eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
280 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ما مردم شب دیده به دیدن نرسیدیم تا صبح دمی هم به دمیدن نرسیدیم کالیم که سرسبز دل از شاخه بریدیم تا حادثهٔ سرخ رسیدن نرسیدیم خون خورده ی دردیم و چراغانی داغیم گل کردهٔ باغیم و به چیدن نرسیدیم زین هیزم تر هیچ ندیدیم بجز دود شمعیم که تا شعله کشیدن نرسیدیم خونیم و تپیدیم به تاب و تب تردید اشکیم و به مژگان چکیدن نرسیدیم بادیم که آواره دویدیم به هر سوی اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم @golchine_sher
شب سیاه به اصرار ماه روشن شد هزار شکر که این نور قسمت من شد منم نواده‌ی تهمینه پس چه جای سوال اگر که سهم من از عاشقی تهمتن شد کسی که دامنش از اشک شوق تر شده‌ بود به نام عشق مبرا و پاکدامن شد اگر تو دوست بمانی برای من کافیست چه باک با من اگر دوست دشمن شد؟! چه دید چشمِ تو پشتِ نگاهِ دلتنگم که بین این همه دیوانه عاشق من شد... @golchine_sher
سخن از گرمیِ آغوش تو گفتن ظلم است کس به جز پیرهنت با تو هم‌آغوش مباد بَر و دوشِ تو که چون رختِ عروسی‌ست سفید جز به مرگِ من ِغم‌دیده سیه‌پوش مباد @golchine_sher
تو رفتی و دلِ بی عشقِ من ،عبادت کرد گمان مبر که دلم بر فراق ، عادت کرد به نام عشق مگر می توان جسارت کرد ؟ بیا که تُرک ِ فلک خوانِ روزه غارت کرد هلال ماه به دورِ قدح اشارت کرد بدونِ عشق دلم ،ناگزیر ،خواهد مرد چه مانده از دلِ شادم ،نگاه کن ،افسرد صواب نیست هر آن را نه نوش کرد و نخورد صوابِ روزه و حجِ قبول آنکس برد که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد مرا که یار بسی صاحبِ کرامات است حریم ِ درگه او قبله گاه حاجات است ببین که سجده بر او بهترین عبادات است مقام اصلی ما گوشه ی خرابات است خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد دلم ز عشق تهی گشت و ماند بسترِعقل شدم ملول به دستِ ملال ...آور ِ عقل مخواه خلعِ سلاحِ دلم برابر عقل سزای ِ باده ی چون لعل چیست ،جوهر عقل بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد منم که خون جگر میخورم به بیتابی ! منم که خون به دلم میشود که میخوابی! تو قبله گاه منی در هوای مهتابی نماز در خم ِ آن ابروان ِ محرابی کسی کند که به خون جگر طهارت کرد دگر قرار ندارم رسیده وقت قرار به این قلم چه نگارم ...مقابلست نگار هلال ماه کجا و تمامِ صورت یار به روی یار نظر کن به دیده منت دار که کار دیده نظر از سر بصارت کرد کنارِ شعرِ عظیم و بلاغت حافظ حقارتِ قلمم بیشتر شود بارز ببخش !بیشتر از این نمیشوم عارض حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد تضمینی بر شعر حافظ @golchine_sher
قدّ و بالایِ ولی الله رؤیت میشود قامتِ آن عشقِ خاطرخواه رؤیت میشود با تبسم، با محبت، با نگاهی غرقِ نور بی تعلل، بیخبر، ناگاه رؤیت میشود خیلِ عصیانکارهایِ غافل و گمکرده راه زود پیدا میشوند و راه رؤیت میشود روزی از این روزها می آید آن سنگِ صبور آنکه هست از حالمان آگاه رؤیت میشود در میانِ دستهایش ذوالفقارِ بی غلاف یاعلی(ع)گویان عدالتخواه رؤیت میشود در ولایت؛ حیدری! کارش؛ عدالت محوری در عبادت؛ بهترین همراه رؤیت میشود میشود مهمانِ سفره هایِ افطاریِ ما دور از صحرا و خیمه گاه رؤیت میشود ماهِ شوّال از ظهورِ چهرهٔ نورانی اش در میانِ هاله ای از آه رؤیت میشود میشود تلفیق؛ عیدِ فطر و قربان و غدیر ماهِ ما در کنجِ بیت الله رؤیت میشود! @golchine_sher
" السلام‌علیک یا ربیع‌الانام" با ذکر نسیم محرم رازش کن این شاخه یتیم است، دمی نازش‌کن در کار درخت ما گره‌افتاده‌است ای عشق! بدم، جوانه را بازش کن. سیده نرگس هاشم‌ورزی @snhashemvarzi
عطرِ توست در هوا، می‌آیی یا رفته‌ای ...؟! @golchine_sher
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر مرا به حیطه ی محض حریق دعوت کن به لحظه لحظه‌ی پیش از شروع خاکستر به آستانه‌ی برخورد ناگهان دو چشم به لحظه‌های پس از صاعقه، پس از تندر به شب‌نشینی شبنم،به جشنواره‌ی اشک به میهمانی پر شور چشم و گونه‌ی تر به نبض آبی تبدار در شبی بی‌تاب به چشم روشن و بیدار خسته از بستر من از تو بالی بالا بلند می‌خواهم من از تو تنها بالی بلند و بالا پر من از تو یال سمندی، سهند مانندی بلند یالی از آشفتگی پریشان‌تر دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد مرا ببر به زمین و زمانه‌ای دگر @golchine_sher
چقدر زیباست تماشای سپیده ی صبح در کلبه ی تنهایی جنگل که تمام شب را به یاد تو اشک ریختم . تو بیا کنار من باش تا با دیدنت همچو خورشید که بر مه صبحگاهی می تابد محو کنی تمام غم ها را که روی سینه ام سنگینی میکند . و نفس های آخر بیقراری ام را بکشم در آغوش مهربانی هایت سرم را روی بازوی خیالی ات میگذارم تا بخوابم آرام شوم از کابوس های تنهایی.......... @golchine_sher
گِردش همه جمع‌اند ولی جان‌به‌لبی نیست تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید این جامْ عتیقه‌ست شکستی، حلبی نیست بی‌علت و یک‌باره دلم خون نشد از دوست نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست این شورشی از سلطه‌ی او خسته شد اما یک ذره به دنبال جدایی‌طلبی نیست سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک گفتند که رفته‌ست سفر، چند شبی نیست! @golchine_sher
اگر به آخر دنیا رسیده‌ای برگرد به هر بهانه دل از من بریده‌ای برگرد از این جهان پر از غم! از این دل تنها هنوز چیز زیادی ندیده‌ای برگرد چرا خیال فراموشی مرا داری؟ مگر چه پشت سر من شنیده‌ای برگرد به آسمان رهایی نمی‌رسی بی عشق چرا ز بام دلم پر کشیده‌ای برگرد مرا میان جهنم رها مکن ای دوست به برزخی که خودت آفریده‌ای برگرد @golchine_sher
آخرش یک روز از داغ فراق کنج شعری از خودم دق میکنم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آتش عشق تو یک ریز شرر میریزد شعله اش سخت به اعماق جگر میریزد روز رخسار تو خود مایه ی تسکین من است شب مژگان شما حیف که شر میریزد تو شدی سوژه ی نقاشی تصویرگران کاینچنین از نوک هر خامه هنر میریزد رودها جمله سرازیر به دریاهایند رود موهای تو اما به کمر میریزد چار فصل لبتان میوه ی قرمز دارد بوستانی است که پیوسته ثمر میریزد گوئیا طره ی زلفین کجت بر رخسار عقربی هست که گاهی به قمر میریزد آن دو ابروی هلالت که به هم پیوسته است طعنه بر ابروی خاتون قجر میریزد نیست تردید تهمتن هم اگر زنده شود پیش تهمینه ی چشم تو سپر میریزد با لب قند تو این شعر ندارد ارجی طوطی طبع من هر چند شکر میریزد @golchine_sher
برای هیچ می لرزم، دل دیوانه را مانم پر از جای لب پوچم، لب پیمانه را مانم پناه هرکسی بودم پرید و رفت از دستم شکوه غربتم ،برج کبوتر خانه را مانم به هرکس می رسم از بیکسی و درد میگویم نمی فهمند من را ،لهجه ای بیگانه را مانم نه می بُرم،نه تیری میرود از چله ام بیرون کمانٍ اره های کند بی دندانه را مانم خریدار خوشی هستم ولی در وسع جانم نیست کم و بی اعتبارم. مبلغ بیعانه را مانم تمام این غزل یعنی تو را دیگر نمی‌بینم خرابم بی تو خاکم، میهنٍ ویرانه را مانم @golchine_sher
از تو نشان گرفتم و دیدم نشان تویی من بی‌هوا پریده‌ام و آسمان تویی ای نقشِ تاک حک شده بر باغِ دامنت هر جرعه‌‌ی شراب به هر استکان تویی تقویم‌ها به شوقِ تو تکرار می‌شوند بوی خوشِ بهار پس از هر خزان تویی از ابتدای عشق تویی تا تمامِ عشق هم ساربان تو هستی و هم کاروان تویی در کوره‌راهِ حادثه دل بر تو بسته‌ام طوفان گذشت، جلوه‌‌ی رنگین‌کمان تویی ای یار! ای ترانه‌‌ی شب‌های انتظار خوش‌تر ز شعرِ خواجه کدام است‌ آن تویی @golchine_sher
به تو گفتم: «گنجشک کوچک من باش تا در بهار تو من درختی پرشکوفه شوم.» @golchine_sher
ما سائلِ غَمیم، بدنبال ماتَمیم در روز چند بار سَرِ سُفره‌ی غمیم بالاى بامِ خانه تو را جار می‌زنیم زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم مابین گریه فاطمه سر می‌زند به ما فرقى نمی‌کند که زیادیم یا کمیم هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم امروز پاى روضه‌ی تو گریه مى‌کنیم فردا شریک حجّ رسول مُکَرّمیم هنگام گریه قطره به قطره تَبَرُّکیم هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه می‌شود؟ خوبیم یا بدیم، همینیم دَرهَمیم واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم گریه بده وگرنه از اینجا نمی‌رویم ما سائلِ غَمیم، بدنبال ماتمیم @golchine_sher
من آن چوپان بی دینم که پیغمبر نخواهم شد مرا بگذار و بگذر چون از این بهتر نخواهم شد نخواهم شد شبیه این همه پیغمبر کافر شبیه این همه پیغمبر کافر نخواهم شد همین شادی مرا بس که اگر زخمی نپوشاندم برای گـــرده های دوستان خنجـــر نخواهم شد نه از پائیز باکم هست و نه از دست تو چون من گل  ابریشــم  قالیچــه ام  پرپر  نخواهــم  شد نگو دلواپسم هستی که چشمت زیر گوشم گفت : برایت  دایه ی  عاشق  تر  از  مادر  نخواهم  شد @golchine_sher
چون شمع باید از سر درد ایستاده سوخت من قطره قطره قامت خود را قدم زدم @golchine_sher
هروقت بوده است غم ما زیادتر دست کرامتت شده پیدا زیادتر چشم امید ما به عطا و محبتت قبلا زیاد بوده و حالا زیادتر ای خوش‌به‌ حال‌ و روز گدایی که در طلب دستش به سمتت آمده بالا زیادتر وقت اجابت است دل شب، به این دلیل دارد اثر دعای سحرها زیادتر عاشق حسین بود که در امتحان عشق گفتی: بس است؟ گفت: خدایا زیادتر... روز حساب گریه‌ی بسیار می‌کند چشمی که نیست در غم آقا زیاد، تر این دائم‌البکایی ما بی‌سبب نبود مادر نوشت روزی ما را زیادتر بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا دیوانه مایل است به صحرا زیادتر در این حرم مگر چه خبر شد که کعبه هم خواهان نداشته‌ست از اینجا زیادتر از اهل‌بیت قول شفاعت گرفته‌ایم اما امید ماست به زهرا زیادتر @golchine_sher
اگرچه مرحمتش مرهم است و دلداری‌ست بگو طبیب نکوشد که زخم من کاری‌ست به یک نگاه سپردم دل و ندانستم که شیوه‌ تو و چشم تو مردم آزاری‌ست چگونه خانه و میخانه را تمیز دهم منی که خونِ دلِ تاک در رگم جاری‌ست هزار یوسف مصری به سکه‌ای بستان بساطِ شهر پر از دلبرانِ بازاری‌ست برای ما که پر و بال خویش را چیدیم رها شدن زِ قفس اولِ گرفتاری‌ست @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
در چای تو قند می شوم اما تو... در قلب تو بند می شوم اما تو... در خواب کنار من نفسهایت بود از خواب بلند می شوم اما تو... @robaiiyat_takbait
لبخندِ تو شعرِنابی از خورشید است هر اخمِ تو انقلابی از خورشید است هی پلک نزن شهر به هم می پاشد چشمان ِتو بازتابی از خورشید است! @golchine_sher