صوت تحلیل دکتر محمد فراهانی ـ تشویق و ترغیب غیر کلیشه ای.mp3
2.57M
🎥 صوت و متن #تحلیل نقل آب ریختن #امام_رضا(ع) در حمام بر سر مسافری غریب
#تحلیل_مداحی توسط #دکتر_فراهانی
مداحی آقای #حاج_حسن_خلج
.
🅾️ #آموزش_تخصصی
❇️ صوت #مولودی_خوانی
🌟 #حاج_محمود_کریمی
🔀به همراه
❇️ صوت #تحلیل
🌟 #دکتر_محمد_فراهانی
‼️نکاتی که می تواند مولودی خوانی شما را زیر و رو کند‼️
1️⃣ #استفاده_از_نغمات_جدید
گاهی ممکن است ما تمام اعیاد را با نغمه ای خاص در دستگاه های آواز اداره کنیم و همین باعث یکنواختی در کار ما شود ، در این جلسه استاد کریمی از نغمه جدیدی نسبت به نغمات خود استفاده کردند که نوعی ایجاد تنوع بود .
2️⃣ #تناسب_نغمه_و_محتوا
با اینکه حاج آقای کریمی نغمه ای شاد و حماسی انتخاب کرده بودند اما در شبی که خطاب به حضرت گفته می شد: «حضرت مشکل گشا» ایشان لحن خود را متناسب با آن تغییر دادند و از لحن دارای تضرّع و حُزن عاطفی استفاده نمودند .
3️⃣ #استفاده_از_قالب_مناسب
قالب شعری منتخب ایشان ترکیب بند بود که هر بند قافیه ای جداگانه دارد و یا یک بیت مُصرَّع «بیتی که دو مصراع آن با هم ، هم قافیه هستند» ، به هم متصل می شدند که «بیت ترجیع» نام دارد. این قالب جزء چهار قالب(مسمط، مثنوی، ترکیب و ترجیع بند) است که برای اعیاد بسیار مناسب است چون دارای تنوع قافیه است.
4️⃣ #هنر_بدن
یکی از شاخص ترین هنرهای فیزیکی که در خواندن ایشان مشاهده شد «زانو زدن» هنگام خواندن بیت ترجیع
«عالمی پشت سرت السابقون السابقون / زنده ام با وعده اِنّا اِلیه راجِعون» بود .
اینجا با این حرکت و برگشتن به سمت دکور پشت منبر ، مستمع را چنان به وجد آورد که همه با کف زدن و فریاد «یا علی» این وجد را ابراز کردند .
🔸#نکته اول : معمولا شعرا بالاترین شور محتوایی خود را در ابیات ترجیع بند قرار می دهند و مداح باید به روشی از قبیل روش حاج محمود کریمی آن را بخواند ، که مستمع به وجد بیاید و با صلوات و یا ذکر و . . . شور و حال خود را ابراز کند .
🔹#نکته دوم : اشعاری را انتخاب کنید که ابیات اینگونه داشته باشد و از قبل آن ها را مشخص کنید .
5️⃣#تنوع_پرده_های_صدا :
حاج محمود کریمی در این مجلس بارها پرده ی صدای خود را بالا و پائین بردند ، مخصوصا بعد از اوج معمولا فرود داشتند و اگر اینگونه نباشد خواندن یکنواخت می شود .
🔸 #نکته : اوج و فرود باید با توجه به محتوا انجام شود ، مثلا محتوای حماسی متناسب اوج و محتوای عاطفی متناسب با فرود است .
✅ راه موفقیت در مداحی و هیأت در 👇👇
#دکتر_محمد_فراهانی
#آموزش_مداحی
.
.
#نکات_آموزشی
#نکته_اخلاقی
#تحلیل_مداحی
#استاد #میرزامحمدی
#مناجات_خوانی
#ادعیه_خوانی
#ماه_مبارک_رمضان
#تحلیل #رامین_محمدی ✍
یکی از شرایط استجابت دعا ، دعا کردن و یا مناجات کردن با خداوند همراه با تضرع است
1⃣ آیه 55 سوره مبارکه اعراف:
« ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ»
ترجمه: (خدای خود را به تضرع و زاری و نهانی (به صدای آهسته که به اخلاص نزدیک است) بخوانید (و از اندازه مگذرید) که خدا هرگزمتجاوزان را دوست نمیدارد).
2⃣ آیه 205 سوره مبارکه اعراف:
« وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ»
ترجمه: (خدای خود را با تضرّع و پنهانی و بیآنکه آواز برکشی در صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش).
با تضرع وزاری دعا کردن یکی دیگر از شرایط لازم برای استجابت دعاست
#تحلیل_مداحی
در مناجات خوانی و ادعیه خوانی ، یکی از نکاتی که بسیار بسیار مهم است اولا آمادگی روحی و ارتباط متضرعانه با خداست به طوریکه، مداح باید ابتدا خودش تاثیر گرفته باشد تا بتواند بر مستمع تاثیر بگذارد و این مهم به دست نمی آید مگر با مناجات در خلوت 💯
#نکته ⬅️مداح ،خودش باید اهل تَهَجُّد و مناجات در خلوت باشد تا مناجات خوان شود‼️
در این فایل تصویری #استاد_میرزامحمدی چنان جانسوز اشعار مناجاتی را میخوانند که حتی بدون روضه خواندن هم مستمع تاثیر گرفته است
👇
.
یا کریم الصفح
#مناجات
در خوشی غافل از تو بوده ام و
وقت حاجت تورا صدا کردم
لذتم بوده با گناهانم
بین غم ها خدا خدا کردم
خالق قادر یگانه ی من
جز پناهت کجاست خانه ی من
گر خطایم ز حد گذشته ببخش
رحمتت شد فقط بهانه ی من
ظلم کردم همیشه در حقت
حق من غربت و گرفتاریست
از تو من دست بر نمیدارم
با بدان هم کرامتت جاریست
دورم از صالحان و میدانم
پُرِ ناخالصی ست ایمانم
گرچه یک عمر سرکشی کردم
ولی ازکرده ام پشیمانم
شک ندارم به پرده پوشی تو
گاه کوهی به کاه میبخشی
تو سریع الرضایی و آنی
بندگان را به آه... میبخشی
هرچه غیر از تو را بگیر از من
هرچه غیر از تو را نمی خواهم
قسمت میدهم به پنج تنت
در صف عاشقان بده راهم
من بدی کرده ام به تو اما
روز محشر بدون واهمه ام
تو عذابم نمیکنی چون که
دوست دار حسین فاطمه ام
✍مهدی کبیری
#ماه_استغفار
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
..............
#مناجات_خوانی
#تحلیل
#مناجات
🔰حجتالاسلام دکتر محمد عشایریمنفرد استاد حوزه و دانشگاه در خصوص #مناجاتخوانی یادداشتی تحلیلی را منتشر کردند:
1️⃣دردهه شصت، مناجاتخوانی از شئون عالمان واصل و سالکانِ دلسوختهای چون آیتالله شهید دستغیب بود. در سبک مناجاتخوانیشان، رعایت نغمه و آهنگ و موسیقیِ دعا به شدت مغلوبِ ابتهال درونی و ناله و سوز باطنیِ مناجاتخوان بود. مردم حسب برخی روایات، باورشان این بود که وقتی در مجلس استغفار، یک نفر بخشوده شود، خداوند همه را خواهد بخشید. از سوی دیگر معتقد بودند که سالکی مانند آیتالله دستغیب ره در این مجلس مناجات، بخشوده خواهد شد. برای همین خودشان را به مسجد جامع شیراز میرساندند تا با مرکزیت آن سالک دلسوخته، در مغناطیس رحمت الاهی قرار بگیرند و با اشکهای او قلبشان را جلا بدهند.
🔺مناجاتخوان در آن سبکِ مناجاتخوانی، «خودش رو به قبله مینشست» و با «حال تضرع وابتهال» دعا را نه برای شنواندن به مردم بلکه برای «لابه و عرض حاجتِ خودش به محضر پروردگارش» زمزمه میکرد. او خودش را در مقابل خدای خودش میدید و «برای حال پریشان و قلب منکسرِ خودش» مناجات میخواندن نه برای شنیدن اهل مجلس. چنین بود که دعا با نغمه و آهنگِ از قبل تمرین شده، خوانده نمیشد بلکه با حال باطنی و تضرع قلبی و سوز دل خوانده میشد.
🔺نمونه دیگری از این مناجاتخوانانِ متضرّع، مرحوم حاج آقا مهدی مظاهری ره بود که تا اواخر دهه نود، مؤمنان اصفهان از انفاس قدسیاش در مناجات خوانی بهره میجستند. چنان که هنوز در تهران از دعای کمیل های حاج آقا حسین انصاریان زیدعزه، چنین بهرهای برده میشود.
2️⃣از نیمههای دهه هفتاد، صدا و سیما ذائقه دعاخوانان و باور مناجاتیان را تغییر داد. سبکی از #دعاخوانی رواج یافت که در آن، تهیه کنندههای سیما، #مداحان بزرگوار را در لوکیشنی مخاطبپسند، روی صندلی و رو به مردم (نه توی محراب و رو به قبله) نشاندند. جاذبه بصری رسانه اقتضا میکرد که مناجاتخوان به جای حال تضرع و ابتهال، «ظاهری جذاب و رسانهپسند» را به نمایش بگذارد!
🔺مداحان و ذاکران بزرگوار هرچند شخصاً اهل سوز باطن و ابتهال و تضرع باشند، اما مردم آنان را به «سبک و نغمه و آهنگ مناجات خوانی و صدای دلنشین» میشناختند نه به سوز و گداز سالکانهی قلبی.
🔺چنین بود که سبکی از مناجاتخوانی رواج یافت که در آن، سوز و گداز باطنی و ابتهال و عرض حاجت، مغلوبِ «سبک و نغمه دعا» شد. توجه به نزول رحمت الهی و آمادهسازی قبلیِ قلب برای جلب این رحمت واسعه، مغلوبِ «توجه به ادای درست کلمات»و «تلاش برای عقب نماندن از فقراتِ متنِ دعا» شد! قطعاً چنین سبکی از مناجاتخوانی، بیفایده نیست و نباید انکار و تضعیف و تخریب شود اما آن مناجاتخوانی، چیز دیگری بود!
3️⃣گاهی از خودم میپرسم که ما حوزویان در کجای این تغییر فرهنگی قرار میگیریم؟ در کجا کوتاهی کردهایم؟ و حالا چه رسالتی داریم؟
.
فخر زن حجاب اوست.mp3
2.14M
#تحلیل
#نوحه
💠یادگارفاطمی
🔹یکی از مسائل جامعه بهویژه در این سالها، مقولۀ حجاب و عفاف است. مسألهای که از سویی جزو ارزشهای اصیل جامعه شیعی است و قابل مسامحه نیست و از سوی دیگر در دست مخالفان، تبدیل شده است به ابزاری برای مخالفت با حکومت دینی.
🔸این مقوله پیش از اینکه جنبۀ سیاسی و امنیتی پیدا کند، سالها در کشور مسألهای فرهنگی بوده و دشمن در شبیخون فرهنگی، تمام تلاشش را کرده که در جامعه چادر را از سر زن مسلمان شیعه بردارد. اگر تحولات فرهنگی سه دهۀ اخیر کشور را دقیقتر بررسی کنیم خواهیم دید که وضعیت فعلی، یکشبه اتفاق نیفتاده و نتیجۀ سالها هجوم فرهنگی دشمن و عدم مقابلۀ مناسب با آن بوده است.
🔹در این موضوع، در کنار تمام نهادهای فرهنگی مسئول، هیآت نیز نقشی قابل توجه و رسالتی بزرگ به دوش دارند. اگر نوحههای فاطمی دو دهه پیش را ارزیابی کنیم، خواهیم دید که متأسفانه سهم کمی از اشعار و نوحههای هیآت به این واجب الهی و یادگارفاطمی اختصاص داده شده است.
🔸وقتی سخن از امربهمعروف به میان میآید، باید ابتدا در جامعهٔ ما ارزشهای اسلامی، همانند ارزشهای انسانی به عنوان «معروف» شناخته شوند تا افراد به رعایت آن رغبت پیدا کنند. از این رو، بیان ارزش #حجاب و #عفاف و بهویژه چادر به عنوان نماد حجاب برتر و یادگار فاطمی اهمیت مییاید.
🔹در این نوحه، به چادر نورانی حضرت زهرا(س) اشاره شده و حجاب را افتخار زن معرفی میکند.
هرچند جای خالی این دست آثار سالها در هیآت احساس شده، اما نباید کمکاری گذشته،ما را از وظیفهای که امروز در قبال این واجب الهی داریم غافل کند.
متن 👇
💠 ادراک شاعرانه
🔹موضوع شعر ولایی، مدح و رثای اهلبیت است و شاعر ولاییسُرا، برای معرفی و ستایش اهلبیت و ارائه اثر سوگمندانه در رثای ایشان، ابتدا به سراغ مطالعه تاریخ اهلبیت و زوایای مختلف زندگی ایشان میرود. پس از کسب شناخت و معرفت کافی نسبت به موضوع، به نوعی ادراک و تحلیل ذهنی میرسد.
از آنجا که شاعر از دو دریچه «شعور» و «ذوق» شاعرانه به پدیدهها مینگرد، نگرش و تحلیل او نسبت به تاریخ با دیگران متفاوت خواهد بود که حاصل این نگرش، ادراک شاعرانه نام دارد.
در مرحله پایانی، شاعر با اتکا به ادراک شاعرانه، شعر را به شیوهای هنری میسراید که تفاوت «شاعر» با «ناظم» در این مرحله مشخص میشود. نکته تمایزبخش این است که شاعر بر اساس واکنشهای عاطفی و نه فقط تحلیلهای ذهنی به سراغ سرایش شعر میرود.
🔸در این شعر - که زبانزد عام و خاص است- حرکت در سه مسیر یاد شده (شناخت و معرفت، ادراک شاعرانه، بیان هنری) به خوبی مشهود است.
بخش نخست: نشانههایی از معرفت شاعر در تمامی ابیات متجلی شده است؛ از جمله اشاراتی چون: اظهار عجز شاعر در موضوع مدح حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام)، تحلیل ابعاد شخصیت حضرت، توجه به سبک زندگی ایشان (دختر، همسر و مادر بودن) و در نهایت گزارش پنهان بودن قبر حضرت.
بخش دوم: شاعر در برابر هر یک از موضوعاتی که به شناخت رسیده، به جای گزارش و وصفهای کلی، واکنش نشان میدهد. مهمترین واکنش در این شعر، اظهار شگفتی است: چه مادری... چه همسری... چه دختری... و نیز: بمیرم آن همه احساس بیتعلق را...؛ این نمونه واکنشها از ادراک شاعرانه خبر میدهد.
بخش پایانی: سرایش شعر به بیان شاعرانه است. استفاده از امکانات خیالانگیز کردن کلام، مثل: تشبیه و استعاره، بهرهگیری از لحنهای شگفتی و استفهام و در نهایت شگرد حُسن تعلیل در بیت پایانی، که آخرین برگ برنده شاعر و در حکم آخرین نمود عینی توان او در سلوک شعری است.
🔹مرور ابیات این غزل، الگوهای دقیق، استوار و زیبایی از شگردهای بیانی به مخاطبان شعر ولایی عرضه میدارد.
غزل با اظهار عجز آغاز میشود، با زبانی فشرده و بدون کاربرد فعل:
توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟
و استخدام هنری واژهای نمادین «قناری» که حتی امثال آن «قلم» نیز در وصف حضرت زهرای مرضیه(علیهاالسلام) نه تنها ناتوان، که گُنگ گشته است:
قلم قناری گنگیست در سرودن او!
قلم به قناری تشبیه شده است و قناری نمادی از خوشآوازی و توانایی در اظهار عشق به معشوق است.
زندهیاد غلامرضا شکوهی -که شاعری توانمند بود- برای اظهار ناتوانی خود در عرصه مدح حضرت، عیار هنری «خود» و «شعر» خود را میشکند و برای نشان دادن عجزش با آوردن قافیۀ ایراددار (شایگان) شعرش را به اوج میرساند. این دلالت هنری که شاعر برای ابراز ناتوانیاش رقم زده، در نوع خود بینظیر است.
پرده دیگری از عجز شاعرانه در بیت دوم کنار میرود! حتی سِحر و معجزه (اِنَّ مِنَ البَیان لَسِحرا) این مرکب تندرو، در برابر گریزپایی توسن مدح او لنگ و ناتوان است!
کشاندنش به صحاریِ شعر ممکن نیست
کُمِیت معجزه لنگ است پیش توسن او
🔸پس از این اظهار عجز، به سراغ بیان باورهای خود با آفرینش ابیاتی سهل ممتنع میرود، یعنی: به ظاهر ساده اما هنری، عمیق و پر مضمون:
از دختری میگوید که «کلید گلشن فردوس را به گردن دارد»؛
از همسری که «دیدنش باور معراج را در وجود امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) متجلی میکرد»؛
و مادری که «دامنش حریم مدرسه کربلاست و درس عاشورا را تفسیر میکند».
در سه بیت آخر باز هم مثل دو بیت اول، شاعر به سراغ بیان خلاقانه و بدیع میرود. کاربرد «چلچراغ» تلاش خلاقانه شاعر برای بزرگنمایی گریه و شیون روشنگرانه حضرت زهرا(علیهاالسلام) است:
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام میچکد از چلچراغ شیون او
و بیت آخر، حُسن تعلیلی است با موضوع پنهان ماندن قبر آن بانوی عظیم:
از آن ز دیدۀ ما، در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
چکیده و عصاره سخن اینکه، غزل در سه عرصه بیانی «مضمونمحور»، «سهل ممتنع» و «خلاقانه» آفریده شده است و تابلویی است درخشان و زیبا از هنر بازآفرینی، تحلیل و ادراک شاعرانه شاعر. روانش شاد!
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۴۹)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه
🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. اینکه شاعر:
ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه میکند؟
ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟
ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟
ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق مینگرد یا سطحی؟
و در نهایت، دیدهها و شنیدههای خود را چگونه وصف میکند؟ جزئینگرانه یا به شیوه مرسوم، کلینگرانه و بیتأثیر؟
جزئینگاری در شعر حاصل جزئینگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانههای متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیدههای هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است.
🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است:
▫️الف) موضوع و محتوا
شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئینگاری مشاهدات خود میپردازد:
1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویههای متعدد تحلیل میشود:
روشنیبخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرامبخش، سیر دعای نیمهشب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونههای این تنوع نگاه و جزئینگری است که به جزئینگاری و تنوع بیان منجر شده است.
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
مسافری که نگاه تو بود بدرقهاش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی.
این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله:
حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لالهای که به خونِ جگر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارشهای شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت...
▫️ب) شیوه بیان
نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیتهای آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایههای پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است:
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
(استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر)
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
(تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود)
و:
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت:
وجود پاک تو میسوخت از «شرارۀ غم»
دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت
🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیفطبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه میشود؛ بهویژه اگر موضوع مراثی اهلبیت باشد.
اصولاً بهجز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعیگر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات میکند:
شعلهور شدن بیت وحی:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت
اشکهای فاطمی:
گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت
و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیفترین و باطراوتترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هالهای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است:
حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت
این همان جلوه حقیقی هنر مرثیهپردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۴۲)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
💠 استدلالآفرینی شاعرانه
🔹با آنکه شعر، عرصه بیان عواطف است نه افکار؛ اما میتواند با هنرنماییهای شاعر، به فضایی تبدیل شود برای مواجهه با مخالفان و منکران یک حقیقت؛ آنگاه که شاعر با استدلالهای هنری احتجاج کند و با بیان حسی و تأثیرگذارش مخاطب یا منکر را اقناع نماید.
این نوع اشعار که عموماً استدلالمحور (بر پایه بیان مضمونمحور) است طبق شرایطی سروده میشود:
۱. استدلالهای ارائه شده باید با محوریت عکسالعملهای عاطفی شاعر همراه باشد.
۲. نحوه بیان شعر اگر هم شاعرانه نیست، حتماً باید غیرمستقیم باشد، تا به نظم و شعار کشیده نشود.
۳. اقتضائات و شرایط بلاغت کلام در آن رعایت شود.
برای ارائه استدلالهای شاعرانه چند راه جذاب و کلنجارآفرین وجود دارد:
ـ بهرهگیری و الهام از آیات و روایات
ـ اقتباس از باورهای مردمی و ارائه به شیوه تمثیل یا اسلوب معادله
ـ حُسن تعلیل (دلیلتراشی شاعرانه)
🔸ببینید حافظ در مواجهه با فردی که گناهکارش خوانده چه عکسالعمل عاطفی اما شاعرانهای نشان داده است؛ تا مخالف او بهخوبی مجاب شود و دیگر چنین سخنی نگوید:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت!
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را کوش(باش)
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت!
ظاهراً این دو بیت برگرفته از این آیه قرآن است: «مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِهِ وَ مَن أَساءَ فَعَلَيها». (سوره جاثیه، آیه۱۵)
شاعر با اتکا بر مفهوم آیه قرآن و با نگرشی شاعرانه درباره یک رفتار سوء، واکنش عاطفی خود را نشان داده است. از ظاهر بیت میفهمیم شاعر دارد به رفتار فردی پاسخ میگوید: در کار من دخالت نکن! (من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش)
این نوع کلام، بهجز اینکه عکسالعمل عاطفی شاعر را نشان میدهد محتوایی را نیز انتقال میدهد. به دلیل محتوایی او دقت کنید: گناه دگری بر تو نخواهند نوشت!
در این ابیات میبینیم حافظ بدون آنکه نصیحت کند یا بهطور مستقیم پیامی ارائه دهد، به نوعی عکسالعمل عاطفی مردمی را در شعر خود بازسازی و در عین حال، استدلال منطقی و قانع کنندهای نیز ارائه میکند. شاعر واقعی برای انتقال افکار خود، بهجای شعار دادن و صریح حرف زدن، استدلالها و مواضع فکری خود را، در قالب عکسالعملهای عاطفی و با بیانی شاعرانه مطرح میکند؛ راز شاعرانگی حافظ و مریدان او جز این نیست.
🔹در برخی ابیات این غزل نیز، ردپای استدلالتراشی شاعر را با بهرهگیری از شگرد «حُسن تعلیل»، بهوضوح میبینیم که سعی دارد در لابهلای واکنشهای عاطفی آن را شاعرانه جلوه دهد:
دلیل شعلهور شدن چوب در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام:
تا در شنید قصّهاش، آتش گرفت و سوخت
در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت
دلیل طلب مرگ:
از گل لطیفتر هوس باغ کرده بود
مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت
شیوه دیگر استدلالآفرینی، تحلیلهای مبتنی بر تاریخ است که بر پایه بیان مضمونمحور ارائه میشود:
ممکن نبود حرف علی را زمین نهد
حیدر توان اینکه بگوید بمان، نداشت
دستاس هم که بود علی دست بسته بود
زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت
مجبور شد علی که حمایل به تن کند
دریای بیوفایی یثرب کران نداشت
🔸نکات مهم در پردازش استدلال:
۱. استدلالآفرینی و استدلالتراشی هر دو بر اساس بیان غیرمستقیم ارائه میشود؛ بنابراین استدلالهایی که به شکل منظوم به خورد مخاطب داده میشود ارزش ادبی ندارد.
۲. «استدلالآفرینی» بر اساس بیان «مضمونمحور» آفریده میشود و عنصر خیال در آن چندان نقش ندارد اما «استدلالتراشی» یا همان «حُسن تعلیل» بر اساس «تخیل» شاعر شکل میگیرد و ارزش ادبی والایی دارد.
۳. پردازش استدلال در شعر، از ادراک شاعر و فوران شعور و احساس او خبر میدهد. اگر یکی از دو عنصر «ادراک» و «احساس» نادیده گرفته شود، شعر به ورطه نظم خواهد افتاد.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۷۷)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
💠 زبانزد خاص و عام
🔹استاد سیدرضا مؤید در زمره شاعرانی است که از دهه پنجاه تا کنون، به عنوان شاعر اهلبیت در میان اهل هیأت، مرثیهسرایان و ذاکران آلالله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. به عنوان نمونه میتوان به این شعر اشاره کرد که از جمله آثار شاخص و معروف استاد مؤید است.
🔸مرکز ثقل محتوایی این شعر، ردیف آن (نمیدهم) است؛ که در حقیقت در هر بیت، حاوی مفهوم یک «نه» بزرگ به همه عناصر غیرمعنوی در زندگی است. با انتخاب این ردیف، مضامینی چون نه گفتن به طواغیت و مفهوم معاوضه نکردن داراییهای معنوی با امور دنیوی را به تصویر کشیده است.
کارکردِ دیگر این ردیف اثرگذار، خلق فضایی حماسی با چاشنیِ لحن «انکار و طرد» مطالبی است که مقبول طبع و باور شاعر نیست.
🔹جالب توجه اینکه، این فضای حماسی با محوریت «مضمون» ایجاد شده است، نه بازیهای لفظی و موسیقایی. بنابراین، این شعر میتواند در حکم الگویی قابل توجه باشد برای شاعرانی که به دنبال آفرینش فضای حماسی و انقلابیاند.
برجستگی بیان مضمونمحور و پیوند آن با حس و حال حماسی و انقلابی از یک سو، و از سوی دیگر زبان ساده و خالی از تکلف شاعر، زمینههای ارتباط مخاطب عام و حتی خاص را با شعر فراهم ساخته و در نتیجه مقبولیت شعر را رقم زده است. همچنین، بهرهگیری از عناصر تاریخی، به غیرمستقیم شدن زبان، تحلیلمحور شدن و نیز گسترش فضای شعر کمک کرده است.
🔸حضور پررنگ شاعر- که با ضمیر «من» در همه ابیات مشهود است- به معنای نگاه شخصی شاعر نیست بلکه راوی فرهنگ عمومی محبت و معرفت نسبت به اهلبیت و به عبارت دیگر، یک باور شیعی است که در قالب یک «من» اجتماعی- فرهنگی ترسیم شده است.
با اندک تأملی میتوان حدس زد، این شعر در دهه سوم عمر شاعر سروده شده است. «سادگی شعر» و امکان «بهره بردن آنی از شعر»، این فرضیه را اثبات میکند که شاعران مذهبی در دهههای پیشین در پی پاسخ به نیاز عمومی بودهاند؛ البته از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهانبینی و روشنگری عموم غافل نبودهاند.
🔹این هدف را باید بسیار ارزشمند دانست و اگر امروز، مخاطب از شعر در هیأت لذت بیشتری میبرد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و همنسلان او از جمله محمدعلی مجاهدی، غلامرضا سازگار، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است.
بهراستی این شعر اگر شاهکار نیست، چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است؟ به نظر میرسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل «شعریت» باید در این ویژگیها جستوجو کرد: سادگی و صمیمیت زبان، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانهها و عناصر ادبی که مخاطب با آن مأنوس است.
🔸این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است، نه پاسخ به همه نیازهای او؛ و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز محبت و علاقه به محضر اهلبیت و مرزبندی میان باورهای شیعی با زبانی عاطفی و شاعرانه.
استاد مؤید در برخی آثار خود توانسته است با شناخت نیاز مخاطب در یک برهه تاریخی، بهخوبی به این نیاز پاسخ دهد؛ یعنی در عین سادگی و طراوت کلام، محتوایی عمیق و شاعرانه مطابق شئون شعر ولایی ارائه کند؛ شعری که عموم آن را بهراحتی بفهمند و علاوه بر آن، خواص و اهل فن بر ارزشهای آن صحّه گذارند.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۳۰)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
💠بیان مضمونمحور
🔹اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال میدهند:
الف) بیان شاعرانه و هنری
ب) بیان غیرمستقیم
در حالت نخست، نحوه بیان مهم است نه موضوع و در حالت دوم، اندیشه شاعرانه (چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه (چگونه گفتن).
این نوع بیان - که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار دارد- اگر بهدرستی بهکار گرفته شود، بهراحتی میتواند مخاطب را اقناع کند. با نگاهی واقعگرایانه میتوان گفت: تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان تأثیرگذار است. این نوع شیوه شعری را میتوان بیان «مضمونمحور» دانست.
🔸«مضمون» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل تفسیر یا تأویل، ارائه میشود. در سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی (که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکتهسنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند.
اگر اساس شعر «مضمونمحور» را گرهخوردگی احساس با ادراک بدانیم، مهمترین نشانه آن «ادراک شاعرانه» خواهد بود که بر پایه واکنش عاطفی شاعر در شعر برجستگی یافته است. به عبارت دیگر، ادراک شاعرانه، حاصل شعور شاعر است که در قالب «واکنش عاطفی» شاعر نمایان میشود.
🔹بیان «مضمونمحور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است؛ به ویژه شاعرانی که به مخاطب عام گرایش داشتهاند و مفاهیم و مضامین اجتماعی در شعرشان پربسامد بوده است.
درباره این نوع گرایش، شواهد بسیاری در شعر شاعران از گذشته تا امروز میتوانیم بیابیم و مثال بزنیم. به این نمونهها در شعر حافظ بنگرید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش!
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بندهپروری داند!
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و...
ابیات فوق، هرچند برجستگی «خیال» ندارد؛ اما از شعریت بیبهره نیست. بهراستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کمرنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر میدانیم؟
میتوان گفت تمام آن ابیات «مضمونمحور» بر پایه نکتهسنجیهای ذوقی و محوریت ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است.
🔸در شعر ولایی نیز یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان، همین بیان مضمونمحور است. انتخاب این نوع شیوه بیان در شعر ولایی و استقبال بیش از حد معمول از آن، احتمالاً به یکی از جهات زیر بستگی دارد:
۱. گرایش شعر ولایی به هیأت و تأثیرگذاری بر مخاطبان عام
۲. کمتجربگی برخی شاعران و عدم انس با تجربههای شاعرانه شاعران برتر
۳. موضوع ادب ولایی، مدح و رثای اهلبیت است و گرایش به این موضوع، به طور طبیعی شاعر را به سمت تفسیر و تحلیل تاریخ، به جای گزارش یا وصف شاعرانه و نیز بازسازیهای تاریخی سوق میدهد.
در برخی از ابیات این غزل نیز، گرایش شاعر به دو نوع بیان «شاعرانه» و «مضمونمحور» مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیتها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار میسازد:
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
و:
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
🔹بنابراین حضور شعر «مضمونمحور» را باید جدی گرفت و اگر قرار است این شیوه بیان را بهکار بریم، بهتر است بر اساس شیوه قدما در آن مسیر، سلوک شعری داشته باشیم.
حاصل سخن اینکه، شاعران میتوانند با محوریت لطف طبع و سحر کلام آثاری بیافرینند که با وجود عدم کاربرد خیال، باز هم نشانههای قوی و تأثیرگذار از شعریت داشته باشد.
نکته ناگفته اینکه، مرز بین «نظم» و شعر «مضمونمحور» بسیار باریک است! اگر شاعر پیوند سه عنصر «احساس شاعرانه»، «ادراک و نکتهسنجیهای شاعرانه» و «بلاغت سخن» را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه نظم کشانده است.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۷۰)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.