eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🟪 آیا عمل خیری از او سراغ داری؟ شيخ بهائى مى‌گويد : از مردى مورد اطمينان شنيدم ، گنه‌كارى از دنيا رفت؛ همسرش براى انجام مراسم تغسيل و تكفين و تدفين از مردم درخواست كمك كرد، ولى شدت نفرت مردم نسبت به آن گنه‌كار به اندازه‌اى بود كه كسى براى انجام مراسم حاضر نشد، به‌ناچار كسى را اجير كرد كه جنازه را به مصلاى شهر ببرد، شايد اهل ايمان به انجام مراسم اقدام كنند، ولى يك نفر براى حضور در مراسم حاضر نشد! پس جنازه را به‌وسيله اجير به صحرا برد تا آن را بى‌غسل و كفن و نماز دفن كند .نزديك آن صحرا كوهى بود كه در آن كوه زاهدى مى‌زيست كه همه عمر به عبادت گذرانده بود و ميان مردمى كه در آن نزديكى مى‌زيستند مشهور به زهد و تقوا بود . همين‌كه جنازه را ديد از صومعه خود به‌سوى جنازه رفت تا در مراسم او شركت كند، اهل آن اطراف وقتى اين مطلب را شنيدند به سرعت خود را به آن‌جا رساندند تا همراه عابد در مراسم مربوط به ميت حاضر شوند. مردم سبب شركت‌كردن عابد را در مراسم آن گنه‌كار از شخص عابد پرسيدند، گفت: در عالم رؤيا به من گفتند فردا از محل عبادت خود به فلان موضع از صحرا برو، در آن‌جا جنازه‌اى است كه جز يك زن كسى همراه او نيست، پس بر او نماز گذار كه او مورد آمرزش و عفو قرار گرفته‌است .مردم از اين واقعه تعجب كردند و در دريايى از حيرت فرو رفتند. عابد همسر ميّت را خواست و از احوالات ميت پرسيد، همسر ميت گفت: بيشتر روزها دچار يكى از گناهان بود. عابد گفت: آيا عمل خيرى از او سراغ دارى؟ گفت: آرى سه عمل خير از او مى‌ديدم. ۱ ـ هر روز پس از ارتكاب گناه، جامه‌هايش را عوض مى‌كرد و وضو مى‌گرفت و خاشعانه به نماز مى‌ايستاد. ۲ ـ هيچ‌گاه خانه‌اش از يتيم خالى نبود و بيش از مقدارى كه به فرزندان خود احسان مى‌كرد به يتيم احسان مى‌نمود. ۳ ـ هر ساعت از شب بيدار مى‌شد مى‌گريست و مى‌گفت: پروردگارا! كدام زاويه از زواياى دوزخ را با اين گنه‌كار پُر خواهى‌كرد؟! 📚منبع داستان‌های عبرت آموز، استاد حسین انصاریان .
. ▫️ گریه ی نکیر و منکر یکی از علمای ربانی و صاحب ، عارف سالک مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی بوده‌است، این عالم ربانی از شیفتگان خاندان رسالت و امام حسین(ع) بود. هر سال دهه‌ی محرم در منزل خود مجلس روضه بر پا می‌کرد. نقل کرده‌اند که وقتی معظم‌له از دنیا رفت یکی از وارستگان، او را در عالم خواب دید و احوال او را پرسید؛ او گفت وقتی که مرا در قبر نهادند دو فرشته‌ی نکیر و منکر برای سؤال و جواب نزدم آمدند، از توحید و نبوت سؤال کردند جواب دادم، تا این که از امامان پرسیدند اميرالمؤمنین(ع) را به زبان آوردم که امام اول من است سپس نام امام حسن(ع) را به زبان آوردم. وقتی که نام امام حسین(ع) را به عنوان امام سومم به زبان آوردم بی‌اختیار گریه کردم آن دو فرشته نیز منقلب شده گریه کردند، سپس به هم‌دیگر گفتند آزادش کنیم کار این آقا با امام حسین(ع) است، نیاز به سؤالات دیگر نیست. مرا آزاد نمودند و اینک می‌بینی که آزادم و در جایگاه خوبی هستم. 📚منبع داستان‌های شگفت‌انگیزی از عزاداری امام حسین(ع)، حیدر قنبری، ص ۱۴۴ .
. ◻️ درس تهجد و شب زنده‌داری شیخ جعفر نجفی معروف به کاشف الغطاء از شاگردان بحرالعلوم(ره) در یکی از شب‌ها که به همراه فرزند جوانش برای عبادت و تهجد به صحن مطهر اميرالمؤمنین(ع) مشرف می‌شدند کنار در صحن مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده‌است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود این شخص در این وقت شب برای چه این‌جا نشسته است؟ گفت: برای تکدی از مردم. فرمود: چه مقدار ممکن است از رهگذران عاید او گردد؟ گفت: احتمالاً یک تومان (به پول آن زمان) مرحوم كاشف الغطاء فرمود: فرزندم! درست فکر کن و ببین این آدم برای این مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (آن هم محتمل) در این وقت شب از خواب و اسایش خود دست برداشته و آمده این‌جا دست تذلل به سوی مردم دراز کرده! آیا تو به اندازه این شخص به وعده‌های خدا درباره شب خیزان و متهجدان اعتماد نداری که فرموده است: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.» (سوره سجده، آیه ۱۷) «هیچ‌کس نمی‌داند چه پاداش‌های مهمی که مایه روشنی چشم‌هاست برای آنها نهفته‌است؟!» گفته‌اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدر زنده‌دل خود، چنان تکان خورد و تنبه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد. 📚منبع شب مردان خدا، سید محمد ضیاءآبادی، ص ۴۴ مناجات خوانی، مجید عیوضی، ص ۵۳ .
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ✳️ علامه امینی و ارادت به آقا ابوالفضل العباس عليه‌السلام حضرت آيةاللّه سيّد محمّدحسين حسينى تهرانى در كتاب معادشناسى خود مى‌نويسد: از شخص موثّقى شنيدم كه مى گفت: «روزى يكى از معمّمين براى عيادت مرحوم علاّمه امينى در منزل موقّت ايشان كه در منطقه پيچ شميران تهران بود رفته بود. علاّمه امينى(ره) سخت مريض و به پشت خوابيده بودند. آن شخص ضمن احوال‌پرسى و صحبت از آقا سؤال كرده بود: اگر انسان به حضرت عبّاس عليه‌السلام علاقه و محبّت نداشته باشد به ايمان او صدمه مى‌خورد؟» علاّمه متغيّر شده و با آن حال نقاهت نشستند و گفتند: «به حضرت ابوالفضل عليه‌السلام كه سهل است. اگر به بند كفش من كه نوكرى از نوكران حضرت ابوالفضلم علاقه و محبّت نداشته باشد از اين جهت كه نوكرم واللّه به رو در آتش خواهد افتاد.» 📚منبع داستان‌هایی از علما، صرفی پور ،ص۳۱ .