eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
540 ویدیو
767 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. مادرم چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم در تمام عمر عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تقاضا می‌کنم پادشاه دهر اگر باشم گدای مادرم .
. فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ اَهْلَ الْبَيتِ بگو کدام ستم ریشه در ندارد؟ که حکم تجربه‌ها حاجت صحیفه ندارد روایت است که هرکس نداشت حب علی را یقین کند پدر و مادر عفیفه ندارد به اعتقاد خود ای دوست پای‌بند بمان و بدان که حکم خدا راوی ضعیفه ندارد امام؛ صدق تمام‌وکمال و عالِم دهر است که این مقام گزند از ابوحنیفه ندارد غدیر راه رسیدن به آستان کمال است به‌جز امام کسی دیگر این وظیفه ندارند اگر بنا شود از فضل! آن سه‌تا بنویسند قصیده‌ می‌شود اما پر از ردیف "ندارد" کسی که جان مرا چنگ زد برادر من نیست. که این سخن کمی از شوخی و لطیفه ندارد! اگر تمام جهان خویش را امام بدانند! زمین بجز علی و آل او خلیفه ندارد. وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيکمْ .
@madahi - حجت الاسلام میرزا محمدی.mp3
19.13M
استاد 🎶ویژه بالحسین الهی العفو مناجات با ای بودنت برای عبادت دلیل من کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟ دست مرا بگیر که در ابتدای راه وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من خشکانده است چشمه ی چشم مرا گناه اینگونه به ثمر نرسیده نخیل من یا ایها العزیز تصدق علی الذلیل اصلا امید نیست به بار قلیل من هرجا که می روم به در بسته می خورم این بار آمدم که تو باشی کفیل من چشم امید من به قنوت نماز توست درمانده از دعاست زبان علیل من این نامه های عجل و عجل بهانه است از اهل کوفه اند تمامی ایل من آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من ✍ گفتی که صبح و شام به تو گریه می کنم ای جد دور از وطنم ای قتیل من هر روز بی ملاحظه افزوده می شود بر وزن کوله بار گناهِ ثقیل من *** من غافل از توام تو بفکر دل منی دست کرامتُ تو وُ دست بخیل من ای لیله الرغائب من زودتر بیا آخر بگوش آمده صوت رحیل من آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من گفتی که صبح و شام به تو گریه می کنم ای جد دور از وطنم ای قتیل من *** روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد *** من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا بدنبال سرت باید بگردم بابی المستضعف الغریب یا ابا عبد الله
. علیه‌السلام بند اول نيمه‌ی ماه خدا، ماه کامل اومده فصل شيدايی شده، عشق هردل اومده۲ بارون لطف و کرم، جاريه از هرطرف فاطمه مادر شدُ، شد پدر شاه نجف ۲ آسمون مدينه پر نور روی زمين همه غرق سرور کوری چشمای سختی‌وغم رسيده وقت شادی‌وشور۲ کانون شادی و شور و صفا، حسن اميد سفره‌ی شاه وگدا، حسن دليل شادی قلب پيمبر و پسر اول شيرخدا حسن۲ "کریم آل‌الله حسن، کریم آل‌الله حسن" ۳ بند دوم يا کريم اهل‌بيت، دم‌به‌دم روی لبم اسم تو گل مي‌کنه، تو قنوت هرشبم۲ مزه‌ی زير لبم، ميشه اَحلی مِن عَسَل وقتی‌که ذکرم می‌شه، يا سپهدار جمل۲ اسم تورو حتی دشمنات می‌برن با ترس و احترام خشم تو مظهر خشم خدا صلح توئه اوج هر قيام۲ جلوه‌ی کامل لطف خدا، حسن مظهرعصمت و روح‌دعا، حسن به‌جای تسبيح آخر هر نماز صدوهجده‌دفعه ذکرمه ياحسن۲ "کریم آل‌الله حسن، کریم آل‌الله حسن" ۳ بند سوم تو همین روزا آقا، با مدد از مادرت سايه‌بون خوشگلی، می‌سازيم بالاسرت ۲ چارتا گنبد پيش‌هم، آخ که چه خوشکل می‌شه قبله‌ی دل‌های ما، سمت تو مايل می‌شه۲ ورودی ميشه باب‌القاسمُ يه سقاخونه ی امّ‌بنين به اميد خدا بقيع می‌شه بهترين نقطه‌ی روی‌زمين۲ به همه دردا دوا و شِفا، حسن باعث و بانی خلقت ما، حسن دسته‌جمعی ايشالله می‌سازيم برات ضريح‌وگنبد ازجنس طلا، حسن۲ "کریم آل‌الله حسن، کریم آل‌الله حسن" ۳ .👇
روضه.mp3
9.37M
نه‌ضریحی، نه‌رواقی و نه‌سقاخانه‌ای 🎙 نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک‌روز خواهدساخت روی این‌قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای عاقبت یک‌روز این غم‌خانه احیا می‌شود صاحب ایوان‌طلاها و حرم‌ها می‌شود .
. 🎤 ✍ دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناتوان، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه‌رسیده شام‌غمی به‌سر، نه‌رسیده از سحری خبر نه‌کسی به‌فکر کسی‌دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه‌کسی هوایی فیض‌رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا غم شام و کوفه و کربلا، شده داغ جان تو سال‌ها که هرآن‌صباح و هرآن‌مساء،"بَدَلَ الدُّموعِکَ بِالدِّماء" گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به‌دلم بزن، که تو "مُستَعانی‌و‌مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که عهدِ وفا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" 👇
کانال جنت الحسین_۲۰۲۳_۰۶_۰۲_۲۱_۳۵_۱۰_۱۹۰.mp3
5.03M
عَظُمَ البَلا بَرِحَ الخَفا فرج است راه، نجات ما کربلایی دل و روح ما سر و جان ما لتراب مقدمک الفدا عظم البلاء برح الخفاء فرج است راه نجات ما العجل مولا ... همه ناتوان همه رو سیاه همه در کشاکش راه چاه همه تا کمر به گِل گناه خِجلیم و انکشف الغطاء نرسیده شام غمی به سر نرسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر تو بیا که و انقطع الرجاء نه کسی هوایی فیض رب نه به فکر واجب و مستحب ظهر الفساد و بما کسب تو بیا که تازه شود هوا العجل مولا ... غم شام و کوفه و کربلا شده داغ جان تو سال ها که هر آن صباح و هر آن مساء بدل الدموع بالدما گله و شکایت خویشتن به کجا برد دل تنگ من تو بیا سری به دلم بزن که تو مستعانی و مشتکان تو بیا که سر بزند بهار به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار که بیمنک رزق الوری تو بیا که عهد وفا شود دل خلق جای خدا شود که زمان صلح و صفا شود بجمالک کشف الدجی تو بیا و چاره نو بساز که به ما شود در صبح باز شب عاشقانه و بس دراز و بنور وجهک منتهی العجل مولا ...
. دل و روح ما سر و جان ما لتراب مقدمک الفدا عظم البلاء برح الخفاء فرج است راه نجات ما العجل مولا ... همه ناتوان همه رو سیاه همه در کشاکش راه چاه همه تا کمر به گِل گناه خِجلیم و انکشف الغطاء نرسیده شام غمی به سر نرسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر تو بیا که و انقطع الرجاء نه کسی هوایی فیض رب نه به فکر واجب و مستحب ظهر الفساد و بما کسب تو بیا که تازه شود هوا العجل مولا ... غم شام و کوفه و کربلا شده داغ جان تو سال ها که هر آن صباح و هر آن مساء بدل الدموع بالدما گله و شکایت خویشتن به کجا برد دل تنگ من تو بیا سری به دلم بزن که تو مستعانی و مشتکان تو بیا که سر بزند بهار به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار که بیمنک رزق الوری تو بیا که عهد وفا شود دل خلق جای خدا شود که زمان صلح و صفا شود بجمالک کشف الدجی تو بیا و چاره نو بساز که به ما شود در صبح باز شب عاشقانه و بس دراز و بنور وجهک منتهی العجل مولا .. ✍ .👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم انتخاب شنیده گوش همه قدرت جواب مرا همین که دیده جهان حق انتخاب مرا مگر به دست خود از خواب جهل برخیزم! که پای دشمن من می‌رسد حساب مرا فقط حماسه و عشق و شکوه و ایثار است که صفحه صفحه رقم می‌زند کتاب مرا سیاهی غم و اندوه را توانی نیست که کم فروغ کند رنگ آفتاب مرا مگر به خواب ببیند دوچشم دشمن پست ترقه‌بازی‌اش آشفته کرده خواب مرا یقین به سخت‌ترین شکل ممکن آن است اگر بناست ببیند کسی عتاب مرا برنده‌ می‌‌شوم آخر، اگر به گوش جهان رسانه‌ها برسانند بازتاب مرا؛ به نیت شهدا رای می‌دهم هربار که خون‌شان سرپا داشت انقلاب مرا
. انس سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ✅ دست‌گیری (ع) ابوبصیر می‌گفت: همسایه‌ای داشتم که از معاونین و همکاران سلطان جور و ستم بود و ثروت زیادی از کنار این سلطان بدست آورده بود و کنیزان و غلامانی داشت و هر شب مجلسی از هواپرستان و عیّاشان تشکیل می‌داد و به لهو و لعب و عیش و طرب می‌گذرانید و چند کنیز آوازه‌خوان و مطرب داشت که می‌خواندند و شراب می‌دادند و می‌خوردند و چون همسایه و مجاور من بود همیشه صدای آن منکرات از خانه او به گوش ما می‌رسید و ما را ناراحت می‌کرد. چندین بار به او گوشزد کردم که صدای ساز و آوازت مرا و خانواده‌ام را اذیت می‌کند، ولی متأسفانه نمی‌پذیرفت. هر دفعه به او اصرار و مبالغه می‌نمودم تا یک روز گفت: من مردی مبتلا و معتادم و اسیر شیطان شده‌ام اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی. اگر وضع مرا به صاحب خود آقا حضرت صادق(ع) بگویی شاید حضرت دعایی کرده و خداوند مرا از پیروی نفس نجات دهد. ابوبصیر گفت: سخن آن مرد بر دلم نشست. صبر کردم تا وقتی که خدمت حضرت صادق(ع) رسیدم و داستان همسایه‌ام را به آن حضرت عرض کردم. حضرت فرمود: «وقتی که به کوفه برگشتی او به دیدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد می‌گوید: آن‌چه از کارهای زشت می‌کنی ترک کن من برایت بهشت را ضمانت می‌کنم.» برگشتم به کوفه مردم به دیدنم آمدند او نیز با آنها بود، همین که خواست حرکت کند نگاهش داشتتم وقتی اطاق خلوت شد. گفتم وضع تو را برای آقا امام صادق(ع) شرح دادم حضرت فرمود: «سلام مرا به او برسان و بگو آن حالت زشتت را ترک کن تا من برایت بهشت را ضمانت کنم.» تا این سخن مرا شنید گریه‌اش گرفت. گفت تو را به خدا آقا امام صادق(ع) این حرف را به تو زد؟ گفتم بخدا قسم حضرت فرمودند. گفت پس همین مرا بس است، از منزلم خارج شد پس از چند روز که گذشت یکی را دنبال من فرستاد، وقتی پیش او رفتم دیدم پشت در ایستاده و برهنه است گفت: هرچه در خانه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم این‌که می‌بینی از برهنگی پشت درب ایستاده‌ام. من سریع به دوستان مراجعه نمودم و مقداری لباس که او را تأمین کند تهیه کرده برایش آوردم، بعد از چند روز باز پیغام داد مریض شده‌ام بیا تو را ببینم. در مدت مریضیش مرتب از او خبر می‌گرفتم و با داروهایی به معالجه‌اش مشغول بودم، بالاخره یک روز به حال احتضار رسید، در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود، در این موقع بی‌هوش شد. وقتی بهوش آمد در حالی‌که لبخند می‌زد گفت: ای ابابصیر صاحبت آقا حضرت صادق(ع) به وعده خود وفا کرد، این را گفت و دیده از جهان بست. در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت حضرت صادق(ع) رسیدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همین‌که وارد منزل شدم هنوز یک پایم در خارج منزل بود که حضرت فرمود: «ای ابابصیر دیدی ما به وعده خود نسبت به همسایه‌ات وفا کردیم.» اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد..... 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۱ ............... . هروقت بوده است غم ما زیادتر دست کرامتت شده پیدا زیادتر چشم امید ما به عطا و محبتت قبلا زیاد بوده و حالا زیادتر ای خوش‌به‌ حال‌ و روز گدایی که در طلب دستش به سمتت آمده بالا زیادتر وقت اجابت است دل شب، به این دلیل دارد اثر دعای سحرها زیادتر عاشق حسین بود که در امتحان عشق گفتی: بس است؟ گفت: خدایا زیادتر... روز حساب گریه‌ی بسیار می‌کند چشمی که نیست در غم آقا زیاد، تر این دائم‌البکایی ما بی‌سبب نبود مادر نوشت روزی ما را زیادتر بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا دیوانه مایل است به صحرا زیادتر در این حرم مگر چه خبر شد که کعبه هم خواهان نداشته‌ست از اینجا زیادتر از اهل‌بیت قول شفاعت گرفته‌ایم اما امید ماست به زهرا زیادتر .
. کجا شیرین‌تر از این غم در عالم می‌شود پیدا که شادی‌های عالم در همین غم می‌شود پیدا همین که تکیه برپا می‌شود با رخت خون‌آلود هوای روضه در عرش معظم می‌شود پیدا خدا مرثیه‌خوان است و ملائک مستمع هستند در آن بزمی که حتی مثل آن کم می‌شود پیدا هوای شهر رنگ عشق می‌گیرد به خود، وقتی که روی سردر هر خانه پرچم می‌شود پیدا گناهان تمام عمر او بخشیده خواهد شد همین که کنج چشمی اشک نم‌نم می‌شود پیدا حسین بن علی فیض وسیع حضرت حق است که در اطراف او هرجور آدم می‌شود پیدا مگر اعجاز جز این است که با نام این آقا میان چشم‌های ما دو زمزم می‌شود پیدا هوای گریه کردن دارم و دل‌تنگ بارانم مسیر روضه از این بین کم‌کم می‌شود پیدا غمی کهنه دلم را می‌فشارد هر زمانی که هلال تازه‌ی ماه محرم می‌شود پیدا ...
46.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم خواهش ای گریه بر تو مایه‌ی آرامشم حسین ناز تورا به جان‌ودلم می‌کشم حسین با اشک‌روضه صبح من آغاز می‌شود خیس‌است هرشب ازغم‌تو بالشم حسین ای کاش مستجاب نگردد دعای من غیر از زیارت است اگر خواهشم حسین من ابر بغض‌های فروخورده‌ام، که شد نام تو بهترین سبب بارشم حسین در این محیط فتنه‌وجنجال‌ها فقط در زیر پرچم تو در آسایشم حسین اندازه‌ی لیاقت هرکس به‌دست توست خاکم که بی‌تو لایق فرسایشم حسین در اوج بی‌سوادی‌ام استاد می‌شوم وقتی‌که می‌شود همه‌ی دانشم حسین دل‌بسته‌ام به‌لطف‌تو در امتحان عشق آماده‌ی ورود به هر آتِشم حسین مجتبی خرسندی 🎤
. همیشه آن‌چه برای عروج ما پل شد همین دعا و همین خلوت و توسل شد خوشا به حال زبان کسی که در دنیا زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن محبت است که آغاز هر تحول شد هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد جهان پر شده از غصه‌های ما، تنها به‌لطف یاد خدا قابل تحمل شد گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود گناه کوچک ما مانع تکامل شد به‌خویش آمد و از دست این‌وآن دل کند هرآن‌که عافیتش بسته بر توکل شد محمد‌ بن‌ ابی‌بکر یاد داد به ما که در تبار لجن‌زار می‌توان گل شد پی‌نوشت؛ محمد‌بن‌ابی‌بکر مولود غدیر است. او همان کسی‌ست که امیرالمومنین علی علیه‌السلام درباره‌ی او فرمودند؛ «لاتَقولوا محمدبن‌ابی‌بکر، بَل قولوا محمدبن‌علی». 👇
. 🎤 تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین نام تو را سکینه‌ی خود کرده انتخاب درباره‌ی مقام بلند تو گفته‌اند؛ ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة‌النسا" لقب از "سیدالشباب" از آن زمان که راویه‌ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب درد تو را شنیده‌ام از سهل‌ساعدی داغ تو را گرفته‌ام از مجلس شراب آتش گرفت سینه‌ی دشمن برای تو حتی دل یزید شد از داغ تو کباب "بس کن که ناله‌ات جگرم را کباب کرد!" این حرف را شنیده‌ای از فاطمه به‌خواب رویش سیاه باد و دودستش بریده باد هرکس که دست‌های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟ وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب... ای روضه‌خوان واقعه‌ی کربلا، بگو؛ با اشک خود چگونه به‌پا کردی انقلاب سرهای غیرتی سر نی سنگ خورده‌اند تا دشمن از شما نتواند برد حجاب ای بشکند دهان قلم‌های روزگار وقتی کم است نام تو در این همه کتاب شأن تو باشکوه‌تر از حرف‌های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه‌اش خراب! باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج زیرا دعای خسته‌دلان هست مستجاب. 👇