eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
•|🛣☁|• زندگی جاده و راهیست به آن سوی خیال..... 🌸🍃❤️
رشد کن؛شاخه به شاخه تا جایی که خودت سایه سار خودت شوی... 🌸🍃❤️
شعری از قیصر امین‌پور رفتن، رسیدن است موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه‌ای است، رفتن، رسیدن است تا شعله در سریم، پروانه‌اخگریم شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است ما مرغ بی‌پریم، از فوج دیگریم پرواز بال ما، در خون تپیدن است پر می‌کشیم و بال، بر پرده‌ی خیال اعجاز ذوق ما، در پر کشیدن است ما هیچ نیستیم، جز سایه‌ای ز خویش آیین آینه، خود را ندیدن است گفتی مرا بخوان، خواندیم و خامُشی پاسخ همین تو را، تنها، شنیدن است بی‌درد و بی‌غم است، چیدن رسیده را خامیم و درد ما، از کال چیدن است ☘☘☘ گزینه‌ی اشعار قیصر امین‌پور، ص ۱۳۱.
‌••💭⃟💜 شما نتیجۀ افکاری هستید که تاکنون داشته اید. پس اگر زندگی بهتری می خواهید، باید تغییر کنید. روزتون پر از قشنگی❤️
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج ای موی پریشان تو دریای خروشان بگذار مرا غرق کند این شب مواج یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده جز عشق نیاموختی از قصه حلاج یک بار دگر کاش به ساحل برسانی صندوقچه ای را که رها گشته در امواج
🔻فقیر و غنی کاروانی از کوفه به قصد مکّه برای موسم حج حرکت کردند. یک نفر پیاده و سر برهنه همراه ما (سعدی) از کوفه بیرون آمد. او پولی نداشت و آسوده‌خاطر همچنان ره می‌پیمود. توانگری شترسوار به او گفت: ای تهی‌دست کجا می‌روی؟ برگرد که در راه بر اثر ناداری به‌سختی می‌میری. او سخن شترسوار پولدار را نشنید و همچنان به راه خود ادامه داد تا اینکه به نخله‌ی محمود، یکی از منزلگاه‌های نزدیک حجاز رسیدیم. در آنجا توانگر شترسوار درگذشت. فقیر پابرهنه در کنار جنازه‌ی او آمد و گفت: ما به‌سختی نمردیم و تو بر شتر نیرومند، سواره بمُردی! حکایتهای
♥️🍃 یک کودک سه چیز می تواند به یک انسان بالغ بیاموزد؛ 💞 بدون دلیل شاد بودن، -💞همیشه مشغول کاری بودن، 💞اعلام خواسته خویش با تمام قوا پائولو کوئلیو
حکایتی از گلستان سعدی فراموشی یاد خدا پادشاهی، پارسایی را دید. گفت: هیچت از ما یاد آید؟ گفت: بلی، وقتی که خدا را فراموش می‌کنم. هر سو دَوَد آن کش ز برِ خویش برانَد وان را که بخوانَد، به درِ کس نَدَوانَد کلیات سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، ص ۷۸.
انسان های بزرگ دو دِل دارند: دلی که درد می کشد و پنهان است، دلی که می خندد و آشکار است