حکایتی از بوستان سعدی در پیری کهن‌سالی آمد به نزد طبیب ز نالیدنش تا به مُردن، قریب که دستم به رگ بر نِه ای نیک‌رای که پایم همی برنیاید ز جای بدان مانَد این قامتِ خُفته‌ام که گویی به گِل در فرو رفته‌ام برو گفت دست از جهان در گُسِل که پایت، قیامت برآید ز گِل نشاط جوانی، ز پیران مجوی که آبِ روان، باز ناید به جوی اگر در جوانی زدی دست و پای در ایام پیری، به هُش باش و رای چو دوران عمر، از چهل درگذشت مزن دست و پا، کآبت از سر گذشت نشاط از من آن گه رمیدن گرفت که شامم، سپیده دمیدن گرفت بباید هوس کردن از سر به در که دور هوس‌بازی آمد به سر... لغات: قریب: نزدیک. دستم به رگ بر نه: نبضم را بگیر. خفته: خمیده و تاشده. دست در گسلیدن: ترک و رها کردن. رمیدن: دور شدن. سپیده دمیدن شام: کنایه از سفید شدن موی سیاه. کلیات سعدی، بوستان، ص ۳۷۹ و ۳۸۰. #بوستان_سعدی #پیری https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

حکایتی از #بوستان‌سعدی 🌹🌹🌹 باب نهم در توبه و راه صواب خوانش #حمیدرضامحمدی 🌻🌻🌻

غزل در پرده‌ی دیرسال از دکتر قیصر امین‌پور چرا تا شکفتم چرا تا تو را داغ بودم، نگفتم؟ چرا بی‌هوا، سرد شد باد؟ چرا از دهن حرفهای من افتاد؟ گلها همه آفتابگردانند، ص ۴۱. #حرف #قیصر‌امین‌پور https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

نان و عشق و گُل از علیرضا قَزوه داد زد: چرا کسی به دادمان نمی‌رسد؟ دستهای عاشقانه، تا دهان نمی‌رسد داد زد: تمام چیزهای خوب از شماست نان و عشق و گل، چرا به دیگران نمی‌رسد؟ شِبلی و آتش، قزوه، ص ۳۳. #نان #عشق #گل https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae

ارسالی شاعران و همراهان کانال🌹🌹🌹 با سپاس از ارسال‌کننده 👇👇👇🙏🙏🙏

🌹فرقه نیک 🕊🕊🕊🕊 خوشا آنان که در این دارِ فانی گل خواهانِ خود چیدند و رفتند👌 🕊🕊🕊🕊 سروده از زنده یاد👇 میرزا ابوالقاسم دستجردی دکلمه👇 #فاطمه‌دستجردی @fatimadastjerdi نوش نگاه زیباتون ☘🌸☘🌸

شبنم و گل از صائب تبریزی به اندک پشت‌گرمی، پشت بر گل می‌کند شبنم چرا در آشنایی، این قدر کس بی‌وفا باشد؟ مشاعره‌ی جدید، ص ۷۱. #گل #شبنم #صائب https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

امام علی - علیه السلام - فرمودند: دوستِ شخص نادان، همواره رنج‌دیده و نکبت‌یافته است. غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۵۴. #امام_علی(ع) #دوست #نادان https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

گزیده‌ای از مثلهای فارسی💐💐💐 از گرسنگی، آسیابانی می‌کند؛ از بزرگی، مزد بر نمی‌دارد. کاربرد: در مورد کسی به کار می‌رود که روزگاری، مقام و موقعیت بالایی داشته و حالا دست روزگار، او را به کاری پست‌تر از سابق واداشته است؛ در حالی که او همچنان غرور و تکبر دوران گذشته را با خود همراه دارد. مشابه: از پنبه‌زدن، عارش نمی‌شود؛ از مزد گرفتن، عارش می‌شود. 🌻🌻🌻 از گلّه، گَردش نصیب ما شد. مشابه: گرگ دهن‌آلوده و یوسف ندریده. 🌻🌻🌻 از مرگ بگیر تا به تب راضی شود. توضیح: مرگ بعضی از انسانها، بر اثر مبتلا شدن به بیماری است. بعضی از بیماریها، با تب شروع می‌شوند و تب، اولین نشانه‌ی بعضی از بیماریهاست. کاربرد: ۱ - از او کار بسیار سختی بخواه تا به انجام یک کار کوچکتر، راضی شود. ۲ - چیزی بالاتر از آن چه لازم داری، درخواست کن تا به خواسته‌ات برسی. 🌻🌻🌻 فوت کوزه‌گری، مصطفی رحماندوست، ج ۱، ص ۱۲۰ و ۱۲۳. #مثل_فارسی #مصطفی_رحماندوست https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

سخنان بزرگان جهان درباره‌ی دانایی و نادانی📚📚📚 نادان را بِه از خاموشی نیست و گر این مصلحت بدانستی، نادان نبودی. (سعدی) 🌹🌹🌹 چون خواهی عاقل را از نادان بازشناسی، با او سخن محال بگوی؛ اگر قبول کرد، بدان که نادان است. (یحیی باخرزی) 🌹🌹🌹 دانا، نادان را می‌شناسد؛ چرا که خود زمانی نادان بوده است؛ اما نادان، دانا را نمی‌شناسد؛ چرا که هرگز دانا نبوده است. (افلاطون) 🌹🌹🌹 از آن چه که نادان، بدان دل بسته است، دوری کن. (وین دایر) 🌹🌹🌹 انسان دانا، به جای این که در انتظار رسیدن یک فرصت خوب در زندگی خود باشد، خود آن فرصت را به وجود می‌آورد. (فرانسیس بیکن) 🌹🌹🌹 سخنان بزرگان، ص ۳۸ و ۳۹. #سخنان_بزرگان #دانایی #نادانی https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303