eitaa logo
✿ گلدان
19 دنبال‌کننده
330 عکس
213 ویدیو
14 فایل
┅••=✧؛ ﷽ ؛✧=••┅ بنده آنی که دربند آنی/ابوسعید ابوالخیر ┅••=✧؛❁؛✧=••┅ [شاید] خط‌مشی: گلدانی بدون چهارچوب از جنس فضای مجازی بر وزن گلستان و شاید بوستان. مطالعه پیام #سنجاق شده فراموش نشود! •┈••؛✾؛••┈• موقعیت نبود گناه نکردیم، توهم تقوا برمان داشت!
مشاهده در ایتا
دانلود
*تقویم عاشورا* طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. *روز عاشورا چگونه گذشت؟* در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. *۵:۴۷ اذان صبح* امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. *حدود ساعت ۶:۰۰* امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. *طلوع آفتاب* کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. *حدود ساعت ۸:۰۰* بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. *حدود ساعت ۹:۰۰* روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) *حدود ساعت ۱۰:۰۰* بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها
حمله کردند. *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» *حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع
) جنگید تا شهید شد. *نزدیک غروب آفتاب* سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. *۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب* داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!» السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین، الالعنة الله على القوم الظالمين من الاولين والاخرين التماس دعا
4_6030423242257206745.mp3
688K
🎧 بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا ▪️باصدای: ▪️ زمان: دهه ۶۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانه ها چگونه فریب می دهند؟ توصیه می کنم کلیپ را تا به انتها نگاه کنید!
عکس صدا دار؛ هلابیکم یا زوار
هدایت شده از کشکول|محسن مهدیان
🔴درباره پرت شدن یک زن از خودروی گشت ارشاد رسانه های مواجب بگیر کاخ سفید و سعودی نوشتند: پرتاب دختر بدحجاب از ون گشت ارشاد. ساعتی نگذشت که خبر اصلی منتشر شد. خانم متهمی که شاکی خصوصی داشته، خود را از خودروی کلانتری و نه گشت ارشاد به بیرون پرت کرده است. ⭕️از ایندست چند مورد فهرست کنم؟ 🔹-برخورد گشت ارشاد با خانم بوشهری تکذیب شد. فیلم اساسا برای گذشته و مربوط به برخورد با خربکاری خیابانی بوده است. 🔸-کشته شدن دختر تبریزی در تعقیب و گریز با گشت ارشاد تکذیب شد. دختر نوجوان به دلیل عدم تسلط بر رانندگی و نداشتن گواهینامه تصادف کرده بود. 🔹-عکس احساس برانگیز گریه دو زن در خودروی گشت ارشاد، مربوط به عکس خبری از مانور ناجا و نمایش بوده است. 🔸-ماجرای برخورد با آب بازی و کشف حجاب در تهرانپارس یک دروغ بود. طرف مواد مخدر روانگردان مصرف کرده بود. 🔹-خانم اهل رشت به خاطر حجاب دستگیر نشده بود. او در حال مستی و رقص، به مامورین ناجا حمله کرد و البته دستگیر شد. 🔸- در ماجرای جنجالی اتوبوس بی آر تی هم خانم سپیده رشنو متهم به کشف حجاب نیست، بلکه اتهام وی تبانی با ضدانقلاب در تبلیغ فساد است که البته باید از خودش در دادگاه دفاع کند. ✅کارکرد نهایی خبرهای کذب در حوزه گشت ارشاد چیست؟ 1⃣یکم. تکثیر خبر. خبر اصلی دیده می شود و اما تکذیبیه ها خیر. از تکذیب موارد بالا چند مورد را دیده یا شنیده اید؟ اما اثر مهمتری وجود دارد. 2⃣دوم. تقویت. ممکن است تکذیب خبر را هم ببینید اما همین تکذیب خبر هم کارکرد دارد. خبر و تکذیبش باعث می شود اصل مساله به عنوان یک چالش در ذهن ها تقویت شود. شنیدید عوام می گویند " تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها" ؛ همان. ثمره ای از این مهمتر هم وجود دارد. 3⃣سوم. بی حسی خبری. تکذیب خبر را می بینید، اما دچار بی حسی نسبت به تکذیبیه می شوید. گوئی تکذیبیه جزئی از روال اداری ایندست اخبار است. مرحله شدیدتر وقتی است که بالاخره در بین عملکرد ناجا خطا هم وجود دارد و ترکیب این خطاها با بی حسی منجر به بی اعتمادی به تکذیبیه ها می شود. اما ثمره نهایی از همه این موارد فراتر است. 4⃣چهارم. تثبیت. تثبیت ثمره تکرار است. مهم نیست خبر را باور کنید یا نکنید. تکذیب بشود یا نشود. دروغ باشد یا راست. مهم اینست که این ژانر خبری فعال باشد. مهم این است که هر روز "تکرار" شود. ثمره این تکرار در میان مدت، تثبیت یک تصویر معیوب در ذهن مخاطب است که فراتر از تائید یا تکذیب یک خبر است. از بین موارد بالا شما خاطرتان نیست چه خبری تائید یا تکذیب شده است. مهم اینست که هر روز خبری با هدف بدنامی قانونگرایی در ماجرای حجاب منتشر شود و شما در معرض اجباری دریافت پیام باشید. @mahdian_mohsen
هدایت شده از مطالب ویژه
*هر زائر یک لیوان با دوام* در سال گذشته تعداد موکب هایی که لیوان یکبار مصرف استفاده میکردند نسبت به سال قبل بیشتر شده بود و معضل زباله مشهود بود . اگر 2 میلیون زائر ایرانی هر کدام در روز 20 لیوان دور بریزند، در طی یک هفته تعداد 280 میلیون لیوان مصرفی تبدیل به کوهی از زباله می شود و هزینه زیادی هم به برادران عراقی تحمیل می کند. اما اگر هر زائر یک لیوان ترجیحا استیل درب دار همراه داشته باشند ضمن رعایت بهداشت از تخریب محیط زیست جلوگیری میشود. لطفا در گروه های مختلف نشر دهید و در ثواب این کار خیر شریک شوید. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 *فرهنگ عاشورائی ◽️ ، ◾️ ◽️ 🏴 @Matalebevijeh
4_5888634186994026193.pdf
365.5K
سلام درباره صندوق قرض‌الحسنه دائمی سفر کربلا، قبلاً در همین کانال توضیحاتی داده بودم. از آنجاییکه تاسیس چنین صندوقی در هر شهری مناسب و لازم هست، تجربیات و روش اجرای کار را مکتوب کردم که تقدیم میکنم. @ali_shamlu طرح از آن مرحوم علی شاملو است؛ صلوات و فاتحه‌ای هدیه به ايشان فراموش نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا توفیق خدمت به زوار حسین را به ما هم بده !
هدایت شده از وحید یامین پور
19.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر ۵ دقیقه هم حوصله شنیدن ندارید! غرق شدن در شبکه های اجتماعی فارغ از اینکه چه محتوایی مصرف می‌کنید، چیزهایی را در وجود شما تغییر می‌دهد. حتی اگر تمام محتوای صرفی شما مثبت باشد، باز هم شما بخشی از قابلیتهای خود را از دست خواهید داد. دکتر وحید یامین‌پور: به ازای هر یک واحد فعالیت در شبکه های مجازی، باید ۳ واحد با کتاب مانوس باشید. عموما معارف آگاهی بخش عمیق از مدیوم کتاب به دست می آید. @yaminpour
💠بودنش برای ایمانمان کافی بود! 🔷ماه‌ها بود انگیزه‌ای برای یادداشت نویسی نداشتم، سرگرم کارهای شخصی و مطالعات و پژوهش بودن بیشتر وقتها بیشتر صرفه دارد تا سرک کشیدن به دنیای پرهیاهو و کم فایده؛ امّا گاهی بی آن که بخواهی ناچاری سفره دلت را بازکنی برای جماعتی که در دنیای تو زندگی نمی کنند. 🔷سالها است که با کتاب و نوشتن مانوسم، ولی خدا را شاهد می‌گیرم که همچنان بیش از هر آنچه خوانده ام صدای دلنشین «خدا شاهد است آقا»ی آیت الله ناصری برای شهادت به حقانیّت عالم غیب برای من کارساز بوده است... 🔷 مگر می‌شود سیزده ساله باشی و در طبقه همکف خانه ایشان در میان جمعیّت فشرده دوستدارانش، صدای بریده بریده او را هنگامی که نام حجت بن الحسن را می‌برد، شنیده باشی و قلبت به زبان نیامده باشد و یک یابن الحسن از عمق جا نگفته باشی، آری بغض گلوی مردی که صداقت از قامتش می بارید بالاتر از هر برهانی، تو را به صاحبت رهنمون می شد. 🔷سالها در «مسجد کمرزرین» ظهرهای رمضان محو کلامش می شدیم روزه مان رنگ نفسش را گرفته بود، امساکمان با بغض ایشان ترک می‌خورد و سحرها با این نوا که «خدایا ناصری آمده، پشیمان آمده، یک عمر اشتباه کرده حالا آمده» اشکهایمان روی گونه‌ها می غلطید. 🔷خداحافظ مردی که وجودت دلیل دل‌قرص بودنمان بود به آنچه خداگفته است.... 🔷خداحافظ ای حجت الاسلام واقعی، ای آیت الله حقیقی، چه بی‌پناه شده‌ایم در این روزگار پرتلاطم و چه فقیرند فرزندانمان در این دنیای تهی از حقیقت... 🔷چه دیده اند کسانی که تو را ندیدند! خداحافظ ای قدیمی ترین تصویر از زیباترین تجربه معنوی! ✍️میثم قاسمی 6شهریور1401 @tooshe_no