به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
#حافظ
@golchine_sher
دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشتِ عاشق را همین آزارها تا می کند...
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
داغی که بوسهی تو، به لبهای ما نهاد
یادش بخیر و خاطرهاش جاودانه باد
بر من ببخش، گاه چنان دوست دارمت
کز یاد میبرم که مرا بردهای ز یاد...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
از لای بیدهای رها روی شانه ام
عطرت دویده باز در آغوش خانه ام
هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند
حتی خطوط پیرهن چارخانه ام
بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام
خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام
هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای
مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام
این شعر را کنار خودت در خفا بخوان
تنها مخاطب غزل عاشقانه ام!
گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن
من کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام!
هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل
قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام
#مریم_فردی
@golchine_sher
یک خانه چه بی خواب شد از رفتن تو
چون چشمه ی بی آب شد از رفتن تو
دستان تو بود و تاب تابش مادر
گهواره چه بی تاب شد از رفتن تو
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
💠اولین جلسه هوای شعر در سال ۱۴۰۲💠
باحضور #احمدایرانینسب
🕔چهارشنبه ۶ اردیبهشت ساعت ۱۷ تا ۱۹
📍ساری ، سالن کنفرانس اداره کل ارشاد استان مازندران
🌸شرکت برای علاقه مندان به شعر آزاد میباشد🌸
صبح آمده، روشن شده چشمان بـهار
خورشید دوباره گشته خوش نقش و نگار
بـرخیز و هوای صبح را شیرین کن
با دستِ خودت دو استکان چای بیار
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
نخ به پای بادبادکهای کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسانتر بگیری بهتر است ...!
#فاضل_نظری
@golchine_sher
هوای تازه ای از عشق در بهارم نیست
کسی که در دل من هست، در کنارم نیست
میان همهمه ی بودن و نبودن ها
قرار برده ز من آنکه بی قرارم نیست
درون سینه ی من میزند غمی فریاد
به تنگ آمده دل چون که غمگسارم نیست
به انتظار کسی مانده ام که در دنیا
شبیه چشم سیاهش در انتظارم نیست
قسم به حال پریشان و چشم گریانم
که اشکهای پس از او در اختیارم نیست
گذشت عمر جوانی و عاشقی پیرم
بهار پشت بهار آمد و بهارم نیست
#محرم_زمانی
@golchine_sher
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
#شهریار
@golchine_sher
تقدیر نه در رَمل نه در کاسه چینیست
آینده ی ما دورتر از آیینه بینیست
ما هرچه دویدیم به جایی نرسیدیم
ای باد سرانجام تو هم گوشه نشینیست
از خاک مرا برد و به افلاک رسانید
این است که من معتقدم عشق زمینیست
یک لحظه به بخشایش او شک نتوان کرد
با این همه تردید در این باره یقینیست
شادم که به هر حال به یاد توام اما
خون می خورم از دست تو و باز غمینیست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
دم به دم تنگ كنم دايرهی خلوت خويش
تا بدانجا كه دهم دل به دل صحبت خويش
دوری و دوستی و حرف كم و رنجش كم
با چنين شيوه توان داشت نگه عزّت خويش!
زود رنجيدن اگر جرم منِ ساده دل است
جمع ياران ابدی باد و مرا عزلت خويش
#معینی_کرمانشاهی
@golchine_sher