خلاصهی داستان برزگر و مار از مرزباننامه
📚📚📚
برزگری که از دوستیِ اهلدنیا، دلسرد و ناامید گشته است، مصاحبت ماری را برمیگزیند و در لانهی مار رفته و به او غذا میدهد. تا این که یک روز میبیند مار، از شدت سرما، در گوشهای افتاده است.
مرد، او را برداشته و در توبرهای قرار میدهد و بر گردن خر خود میآویزد تا از گرمای نَفَس خر، جان بگیرد و خود به جستجوی هیزم میرود. وقتی برمیگردد، میبیند که خر، در اثر نیش مار هلاک شده است.
درآمدی بر ادبیات تمثیلی، ۱ - مرزباننامه، امیرحسین تسلیمی، ص ۴۵.
برای اطلاع از اصل متن داستان، رجوع بفرمایید به: تصحیح و شرح مرزباننامه، سعدالدین وَراوینی، عفت کرباسی و دکتر برزگر خالقی، باب دوم، ص ۳۳.
#داستانکوتاه
#مرزباننامه
#شرحمرزباننامه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از گلستان ادبیات (تکبیتی و دوبیتی)
شوق دوست
از مهدی الهی قمشهای
از چشم بد زمانه، ایمن ماییم
پوشیده ز تیر چرخ، جوشن* ماییم
چون آب ز خاک تن، مُکدَّر نشویم
کز آتش شوق دوست، روشن ماییم
*جوشن: زره.
دیوان حکیم الهی قمشهای، ص ۵۲۷.
#دوست
#مهدیالهیقمشهای
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
ای عشق
از دکتر قیصر امینپور
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیرممکن و تفسیر تو محال
عنقای بینشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال...
گلها همه آفتابگردانند، ص ۱۱۹.
#عشق
#قیصرامینپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
نیکاندیشی، آتش شر را خاموش میکند.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۴۹۹.
#امام_علی(ع)
#نیکاندیشی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اصطلاحات عرفانی
زلف
در اصطلاح عرفانی، به معنی تجلی جلالی در صوَر جسمانی و صفات خداوندی است و نیز زلف را به کثرت تشبیه کردهاند؛ چنان که روی را به وحدت. و برخی زلف را جذبهی الهی گفتهاند و گاهی معنی قرب و نزدیکی به حق میدهد و گاهی صفات جلالی و تجلیات جمالی را گویند. زلف، کنایه است از کفر و حجاب و اشکال و شبهت و هر چیزی که فرد را محجوب کند نسبت به حال او.
شیخ محمود شبستری، در گلشن راز میگوید:
تجلی، گه جمال و گه جلال است
رخ و زلف آن معانی را مثال است
صفاتِ حق تعالی، لطف و قهر است
رخ و زلف بتان را زان دو بهر است...
شاخ نبات حافظ، ص ۱۰۶۲.
#اصطلاحات_عرفانی
#زلف
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
پروانه و شمع
از عطار
پروانه به شمع گفت: میسوزم خویش
شمعش گفتا که: نیستی دوراندیش
یک لحظه تو سوختی و رَستی از خویش
من، شب تا روز، سوختن دارم پیش
مشاعره با رباعی، کرمی، ص ۳۱.
#شمعوپروانه
#عطار
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
Hesamedin Seraj Tasnife Raze Penhan 128 .mp3
4.33M
آهنگ راز پنهان 🌹🌹🌹
از #حسامالدینسراج
شعر از #حافظ 🌼🌼🌼
سخنی از گلستان سعدی
صورت و سیرت
نه هر که به صورت نکوست، سیرت زیبا دروست؛ کار، اندرون دارد؛ نه پوست.
توان شناخت به یک روز در شَمایلِ مرد
که تا کجاش رسیدهست پایگاه علوم
ولی ز باطنش، ایمِن مباش و غِرّه مشو
که خُبثِ نفس،نگردد به سالها معلوم
لغات:
شمایل: جمع شِمال و شَمیله: شکل، صورت.
غرّه: فریفته.
خبث نفس: پلیدی درون.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۱۷۹.
#گلستانسعدی
#صورتوسیرت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303