eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 شهادت امام رضا علیه السلام؛ امام رضا (ع) به اباصلت فرمود: «فردا من بر این فاجر (فاسق یعنی مأمون) وارد می شوم، اگر با سر برهنه بیرون آمدم با من سخن بگو که جواب سخنت را می دهم و اگر با سر پوشیده بیرون آمدم با من سخن مگو. اباصلت می گوید: فردای آن روز شد، امام لباس بیرونی خود را پوشید و در محراب عبادتش نشست و در انتظار بود که ناگهان غلام مأمون آمد و به امام گفت: امیرمؤمنان شما را خواسته هم اکنون خواسته او را اجابت کن امام عبا و کفش خود را پوشید و برخاست و به خانه مأمون روانه گردید و من پشت سرش رفتم، تا اینکه امام نزد مأمون رسید، دیدم مقداری انگور و میوه های دیگر در جلو مأمون است و در دست مأمون خوشه انگوری بود که قسمتی از آن خورده بود و قسمتی از آن باقی مانده بود، وقتی که مأمون حضرت رضا (ع) را دید، برخاست و با احترام خاصی با حضرت معانقه کرد و بین دو چشم آن حضرت را بوسید و کنارش نشانید و سپس همان خوشه را که در دستش بود به آن حضرت داد و گفت: ای پسر رسول خدا! انگوری بهتر از این انگور ندیده ام بفرمائید بخورید. امام فرمود: «چه بسا انگوری که در بهشت است بهتر از این است.» مأمون گفت: از این انگور بخور. امام فرمود: «مرا از خوردن آن معاف دار.» مأمون گفت: حتماً باید بخوری، مبادا از اینکه نمی خوری می خواهی ما را به چیزی متهم کنی، با آن همه اخلاصی که از من می بینی! مأمون آن خوشه را از حضرت گرفت، چند دانه آن (که می شناخت مسموم نشده) خورد و بار دیگر آن خوشه را به امام داد و مبالغه کرد که بخور. امام (ع) سه دانه از آن انگور را خورد، پس از چند لحظه حالش دگرگون گردید، و بقیه آن خوشه را به زمین افکنده و همان دم برخاست که برود، مأمون گفت: کجا می روی؟ امام فرمود: «اِلی حَیْثُ وَجَّهْتَنِی، به همانجا که مرا فرستادی» امام در حالی که سرش را پوشانده بود (عبا بر سر افکنده بود) بیرون آمد، من طبق سفارش قبل امام، با او سخن نگفتم تا وارد خانه اش شد و فرمود: «در را ببند» در بسته شد، سپس به بستر خود خوابید و من در حیاط خانه، غمگین و ناراحت ایستاده بودم، ناگهان جوان خوش سیما و پیچیده مویی را دیدم که بسیار به امام رضا (ع) شباهت داشت، به طرف او شتافتم و گفتم: در بسته بود از کجا وارد شدی؟ فرمود: «همان خدایی که در این وقت از مدینه مرا به اینجا آورد، او مرا از در بسته وارد این خانه کرد.» گفتم: تو کیستی؟ فرمود: «اَنَا حُجَّهُ اللهِ عَلَیْکَ یا اَباصَلْتٍ» «ای اباصلت من حجت خدا بر تو هستم، من محمدبن علی هستم» سپس به طرف پدرش رهسپار شد و داخل حجره گردید و به من فرمود: «تو نیز وارد خانه شو.» وقتی که امام رضا (ع) او را دید، از جای جست و دست بر گردن جوانش انداخت و او را در آغوش خود چسبانید و بین دو چشمش را بوسید و او را در بستر خود وارد کرد. امام جواد (ع) خود را به روی پدر افکند و پدر را می بوسید، در این حال امام رضا (ع) راز و اسراری با او گفت که من نفهمیدم… و در این حال امام هشتم (ع) در آغوش پسر از دنیا رفت. 📚منبع عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۴۴ .
◾️ تواضع و فروتنی امام رضا (ع)؛ کلینی از مردی بلخی روایت کرده است: من در سفر خراسان همراه امام (ع) بودم، روزی هنگامی که سفره گسترده شد، امام (ع) از همه خدمتکاران خواست تا در کنار او بر سر سفره بنشینند. عرض کردم، فدایت شوم، بهتر بود سفره آنان را جدا می کردی؟ فرمود: «ساکت باش! همانا پروردگار و پدر و مادر همه ما یکی است و پاداش هم به اعمال است»(۱) روزی امام (ع) در حمام پس از تقاضای فردی که آن حضرت را نمی شناخت، تن او را کیسه کشید. هنگامی که دیگران امام (ع) را به او معرفی کردند، شرمنده شد و به عذرخواهی از آن حضرت پرداخت. امام (ع) در حالی که او را کیسه می کشید، دلداری اش داد و فرمود: «عیبی ندارد»(۲) 📚 منبع (۱) کافی، شیخ کلینی، ج ۸، ص۲۳۰ (۲) مناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۶۲ .
. 📣 جود و بخشش امام رضا (ع)؛ مردی به حضور امام رسید و عرض کرد: من از دوستان شما خاندان هستم هم اکنون از سفر مکه باز می گردم و پولم را گم کرده ام. در صورتی که شما کمکی به من بفرمایید پس از بازگشت به وطنم آن مبلغ را از جانب شما صدقه خواهم داد. امام (ع) به اندرون رفت و پس از لحظاتی بازگشت و از بالای در، بدون آنکه در را بگشاید مبلغ دویست دینار به او داد و فرمود: «این مبلغ را بگیرد و برای خود مبارک بدان و از طرف من هم صدقه مده و فورا بیرون رو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا.» پس از آنکه سائل بیرون رفت، یکی از حاضران که از سخنان و رفتار امام (ع) به شگفت آمده بود پرسید: با آنکه مبلغ زیادی به وی دادید چرا خودتان را به او نشان ندادید؟ فرمود: «برای آنکه نمی خواستم ذلت سؤال را در چهرۀ او مشاهده کنم؛ مگر نشنیده ای که پیغمبر (ص) فرمود: کسی که پنهانی انفاق کند معادل با آن است که هفتاد حج انجام داده باشد.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۹، ص۱۰۱ .
. 📣 ثواب زیارت امام رضا (ع)؛ حمدان نقل می کند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: کسی که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابی بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» «هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود» حمدان می گوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را برای او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیده ام و نیز مطلب دیگری شنیدم که برایت نقل می کنم. از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابی بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر فاذا کان یوم القیامة نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلی الله علیه و آله حتی یفرغ الله من حساب الخلائق» «هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده می شود و روز قیامت منبری مقابل منبر پیامبر صلی الله علیه و آله برای ایشان نصب می شود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگی کند.» همچنین علی بن مهزیار نقل می کند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: ما لمن اتی قبر الرضاء علیه السلام؛ برای کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابی قرار داده شده است؟ امام فرمودند: «الجنة والله؛ قسم به خدا! پاداش او بهشت است.» 📚منبع کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، ص۳۰۴ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۹، ص ۴۰ ......... 📣 حرم امام رضا (ع) قطعه ای از بهشت؛ قالَ الإمام الجواد(عليه السلام): «إنَّ بَيْنَ جَبَلَي طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار» امام جواد (عليه السلام) فرمودند: «همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه ای می باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود ـ و با معرفت زيارت كند ـ ، روز قيامت از آتش در امان خواهد بود.» 📚منبع عيون اخبارالرّضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۵۶ ......... 📣 فضیلت زیارت امام رضا (ع)؛ از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «هر کس از دوستانم مرا زیارت کند در حالی که حقم را بشناسد، روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد.» در روایتی دیگر، حسن بن فضال از آن حضرت این گونه نقل کرده است: «من مسموم و کشته و در غربت دفن خواهم شد و این مطلب را از طریق پدرم، به نقل از پدرش و اجدادش، از امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می دانم. آگاه باشید هر کس مرا با غربت و دوری سرایم زیارت کند، من و پدرانم روز قیامت شفیعان او خواهیم بود و کسی که ما شفیع او باشیم، اگر چه به اندازه جن و انس گناه داشته باشد، گناهان او بخشیده خواهد شد» 📚منبع من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۸۳ امالی، شیخ صدوق، ص۱۱۹ عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۶۳ .
📣 فضیلت زیارت امام رضا(ع) در بیان امام صادق(ع)؛ شیخ صدوق از حمزة بن حمران نقل کرده است که: حضرت صادق علیه‌السلام فرمود: «نوه ی من در سرزمین خراسان در شهری به نام طوس کشته می‌شود. هر که او را زیارت کند در حالی که معرفت به مقام او دارد با دستان خودم در روز قیامت او را گرفته و به بهشت خواهم برد حتی اگر گرفتار گناهان کبیره باشد.» راوی می گوید گفتم: فدایت شوم معرفت داشتن به حق او یعنی چه؟ فرمودند: «بداند که او امام واجب الاطاعة و شهید است. هر که او را با این معرفت زیارت کند خداوند به او پاداش ۷۰ هزار شهید همانند شهیدانی که در رکاب پیامبر به حقیقت شهید شده‌اند خواهد داد.» 📚منبع مقتل معصومین، جمعی از محققین، ج٣، ص٣۶٢ .
. 📣 خبر شهادت امام رضا (ع) توسط خودش؛ شیخ صدوق از محول سیستانی نقل کرده است که: وقتی چاپارها خبر گسیل داشتن امام رضا علیه السلام را آوردند من در مدینه بودم. آن حضرت برای وداع با پیامبر(ص) به مسجد رفت و چندین بار وداع می نمود و تا درِ مسجد می آمد و مجددا برمی گشت و صدای گریه اش بلند می‌شد. من قدم پیش گذاشته و سلام دادم آن حضرت پاسخم را داد و من -شاید به خاطر دعوتی که از حضرت شده است- به او تهنیت گفتم فرمود: «رهایم کن من از جوار جدم بیرون برده می شوم و در غربت می میرم و در کنار هارون دفن می شوم» راوی می‌گوید من در پی حضرت روان شدم و همانگونه که فرموده بود واقع شد. 📚منبع مقتل معصومین، جمعی از محققین، جلد٣، ص٣۶٩ .
🏴 برای امام رضا (ع) اقامه ماتم و عزا کنید؛ مسعودی و شیخ طبرسی از نوادرالحکمه آورده است که امیّه بن علی گفت: من در آن زمانی که حضرت ابوالحسن الرضا(ع) در خراسان بود در مدینه بودم و خدمت حضرت ابوجعفر (امام جواد) (ع) رفت و آمد داشتم و اهل بیت و عموهای پدرش در نزد آن حضرت می‌آمدند. روزی به کنیزی گفت: «به اهل بیت و خانواده‌ام بگو آماده عزاداری و اقامه عزا باشید» (کنیز پیام را رساند) وقتی متفرق شدند گفتند ما از آن حضرت نپرسیدیم ماتم و اعضای کیست. روز بعد دوباره امام فرمود: «عزا و ماتم به پا کنید.» عرض کردند ماتم اعضای کیست؟ فرمود: «عزا و ماتم بهترین فرد روی زمین است.» چند روز گذشت که خبر آوردند حضرت رضا به شهادت رسیده و از دنیا رفته است. 📚منبع المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸۹ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹ ، ص ۳۱۰ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۲۶۹ .
. ✔️ عنایت امام رضا (ع) به سلمانی؛ در مدت توقف حضرت رضا علیه السلام در شهر نیشابور روزی امام وارد حمام شد. سلمانی برای تراشیدن سر مبارک آن حضرت به حضور معرفی شد و شروع به کار کرد در خاتمه امام توجهی به سنگ دست وی نمود و سنگ به طلا تبدیل شد . سلمانی گفت: یابن رسول الله! من از شما طلا نمی‌خواهم تقاضای دیگری دارم. فرمود: «آنچه میل داری بخواه» عرض کرد در آن وقتی که ملک الموت برای قبض روح من حاضر شود فراموشم نفرمایی. امام فرمود: «طلا را بردار قول می‌دهم که هنگام مردن هم تو را فراموش نکنم.» روزی حضرت در مجلس مأمون خلیفه عباسی بود در حالی که کلیه وزرا و رجال مملکت اطراف او بودند یکباره صدای حضرت را شنیدند که فرمود لبیک و امام را ندیدند به فاصله مدتی کم دیدند که حضرت روی مسند نشسته است. مأمون عرض کرد: یابن رسول الله کجا تشریف بردید؟ فرمود: «در راه که می‌آمدم مرد سلمانی در شهر نیشابور از من خواست که هنگام مرگ، کنار او حاضر شوم من هم به او قول دادم. اکنون در این مجلس صدای او را شنیدم که در حال احتضار بود و مرا می‌طلبید به وعده خود وفا کردم کنار بسترش رفتم و سفارش او را به ملک الموت نمودم.» 📚منبع همای سعادت، همائی واعظ، ص ۱۱۵ زندگینامه و مصائب چهارده معصوم(ع)، یدالله بهتاش، ص ۲۷۳ . درِ خونَت حسین دیگه اسیر شدم جوونیمو دادم خوب جایی پیر شدم.. منو یادت نره، لحظه‌ی آخرم منو یادت نره، عمریِ نوکرم.. منو یادت نره وقت مردن بیا بالا سرم https://eitaa.com/emame3vom/94171 .
. ◾️ دفن شبانه و غریبانه امام رضا (ع)؛ مأمون یک شبانه روز مرگ حضرت رضا(ع) را پنهان کرد سپس به نزد محمد بن جعفر (عموی آن حضرت) و گروهی از خاندان ابوطالب که در خراسان بودند فرستاد چون حاضر شدند خبر وفات آن حضرت را به آنها داد و (بر حسب ظاهر) گریه کرد و بی‌تابی از خود نشان داد و جنازه آن حضرت را سالم به آنها داد. وقتی که صبح بعد شد مردم اجتماع کردند و فریادها و صدای گریه‌هایشان بلند بود به همدیگر می‌گفتند آن حضرت به حیله مأمون کشته شده است. مأمون احساس خطر کرد و به محمد بن جعفر گفت برو به مردم بگو جنازه حضرت رضا امروز خارج و تشییع نمی‌شود. محمد بن جعفر پیام مأمون را به مردم رساند مردم پراکنده شدند و آن حضرت شبانه بدون تشییع مردم غریبانه به خاک سپرده شد. مأمون دستور داد در یک طرف قبر پدرش قبر کندند سپس به حاضران گفت صاحب این جنازه به من خبر داد قبری را که برای او حفر می‌کند آب و ماهی در آن ظاهر می‌شود اکنون قبر را بیشتر حفر کنید وقتی که بیشتر کندند آب و ماهی ظاهر شد و در زمین فرو رفت و امام در آنجا به خاک سپرده شد. 📚 منبع انوار البهیّه، شیخ عباس قمی، ص ۲۵۵ عيون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۴۱ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۲۵ .
◼️ امام جواد(ع)، امام رضا(ع) را دفن کرد؛ شیخ راوندی و شیخ اِربلی بسند خود از معمّر بن خلاد نقل می‌کند که گفت: حضرت ابوجعفر (امام جواد (ع)) به من فرمود: «ای معمّر! سوار شو» عرض کردم برای رفتن به کجا؟ فرمود: «سوار شو همانطور که به تو گفته شد.» معمّر گفت: سوار شدم (به همراه حضرت) تا به سرزمینی رسیدیم که در آن درّه و تپّه بود حضرت به من فرمود: «تو اینجا بایست» من هم ایستادم حضرت (رفت) و به سوی من برگشت عرض کردم فدایت شوم کجا بودی؟ فرمود: «الان پدرم را در خراسان به خاک سپردم.» 📚 منبع کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۳۶۳ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۳۱۰ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۲، ص ۲۶۹ ذاکران محترم عنایت داشته باشند که تفاوت نقل‌ها در زمینه دفن امام رضا علیه السلام ممکن است به تفاوت عالم ظاهر و باطن بازگردد، یعنی علی الظاهر مأمون علیه اللعنه حضرت را تدفین کرده است اما در باطن این وجود مقدس امام جواد علیه السلام بوده است که پدر بزرگوار خود را دفن فرموده است. البته این فقط یک احتمال علمی است و ممکن است علما نظرات دیگری نیز داشته باشند. الله اعلم
. ◾️ امام حسن مجتبی (ع) فرمود: لایَومَ کَیَومِکَ یا اباعبدالله؛ امام صادق(ع) فرمود: «وقتی امام حسین(ع) به بالین برادر آمد و وضع حال برادر را مشاهده کرد گریست. امام حسن(ع) فرمود: برادرم چرا گریه می‌کنی؟» امام حسین(ع) فرمود: «چگونه گریه نکنم که تو را مسموم می‌بینم؟ مرا بی برادر نمودند.» امام حسن(ع) فرمود: «برادرم گرچه مرا با زخم مسموم کردند در عین حال آنچه بخواهم (از آب، شیر، دوا و …) در اینجا آماده است و برادران و خواهران و بستگانم نزد من جمع هستند ولی هیچ روزی به سختی روز شهادت تو نیست ای اباعبدالله. سی هزار نفر که خود را از امت جد ما می‌نامند و مسلمان می‌دادند تو را محاصره کرده و به کشتن تو و ریختن خون تو اقدام می‌کنند آنها حرمت تو را هتک می‌کند و زن و بچه تو را اسیر می‌نماید و اموال تو را غارت می‌نمایند در این هنگام لعنت خدا بر بنی امیه روا گردد. برادرم چگونگی شهادت تو به قدری جانسوز است که همه چیز از آسمان و زمین بر تو گریه کند حتی حیوانات صحرایی و دریایی برای مصیبت جانسوز تو اشک بریزند.» 📚منبع امالی، شیخ صدوق، مجلس ۳۰ مقتل الحسین، مقرّم، ص ۲۴۰ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۹ .
🏴 هنگام شهادت، رنگ بدن امام حسن مجتبی(ع) سبز شد؛ علامه مجلسی(ره) می‌گوید: در بعضی از تألیفات اصحاب ما (علمای شیعه) روایت شده که وقتی عمر امام حسن(ع) تمام شد و وفاتش نزدیک گردید و زهر در بدن مبارکش جاری شد رنگش تغییر کرد و سبز شد. حسین (ع) به برادر گفت: «چرا می‌بینم رنگت به سبزی گراییده است؟» امام حسن(ع) گریه کرد و فرمود: «برادرم همانا حدیث جدم درباره من و تو صحیح است و تحقق می‌یابد‌» سپس دست بر گردن هم انداختند و بسیار گریستند. در مورد این مطلب از آن حضرت سوال شد فرمودند: «جدم به من خبر داد و فرمود هنگامی که در شب معراج به باغ‌های بهشت وارد شدم و به خانه‌های اهل ایمان عبور کردم دو قصر عالی دیدم که هر دو مانند هم و در کنار همند فقط یکی از آنها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت سرخ بود. گفتم: ای جبرئیل! این دو قصر برای کیست؟ گفت: یکی برای حسن و دیگری برای حسین است. گفتم: ای جبرئیل! چرا هر دو یک رنگ نیستند؟ جبرئیل سکوت کرد و جواب نداد. گفتم: چرا حرف نمی‌زنی؟ گفت: از تو شرم می‌کنم. گفتم: تو را به خدا از تو می‌خواهم به من خبر دهی. جبرئیل گفت: اما سبزی قصر نشانه آن است که او به وسیله سمّ و زهر از دنیا می‌رود و رنگ او موقع مرگش سبز می‌شود و اما سرخی قصر حسین نشانه آن است که او به قتل می‌رسد و چهره او به وسیله خون سرخ می‌شود.» آنگاه هر دو گریه کردند و حاضرین نیز گریه سر دادند و ضجّه زدند. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۴۵ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۱، ص ۲۴۵
◾️ سخن مروان درباره امام حسن مجتبی (ع)؛ ابوالفرج روایت کرده که وقتی جنازه امام حسن(ع) را به سمت بقیع حرکت دادند و آتش فتنه منتفی گشت مروان نیز مشایعت کرد و سریر امام حسن(ع) را بر دوش کشید. امام حسین(ع) فرمود: «آیا جنازه امام حسن(ع) را حمل می‌کنی؟ حال آنکه به خدا قسم پیوسته در حال حیات برادرم دل او را پر از خون نمودی؟» مروان گفت: من این کارها را با کسی کردم که حلم و بردباری او با کوهی معادل بود. 📚منبع سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۱۵۰
📣 توطئه خوارج بر علیه امام حسن (ع)؛ خوارج یعنی همان مقدس مآب‌های جاهل در کمین امام حسن(ع) بودند تا آن حضرت را بکشند. بهانه آنها این بود که چرا با معاویه ترک جنگ کرده است. آن حضرت را (العیاذ بالله) مشرک و مُذلِّ المومنین می‌خواندند. یکی از آنها به نام جرّاح بن سنان در مسیر مدائن سر راه دهنه اسب آن حضرت را گرفت و با شمشیری که در دست داشت چنان به ران آن حضرت زد که گوشت شکافته شد و به استخوان رسید. امام از شدت آن زخم دست به گردن آن مرد افکند و با هم به زمین افتادند یکی از شیعیان امام حسن (ع) به نام عبدالله بن خطل برجهید و شمشیر ضارب را از او گرفت و او را کشت. مرد دیگری را نیز که همراه آن جنایتکار بود گرفتند و کشتند. امام حسن(ع) را در مدائن به خانه سعد بن مسعود ثقفی والی مدائن بردند و در آنجا به معالجه پرداخت. 📚منبع ترجمه ارشاد مفید، ج ۲، ص ۸ سوگنامه آل محمد(ص)، محمد محمدی اشتهاردی، ص ۵۷ ........ . ◾️نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند و از بالای اسب او را به زمین انداختند‌... شیخ مفید در «الارشاد» می‌نویسد: در نزدیکی مدائن در محلی به نام «ساباط» إمام حسن علیه‌السلام خطبه‌ای برای یاران خود ایراد نمودند تا بدین جهت آنان را امتحان کنند؛ سپس وارد خیمه شدند و بر روی سجاده خود به عبادت پرداختند. در این هنگام بود که برخی از خوارج و منافقینی که در لشکر آن حضرت بودند، ثُمَّ شَدُّوا عَلَی فُسْطَاطِهِ وَ انْتَهَبُوهُ حَتَّی أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ▪️به خیمه‌های آن حضرت هجوم آورده و اموال وی را غارت کردند و حتی سجاده آن حضرت را از زیر پایش کشیدند. 🩸با مشاهده‌ این وضعیت، شب هنگام، امام علیه‌السلام از تاریکی شب استفاده کردند و در حال عبور از ساباط مدائن بودند که ملعونی از بنی اسد که به او «جراح بن سنان» می‌گفتند بر سر راه آن حضرت‌ آمد و در حالی که خنجری در دست داشت، افسار اسب امام را گرفت و گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْرَکْتَ یَا حَسَنُ کَمَا أَشْرَکَ أَبُوکَ مِنْ قَبْلُ ▪️اللّه اکبر ای حسن! همان طور که پدرت پیش از این کافر شد، تو نیز کافر شدی. ثُمَّ طَعَنَهُ فِی فَخِذِهِ فَشَقَّهُ حَتَّی بَلَغَ الْعَظْمَ ▪️آنگاه با خنجری که در دست داشت آن چنان به ران آن حضرت زد که آن را شکافت و به استخوان رسید. ثُمَّ اعْتَنَقَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ خَرَّا جَمِیعاً إِلَی الْأَرْضِ ▪️امام حسن علیه السّلام دست به گردن آن ملعون انداخت و هر دو روی زمین افتادند. 📚الإرشاد ص ۱۷۰ 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۴۷ ✍ آه یا امام مجتبی... چه کنیم تا اسم «با صورت به زمین خوردن» و «از بالای اسب به زمین افتادن» می‌آید، خاطر ما به همان ساعتی می‌رود که «مُقبل» آن ساعت دردناک را اینگونه سرود و «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ ➖هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد... علیه‌السلام .
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم 🔅 صلى‌الله‏ عليه ‏و‏آله: ✍️ حُبّى و حُبُّ اَهْلِ بَيْتى نافِعٌ فى سَبْعَةِ مَواطِنَ اَهْوالُـهُنَّ عَظيـمَةٌ: عِنْـدَ الوَفـاةِ و فِى الْقـَبْـرِ وَ عِنْدَالنُّشُورِ وَ عِنْدَالِكتابِ وَ عِنْدَ الحِسابِ وَ عِنْدَ المـيزانِ وَ عِنْدَ الصِّراطِ؛ 💠 محبّت من و محبت اهل‌بيـت من در هـفت جا كـه هراس آن‌ها بسيار بزرگ است، سودمند است: ۱. هنگام مرگ، ۲. در قــبر، ۳. هنگام برانگيخته‌شدن، ۴. هنگام دريافت نامه اعمال، ۵. هنگام حسابرسى، ۶. هنگام سنجش اعمال، ۷. هنگام عبور از صراط. 📚 امالى صدوق، ص۱۸ .
. 🏴سبک شهادت حضرت امام ابالحسن الرضا علیه آلاف و التحیه و الثنا ۱۴۰۲ 🏴بند اول بو کردم خاک مشهد و رو کردم سمت گنبد و گفتم جانم رضا گفتن محرم رازی تو دیدم مهمون نوازی تو گفتم جان رضا ای جانانم رضا ای سلطانم رضا آقا جانم رضا آقا جانم رضا 🏴بند دوم تو قلبم تا غصه نشست تو حرمت دلم شکست گفتم جانم رضا گفتن راه میدی بدارو گفتن میدی کربلارو گفتم جانم رضا ای تسکینم رضا ای تلقینم رضا من مسکینم رضا آقا جانم رضا 🏴بند سوم دیدم تا زائراتو من اون خیل عاشقاتو من گفتم جانم رضا گفتن از پنجره فولاد گفتن اینجا مریض میاد گفتم جانم رضا ای دلدارم رضا دوست دارم رضا من بیمارم رضا آقا جانم رضا 🏴بند چهارم دیدم باب الجوادتو مسجد گوهرشادتو گفتم جانم رضا گفتن مهمونِ حضرتی خوردم غذای حضرتی گفتم جانم رضا مجنونتم رضا مدیونتم رضا ممنونتم رضا آقا جانم رضا ۱۴۰۲/۰۶/۲۳ ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
4_5850573350753013031.mp3
7.84M
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام مبارزی خستگی ناپذیر ♦️جلسه اول
4_5850573350753013033.mp3
52.31M
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام مبارزی خستگی ناپذیر ♦️جلسه دوم
1_1072168111.mp3
13.06M
🔖منبر کامل 🔖 🔷شهادت علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠 اخلاق اجتماعی امام رضا علیه السلام علیه السلام
D1737222T17791086(Web).mp3
15.56M
🔖منبر کامل 🔖 🔷شهادت علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠سیره عبادی امام رضا علیه السلام علیه السلام
عنایت امام رضا به ورشکسته عالی.mp3
6.12M
🔖منبر کوتاه 🔖 علیه السلام 💠 تاجر ورشکسته و توسل به امام رضا علیه السلام💠 علیه السلام 🔷داستان زیبا ‼️
D1737815T15793993(Web).mp3
14M
🔖منبر کامل صوتی 🔖 🔷 علیه السلام ‼️موضوع سخنرانی 👇 💠ارکان ایمان از منظر امام رضا علیه السلام علیه السلام
. با نوای: 💠موضوع: ✅مقدمه روضه ـ روضه تحقیقی دل به عشق تو اسیر است مرا یادی کن عاشقی خسته و بشکسته ام امدادی کن یار شیرین دهنان یاد ز فرهادی کن خسته از ظلم دل خویش شدم دادی کن کن نگاهی به دل من که پر از شور شود مگذارش به نگاهی ز درت دور شود ای درت باب خدا ای حرمت باغ بهشت ای خدا جوی خدا روی خداوند سرشت در دلم نام تو را دست خداوند نوشت ای همه حسن نظر کن تو بر این بنده ی زشت زشتی من ز نگاهت همه زیبا گردد بر روی دل در الطاف خدا وا گردد ای صفای همه عالم به صفای حرمت انبیا دیده گشودند به لطف و کرمت سر نهادند بر آن بارگه محترمت نفس هر دو جهان بسته به یک لحظه دمت در دو دست تو سر رشته ی تقدیر و قضاست تو رضایی ز رضای تو خداوند رضاست به ولای تو دلم در دو جهان شاد بود زندگی بی تو چنان شاخه ی در باد بود بی تو هر زمزمه ای بیهده فریاد بود قبله گاه دل ما پنجره فولاد بود حرم و صحن تو چون روضه ی رضوان من است یاد تو مایه ی آرامش طوفان من است همه ی اماما رئوفن اما به امام رضا میگن امام رئوف، همه ی ائمه کریمن ام به امام حسن میگن کریم اهل بیت چرا؟ برای اینکه امام حسن قاتلشم وقتی اومد کنار بسترش می لرزید فرمود: زود برو تا حسینم نیومده... چرا به امام رضا میگن امام رئوف برا اینکه حیووناهم وقتی مستأصل میشن پناه می برن به امام رضا، آهو رُ که همه ی عالم می دونن، اون شتر رُ قبل انقلاب اونایی که یادشونه از تو کشتارگاه مشهد فرار کرد اومد تو صحن امام رضا که روزنامه ها عکسشُ زدن جلوی پنجره فولاد می دیدن اشکش داره می چکه از چشم این حیوان، صاحبش گفت من اینُ به امام رضا بخشیدم. از قول آیت الله مروارید نقل می کنن که آخر شبی می خواستم مشرف شم حرم، عجله هم داشتم اما دیدم دم صحن شلوغه اومدم جلو ببینم چه خبره دیدم یه سگی دستاشُ دراز کرده سرشُ آورده بالا به گنبد امام رضا داره نگاه می کنه و اشک داره از چشای این حیون می ریزه و عوعو می کنه؛ گفتم بایستم ببینم چه خبره، دقایقی بعد دیدم یه ماشین آخرین مدل اومد ایستاد و یه کسی از پشت فرمون خیلی متشخص پیاده شد در عقبُ باز کرد یه اسمی صدا کرد این حیون پاشد رفت صندلی عقب دراز کشید درُ بست نشست پشت فرمون؛ اومدم جلو گفتم جان امام رضا بگو ببینم چیه ماجرا. گفت این سگ از وقتی کوچک بود آوردیم تو خونمون خونه ی ما در یکی از محلات شمال شهر مشهده اطرافش بیابان زیاده احتیاج داشتیم خونمونم بزرگه بهش می رسیدیم به دردمون می خورد حالا پیر شده به جز دردسر چیزی نداره به اصرار همسرم از خونه بیرونش کرده بودم الان خوابیده بودم خواب دیدم امام رضارُ فرمود: پاشو بیا این حیوونُ ببر دیگه تا زنده است از خونت بیرونش نکن... ای تو آرامش جانم به نگاهم بنواز بر درت همچو گدای سر راهم بنواز تو رئوفی و من آن عبد سیاهم بنواز گر چه آلوده ی هر جرم و گناهم بنواز تو نوازش کن و از بهر خدا ناز مکن پرده از زشتی اعمال بدم باز مکن توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است. .👇