eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
755 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام الله علیها 🎤 خبر هجر تو از ماذنه تا می آید بوی اشک است که از سجده ی ما می‌آید چِقَدَر آه کشیدی..،نشنیدیم تو را… اشک بر گونه ی این ناشنوا می آید تا که پروانه پرش سوخت به عاشق فهماند وصل دلبر فقط از راه فنا می‌آید مدعی نیست کسی که به تکامل برسد فقط از شیشه‌ی کم آب صدا می‌آید خوش‌به‌حالم که فقط ظرف مرا می‌شکند میل لیلی‌ست اگر گاه بلا می‌آید یا اَبانا! فقط این‌بار بغل کن ما را وا کن آغوش خودت را که گدا می آید در دل سختی و غم ذکر نجاتم زهراست حال من با دم یا فاطمه جا می آید جان پهلوی به مسمار گرفته..،برگرد… به سر شیعه از این داغ چه‌ها می آید بعد از آن ضربه‌ی سنگین لگد..،آه..،چه شد؟!… پشت در جای علی،فضه چرا می آید؟.... ******************* ما را به زیر سایه ات آقا نگه دار شر شیاطین را به دور از ما نگه دار راضی مشو در تور صیادی بیفتیم این بچه ماهی را در این دریا نگه دار اصلا امیدی به مسلمانی ما نیست تو پرچم اسلام را بالا نگه دار روزی اگر دیدی که دست از تو کشیدم حتی شده با زور دستم را نگه دار ای که مرا دنیا کنارت می نشاندی روز قیامت هم برایم جا نگه دار خیلی به اشک و گریه ام محتاج هستم این اشک ها را جمع کن یک جا نگه دار با هر کس هر جای عالم هم غذایی ته مانده هایش را برای ما نگه دار .👇
حاج علی کرمیEsteghbal_Fatemieh_Karami_1403_b.mp3
زمان: حجم: 9.82M
🔊حلالم کن این همه درد رو طاقت آوردی بخاطر علی کتک خوردی میبینمت به هم میریزم اگه زهرا عجل وفاتی رو نمیخوندی اگه دو هفته دیگه میموندی نوزده سالت میشد عزیزم... ◼️ ذکر توسل و 🎤 حاج علی
. 🌿 | پیرامون خطبه‌ی فدکیه صدیقه‌طاهره سلام‌الله‌علیها، باعنوان: 〰 "شما از دین برگشته‌اید... آنچه گفتم، برای اتمام حجّت بود." 〰 این پیام را به دیگران برسانید... 🔘 قرائت متن: 🔘 قرائت ترجمه: 👇👇👇👇👇
. بخش اول خلاصه سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمود ریاضت ۲۶ / ۰۹ / ۱۴۰۲ - شب پنجم فاطمیه، شام شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام ********** ●اگر بخواهیم مشمول وصیت حضرت زهرا علیهاالسلام قرار بگیریم، مورد انتخاب حضرت باشیم و توفیق زیارت قبر ایشان نصیبمان گردد، باید چه کار انجام دهیم؟ ■باید به این نقطه برسیم که ما هیچ چیزی نداریم و هرچه هست افاضه فیض است. منتهی باید کاری کنیم که این فیض شامل حال ما شود. ●البته نباید ناامید شد که کار سخت است و ... . روایت دارد اگر نمازی از شما قضا شد، ناراحت شدید و برایتان مهم بود و از خودتان عصبانی شدید، این نقطه آغاز ایمان است. یعنی توجیه نکردی و بی خیال نبودی و نگفتی حالا یکبار قضا شده و ... ● اینجا نقطه آغاز کار است. ●اگر اینطور بشود، نور، امکان ورود به قلب پیدا می کند. ●مومن بالقوه نور است. از پدر و مادرِ نور است. باید به بالفعل تبدیل شود. بفهمیم که هیچ هستیم و خالی هستیم و ... ●سلمان هم وقتی خلاء و پوچی احساس کرد و فهمید که هیچ ندارد، شروع حرکت و تربیت و سلوک فاطمی اش بود. ●تمام جلسات و روضه هاو نوکری ها و موکب و ... مقدمه و وسیله ایست برای رسیدن به هدف وگرنه به تنهایی نمی توانیم حرکت کنیم. ●ابتدا باید انگیزه ایجاد شود. اینکه بدانیم هیچ هستیم و باید حرکت کنیم برای بالفعل شدن نور درونی مان. ●مفسرین قرآن در طول تاریخ هرچه گفتند، برداشتشان را گفته اند وگرنه تفسیر کار امام زمان عج الله فرجه است. ●پس گام اول از نقطه آغاز این است که بدانیم هیچی نداریم و انگیزه داشته باشیم که به نور تبدیل شویم. بفهمیم که نور چیز دیگریست، اهل بیت علیهم السلام خودشان و کلامشان و عملشان و هیئتشان و طعام و دم و دستگاه مجلسشان نور است. ●پس تلاش کنیم ما هم نور شویم، عملمان و رفتار و گفتار و ... منتسب به ما به نور برسد. ●مومن زمانی که خواب است هم در حال ذکر و بیدار است، حالا ما زمانی که بیدار هستیم هم خوابیم! ●هر چقدر خدمت کنی و نوکری کنی و ... اگر مادرت راضی نباشد و نگران باشد و اذیت شود در نبود تو، کارت بی فایده ست. ●اگر باور کنی اول امام معصوم علیهم السلام و مادر سادات علیهاالسلام و امام عصر عج الله فرجه ابتدا در مجلس روضه می آیند، بدون طهارت و غسل زیارت و توجه وارد نمی شویم! ●(اگر مجلس اهل بیت است و دعوت می کنند، وقت داری و جای دیگری قول ندادی، دیگر چه جا دارد بگویی بررسی می کنم و ...! چه چیز را بررسی می کنی؟ جمعیت و ... مگر جلسه ی توست؟؟؟) ●گام بعد از انگیزه، همت است. همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند ... ●هدف اگر بهشت باشد که باختیم چرا که افراد نابالغ و سفیه و ... هم می روند بهشت! حالا ما با سالها هیات و مسجد و نماز و زیارت و ... فقط هدفمان بهشت باشد! کجای بهشت رفتن مهم است. اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی ●باید درون را خالی کنی از پرخوری و ... تا معرفت زیارت پیدا کنی. ●باید باور داشته باشیم از عبادات چیزی بدست می آوریم، نور بدست می آوریم وگرنه برای عبادت حال نداریم و درد داریم اما برای مال دنیا و منفعت و سود دنیوی سرحال و آماده هستیم حتی ساعت ها در صف بایستیم! ●مرحوم امام هر شب نجف راس ساعت هشت شب، زیارت جامعه کبیره را ایستاده می خواندند! ما چطور؟ ●گام بعدی عزم و اراده داشتن است. ●گام بعد تصمیم جدی داشتن است که تحویل الی احسن الحال که هدف جلسات است در ما ایجاد شود. ●یک دهه هیئت رفتیم باید بعدش حرکت به سمت احسن الحال داشته باشیم. ●برای مال دنیا و بهبود آن تصمیم می گیریم و انجام می دهیم اما برای استفاده از نور جلسات، تصمیم می گیریم؟ 🌟این گام ها یعنی انگیزه و همت و اراده و تصمیم در گرو یک چیز است؛ آنکه این مسئله برای من اولویت اول باشد. ●اگر بخواهیم این بالقوه به بالفعل تبدیل شود، باید اولویت اولمان باشد وگرنه فقط آمدیم و رفتیم ... 🎤 .👇
. گریز به الائمه ع امام 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... ایّامِ شهادتِ مادرِ غریبتونه ... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا مادرتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم فاطمیه ی ما، بدون شما بگذره... آقا...اگه بخاطر این عزادارها و گریه کنا نمی آیی، بخاطر مادرت بیا.... بحرمتِ اشک های امیرالمؤمنین،بر بالین فاطمه ،بیا ...صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون فاطمیه ای که شما می آیید... و برای مادرِ غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... نمیدونم قبر پنهانِ مادر را نمایان میکنی یا همچنان قبرِ زهرا مخفی می مونه...؟ اما...یا اباصالح! کاش می شد گمشده هایم را یکجا پیدا کنم. تو را ،کنارِ مزار مادر ببینم...دیگه عقده های دلم وا میشه.... در انتظارم،مهدی بیاید تا تربتت را پیدا نماید 🔸در ماتم عزای،مادرِ خود نشستی 🔸ای غائب از نظرها، گویم سرت سلامت اما آقا جان این محبت شما به مادرتان فاطمه، دوطرفه است، آخه بی بی هم بینِ در و دیوار،پسرش مهدی رو صدا زد: 💧جز به مهدی رویِ سیلی خورده نگشایم به کس 💧مُنتقم باید ببیند گشته نیلی رویِ من الهی بمیرم، بی بی تا روزای آخر هم از علی رو می گرفت.آخه بعد از حادثه کوچه ،بی بی فرمود: حسن جان مبادا به بابات حرفی بزنی...! بابات به اندازه کافی غم داره.... بی بی کاش بودی و می دیدی که اون مرد عرب،امام حسن رو در سن چهل سالگیش دید و گفت:آقا جان .. من پدرتان رو هم در این سن و سال دیده بودم،اما موهاش سفید نبود..! آقا فرمود:آخه اون چیزی که من دیدم ،بابام ندیده بود.. خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... اینجا مظلومیت و دردِ امام حسن ،حادثه کوچه ست، امام جواد هم بچه بود ی وقت امام رضا اومد دید جوادش ،بابغض هی میگه انتقام میگیرم .... امام رضا پرسید چی شده؟ فرمود بابا اونهایی که مادرمان فاطمه رو آزردند رو میگیرم. اون دونفر رو از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم. 🔸از دیده خون فشانی، بر مادرِ غریبت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... .
. ... گریه میکنم ‍ امین عسگری حسینیه معلی تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌لازم می شود "اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌کُن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"... اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود ▪️ ▪️ لااقل "این‌جسمِ‌عریان‌مانده" را..،دفنش کنید نامروَّت ها کسی این‌قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود... کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ ✍ ┄┅═══••↭••═══┅┄ زمزمه از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم . برات قتیل العبرات ، گریه می کنم تا زخم بشه پلکِ چشام گریه میکنم تا خوب بشه زخمِ تنت تا خون نیاد از بدنت برای تشنه کشتنت حسین وای یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم . با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم . سینه میزنم تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم اشک چشام بشه روون ... اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... ____ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: «حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ -علیهما السلام- هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْ‌ءٌ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ: یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ عبد اللَّه‌بن‌بکیر با امام صادق (ع) گفتگو می‌کرد. در ضمن گزارش این گفتگوی طولانی آمده است که راوى مى‌گوید: محضر امام عرض کردم: اى پسر رسول خدا اگر قبر حضرت حسین‌بن‌على را نبش کنند، در قبر به چیزى برخورد مى‌کنند؟ حضرت در جواب فرمودند: «چه سؤال بزرگى کردى، حضرت حسین با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهره‌مند مى‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مى‌کند: «یا ربّ أنجز لی ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما)» و آن حضرت به زوار خود نگریسته و به آن‌ها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان است، آگاه‌تر از خودشان به فرزندانشان است و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و براى آن‌ها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارشان درخواست استغفار براى ایشان مى‌کنند و خطاب به کسانى که برایشان گریه مى‌کنند، مى‌فرمایند: اى کسى که گریه مى‌کنى اگر بدانى خداوند چه [پاداشی] برایت آماده نموده، مسلما سرور و شادى تو بیشتر از حزن و اندوهت مى‌گردد و قطعا خدای تعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکى که ریخته‌‌اى مى‌‌آمرزد.» 📚 کامل الزیارات ص ۲۰۶ ..👇
. ... گریه میکنم ‍ امین عسگری حسینیه معلی تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌لازم می شود "اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌کُن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"... اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود ▪️ ▪️ لااقل "این‌جسمِ‌عریان‌مانده" را..،دفنش کنید نامروَّت ها کسی این‌قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود... کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ ✍ ┄┅═══••↭••═══┅┄ زمزمه از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم . برات قتیل العبرات ، گریه می کنم تا زخم بشه پلکِ چشام گریه میکنم تا خوب بشه زخمِ تنت تا خون نیاد از بدنت برای تشنه کشتنت حسین وای یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم . با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم . سینه میزنم تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم اشک چشام بشه روون ... اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... ____ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: «حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ -علیهما السلام- هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْ‌ءٌ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ: یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ عبد اللَّه‌بن‌بکیر با امام صادق (ع) گفتگو می‌کرد. در ضمن گزارش این گفتگوی طولانی آمده است که راوى مى‌گوید: محضر امام عرض کردم: اى پسر رسول خدا اگر قبر حضرت حسین‌بن‌على را نبش کنند، در قبر به چیزى برخورد مى‌کنند؟ حضرت در جواب فرمودند: «چه سؤال بزرگى کردى، حضرت حسین با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهره‌مند مى‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مى‌کند: «یا ربّ أنجز لی ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما)» و آن حضرت به زوار خود نگریسته و به آن‌ها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان است، آگاه‌تر از خودشان به فرزندانشان است و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و براى آن‌ها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارشان درخواست استغفار براى ایشان مى‌کنند و خطاب به کسانى که برایشان گریه مى‌کنند، مى‌فرمایند: اى کسى که گریه مى‌کنى اگر بدانى خداوند چه [پاداشی] برایت آماده نموده، مسلما سرور و شادى تو بیشتر از حزن و اندوهت مى‌گردد و قطعا خدای تعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکى که ریخته‌‌اى مى‌‌آمرزد.» 📚 کامل الزیارات ص ۲۰۶ ..👇👇