eitaa logo
گلچین شعر
16.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
409 ویدیو
14 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشروح خبرهاست کماکان جانکاه با هر غم کهنه شد غمی نو همراه این قصه سرانجام خوشی خواهد داشت پایان سیاهـی است ان شاالله @golchine_sher
بوی بهشت می‌شِنوم از صدای تو نازکتر از گل است، گلِ گونه‌های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هرچه گل، نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینۀ خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریر آورده‌ام که فرش کنم زیر پای تو چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود ای پارۀ دلم که بریزم به پای تو امروز تکیه‌گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی‌ام شانه‌های تو در خاک هم دلم به هوای تو می‌تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو @golchine_sher
شهید_سید_هاشم_صفی_الدین عبای خاکی تو زیر آوار مرا با گریه یاد مادر انداخت سعادتمند بودی و شهادت تو را با دشمنان دین در انداخت دلت بیروت خونین بود و باید به قلب حادثه پر می کشیدی میان معرکه مثل شهیدان به جمع دوستانت می رسیدی حماسه آفرین بودی و دیدیم میان مشتهای تو خطر را به لرزه در میامد هر که می دید به روی شانه های تو تبر را سحر انگیزه ی چشم ترت بود اذان تکثیر می شد از صدایت چه در سر داشتی در زیر آوار که خلوت کرده بودی با خدایت قسم بر نام والا و شریفت تو را در آسمان ها برگزیدند برای امتداد راه پاکت شهادت را به شوقت آفریدند @golchine_sher
اندرونِ چاهِ هجران، داغِ بیژن می کشم تیرهای هجر را با آه از تن می کشم تیزیِ زخم زبان، در این سرای رنگ رنگ هم ز یاران و هم از نیرنگِ دشمن می کشم قطره ای ناچیزم و امّیدِ وصلِ بحر را از تلاطم های امواجِ بلا من می کشم صبر و خاموشی دوای سختیِ دلدادگی ست دفتر دل را شبیه سرو و سوسن می کشم زیر شمشیر قضا صیدی به دام افتاده ام با رضامندی به زیر تیغ گردن می کشم آتشِ برق نگاهت تا که می افتد به جان آه جانسوز از نهاد خود چو خرمن می کشم با حکیمان، همنشینی مرهمِ افسردگیست در برِ نادان، ولی جورِ تهَمتن می کشم "پهلوی چرب غنا ارزانی دون همّتان" من ز اندوه دلِ سرگشته روغن می کشم می پزد اندر خیال خود "محمد" شورِ وصل بلبلی هستم که نازِ گل ز گلشن می کشم @golchine_sher
داغی که بوسه‌ی تو به لب‌های ما نهاد یادش ‌بخیر و خاطره‌اش جاودانه باد بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ز یاد دردا چنان که عمر و دریغا چنین که مرگ از من گرفت مهلت و مهلت به من نداد! ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ما زود باوریم و تو دلال اعتماد صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد @golchine_sher
تیغ نگاه اگر تيغ نگاه من كند تاثير در چشمت فراوان گوهر زيبا شود تكثير در چشمت نگاهت ميكنم پر ميزند مرغ دلم سويت دل ديوانه من ميشود زنجير در چشمت به فرياد آوري صد غنچه خاموش در شعرم غزلهاي پريشان ميشود تفسير در چشمت مرا با تو به دريا مي برد اسب سپيد من هزاران خواب شيرين ميشود تعبير در چشمت تو تقدير مني ، تعبير يك رؤياي شيريني و می بیند دلم زیباترین تقدير در چشمت @golchine_sher
من سردم است، حرف به خرجم نمی رود دلگیرم از تَوالی این روزهای بد ما قرن هاست راه به جایی نبرده ایم اینجا که پیش قافله ها راه نابلد چشمانمان به راه رسیدن سفید شد آن کس که سال هاست … چرا پس نمی رسد ؟ آن کس که سال هاست چرا … آه زندگی ! دیگر نزن به بخت منِ خسته جان لگد یک روز من پرنده شدن را گریستم دانستم این قفس زده دیگر نمی پرد یک روز من پرنده و حالا منم همین مردی که روبروی تو سیگار می کشد @golchine_sher
از باده‌ی وصل، کامشان شیرین است از خنده‌ی شان بهشت، عطر‌آگین است "سنوار" نشسته در بَرِ  "نصرالله" در دستِ "هنیّه" دستِ "صفی‌الدّین" است @golchine_sher
"دلتنگی" نه قلبم می شود همراه با من تا مناجاتی نه احساسی که لبریزم کند از عشق ساعاتی چه بی احساس و تنها مانده ام باید مسیحایی بخواند بر دل مردابیم از عشق آیاتی زمین افسرده شد از حال من ای آسمان، آیا نمی آید شبی تا وا شود راه خراباتی نه دستی تا کند تقسیم مهر و مهربانی را نه رؤیایی که بینم لحظه ای رنگ مساواتی بخوان کمتر به گوشم از بهشت ای مدعی زیرا تو خود منشوری از افسردگی های مکافاتی مگر اینکه بیاید حضرت موعود و فصلی که در آن اردیبهشت از فیض او دارد کراماتی @golchine_sher
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است بره‌ی لعنتی‌ام عاشق گرگی شده است سرد شد از تن من دل به خیابان زد و رفت گرگِ من بره نچنگیده به باران زد و رفت... آه دکتر! لب او «صبر و ثباتم» می‌داد بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می‌داد آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است نفست همدم مردم شده باشد، سخت است آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد بره‌ام میل به بوسیدن گرگی دارد... دکتر این بار برایم نمِ باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس @golchine_sher
روزها با فکر او دیوانه‌ام، شب بیشتر! هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر.. باد می‌گوید که او آشفته‌گیسو دیدنی‌ست شانه می‌گوید که با موی مرتب، بیشتر! تا مرا بوسید، گفتم: آه ترکم کن، برو... عمق هذیان می‌شود با سوزش تب، بیشتر! حرف‌هایش از نوازش‌های او شیرین‌تر است... از هر انگشتش هنر می‌ریزد از لب، بیشتر! یک اتاق و لقمه‌ای نان و کمی آغوش او... من چه می‌خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher