eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.1هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امروز دوشنبه برای روا شدن 💫حاجات خیر همه صلوات 🌺دعا کنیم برای هم 💫برای یه حال خوب 🌺برای دلی آروم 💫برای گشوده شدن گره ها 🌺 اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 💫 مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شیرازۀ عترت و 💗کتاب است حسیـن 🌹سرچشمۀ عشق و 💗انقلاب است حسیـن دیگر شهدا ستارۀ تابانند🌹 🌹عباس چو ماه و 💗آفتاب است حسیـن 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐من فاطمه 🎊بر اهل کسا نور دو عینم 💐من مــادر 🎉شاهـنشه بین الحـرمینم 💐از شهر مدینه 🎊بدهم مژده به عُشاق 💐یک روز فقط 🎉مانده به میلاد حسینم.. 💐پیشاپیش 🎊میلاد امام حسین (ع) و روز پاسـدار مبارک 💐
🌸 فُطرس شویم! وقتی حضرت امام حسین متولد شد، حق تعالی جبرئیل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک برای آنکه تهنیت گوید حضرت رسول را از جانب خداوند و از جانب خود. وقتی جبرئیل نازل شد در جزیره‌یی از جزیره‌های دریا، به ملکی گذشت که او را فُطرس می‌گفتند و از حاملان عرش الهی بود. زمانی، حق‌تعالی او را امری فرموده و او کندی کرده بود، پس حق تعالی بالش را درهم شکسته و او را در آن جزیره انداخته بود. پس فطرس هفتصد سال در آن جا عبادت کرد تا روزی که حضرت امام حسین متولد شد.‌ و به روایتی دیگر، حق‌تعالی او را مُخیر گردانید میان عذاب دنیا و آخرت، او عذاب دنیا را اختیار کرد؛ پس حق‌تعالی او را معلق گردانید به مژگان‌های هر دو چشم در آن جزیزه و هیچ حیوانی در آن جا عبور نمی‌کرد و پیوسته از زیر او دود بدبویی بلند می‌شد. 😔 وقتی دید که جبرئیل با ملائکه فرود می‌آیند، از جبرئیل پرسید: اراده‌ی کجا دارید؟ گفت:چون حق‌تعالی نعمتی به محمد کرامت فرموده است، مرا فرستاده که او را مبارکباد بگویم. 🌸 فطرس گفت: ای جبرئیل مرا نیز با خود ببر، شاید که آن حضرت برای من دعا کند تا حق تعالی از من بگذرد. پس جبرئیل او را با خود برداشت و زمانی که به خدمت حضرت رسالت رسید، تهنیت و تحیت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانید. حضرت فرمود که به او بگو که خود را به این مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد. ‌فطرس خویشتن را به امام حسین مالید، بال برآورد و این کلمات را گفت و بالا رفت، عرض کرد: یا رسول‌الله همانا زود باشد که این مولود را امت تو شهید کنند و او بر من، به جهت این نعمتی که از او به من رسید، مکافاتی ست که هر که او را زیارت کند، من زیارت او را به حضرت حسین برسانم و هر که بر او سلام کند، من سلام او را برسانم و هر که بر او صلوات بفرستد، من صلوات او را به وی می‌رسانم. و فطرس زمانی که به آسمان بالا رفت، می‌گفت: کیست مثل من؟ و حال آنکه من آزاد کرده‌ی حسین بن‌علی و فاطمه و محمد می‌باشم. 📒کتاب منتهی‌الامال/ شیخ عباس‌قمی/ ص۳۸۸ و ۳۸۹ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹دخیلِ اشک🔹 سحر که چلچله‌ها بال شوق وا کردند سفر به دشت دل‌انگیز لاله‌ها کردند سفر به سوی سلیمان، سفر به سمت بهار سفر به آینه با هُدهُد سبا کردند به سایه‌سار نبوت در آستانۀ وحی ملائک از سر اخلاص رَبَّنا کردند شنیده‌اند که در دامن رسول خداست عطیّه‌ای که به زهرای او عطا کردند به شوق آن‌که بچینند گل ز دیدارش فرشتگان مقرّب، خدا خدا کردند سرود عاطفه را با مهاجران خواندند به رسم سابقه، انصار را صدا کردند به یک نگاه محبت امیدها بستند شبی که دیده به دیدار دوست وا کردند در او ترانۀ خورشید و ماه جاری بود اگر تلاوتِ وَالشّمسِ وَالضُّحی کردند.. مدینه شاهد لبخند ناز کوثر بود که جشن عاطفه وعشق را به پا کردند حدیث روشن معراج سیدالشهدا حکایتی‌ست که با خیل انبیا کردند جمال دلکش این ماه را، نگاه کنید که نذر بوسۀ پیغمبر خدا کردند در آن محیطِ صفا، موج می‌زد آرامش چه شد که صحبت طوفان کربلا کردند دخیلِ اشک به شش‌گوشۀ ضریحِ حسین گره زدند و به اصحاب او دعا کردند حسین گفت به یاران، حدیثی از عرفات که دست شُسته ز جان، روی بر منا کردند حسین درس شهادت به عاشقان آموخت که هر کجا چمنی بود، نینوا کردند حسین داد به هر روز رنگ عاشورا بنی‌اُمیّه اگر عید را عزا کردند حسین روح شهامت دمید در گل‌ها که ارغوان و شقایق به خون شنا کردند حسین غرق مناجات بود مثل نسیم نگاه زینب او را گره‌گشا کردند مجاهدان فضیلت به عرصۀ ایثار به این امامتِ بشکوه اقتدا کردند تمتّعی که حسین از ثواب عمره گرفت حصار محکم آیین مصطفی کردند به پاس آن همه سعی بلیغ و صبر جمیل جمال روشن او را خدانما کردند به ساق عرش نوشتند نام ثارالله بر این صحیفۀ فرخنده مرحبا کردند شمیم تربت پاکش به هر کجا که رسید کبوتران حرم نیت شفا کردند حیات در نظر او عقیده است وجهاد که این ودیعه نهان در نهاد ما کردند به آفتاب قسم، جلوه در محبت اوست خوش آن گروه که بر عهد او وفا کردند «شفق» به ساقی لب‌تشنگان چو دل می‌بست «معاشران گره از زلف یار وا کردند» ♡♡✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾♡♡
✅ده روش برای اینکه کمی بیشتر خودتان را دوست داشته باشید 1.وجود احساسات خود را تایید کنید و انکار یا سرکوبشان نکنید 2.بدون عذاب وجدان خودتان را دراولویت قرار دهید 3.برای اوقات فراغت وقت بگذارید 4.برای رشد کردن به خودتان زمان بدهید 5.تغذیه سالم و ورزش را فراموش نکنید 6.به خودتان اجازه اشتباه کردن بدهید 7.هر زمان نیاز بود استراحت کنید 8.پیروزی های کوچک خود را نیز جشن بگیرید 9.از افراد سمی فاصله بگیرید 10.برای خودمراقبتی زمان بگذارید
✍حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه! جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی وی را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایي که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد. بعد آینه‌ي بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: دراین آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟ جواب داد: خودم را می بینم. دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هردو از یک ماده‌ي اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ي نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته ودر آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی‌ شیشه‌ای رابا هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آن ها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره «یعنی ثروت» پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری. .
😍پنج اصل اساسی آرامش کدامند؟ 👌اصل اول من اجازه ورود افکار منفی را به ذهن خودم نمیدهم من در هر حال و در بدترین شرایط زندگی ام مثبت فکر میکنم. 👌اصل دوم من اجازه اعتراض به تقدیر خداوند را ندارم او بهتر ازهمه بر جریان امور مسلط است 👌اصل سوم من اجازه تنبلی ،تن پروری ،بیکاری را ندارم من در برابر سختی های جسمی و روحی مقاوم هستم من فشار های جسمی و فیزیکی را تحمل میکنم چون من جسم نیستم بلکه روحی بزرگ هستم 👌اصل چهارم من اجازه ماندن در وادی جهل و ناآگاهی و نادانی را ندارم من باید بدانم من باید بخوانم 👌اصل پنجم من غیر از خداوند به هیچ کسی نیاز ندارم او برای من کافی است ذکر او مایه آرامش روح من است او همنشین من است.
❣باورهای خوب باورهایی است که به شما احساس آرامش و اطمینان قلبی می ده، وقتی دنبال احساس خوب باشی اتفاق های خوب می افتند وقتی هنوز نگران نرسیدن به یه سری خواسته هات هستی، یعنی داری ازشون دور می شی پس بیا تنها باورهایی رو قبول کن که بهت احساس بهتری می ده و کمک کننده هستند تا بتونی به زیبایی خواسته هات و خلق کنی.
یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد؛ پیش تر رفته, محکمتر و مقاوم تر میشود. ما هم اگر صداقت نداشته باشیم و کج رفتار باشیم همچون میخ کج خواهیم شد و با ضربات , بیشتر کج خواهیم شد. ‌ ‌
. . زندگی زیباست کو چشمی که زیبائی ببیند؟ کو دل آگاهی که درهستی دلارائی ببیند؟ صبح ها تاج طلا را بر ستیغ کوه یابد شب، گل الماس را بر سقف مینائی ببیند ریخت ساقی باده های گونه گون در جام هستی غافل آنکو سُکر را در باده پیمائی ببیند شکوه ها از بخت دارد بی خدا در بی کسی ها شادمان آنکو خدا را وقت تنهائی ببیند زشت بینان را بگو در دیده ی خود عیب جویند زندگی زیباست، کو چشمی که زیبائی ببیند ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوانه و دلبسته اقبال خود باش سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش.... یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری راضی به همین چند قلم مال خودت باش.... 👤اقبال لاهوری ‌
‌ ‌‌‌‌ آدم واقعی... آدم واقعی را باید پیدا کرد. آدمی که سوادش به مدرکش نباشد، زیباییش به چشم و ابرویش نباشد، دلبریش به قد و قامتش نباشد. آدمی که زخم‌هایش را پنهان نکند. آدمی که وقتی روبه‌رویت نشست، جوری چشمهایش را ریز کند انگار دارد به مهمترین جملات زندگیش گوش می‌دهد. آدمی که وقتی به حرف زدن می‌افتد، یا چشمهایش پر از اشک بشود، یا بزند زیر خنده. آدمی که مهربانیش در قفس کلماتش گرفتار نباشد، آدمی که دلخوریهایش از راه دور معلوم باشد. آدمی که موقع دروغ گفتن لکنت زبان بگیرد. آدمی که نگاه ناپاک نداشته باشد. آدمی که حرف مردم را نشنود، تکرار نکند، برایش مهم نباشد. آدمی که از رسوایی نترسد، رسوایی را نفهمد، رسوایی برایش مهم نباشد. آدمی که نقاب را نشناسد، آدمی که نقاب نداشته باشد. آدمی که دلش شیشه‌ای باشد. آدمی که واقعی باشد...
🌹🍃 نظر بزرگان درباره زنان هرودت: زن حکم آب را دارد که از شدت لطافت در هر محیطی که قرارگیرد شکل مظروف رابه خود می گیرد،هر شوهری که از زن خود ناراضی است علت را در خود جستجو کند. ناپلئون: اگر میخواهیداندازه تمدن وپیشرفت ملتی را بدانید به زنان آن ملت بنگرید. مونتن: اگر زنان رسوم وقوانین جامعه را زیر پا می گذارند چندان هم گناهکار نیستند،زیرا که این قوانین را مردان نوشته اند مترلینگ: من به هیچ زنی برنخورده ام که چیزی از بزرگی در او نباشد بالزاک: حساسیت،عشق،تحمل وفداکاری زندگی زن را تشکیل می دهد. کنفوسیوس: زن زیباترین وعزیزترین موجودات جهان است میشله: تا وقتی که زنان نیز در زمینه علم ودانش سخن خویش را نگفته اند نمی توان از دانش واقعی حرف زد.
📘 روزی، گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد، گوساله ی بی فکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد! روز بعد، سگی که از آن جا می گذشت از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت. مدتی بعد، گوساله راهنمای گله، آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن جا عبور کنند! مدتی بعد، انسان ها هم از همین راه استفاده کردند : می آمدند و می رفتند به راست و چپ می پیچیدند، بالا می رفتند و پایین می آمدند، شکوه می کردند و آزار می دیدند و حق هم داشتند، اما هیچ کس سعی نکرد راه جدید باز کند! مدتی بعد آن کوره راه، خیابانی شد! حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین، از پا می افتادند و مجبور بودند راهی که می توانستند در سی دقیقه طی کنند، سه ساعته بروند، مجبور بودند که همان راهی را بپیمایند که گوساله ای گشوده بود ... سال ها گذشت و آن خیابان، جاده ی اصلی یک روستا شد، و بعد شد خیابان اصلی یک شهر همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند، مسیر بسیار بدی بود! در همین حال، جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسان ها دوست دارند مانند کوران، راهی را که قبلا باز شده، طی کنند و هرگز از خود نپرسند که آیا راه بهتری وجود دارد یا نه؟ 📕 قصه‌هایی برای پدران، فرزندان، نوه‌ها 👤
🔻حکایت گوشت و گربه در ترازو مردی زن فریبکار و حیله‌گری داشت. مرد هرچه می‌خرید و به خانه می‌آورد، زن آن را می‌خورد یا خراب می‌کرد. مرد کاری نمی‌توانست بکند. روزی مهمان داشتند مرد دو کیلو گوشت خرید و به خانه آورد. زن پنهانی گوشت‌ها را کباب کرد و با شراب خورد. مهمانان آمدند. مرد به زن گفت: گوشت‌ها را کباب کن و برای مهمان‌ها بیاور. زن گفت: گربه خورد، گوشتی نیست. برو دوباره بخر. مرد به نوکرش گفت: آهای غلام! برو ترازو را بیاور تا گربه را وزن کنم و ببینم وزنش چقدر است. گربه را کشید، دو کیلو بود. مرد به زن گفت: خانم محترم! گوشت‌ها دو کیلو بود گربه هم دو کیلو است. اگر این گربه است پس گوشت‌ها کو؟ اگر این گوشت است پس گربه کجاست؟ حکایتهای
🌱 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی بزرگ زاده ای بخششی اندک به درویشی کرد. چاکران خبر آن واقعه را به پدر بزرگوارش رسانیدند. پدر نیز بر پسر خشم گرفت. پسر گفت: من در کتابی خواندم که هر کس که بزرگی خواهد باید هرچه دارد ایثار کند. من نیز بدان هوس این اندک را ایثار کردم . پدر گفت ای ابله در کتاب غلط خواندی که بزرگان گفته اند: هرکس که بزرگی خواهد باید هرچه دارد انبار کند تا بدان عزیز باشد. نمی بینی که اکنون جمله بزرگان انبارداری می کنند و شاعر میگوید: اندک اندک به هم شود بسیار دانه دانه است غله در انبار « عبید زاکانی »
. ♨️10 موقعیتی که باید کاملا سکوت کنید ! ¹*زمانی که به شدت عصبانی هستی. ²*زمانی‌که برای اهدافت تلاش می‌کنی. ³*زمانی‌که حرفات به دور از واقعیته. ⁴*زمانی‌که حرفات باعث توهین به شخص دیگه‌ای بشه. ⁵*زمانی که به تمام حقایق موجود دسترسی نداری و در مورد چیزی کاملا مطمئن نیستی. ⁶*زمانی که کلماتی که استفاده می‌کنی ممکنه کسی رو تحقیر کنه. ⁷*زمانی که نمی‌تونی منظورت رو واضح بیان کنی و حرفاتو اشتباه برداشت می‌کنن. ⁸*زمانی‌که نمی‌تونی حرفت رو بدون داد و فریاد بزنی. ⁹*زمانی‌که کسی ازت چیزی نپرسیده یا نظرتو نخواسته. ¹⁰*زمانی‌که با یک آدم غیرمنطقی بحث می‌کنی ♦️یادت باشه، آدم‌هایی که کم‌تر حرف می‌زنن بالغ‌تر و جذاب‌تر به نظر میان، آرامش بیشتری دارن، حرفاشون ارزش بیشتری داره و در ضمن قابل اعتماد‌ترن.
فرشته از خدا پرسید: مردمانت مسجد میسازند، نماز میخوانند، چرا برایشان باران نمیفرستی؟ خدا پاسخ داد: گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی میکند... تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند، آسمان من سقف آنهاست. پس اجازه بارش نمیدهم! خدایا نانی ده که به ایمانی برسم نه ایمانی که به نانی برسم...
اگر خواهان شناخت ﺷﺨﺼﯿﺖِ ﻭﺍﻗﻌﯽ کسی هستی، ﺑﻪ ﺣﺮف‌هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻨﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﮑﻦ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺒﯿﻦ ﺍﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ‌ی ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ چگونه ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ! ﻟﺌﻮ ﺁﯾﮑﻤﻦ
🌸عزت نفس یعنی؛ عزیز شمردن خود ...💖 یعنی؛ خود را لایق بهترین دانستن ... یعنی؛ بدون در نظر گرفتن موفقیت‌ها و عدم موفقیت ها، و بدون حضور، و یا عدم حضور دیگران، برای خود ارزش قائل شدن ... اما برای داشتن عزت نفس ، سه نکته را رعایت کنید ... 🌸 بیهوده نخواه، تا عزیز بمانى 🌸 طمع مدار، تا سربلند باشى 🌸 و قانع باش، تا اسیر نگردی
دهان شماخروجی افکار شماست وقتی باز میشود سریعترین راه برای درک شخصیتتان دراختیار مخاطب قرار میگیرد مواظب ویترین شعورتان باشید، تا افکار و وجودتان خریدارهای بیشتر داشته باشد. 🍃🌸 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
میگفت : هر بامداد که بیدار میشوم میدانم که چه کسی لقمه حلال خورده و یا حرام؟ پرسیدند چگونه ؟ گفت : آنکه حرام خورده باشد مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت میگوید و آنکس که حلال خورده زبان به شُکر و ذکر دارد. عطار نیشابوری ، تذکره الاولیا ‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌
📖 یک نفر تعریف میکرد؛ دختر چهار ساله ایی تو تاکسی کنار دستم نشسته بود و با لذت زیاد لواشک میخورد! گفتم مگه نمیدونی لواشک واسه سلامتی ضرر داره ؟! چرا میخوری؟ یک نگاهی بهم کرد و گفت؛ پدر بزرگم خدا بیامرز ۱۱۵ سال عمر کرد! با تعجب پرسیدم؛ واسه اینکه لواشک می خورد...؟! گفت؛نه! چون سرش تو کار خودش بود...! چنان قانع شدم که الان سه روزه با کسی حرف نزدم و دارم به عمق این قضیه فکر میکنم...! سرمون توكار خودمون باشه