eitaa logo
گنبد فیروزه
63 دنبال‌کننده
516 عکس
153 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ ؛ معیّتی تبرعی یا تبرجی؟! سیاسی‌ترین عبارت زیارت‌نامه ، آخرین عبارت آنست. تو گوئی که تمامی عبارات زیارت‌نامه مقدمه‌چینی برای طرح همین عبارت خطیر است؛ «فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ عَدُوِّکُم»؛ پس من با شما هستم، با شما هستم و با دشمنان شما نیستم. حرف «ف» (فَمعکم) در مفهوم «پس» و «بنابراین» خود گویای آنست که آنچه در زیارت‌نامه بدان پرداخته شد، جنبه مقدماتی داشت و حال می‌خواهد نتیجه‌گیری نماید و را برجسته سازد. مضافاً که این معیت را مکرر می‌کند! فمـعـکم مـعـکم لا مـع عدوکم توضیح چنین معیت مؤکدی، نیازمند این تصویرسازی است که؛ یکدست خود را بعنوان به طرف مخاطب خود پیش می‌برد و می‌گوید «فمعکم» ولیکن همزمان این مسئله را هم تداعی می‌کند که دست دیگر شما در بیعت کیست؟! (و ای‌بسا که دست دیگرت در بیعت و معیت دست دشمنان است!) فلذا مطلب، ایجاب می‌کند که دست دیگرش را هم نشان دهد و بیعت و معیت خود را دو دستی دو قبضه کند فلذا می‌افزاید «معکم و لا مع عدوکم»! وگرنه معیت و بیعت، کامل و قابل اعتماد نخواهد بود. بطور مثال؛ کسانی که یک دستشان در جمهوری اسلامی ایران است و دست دیگرشان در قالب سیتی‌زن بودن و حتی گرین‌کارت داشتن، در دست دشمنان ملت ایران است، قاعدتاً بیعت و معیت ناقصی دارند و قابل اعتماد نیستند. اهل‌البیت(ع) بویژه سیدالشهدآء(ع)، طالب «بیعت و معیت کامل» و تمام‌عیار و همه‌جانبه هستند. مسئله بعدی اینست که این آیا تبرعی است یا تبرجی؟ و در 👌(تبرع در مفهوم کسب ثواب خصوصی و تبرج در مفهوم جلوه‌گری صواب عمومی) و بی‌نظیر ؛ (حرکت خودجوش مردمی از اقصی نقاط جهان بسوی که به رستاخیزی سراسری می‌ماند) سکه‌ای است دارای دو رویه؛ و . یعنی عده‌ای تبرعاً آنرا می‌پیمایند و عده‌ای آنرا علاوه بر تبرعاً، تبرجاً هم انجام می‌دهند و بعید نیست که عده‌ای هم صرفاً از روی تبرج بدان روی آورده باشند! راهپیمائی اربعین قبل از انقلاب، عمدتاً از نوع تبرعی بود ولیکن بعد از انقلاب، نوع تبرجی آن هم جلوه‌گر گردید. آن‌ها که قصد تبرعی دارند، برایشان چندان تفاوتی ندارد که از کدامین جهت روانه بشوند؟ و حتی ملزم نیستند که آنرا حتماً در ایام بلافصل با به منصه ظهور برسانند. زیرا در این امر صواب، آن‌ها عمدتاً بدنبال کسب و ذخیره ثواب اخروی آن برای خود هستند و بس. ولیکن گروه دوم، به دو مطلب مذکور، تقیُّد دارند. یعنی علاوه بر جنبه تبرعی (کسب ثواب) این مشایه کثیرالثواب، مقید هستند که آنرا قرین ملاحظات تبرجی (نمایشگری و تبلیغاتی) هم بنمایند. فلذا فقط از جهت (جاده اصلی از نجف تا کربلا و مماس با عمودهای دارای نمره مسلسل که هر کدام حکم یک میعادگاه عاشقان را دارد) وارد این می‌گردند، آنهم حتی‌الامکان در روزهای نزدیک به اربعین، بگونه‌ای که روز رسیدن‌شان به آخرین عمود در مصادف با سالیاد اربعین حسینی باشد. این گروه حتی به قدیمی هم اعتنائی ندارند. بدیهی‌ست که میزان (کمّ و کیف) ثواب این عده، آنچنان بر میزان ثواب گروه اول، مزیت دارد که شاید اساساً قابل مقایسه نباشد. در مقام مقایسه شاید و بلکه بجرأت می‌توان گفت؛ ثواب ، باندازه ۱٪ آن هم نیست. یا بعبارتی دیگر؛ ثواب پیمایش فاصله ۵۰ متری دو عمود، معادل ثواب کل پیمایش تبرعی است از هر طریق! فضیلت «پیمایش تبرجی+تبرعی» بر «پیمایش تبرعی» همچون فضیلت ثواب امّ‌القرای اسلام بر در یک روستای خلوت و دور افتاده است! تمایز راهپیمائی تبرجی+تبرعی بر راهپیمائی فقط تبرعی، همچون تمایز انجام «احکام » بر انجام «احکام » است. دلیل چنین تمایزی به لحاظ پدیده آخرالزمانی بودن جنس پیمایش تبرجی+تبرعی بر پیمایش صرفاً تبرعی است که بمفهوم پیوند آن با زمان(عج) است. زیرا که این «رستاخیز جهانی» از مصادیق بارز «ذُخراً و شرفاً و کرامتاً و مزیداً» برای آل‌الله است و اما برتری صواب شرکت در حضور تبرجی بر ثواب پویش تبرعی؛ بنده قدری تردید دارم و احتیاطاً برای هر دو ارزش یکسانی، قائل هستم و الله اعلم و السلام ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) اربعین ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۸): غنی‌سازی نهضت+نظام؛ راز تبدیل حکومت به جمهوری!؟ «سلام مرا به همهٔ کسانی که برای اسلام و در تلاش می‌کنند ابلاغ نمائید. ... برای پیاده کردن طرح و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. و شوید؛ و شده و صفوف خود را فشرده‌تر سازيد... ...نقشه‌های شوم و خانمان‌سوز را برملا نمائید، را بیاموزید و به کار بندید، با در نشر و و معرفی اسلام به دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید. (پاسخ‌ رضوان‌اللّه‌ تعالی‌علیه به نامهٔ مقیم و در تاریخ ۲۱تیر۱۳۵۱/صحیفه امام/ج۲/ص۴۳۷تا۴۳۹) چنانکه قابل ملاحظه است؛ در سال ۱۳۵۱ هم حضرت امام، از عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده و اسمی از نمی‌برند. ممکنست عده‌ای بر این باور باشند که امام اهل عدول از نقاط ضعف به نقاط قوت بودند فلذا بعد از ۳۵ سال مداوم، دم از زدن، نهایتاً از نیمه دوم ۱۳۵۷ هـ.ش. دیدگاه خود را متناسب با شرایط و ملاحظه ، تصحیح و تکمیل نموده و لذا به ، عدول فرمودند! عده‌ای هم ممکنست معتقد باشند که اساساً عدولی صورت نگرفته است. بلکه آن‌حضرت برای برجسته‌سازی بُعد حکومتی اسلام، ناچاراً از این عبارت استفاده می‌کرده‌اند. زیرا که دشمنان و دوستان نادان، تدریجاً را در طی تحدیدی به قدمت ، چنان به سطح سخیفی تنزل داده بودند که گویا اسلام چیزی بیش از مسئله حیض و نفاس نیست! و نهایتاً چند توصیه اخلاقی و عبادی فردی صرفاً آخرت‌نگر و حداکثر خارج شدن از خانه برای و گذشته‌نگر! و اوج آن‌ها و و ، دعا برای سلامت و عافیت و ظهور امامی بود که روزی خواهد آمد و خودش امور مردم جهان را به سامان خواهد کرد! در چنان وضعیت ضعیف و ناقص و بلکه شرم‌آورانه‌ای، بدیهی‌ست که هر کسی برای عیان‌سازی ابعاد سیاسی اسلام (بعنوان ) و زنگارزدایی از غبارهای سنگینی که چهره نورانی اسلام را پوشانده بود، لابداً از عنوان حکومت اسلامی، استفاده می‌کرد که برای اذهان عمومی، رساتر بود تا اینکه بخواهد نوع حکومت (ترجیح جمهوری بر سلطنت) را برجسته نماید. یعنی اول باید ضرورت و اصل تشکیل حکومت اسلامی، تبیین و تثبیت می‌گردید و هر گاه که زمینه لازمه آن در جامعه پدیدار می‌گشت، بالتبع نوبت به برجسته‌سازی نوع حکومت هم می‌رسید. نشان به آن نشان که در همان مقدمه کتاب «ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی» که در صدد توجیه تدریس یا تحریر آن هستند، آورده‌اند: «... [دشمنان اسلام] همه دست بدست هم داده در تحریف کار کردند. بطوریکه بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به ، گمراه و دچار اشتباه شده‌اند. اسلام؛ دین افراد مجاهدی است که بدنبال و هستند، دین کسانی است که و می‌خواهند، و مردم ضد است. اما این‌ها اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌اند و می‌کنند. تصور نادرستی که از اسلام در بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه، عرضه می‌شود برای این منظور است که و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند در کوشش و جنبش و باشند، باشند، دنبال اجرای باشند، حکومتی بوجود بیاورند که سعادت‌شان را تأمین کند، چنان زندگی داشته باشند که در است. مثلاً تبلیغ کردند که؛ اسلام دین جامعی نیست، نیست، برای و ندارد. و نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه، چیزی ندارد! آن‌ها متاسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از ، طبقه تحصیل‌کرده (چه و چه بسیاری از ) اسلام را درست نفهمیده‌اند و از آن، تصور خطائی دارند. همانطور که مردم، افراد را نمی‌شناسند، اسلام را هم نمی‌شناسند و در میان مردم دنیا به وضع زندگی می‌کند. چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن‌طور که هست، معرفی کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمی‌آید! بلکه ...» بنابراین فرایندی که امام راحل‌مان طی کردند، تابع الگویی کاملاً راهبردی و منطقی و مرسوم بوده است و هیچ نیازی به استفاده از برچسب‌هایی از قبیل عدول و تغییر و امثالهم نیست. امام ناچار بودند اول، اندیشه‌ها را چنان بارور سازند که تشکیل حکومت اسلامی، تبدیل به گردد تا نوبت به تعیین نوع حکومت برسد که جمهوری باشد یا ولایت و امارت و یا چیزی دیگر. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۲۷): تقیه مداراتی خوفیه امام 😳 در اعلام عنوان نظام! بنابراین با توجه به نکات تاریخی که در پیام‌های اخیر، مورد اشاره قرار گرفت، می‌شود به این نتیجه رسید که؛ از همان ابتدای ایده تشکیل «حکومت اسلامی تحت امر ولایت فقیه»، در اندیشه بودند ولیکن نیم‌قرن در هوشمندانه‌ای به سر بردند و آنگاه که نشانه‌های پیروزی (در مهر ۱۳۵۷)، رخ عیان نمودند، از عنوان اصلی الگوی خود، رونمایی کردند. (عبارت «نشانه‌های پیروزی»، مفهوم عمیقی دارد که در ادامه، لازمست مورد تبیین قرار بگیرد) بنابراین نه عدول جدیدی در کار بوده و نه سردرگمی قدیمی و امثال آن. سه طیف از ۴ طیفی که در مقاله قبلی مورد اشاره قرار گرفتند، فضای سیاسی کشور را چنان گِل‌آلود کرده بودند که اگر امام از همان اول، اسمی از «جمهوری اسلامی» خودشان می‌بردند، آنچنان مورد هجمه و تخریب قرار می‌گرفت که دیگر هیچگاه کمر مطلب، راست نمی‌شد! قسمت بدتر ماجرا آنجا بود که نه فقط مفهوم (معادل سپردن دین و ملت به جماهیر شوروی و کمونیست‌ها!)، منفور محافل ملی و مذهبی بود بلکه اصل و دخالت در حکومت، هم در بین مذهبی‌ها، فاقد اعتبار و بلکه ضد دیانت بود! دیانت از سیاست جداست و اگر قرار باشد که جدا نباشد، صرفاً باید حامی و دعاگوی تنها در جهان باشد! چنین دیدگاهی بعداً در بازوی میدانی انگلیس (انجمن حجتیه) تبلور یافت. مضافاً که ملی‌گراهایی از قبیل؛ دکتر (آخرین بازمانده قاجار در حکومت و مورد حمایت پنهانی انگلیس) و دکتر ( مؤسس قم) و بسیاری از مراجع علمی/فقهی متنفذ، طالب بودند ولیکن نهایتاً با این شرط که فقط باید سلطنت کند نه حکومت! فلذا هرگونه اقدامی برای تغییر سلطنت بویژه جمهوری و در موارد غلیظ‌تر هرگونه مداخله در امور سیاست و حکومت، بود! عمده مراجع تقلید قم و نجف، حامی بودند و مشکوک را هرگز برنمی‌تافتند! و بلکه هرگونه دخالت در سیاست و نقادی آن، ممنوع بود. به همین علت، آیات عظام حائری و بروجردی، صرفاً در حوزه «مذهب حداقلی اسلام» (عاری از و سیاسات حکم‌رانی) با ، تعامل داشتند و به مسائل دیگر، التفات چندانی نداشتند و در نتیجه از اشخاصی مثل و گرفته تا و‌... مطرود چنین جریانی بودند و علت اصلی جدایی امام خمینی از بیوت عظامی مثل آیة‌الله بروجردی، همین آنان با رژیم منحوس شاهنشاهی بود. هم حواسش جمع بود که بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، با پیام تسلیت خود به آیة‌الله حکیم، پایگاه مرجعیت شیعه را از قم به نجف ارجاع داد و بعد از رحلت ایشان، با همان خود، مراجع مشهور قم از قبیل؛ سیدمحمدکاظم شریعتمداری را برجسته‌سازی نمود به استثناء امام خمینی! تا معظم‌له را تحقیر کرده باشد! زیرا از جانب او احساس خطر و تهدید داشت و درست هم تشخیص داده بود! در هر حال، هرگونه توجهی به «سیاست و سلطنت» و نقادی آن، در حوزه علمیه قم، منفور بود! و شاید (بویژه فلسفه سیاسی) هم که منفور برخی اشخاص حوزوی بود، علتش در بسترساز بودن فلسفه برای سیاست بود! ولیکن امام هم متقابلاً هوشمندتر از آن بودند که به تعلیم و تعلم بپردازند و بلکه آنرا با در آمیختند که مشرب هم بود. ولو اینکه بعضاً متهم به صوفی‌مسلکی هم شدند! چنانکه ملای رومی هم مورد تکفیر بود! تلازم فلسفه و عرفان را امام در هم تجلی دادند و لذا جلسات اخلاقی ایشان بسیار تأثیرگذار می‌شد. برای احاطه بیشتر به این مطلب، شاید ملاحظه مقاله «برهان و عرفان در پرتو قرآن»، خالی از لطف نباشد که در ادامه تحریر و تقدیم خواهم کرد. با ملاحظه مفاد و مقاله آتی، می‌توان نتیجه گرفت که؛ روشنفکرنماهای کوته‌نگری از قبیل؛ دکتر مهدی حائری یزدی که فلسفه محض را ارزشمندتر از فلسفه+عرفان، تلقی و مشرب امثال ملاصدرا و امام خمینی را تحقیر می‌کنند، و را متمایز از ملاصدرا و اخلاق عرفانی امام، جلوه می‌دهند، اندرخم یک کوچه هستند و باید گفت؛ برو این دام بر مرغی دگر نِه که عنقاء را بلنداست آشیانه جمهوری‌های سه‌گانه اجانب و اجنبی‌پرست‌ها (جمهوری‌خواهان - حزب توده - طرفدار شوروی، جمهوری‌خواهان طرفدار انگلیس و جمهوری‌خواهان فرصت‌طلب دنبال تاج و تخت)، فریب و نیرنگ و شیطنت و شرارت بود. همچون جماهیر سایر بلاد زمین؛ از جمهوری آبراهام که آمریکا را تبدیل کرد به گرفته تا الباقی جماهیر ولیکن بنیادهای تابلوی تابانی از و الهی بود. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲اسفند۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ 🙏