نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی
قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
از تواضع افسر خورشید زرین گشته است
کم نمیگردد فروغ گوهر از افتادگی
#صائب_تبریزی
℘ℴℴ𝓃ℯ𝓈𝒶𝒷𝓏🍃🌺
#سلام_امام_زمانم❣
باران هر لحظہ
بہ یاد #چشمهایت مےبارد
خورشید در آرزوے روے #تو
طلوع مےڪند
و دریا با #رویاے نورانےِ
نوازش تو موج مےزند
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام بر تنها گل نرگس✋💚
مهدی جان مرا دریاب ....
☁️من از تراکم سیاه ابرها می ترسم ...
و هیچ کس مهربانتراز تونیست صدا میزنم
می زنم ...
❓کجاست آن یوسف گمگشته مهربانی که چراغ هدایت به دست درزمین دادگری کند ؟
❓کجاست مهـدی ... ؟
مرا در یاب ...
⛅️در انتظارت هستم و خواهم بود ...
بیا ...مهدیا دل شکسته ام را به تو می سپارم ... دلدارم تو باش💖
#متن_مجری
#امام_زمان
🌸 پــروردگارا؛
☘ در ثانیه های ناامیدی ،
🌸 پاهایم از حرکت میایستند ؛
☘ دلم از خواستن تهی میشود ؛
🌸 اما دستانم باز هم به سمت توست...
☘ مهربان من!
🌸 می دانم که تو فراموشم نکرده ای ؛
☘ همین روزها باز هم،
🌸 مات و مبهوت تمام نشانه هایت میشوم،
☘ نشانه هایی که آرام میکنند دلم را...
#مناجات
برای کفشی که
همیشه پایت را می زند
فرقی نمی کند
تو راهت را درست رفته باشی
یا اشتباه...
هر مسیری را با او
هم قدم شوی
باز هم دست آخر
به تاول های پایت می رسی...
آدمها هم به کفشها بی شباهت نیستند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید
تو چه دردی را تحمل کردی
تا با او هم قدم باشی...
#دلنوشته
.
#حکایت_آموزنده
اژدهايي خرسي را به چنگ آورده بود و ميخواست او را بكشد و بخورد.
خرس فرياد ميكرد و كمك ميخواست، پهلواني رفت و خرس را از چنگِ اژدها نجات داد.
خرس وقتي مهرباني آن پهلوان را ديد به پاي پهلوان افتاد و گفت: من خدمتگزار تو ميشوم و هر جا بروي با تو ميآيم.
آن دو با هم رفتند تا اينكه به جايي رسيدند. پهلوان خسته بود و ميخواست بخوابد.
خرس گفت تو آسوده بخواب من نگهبان تو هستم.
مردي از آنجا ميگذشت و از پهلوان پرسيد اين خرس با تو چه ميكند؟
پهلوان گفت: من او را نجات دادم و او دوست من شد.
مرد گفت: به دوستي خرس دل مده كه از هزار دشمن بدتر است.
پهلوان گفت: اين مرد حسود است. خرس دوست من است من به او كمك كردم او به من خيانت نميكند.
مرد گفت: دوستي و محبت ابلهان, آدم را ميفريبد. او را رها كن زيرا خطرناك است.
پهلوان گفت: اي مرد، مرا رها كن تو حسود هستي.
مرد گفت: دل من ميگويد كه اين خرس به تو زيان بزرگي ميزند.
پهلوان مرد را دور كرد و سخن او را گوش نكرد و مرد رفت.
پهلوان خوابيد مگسي بر صورت او مينشست و خرس مگس را ميزد.
باز مگس مينشست. چند بار خرس مگس را زد اما مگس نميرفت.
خرس خشمناك شد و سنگ بزرگي از كوه برداشت و همينكه مگس روي صورت پهلوان نشست, خرس آن سنگ بزرگ را بر صورتِ پهلوان زد و سر مرد را خشخاش كرد!
مهر آدم نادان مانند دوستي خرس است. دشمني و دوستي او يكي است.
🔸 دشمن دانا بلندت ميكند
🔸 بر زمينت ميزند نادانِ دوست
🔻 برگرفته از دفتر اول مثنوی معنوی
#حکایت
#مولوی
#مولانا
پروفایل
#شب_جمعه
اموات چشم به راهند
فاتحه ای نثارشون کنیم با صلوات
#اَللّهُمَ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجَهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبز باش 🌿
جوانه بزن و به غم های زندگی لبخند بزن😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماسوله کجاست؟
شهر ماسوله از کوچکترین شهرهای ایران به شمار میآید و در جنوب غربی استان گیلان و در فاصله ۶۰ کیلومتری شهر رشت در بخش سردار جنگل فومن واقع شده است.
ماسوله با شهر فومن تنها ۳۵ کیلومتر و با شهر ماکلوان، حدود ۲۰ کیلومتر فاصله دارد. این شهر از سمت شمال به شهرستان ماسال، از سمت جنوب به طارم علیا در استان زنجان، از سمت شرق به جلگه شهر فومن و از سمت غرب به شهرستان خلخال در استان اردبیل میرسد.
فاصله مرکز ماسوله تا مرز استان زنجان حدود ۲ کیلومتر و تا محدوده استان اردبیل یعنی منطقه گیلوان، حدود ۱۰ کیلومتر است.
آدرس ماسوله
گیلان، شهرستان فومن، ۳۲ کیلومتری غرب شهر فومن