امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:
بــهتـریـن زنــدگـی را کـــســی دارد کـه
مردم در زندگی او خوب زندگی کنند
غررالحکم ۳۶۳۶
#حدیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩کردستان
بهار زيباي كردستان
.
📜 حکایت ابلیس و عابد
در میان بنی اسرائیل عابدی بود.
وی را گفتند:«فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند.»
عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بر کند.
ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد و گفت: «ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!»
عابد گفت: « نه، بریدن درخت اولویت دارد.»
مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست.
ابلیس در این میان گفت:«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است.»
عابد با خود گفت: «راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت.
روز دوم دو دینار دید و بر گرفت.
روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر بر گرفت.
باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: «کجا؟» عابد
گفت: «تا آن درخت برکنم»
ابلیس گفت: «دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند.»
عابد و ابلیس در جنگ آمدند.
ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!
عابد گفت: «دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»
ابلیس گفت: «آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد. ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی.»
#حکایت
Rasool Najafian - Rasme Zamoone (320).mp3
11.27M
🍃❣🍀🎧🎼آوای بسیار زیبای : رسمِ زمونه...
🍃🏡🕊عجب رسمیه؛ رسمِ زمونه قصه ی برگ وُ باد خزونه
میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره
بخت آیینه ندارم که در او مینگری
خاک بازار نیرزم که بر او میگذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه ی خویشی که ز ما بیخبری
به چه ماننده کنم در همه آفاق تو را
کآنچه در وهم من آید تو از آن خوبتری
برقع از پیش چنین روی نشاید برداشت
که به هر گوشه ی چشمی دل خلقی ببری
دیدهای را که به دیدار تو دل مینرود
هیچ علت نتوان گفت به جز بی بصری
گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
به فلک میرود آه سحر از سینه ما
تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست
تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری
هر چه در وصف تو گویند به نیکویی هست
عیبت آن است که هر روز به طبعی دگری
گر تو از پرده برون آیی و رخ بنمایی
پرده بر کار همه پرده نشینان بدری
عذر #سعدی ننهد هر که تو را نشناسد
حال دیوانه نداند که ندیدهست پری
👤سعدی شیرازی 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
زندگی سخت نیست
زندگی تلخ نیست
زندگی همچون نت های موسیقی بالا و پایین دارد
گاهی آرام و دلنواز
گاهی سخت و خشن
گاهی شاد و رقص آور
گاهی پر از غم
زندگی را باید احساس کرد🍀
جور زمان با عاشقان بدجور تا کرد
ما را به هجران عزیزان مبتلا کرد
از باغ گلها باز هم بیداد پاییز
با طعنه اش، زیباترین ها را جدا کرد
وقت جدایی بود و ابری روضه میخواند
دل با نوای ابر آن شب عقده وا کرد
باران زد و در کسوت اشک زلالی
خود را میان خلوت هر چشم جا کرد
زندان مژگان را شکست و با سماجت
خود را ز قید و بند چشمانم رها کرد
از رد پای اشک هامان چشمه جوشید
خاک زمین را خوابگاه لاله ها کرد
پایان آن شب روز روشن باز خندید
با خنده اش زخم دل ما را دوا کرد
پاییز غافل، بی خبر از نیت گل
با جور خود، گلزار را حاجت روا کرد
#مهتاب_بهشتی
💠💠💠💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
چوب و هیزم
در برابر طلا هیچ ارزشی ندارد.
اما هنگام غرق شدن
نجات جان ما به همان تکه
چوب بی ارزش وابسته است
و آنجا حاضریم طلاهایمان را به دریا
بریزیم اما آن تکه چوب را دو دستی
می چسبیم و به طلاهایمان توجهی هم نمیکنیم.
هیچوقت دوستان خود را از دست
ندهید حتی اگر شده مانند تکه چوبی باشند.
#سبک_زندگی
#خوشبختی
زندگی کن انگار که فردایی وجود ندارد، عشق بورز گویی هیچگاه دلت نشکسته، بخوان آنگونه که کسی صدایت را نمیشنود، بخند انگار کسی گوش نمیدهد.
#مهارت_زندگی #مهارتهای_زندگی
هــر کـه بـا پاکــدلان، صبـح و مســـایــی دارد
دلــش از پـرتــو اســــرار، صفـــایـــی دارد
زهــد با نیت پـاک است، نه بـا جـامـهٔ پاک
ای بـس آلـــوده، که پاکیـــزه ردایــی دارد
شمع خندیدبه هربـزم از آن معنی سوخت
خنده، بیچــاره ندانست کـه جـایـی دارد
ســـوی بتخــانـه مــرو، پنــد بـرهمــن مشنـو
بتپرستی مکن، این ملک خدایـی دارد
هیـــزم ســوختــه، شمـع ره و مـنـــزل نشود
بایـد افـروخت چـراغـی، که ضیـایــی دارد
گرگ، نزدیک چـراگاه و شبــان رفتــه به خواب
بــــرّه، دور از رمــه و عـــزم چـــرایـــی دارد
مــور، هــرگـــز بــه درِ قصــــرِ سلیمــان نـــرود
تا که در لانهٔ خــود، بــرگ و نــوایـــی دارد
گـوهـر وقـت، بدین خیــرگی از دست مده
آخــر ایــــن دُرّ گـــرانـمـــایــه بهـــایـــی دارد
فــرّخ آن شـاخـک نورستــه که در بـاغ وجـود
وقت رسـتــن، هــوس نشو و نمایی دارد
صـــرف بـاطل نکنــد عمــــر گــــرامـــی، پـروین
آنکه چـــون پیــر خــــرد، راهنمـایــی دارد
#پروین_اعتصامی