من بریده‌ای برگرد از این جهان پر از غم! از این دل تنها هنوز چیز زیادی ندیده‌ای برگرد چرا خیال فراموشی مرا داری؟ مگر چه پشت سر من شنیده‌ای برگرد به آسمان رهایی نمی‌رسی بی عشق چرا ز بام دلم پر کشیده‌ای برگرد مرا میان جهنم رها مکن ای دوست به برزخی که خودت آفریده‌ای برگرد @golchine_sher
آخرش یک روز از داغ فراق کنج شعری از خودم دق میکنم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا