eitaa logo
گلچین شعر
13هزار دنبال‌کننده
494 عکس
200 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @golchine_sher
🏴 (ع) تمام کربلا را یاد دارد نشان از غربت سجاد دارد میان قلب هر یک از محبّان ضریح و پنجره فولاد دارد (ع) @golchine_sher
سه رُباعی به مُناسبتِ سالروزِ شهادتِ حضرتِ امام مُحمّدِباقر (ع) چون آینه حرفِ حق تلاوت می کرد آیاتِ غم و عطش روایت می کرد آن بحرِ علوم و ساقیِ نور و صفا ترویجِ حقیقت و فقاهت می کرد ________________________________ از جنسِ ستاره بود و عینِ باران سرچشمه‌ی نورِناب و عشق و عرفان در عهد و زمانِ پنجمین اخترِ حق بشکُفت علوم و شُد شکوفا قرآن ________________________________ بی نور و چراغ و سایبان ، خاکش هست بی روضه و اشک و روضه خوان،خاکش هست گُلدسته و گُل ، حَرَم ندارد آقا بی برگ و درخت و باغبان ، خاکش هست @golchine_sher
پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است  در وصف تن ات شاعر ناکام زیاد است در حسرت فتح ات، قلمِ شاعر و نقاش  زیباییِ تو، کار به دست همه داده ست! شاید قلم فرشچیان معجزه ای کرد  «بازار هنر» چند صباحی ست کساد است جز خنده، سزاوار برای دهنت نیست  نقاشیِ رنگِ لبت این قدر که شاد است یک کار فقط روسری ات دارد و آن هم   بر هم زدن دائم آرامش باد است! من شاعرم و در پی مضمون جدیدم   هر کار کنی پشت سرت حرف زیاد است! @golchine_sher
هنوز فاصلۀ ما هزار فرسنگ است هنوز هم که هنوز است، بین‌مان جنگ است نفس نفس زدن ما به هم گره خورده هنوز هم تپش قلب‌مان هم‌آهنگ است بدون دغدغۀ عشق، آسمان تیره؛ میان پنجره، خورشید تکۀ سنگ است کدام ثانیه میعادگاه دیدن توست قسم به لحظۀ دیدار، وقتمان تنگ است بدون نام تو من بی‌هویتم این‌جا شناسنامۀ جعلی برای من ننگ است در آستانۀ غربت، کجا؟ نمی‌دانم... برای من همه جا آسمان همین رنگ است @golchine_sher
بی تو چشمِ به راه دارم من دلِ بی سرپناه دارم من تو بیا، تا تو را برای ابد روی چشمم نگاه دارم من کاشکی اندکی درنگ کنی غزلِ پا به ماه دارم من گیسوانِ سپید دارم من روزگارِ سیاه دارم من غصه ی ناتمام دارم من خنده ی گاه گاه دارم من نه به الطاف شیخ دل بستم نه امیدی به شاه دارم من تو همان قدر لطف داری باز هر چقدر اشتباه دارم من دوری از دست های تو تا کی؟ بس کن آخر؛ گناه دارم من! @golchine_sher
در سوگ شهادت يادگار كربلا، امام محمدباقر عليه السلام بيا به خلوت آيينه ها سرى بزنيم كبوترانه قدم سوى دلبرى بزنيم سكوت مبهم و سردى در اين قفس جارى ست در آسمان بقيعش، بيا پرى بزنيم كجاست شمع و چراغى در آستان بقيع؟ به چلچراغ زيارت، مگر درى بزنيم به لطف روضه چشمان خون فشان، امشب به نقشبندىِ خون، رنگ بهترى بزنيم كنار مرقد باقر(ع)، در انعكاس علوم نفس ميان روايات ديگرى بزنيم براى تسليتى از وراى فاصله ها سرى به مقتل سرخ كبوترى بزنيم كنار خيمه خورشيد، روضه مى خواند اگر مقابل او حرف معجرى بزنيم ▫️ لهوف خاطره ها را زمان ورق زده است به عرش نيزه بيا در منا سرى بزنيم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
آسمان در هجر تو نم نم توسل می کند روی قبر خاکی ات هردم توسل می کند روضه باز است و تمام زائرانت مستمع بر سکوت صحن خاکی غم توسل می کند @golchine_sher
ای بانی روضه های هل من ناصر گریان اسیران پریشان خاطر آب و گل ما سرشته از طینت توست ما زنده ترینیم به قال الباقر! @golchine_sher
شهادت امام محمد باقر علیه السلام سخت است داغ کربلا را دیده باشی گودال و شمر بی حیا را دیده باشی جسم عزیزانت به روی خاک باشد سرهای روی نیزه ها را دیده باشی باشد امید خیمه ها بر دست عباس دستان از پیکر جدا را دیده باشی هم بازی بی بی رقیه باشی و بعد سیلی بی چون و چرا را دیده باشی شب باشد و تاریکی و خار مغیلان آن کوفیان بی وفا را دیده باشی پا در رکاب کاروان باشی از اول یعنی تمام ماجرا را دیده باشی یک عمر با داغ عزیزانت بسوزی یک عمر اشک بی هوا را دیده باشی حالا خودت مسموم زهر کینه باشی تا آخرین جور و جفا را دیده باشی یارب مبادا اینکه هنگام شهادت بار دگر این صحنه ها را دیده باشی @golchine_sher
چای می ریزم صبح بخیر می گویم به خودم اما حواسم هست تو که نیستی هیچ چیز سر جای خودش نیست @golchine_sher
دلی پرکینه دارد یار با ما چو گل با دیگران ،چون خار با ما ندارد تازگی این بی وفایی که از پار است و از پیرار با ما @golchine_sher
ببین در دست طوفان بادبادک‌ها نمی‌خندند درختان هم به سرسبزی پیچک‌ها نمی‌خندند بترس از خط لبخندی که این دزدان به رخ دارند در این بازار بی‌منظور قلک‌ها نمی‌خندند زمین بی‌ثمر دیگر نگهبانی نمی‌خواهد به این بی‌حاصلی آیا مترسک‌ها نمی‌خندند؟ اگر همدرد من باشی به احوالم نمی‌خندی که دلقک‌ها به روی سرخ دلقک‌ها نمی‌خندند به بخت خویش می‌خندم که باید شادمان باشم وگرنه از سر رغبت عروسک‌ها نمی‌خندند از این‌زندان به آن‌زندان‌، به‌این‌ترتیب معلوم‌است چرا در لحظه‌ی میلاد کودک‌ها نمی‌خندند @golchine_sher
یا رب مددی کن که جواهر بشوم عاری شوم از گناه و طاهر بشوم تا عرش مرا نبر! دلم می‌خواهد خاک حرم امام باقر(ع) بشوم... تسلیت باد سالروز شهادت امام باقر علیه السلام @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آهسته بردار گام هایت را بگذار دورشدنت دیر شود گاهی پشت سرت را نگاه کن اینجا دلی درهوایت جان می دهد وچشمی پشت رفتنت                           آب می‌ریزد @golchine_sher
بیدار بود و مضطرب در تب دلش خون شد از خاطراتِ کودکی هر شب دلش خون شد با یادِ بابایِ مریض احوالِ در خیمه در گریه هایِ بیهوا اغلب دلش خون شد آهی کشید و هر چه ذهنش رفت در گودال از قاتلانِ پست ِ بد مَشرَب دلش خون شد از خنده هایِ حرمله(لع) از فحش هایِ شمر(لع) از نیزه های نحس ِ لامذهب دلش خون شد با جملهٔ "ألشمرُ جالِس" جان به لب میشد یک عمر از عنوانِ این مطلب دلش خون شد از داغِ جدّ تشنه لب گریان شد و هر بار- حس کرد ظرف آب را بر لب؛ دلش خون شد از فکرِ بر انگشت و انگشتر به هم می ریخت از نعل هایِ تازه بر مرکب دلش خون شد در روضهٔ دروازهٔ ساعات جان میداد میگفت،آنجاعمه-جان زینب(س) دلش خون شد... * آورد یک نامرد تشتِ حاویِ "سر" را افتاد بر جانِ رقیه(س) تب...دلش خون شد! @golchine_sher
مثل زهرا... از غم هجران جانسوزش پریشان‌خاطریم طائر کوی بقیع و تربت بی‌زائریم مثل زهرا در غمش رَخت عزا پوشیده‌ایم مثل صادق ما عزادار امامِ باقریم... @golchine_sher
لحظه‌ی دیدار نزدیک است... باز من دیوانه‌ام، مستم باز می‌لرزد دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! دل! ای نخورده مست! لحظه‌ی دیدار نزدیک است... @golchine_sher
تو می‌روی و دیده ی من مانده به راهت ای ماهِ سفرکرده خدا پشت و پناهت ای روشنیِ دیده سفر کردی و دارم از اشکِ روان آینه‌ای بر سرِ راهت بازآی که بخشودم اگر چند فزون بود در بارگهِ سلطنتِ عشق، گناهت آیینه ی بختِ سیهِ من شد و دیدم آینده ی خود در نگهِ چشمِ سیاهت آن شبنمِ افتاده به خاکم که ندارم بال و پرِ پرواز به خورشیدِ نگاهت بر خرمنِ این سوخته ی دشتِ محبّت ای برق! کجا شد نگهِ گاه به گاهت؟ @golchine_sher
امام_زمان ع بر بالِ نسیم و با اذان می آید با حُکمِ خدای مهربان می آید خورشیدِ نهان برای افشاندنِ نور با پرچمِ حق ز کهکشان می آید @golchine_sher
چه خون چکان ورقی شد چکامه های دلم که شرحه شرحه ی عشق است ماجرای دلم چه گویمت، که فتادم ز چشم دشمن و دوست حدیث شبنم شرم  است های های دلم شنیده ها همه قلبند  از گلوی نفاق در این زمانه ی غوغا ببین صدای دلم! شبی به مهر نشستی برابرم تا صبح به روی کس نگشودم  دَرِ سرای دلم همیشه سنگ صبوری، برای غربت من بمیرمت که نشستی چنین به پای دلم به رغم لذّت پرواز بسته ای پرو بال کبوتری، که اسیر است در هوای دلم سزای آنکه نشستی درون سینه ی من چنین به ناز نشاندم تو را به جای دلم برای این دل مجنون تپیده ای شب و روز خوشم که میزند اکنون دلی برای دلم الاهه ی غزلی نازنین و ویرانگر شکسته ام همه بتها، تویی خدای دلم @golchine_sher