eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ رقیه دختر سلطان عشق است رقیه  غنچهٔ باغ  دمشق  است دمشـــق آباد از نام رقیه است دمشـــق آگَه  ز آلام رقیه است حریمـــش حرمت بسیـــار دارد دوا  بر درد هـــر  بیمـــــار  دارد بـزن دل را به  درگـــاه  رقیـــــه اثـر   دارد  غــــم  و آه  رقیـــــه دَم بـــاب الحــــوائج  دارد  آری ز دستـــانش کــرم  می بارد آری کــرامت ، آبرو می گیـــرد از او قیـامت می کند آن دست و بازو مقام و جایگاه او عظیـــم است به  دریای کرم ، دُرّ  یتیـم  است کَــرَم ، شایستـــــهٔ دســت رقیه دلـــم   گــردیده  پابـست  رقیه رقیه ، داغِ دل ، چون لاله  دارد نشان از  یاس هجده ساله دارد رُخش نیلی،تن پاکش کبود است گناه این گل زیبا چه  بوده است؟ چه زجری داده زجری صورتش را ندیده در  نگـاهــش حســرتش  را به هــر جــایی  که برده  نام  بابا نشـــسته بر  رخش سیـلی ِ اعدا میان خواب و بیــدار است انگار که دستش را گرفتــه روی دیوار پرید ازخـواب ، ناگَـه در دلِ شب هراسان شد،صدا زد  عمه  زینب! بیا عمـــه! پدر  را خـواب  دیدم ســـرش در هــالهٔ مهتــاب دیدم پدر آمــد مرا هـم با خودش برد دلم  از غــربت  ویــرانه  پـژمرد بگو تعبیــر خوابم چیست عمه؟ جواب اضــطرابم چیست عمه؟ ولی این بار خــوابم  فرق  دارد و جنس  اضطـرابم  فرق  دارد جواب بی قراری های من چیست؟ بگو معنای این رویای من چیست؟ میــان  این  ســؤال  بی جـــوابش طَبَـــق شد معنــی و تعبیر خوابش رسیــــد  از  راه ،  یار  دلنـــوازش شکـــوفا شد گل از رخســار نازش چو از روی طبــق برداشت سرپوش گرفت آن رأس خونین را در آغوش نــوازش کـرد با دســـتان لـــرزان خوشـــامد گفت با چشمان گریان اشــــارت   کرد   بر  لبهــای   پاره هــزاران حـــرف دارد  این اشاره ســـلامی  داد با  آهنــگ  محزون برآن رویِ پر از خاکستــر و خون ســلام  من بر آن شَیبُ الخَضیبت نموده مستم امشب ، عطر سیبت منــــور  کرده ای ویــــرانه ام  را صفــــا دادی دلِ غمـــخانه ام را به  دیــدار  آمــدی  الحمـــــدلله به ما هــــم سر زدی الحمــــدلله مــرا آب  حیـــات  آوردی امشب دلــم را نـــور باران کردی امشب یتیمـم  خوانده اند  عیبــی ندارد که دارد دخترت جان می سپارد اگر رویم کبـــود و ارغـــوانیست همه از صـــورت مادر  نشانیست سنان هر بار ، سیلی ، بی هوا زد شبیــه  مادرت در   کوچه ها  زد بریدم  دیگـــر  از  دنیــای  بی تو که من می ترسم از فردای بی تو من از این فاصله می گریم اینجا ز ترس حرملــــه می گریم  اینجا مرا با خود ببر دیگر  توان نیست توان ماندنم در  این مکان نیست ز بس نالیـــد در ویرانه جان داد زمیــن و آسمــانها  را  تکان  داد غمـی تازه  ســـراغ  زینـــب آمد فلـــک لرزید و در تاب و تب آمد شبــانه  ناله ها در شـــام  پیچید نـــوای  مـــادر   آلام   پیــچیــــد به وقت غســـل یاد مـــادر  افتاد به یاد نالــه و  میـــــخ  دَر  افتاد رقیـــه کشتـــهٔ دور از وطــن شد رقیـــه  مثــل  بابا   بی کفــن  شد جهان ،یک قطره و دریا رقیه است برات "کیمیــا"  هــم  با  رقیه است ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌─‌ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سه ساله ام شده ام ، مثـل مادرت ، بابا خــرابــه منــزل ویــران دختـــرت ، بابا به یاد غــربت تو گریه می کنم هر شب کنــــار عمــــهٔ نــالان و مضـطــرت بابا و کــربــلا به مــن آمــوخت واژهٔ "بـابـا" دوبخــش می شود از خط حنجرت بابا سرت به روی طبق ، بخش اول باباست کجـا رهـا شده آن بخش دیگــرت بابا دلــم برای عمـــویم چقــدر تنــگ شده کجاست سـاقی طفـلان ، برادرت بابا؟ و عمــه گفت کشیدند داغ بر جگـــرت دَمــی کــه ذبـح نمــودند اکبـــرت بابا جواب"هَڶ مِن ناصِر"درآخرین لحظات صـــدای گریــهٔ بی تاب اصغـــرت بابا خضــاب خون خدا بر محاسنت داری فدایِ صــورتِ درخون شنــاورت بابا ببین که آتش خیمـه چه کرده با مویم بگوکه موی تو کی ریخت ازسرت بابا؟ شبیــه مــادرت از پا فتــادم از سیلـی رسیــده هــالهٔ نیلــی به کـوثــرت بابا شبی که من به هوای تو راه گم کردم مـرا رســاند به گـودال ، مـــادرت بابا گرفت دست مرا و در آن شب تاریک دوباره مـرثیــه ای خواند در بَرَت بابا به ناله های" بُنَــیَّ" گریست دشت بلا نشـاند بوسـه به رگهـای حنجــرت بابا مرا برای زیــارت ببــر به کرب و بلا که اربعیــن برسم پیش پیکـرت بابا به "کیمیا" نظری کن که زائرت بشود مران تو شاعر دلخستــه از درت بابا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ڪانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ : دوس دارم نگات کنم توهم منو نگا کنی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خواب دیدم با ذوالجناحت/ اومدی کنار من دستا تو کشیدی  رو / چشمای غصه دار من دیده بودی توی خواب /چقد پریشونت بودم  روز و شب توی همین/ خرابه گریونت بودم غریبـــم بابا (۴) قلب بی تاب  منو / دیدی  و  با  سَر اومدی مث  خورشید، میونِ /ستاره ها در اومدی بابا جون خوش اومدی / به کنج  ویرانهٔ ما روشن  از  نور تو  شد / گوشهٔ غمخانهٔ ما غریبـــم بابا (۴) سر به رویِ دامنم / بذار که خیلی خسته ای این همه راه اومدی/ پلکی رو هم  نبسته ای بابا جون به صورتِ/ زخمی و گلگونت سلام به  لبِ  بریده و / شکسته دندونت  سلام غریبـــم بابا (۴) بابا جون به ما میگن/خارجی ، یعنی چی بابا؟ دخترای شامی هم/ به ما یتیم میگن چرا؟ بابا جون  بِهِم بگو / «مَنِ  الّذی اَیتَمَنی»؟ یا به  دخترای  شامی / بگو  بابای  منی غریبـــم بابا (۴) بابا جون یادش بخیر/ همیشه رو دوشت بودم بابا جون یادش بخیر/ زینت آغوشت بودم می کشیدی دستاتو/ همیشه رویِ سرِ  من حالا نیست دستای تو/ پاک کنه اشک تر من چی شده دستای تو/میگن  بریده ساربان لب و دندون تورو/شکسته چوب خیزران غریبـــم بابا (۴) دوس دارم باباسرت /تا صبح کنارم بمونه قصه ی کرب و بلا رو/ برام از سر بخونه دوس دارم بِهِم بگی/ علی اکبرم کجاست یاکه شش ماهه گلم/علی اصغرم کجاست یابگی عمو چرا /رفت و سری به ما نزد وقت غارتِ حرم / سری به خیمه ها نزد غریبـــم بابا (۴) بابا جون یادم  میاد/ وقت خداحافظی مون با چه حالی دستامو/ سپردی دست عمه جون از همون لحظه دیگه / عمه برام سپر شده بس که تازیونه ها/خورده شکسته پر شده دیگه بسّه بابا جون/که خیلی زحمتش دادم با خودت ببر منو/ چون دیگه از پا افتادم غریبـــم بابا (۴) بابا جون عمه میگه / شدم  شبیه مادرت  توی این سه سالگی / خمیده قَدّ دخترت اومدی تو دل شب / تا دلم  آروم  بگیره میدونی بدون تو / دلم از این دنیا سیره به دلم برات شده /جداییمون تموم میشه دل من  فقط ، بدون/ کنار تو آروم  میشه غریبـــم بابا (۴) ای خدا مثل رقیه /  هیشکی بی بابا  نشه تویِ قلب کوچکش / داغ  یتیمی  جا نشه غریبـــم بابا (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کانال اشعار ایتا JOin↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ تو دل شب یه دختری /بهونه بابا گرفت دستای لرزونشو باز/به سمت کربلا گرفت میگفت بابای خوب من/ اگه بیایی ازسفر دیگه نمیذارم بری/ این دفعه ازما بی خبر بیا ببین که بازوهام/کبوده ازتازیونه میگن کبودیام مثِ/دستای مادر می مونه آخه همه به من میگن/ فاطمه سه ساله ام می پیچه توخرابه ها/شبا صدای ناله ام عمه دیگه خسته شده/ازبی قراریای من تنش کبود وزخمیه/ازبس شده فدای من هرجاکه گفتم به عدو/باگریه بابامو میخوام جلوی تازیونه ها / عمه سپر شده برام همینجوری یکی یکی /حرفاشو میگفت به باباش گریه اَمونش رو برید / پیچید صدای گریه هاش یه وقت دیدن اهل حرم /خرابه شد چراغونی سر بریده روطبق /اومده شب به مهمونی غریب حسین غریب حسین رسمه کجا؟ یه دختری/ بخواد ببینه بابا شو سرِ بابا روبیارن/آروم کنن گریه هاشو آره صداش درنیومد/ تا سر بابا رو که دید آروم گرفت توبغلش / رو صورتش دست می کشید بابای خوب من سلام /به صورت خونی تو بگو چرا بابا جونم / شکسته پیشونی تو؟ سلام بر اون محاسنِ/ رنگ خضابت بابایی کشتنت وندادنت / یه قطره آبت بابایی به اون لبای تشنه ی/ زخمی وغرق خون سلام به دندون شکسته از/ ضربه ی خیزرون سلام بابای خوب من بگو/ کجاست تن بی سرتو؟ طاقت ندارم بمونم /با خود ببر دختر تو ازبس صدا زد بابا رو / دیدن، سر افتاد یه طرف همسفر بابا شد و / این دختر افتاد یه طرف شدیه مدینه دیگه / گوشه ویرانه سرا یه زهرای سه ساله و/یه غسل ودفن بی صدا ازآه وگریه الامان / ازدل زینب الامان ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍ رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅ :به سمت گودال از خیمه دویدم من،،، ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــوش اومـدی بابا به کنـــج ویرونه خــــرابه از نــورِ ســرت چــراغــــونه شــــدی تو تعــبیــر خـواب شبــم بابا! مــرهـــــمِ دردا و تـــاب و تبـــــم بابا! خـوش اومـدی بابا (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ منتـظـرت بــودم تا کـه تــو بـرگــردی بــدونِ مـــن بابا چــرا سفـــر کــردی؟ فــــدای زخمــــای روی ســـرت بابا قــربـون این رگـهــای حنـجــرت بابا بابای خوبــم وای (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیــه قــربونِ صـــورت پـر خـــونت چـه کــرده ان بابا  با لب و دنــدونت وقتی رو لبهای تو خیزران می خورد عمــه هزار دفعـه به جای تو می مُرد بابای مظلومــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ نصیبـــم از بابا ســری به دامــــانم خسته شدم بی تو بی سر و سـامانم دنیــا بــرام بـی تـو شـبیـه زنـدونــه بعـــدِ تو چشمـای رقیــه پر خــونــه بابای مظلومـــم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ بابا منـــم با تــو عـــزم سفـــر دارم بــدونِ تو بابا خــون به جگــــر دارم بــس که جسـارت تو شــام بلا دیدم سیلـــیِ نامـــردا   تــو کــربلا دیــدم به غیـــر ویـرونه که آشیــانم نیست اینجا نمی مونـم دیگــه توانم نیست بابا غــــریبـم من(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیـــه با حـرفـاش آتیــش به دلها زد شبــونه با غـربت ، دل و به دریــا زد وقتی سر از دستش روی زمـین افتاد پیــشِ ســرِ بابا رقیــه هم جــون داد امان از این ماتم (۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ خـــــرابه گریــونه هنــوز ایـن مــاتم شعلــه کشید آهِ اهـلِ حــرم از غــــم رقیـــه شــد یــاسِ کبــود ویـــرونـه عمـــه براش داره لالایــی می خونـه بخواب گل یاســم(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ سه ساله ، زهـرا هم شبیـه مادر شـد غنـچـــهٔ زیبـایِ حسـیــن ، پرپر شـد یاس کبـــودم وای(۴) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ : تسبیحات حضرت زهرا... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ در دل دارم داغ یک سه ساله ی پرپر آرام دل علی اکبر پرچمدار حضرت مادر ای غربت نشین ویرونه دل با یاد تو پریشونه در هر روضه ای به یاد تو نوحه ی خرابه می خونه (مولاتی رقیه اَدرکنی)۴ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ای جانِ من می سوزم دراین عزای تو زینب ، شاهد غمای تو ای جانها همه فدای تو سبحان الله از عصر نینوا سبحان الله از دود خیمه ها سبحان الله از گوش پاره و جای سیلی بر روی گونه ها (مولاتی رقیه اَدرکنی)۴ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ دستای تو حلّال تمام مشکل ها بانوی کَرم ، نظر فرما افتاده گِره به کار ما الحمدلله باب حاجتی هستی بانو،تو،عشق عالمین الحمدلله که روزیِ ما افتاده دست دختر حسین (مولاتی رقیه اَدرکنی)۴ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ با نام تو آرامش میگیره دلها مون نام تو دوای دردا مون رنگ تو گرفته دنیامون هر سفره که نذر تو کردم حاجاتم روا شده بانو! اسمت رو صدا زدم هر بار هر دردم دوا شده بانو! (مولاتی رقیه اَدرکنی)۴ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ سبک:یارالی زهرا،،،گِئت سَنی تاپشوردم اللّها ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ من گَرَک سَنلَن قالِیدیم کربلاده قالمادیم باشیوی دشمن اَلیندن من آلِیدیم آلمادیم قالموشام ویرانسراده هر گِئجَه قان آغلورام ئوز خیالیمده سَنون ، یاره وه مرهم باغلورام یارالی بابا /دؤزنمیرم سَن سیز آی بابا(۲) کربلا یُوللارینا ، دای من یورولدوم باخمارام نیسگیلون یادَه سالوب ، هر آخشام اؤستی اوخشارام انتظارون چکمیشم چوخ ، سن سفردن گلمدون گَلمدون بیر لحظه منلَن ،اَیلَشوب دینجَلمدون یارالی بابا /دؤزنمیرم سَن سیز آی بابا(۲) راضی ام حتی، یارالی باش قوناق اولسون منه باشین اؤستَه آغلیوم ، دیلدن دِییم لایلای سَنَه دویمادوم بابا قوجاقیندن سارالموش بیر گؤلَم بس کی گؤز یاش تؤکموشم دای اِیلِیَه بیلمَم گؤلَم یارالی بابا /دؤزنمیرم سَن سیز آی بابا(۲) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی (کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ رقیــه یــم بولــود کیمــین آغلارام گؤزیاشیمنان بیر جهــانی داغلارام سَن سیز بابا سَرین سویی ایچمَرَم ئولؤنجــه مــن باشـــه قرا باغلارام ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ پر پر اولان یاسمنـــه آغـــلارام بولبـــول باغ و چمـــنه آغلارام خـــرابه ده دفــن اولونان بالاما کؤینــگی قـــاره کفنـه آغـلارام ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ رقیه ســن حسینـیمون مارالی نیه دؤشدون اِئل لروننان آرالی آنام کیمین سَنده گِئجَه یاریسی قبره گِئـتدی گؤل بدنون یارالی ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ رقیــه یم بنــی هاشـــم مـارالی دؤشدؤم آخر ،اِئل لریمنن آرالی دِییــل لر چــوخ فاطمـیَه بَنزَرَم قبــره گِدیب گـؤل بدنیم یارالی ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ رقیـــه یــم ویــرانـه منـــزلیـــم دی کرب و بلا یوللاری نیــسگیلــیم دی عمـــه م کیمـین باشـــی بلالی ام من آز عمریمده چوخلی غم حاصیلیم دی ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ رقیه یم نی کیمی گلمیــــشم نوایه عمــه اوچ یاشیمدا گؤر نه دؤشؤب باشیم بلایه عمه اگر بابام بو گِئـــجَه ده خرابیــه گَلمَــسَه دور شامیدن بیر یول سالاخ کرب و بلایه عمه ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃﷽❃ ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ لایلای ای گؤل بدنی یارَه لی تُپراقه گِئدَن گِئجَه گؤندؤز بابا وای ناله سی آفاقه گِئدَن نگران یوللارا باخدوقجا صُولا صاقه گِئدَن یتیشوب مقصده آخر ،علی اکبر مارالی یارالی/جان یارالی/ جان یارالی/ جان یارالی(۲) عمری آز اُولدی ولی مِحنتی چوخ اُولدی بالام غصه دن تازه گؤلؤم تِئز سارالوب صُولدی بالام یارالی باش قوجاقیندا نه غریب اؤلدی بالام آناسی فاطمه تک گِئتدی مزارَه یارالی یارالی/جان یارالی/ جان یارالی/ جان یارالی(۲) آی منیم نازلی بالام ،خسته قناریم گؤزون آچ زینبه روح وروان ،دیلده قراریم گؤزون آچ سارالان گؤل کیمین اللرده بهاریم گؤزون آچ بِئلَه ویرانه ده یاتما ئوز اِئلوندان آرالی یارالی/جان یارالی/ جان یارالی/ جان یارالی(۲) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا آی مثلی باتان گؤزلره ریحــانه لَر آغلار یورقـون یارالی پیکــره ویرانه لَر آغلار غربتده گِجَه دفن اولونان گوهره خاطر گؤل ، یاسمنین یاسینـَه دُردانه لَر آغلار ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۶/۱۱ @saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(بسم رب الحسین) :خوش اومدی تو از سفر بابا... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ خوش اومدی گوشهٔ ویرونه خــرابه هـــم با تو چراغونه دلم از این غربتــمون خـونه بابای مظلوم بابای مظلوم و غریبم وای(۳) بابای مظلوم دیدنم آخر اومـــدی بابا چرا تو با سر اومدی بابا بدون پیـــکر اومدی بابا چرا بابایی؟ بابای مظلوم و غریبم وای(۳) بابای مظلوم بس که کشیدم انتظار ، بابا پیشم بمون همین یه بار بابا آروم شـــه قلب بیقرار ، بابا بابا بابایی بابای مظلوم و غریبم وای(۳) بابای مظلوم یه دشت خون و تن بی سر رو لای عبــــا پیـــکر اکبـــــر رو زخــم گلـــوی علــی اصغــر رو نبردم از یاد بابای مظلوم و غریبم وای(۳) بابای مظلوم هرجا که اسم تو رو می بردم کتــک با تازیـونه مـی خوردم به خــاطر تــو طاقــت آوردم بابا بابایی بابای مظلوم و غریبم وای(۳) بابای مظلوم عمـــه برام شده سپـــر بابا خسته شدم از این سفر بابا دیگه منــو با خود ببــر بابا بابا بابایی بابای مظلوم و غریبم وای(۳) بابای مظلوم ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۴/۲۱ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ :به تماشابیا ای پسر فاطمه... یا امام زمان شیعه ده احساسه باخ... ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 السلام علیک سه ساله ، بنت الحسین نور چشـــم همـــه ، تاج ســر عالمین دختر شاه عشق ای نگین دمشق یا رقیه (۴) باب حاجاتی و گره گشا دست تو عاشقانت شدن یکسره پابست تو حرمت باصفاست مقصد عاشقاست یا رقیه (۴) چه جفـــاها به تو از غـم دوران رسید در همین عمر کم ، غصه ، فراوان رسید شدی از دنیا ، سیر از غم و غصه ، پیر یا رقیه (۴) عمه قربان آن دو چشم گریان تو من بمیــرم برای دســت لرزان تو ای گــــل پرپرم عشق اهل حرم یا رقیه (۴) صورت ماهت از هالهٔ نیلی گرفت دلم از دیدن ضربت سیلی گرفت یاس نیلوفری مادر دیگــری یا رقیه (۴) آخـــرش همســـفر بــا ســـرِ بابا شدی راحت از این همه جور و جفاها شدی جان به لبها رسید روح تو پر کشید یا رقیه (۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ :👇 سنی اکبر جانی ناله چکیب آغلاما قلبیمی یاندیران سؤزلرینن داغلاما نازلی جیران بالام ئؤرگی قــان بالام یا رقیه (۴) دل ویـــرانه ده اوخشـــیار عمّـــون سـنه بِئلَه جان وئرمگون نیسگیل اولوبدور منه نیه صُولدون گؤلؤم سنــــه تِزدی ئولؤم یا رقیه (۴) نِئجَه دفن ایلیوم سن کیمی نیلوفری تاپشوروم تُپــراقا بو یاره لی پیکـری یارالی یاسمــن ای غریب وطن یا رقیه (۴) ┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۴/۲ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ صیحه‌ای فاطمه زد شیونِ عالم برخاست خیمه از اشک زد و بیـــرقِ ماتم برخاست بازهم پیرهن خونی‌اش آویخته شد مادرش ناله زد و دادِ محرم برخاست مُشتی از تربتِ گودال به سر ریخت حسن از لب فاطمه تا وای حسیــنم برخاست نذریِ هرشبِ ما جور شد از لطفِ کریم دَم حسن داد اگر  ذکرِ دمادم برخاست آستان بوسیِ  هر تکیه مقامیست شریف هرکه زد بوسه بر این خاکِ معظم برخاست دَم کشیده است  نشستم به بساط چایی که به پیشش به ادب چشمه‌ی زمزم برخاست رحمتِ واسعه‌ای زیر پرش ما را بُرد تا حسین  از جگرِ مردمِ عالم  برخاست روضه‌ی کرببلا مجلس اجدادی ماست بینِ این روضه نشست آدم و  آدم برخاست به فدای غمِ او که نفَسِ عاشقی است هرکه این عشق چشید از جگرش غم برخاست آی ای قوم ببینید هنوز عریان است ضجه‌ی خواهری از یک تَنِ درهم برخاست... شعر:حسن لطفی ۴۰۲/۰۴/۲۶ 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا یارب! چرا که شیعه ، سیه پوش و مضطر است این ویل‌ و وا ز چیست که در کوی و معبر است؟ این شیون و فغان که به هفت آسمان رسد در ماجرای کیست که چون روز محشر است؟ این آهِ جان‌گداز ، که سوزد تن جهان ... در افتراقِ کیست که جان‌ها در آذر است؟ زین آهِ آتشین ، که کشد شعله بر فلک ... خورشید هم تلألؤش از جنس دیگر است در این طلوعِ غم چه پیامی‌ست کاین‌چنین در خون نشسته پهنه‌ی گردون اخضر است آری! کدام ماہ بوَد کز الیم آن ، خَلقی عظیم ازین غم عظما مکدر است؟ آمد ندا ز هاتف غیبم که : بی‌خبر ! ماهِ عزای زادہ‌ی زهرای اطهر است ماهی که روی نیزہ، سرِ شهسوار عشق قرآن به لب ـ ز نغمه‌ی اللّهُ اکبر است ماهی که دست ظلم و جهالت ز بغض و کین آغشته بر قِتالِ عزیزان حیدر است ماهی که تیر حرمله ـ آن رذل روسیاه نقش گلوی نازک شش‌‌ماهه اصغر است طفلی که روی دست پدر  بال و پر زنان ، چون مرغ نیم بسملِ در خون شناور است هفتاد و دو ذبیحِ سرافراز و با وفا ، در خون تپیدہ بهر حسین دلاور است هفتاد و دو ستارہ‌ی تابان معرفت ، روی زمین فتادہ که عالم منوّر است آری چنین مهی‌ست که نقشش به کِلک عشق بر بوم آسمانِ دو عالم ، مصوّر است ماهی که روسیاهی آن بر زغال ماند ماهی که روسپیدی آلِ پیمبر است دستِ طلب ، بلند کن ای شیعه! کز کرم ، در دست اوست هرچه از ایزد مقدر است گر قرن‌ها گذشت از این ماجرای شوم ، تا روز حشر، شیعه ازین داغ، مضطر است ای روزگار...! اُف به تو کز دست جور تو کام جهان ، همیشه نصیب ستمگر است اما نماندہ ظلم به پا گرچه این جهان ، ناکس‌پرست بودہ و نامردپرور است (ساقی!) چه‌سان زنم رقم شرح کربلا ؟... وقتی که خون ازین غم عظما به ساغر است دانم که عرش ‌و فرش ، ازین داغ جان‌گداز گویند تسلیت به محمد (ص) شه حجاز سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi