.
#روضه_قبل_از_قرآن_به_سر
#شب_بیست_و_یکم
#شب_قدر
#شهادت_حضرت_علی(ع)
#حاج_محمد_فراهانی
مقدمه: امام صادق فرمود نزدیک ترین راهی که می تونه تو رو در خونه خدا برسونه از روضه جد ما ابی عبد الله است.
اومد خدمت امام صادق عرضه داشت آقا جان شب قدر از دستم رفت نتونستم عبادتی کنم خواب موندم نزدیک بود نماز صبحمم قضا بشه.
دل نگران بود؛ چقدر خوبه آدم یه سعادتی ازش فوت میشه دل نگران بشه بی خیال نباشه. اگه یه شب دیدی جات تو مجلس امام حسین خالیه دل نگران باش بگو چیکار کردم آقا اسمم رو خط زده.
آقا فرمود ناراحت نباش دیشب یه عملی داشتی افضل اعماله منِ جعفر ابن محمد راضیم نماز شبم رو با اون عمل تو عوض کنم. فرمود نصف شب تشنه شدی از خواب بیدار شدی بلند شدی یه ظرف آبی برداشتی یه مقدار آب خوردی گفتی بابی العطشان یا ابا عبدالله...
بریز آب روان عباس به جسم باغبان یاس
ولی آهسته آهسته
بریز آب روان سقا به فرق خونی مولا
ولی آهسته آهسته
حسینم ای کس و کارم عزیز سر به دیوارم
بزن ناله عَلَمدارم ولی آهسته آهسته
صدای خواهرم گریه همه دور و برم گریه
بمیرم آید آن روزی شود کار حرم گریه
همه دور تن بابا غریبه نیست بین ما
بمیرم زینبم تنها شود ما بین دشمن ها
غمی بر قلب من مانده شب هق هق زدن مانده
من و بابا کفن داریم حسینم بی کفن مانده
امام حسین آب می ریخت، امام حسن بدن بابا رو غسل می داد، یاد مادر زنده شد، اونجا حسن و حسین نگاه می کردند، (کنایه فهما) محل غسل یه آبراهه داره، اسماء میگه من آب می ریختم اما از زیر مغتسل، خونابه جاری بود، ای وای وای... با چه حالی بدن بابا رو غسل دادند، تا رسیدن به پیشانی ورم کرده، این پیشانی ورم کرده رو می دونی کی ارث برد؟ بماند...
بدن مولا رو با پنج جامه کفن کردن، (چیه چرا گریه می کنی من که چیزی نگفتم) ای بی کفن حسین...
حالا می خوان بدن و داخل قبر بذارن، با چه حالی، (می خوان صورت علی رو رو خاک بذارن) پرده ای از سندس روی قبر کشیده شد، امام حسن از بالای سر پرده رو کنار زد دید انبیا اومدن، حضرت آدم اومده، ابراهیم اومده، پیغمبر اکرم اومده، امام حسین از پایین پا پرده رو کنار زد دید مخدرات اومدن، حضرت حوا اومده، آسیه حضرت مریم، یه وقت یه نگاه کرد دید مادرش فاطمه اومده...
این جا بود انبیاء و اولیا اومدن یه جا هم زن خولی می گه: «ديدم از مطبخ نور به آسمان رفته، در مطبخ و باز كردم ديدم دور تنور چهار خانم مجلله نشستن. يكي ميگه: "حسين حوا برات بميره"، يكي مي¬گه: "حسين هاجر برات بميره"، يكي ميگه حسين: "آسيه برات بميره"، يكي ميگه: "حسين مريم برات بميره"، دارن سينه مي¬زنن.» ميگه: «ديدم يه وقت از آسمان هودجي از نور پائين آمد، آرام آرام انگار رو بال جبرئيل نشست (الله اكبر) ديدم اين چهار تا خانم طرف هودج رفتن يه خانم قد خميدهاي آرام از هودج پياده شد، پاهاش داره ميلرزه دستاش داره ميلرزه، اين خانمها دست به سينه، يه دستم به زير بغل هي ميگن: "خانم جان بفرمائيد"، اين خانم اومد كنار تنور نشست ناله اش بلند شد: "حسين مادرت برات بميره".» ...
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#مرثیه
#غسل_کفن_دفن
#تنور_خولی
#قرآن_برسر_گرفتن
.
.
)روضه خوانی امام حسن مجتبی برای حضرت سیدالشهداء
الأمالي للصدوق عن المفضّل بن عمر ، عن الصادق : إنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام دَخَلَ يَوما إلَى الحَسَنِ عليه السلام ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ بَكى ، فَقالَ لَهُ : ما يُبكيكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ ؟ قالَ : أبكي لِما يُصنَعُ بِكَ . فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : إنَّ الَّذي يُؤتى إلَيَّ سَمٌّ يُدَسُّ إلَيَّ فَاُقتَلُ بِهِ ، ولكِن لا يَومَ كَيَومِكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ ! يَزدَلِفُ (1) إلَيكَ ثَلاثونَ ألفَ رَجُلٍ ، يَدَّعونَ أنَّهُم مِن اُمَّةِ جَدِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، ويَنتَحِلونَ دينَ الإِسلامِ ، فَيَجتَمِعونَ عَلى قَتلِكَ ، وسَفكِ دَمِكَ ، وَانتِهاكِ حُرمَتِكَ ، وسَبيِ ذَراريكَ ونِسائِكَ ، وَانتِهابِ ثَقَلِكَ، فَعِندَها تَحُلُّ بِبَني اُمَيَّةَ اللَّعنَةُ ، وتُمطِرُ السَّماءُ رَمادا ودَما ، ويَبكي عَلَيكَ كُلُّ شَيءٍ حَتَّى الوُحوشِ فِي الفَلَواتِ ، وَالحيتانِ فِي البِحارِ (3)
✅منابع:
🔹 الأمالي للصدوق : ص 177 ح 179 ،
🔹 الملهوف (طبعة أنوار الهدى) : ص19 ،
🔹 مثير الأحزان : ص 23 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ،
🔹 المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 86 عن الإمام الصادق عليه السلام ،
🔹بحار الأنوار : ج 45 ص 218 ح 44 .
الأمالى ، صدوق ـ به نقل از مفضّل بن عمر ، از امام صادق ، از پدرش: حسين بن على بن ابى طالب عليه السلام روزى بر حسن عليه السلام در آمد و نگاهش كه به او افتاد ، گريست . حسن عليه السلام به او گفت: «اى ابا عبد اللّه ! چرا گريه مى كنى؟ گفت : به خاطر آنچه با تو خواهد شد، مى گريم. حسن عليه السلام گفت : "آنچه با من مى شود، سمّى است كه به دسيسه به من مى دهند و با آن ، كشته مى شوم ؛ امّا هيچ روزى ، مانند روز تو نيست، اى ابا عبد اللّه ! سى هزار مرد جنگى به جنگ با تو مى شتابند و همه ادّعا مى كنند كه از امّت جدّمان محمّد صلى الله عليه و آله هستند و خود را به اسلام مى بندند و بر كشتن و ريختن خونت و هتك حرمتت و اسير كردن فرزندان و زنانت و تاراج اموالت، گرد مى آيند، و همين هنگام است كه لعنت بر بنى اميّه فرود مى آيد و آسمان ، خون و خاكستر مى بارد و همه چيز، حتّى وُحوش بيابان و ماهيان دريا بر تو مى گريند"
#مقتل_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#زندگینامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#مرثیه #امام_حسین علیه_السلام
#هفتم_صفر
#مقتل
#روایت
.
﷽
#تغسیل
#غسل_شبانه
#روضه_حضرت_زهرا
غسل فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و وداع حسنین (علیهما السلام) با مادر
#مرثیه
فَقَالَ عَلِيٌّ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَتْ مَيْمُونَةً طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً ثُمَّ حَنَّطْتُهَا مِنْ فَضْلَةِ حَنُوطِ رَسُولِ اللَّهِ وَ كَفَّنْتُهَا وَ أَدْرَجْتُهَا فِي أَكْفَانِهَا فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَيْتُ يَا أُمَّ كُلْثُومٍ يَا زَيْنَبُ يَا سُكَينَةُ يَا فِضَّةُ يَا حَسَنُ يَا حُسَيْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ هُمَا يُنَادِيَانِ وَا حَسْرَتَا لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي يَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب. قَالَ فَرَفَعْتُهُمَا عَنْ صَدْرِهَا وَ جَعَلْتُ أَعْقِدُ الرِّدَاءَ وَ أَنَا أُنْشِدُ بِهَذِهِ الْأَبْيَات:
فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي
وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً
عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي
فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي
👈ترجمه: حضرت امير المؤمنین (عليه السّلام) مىفرمايد: من متصدى(مشغول) امر غسل آن بانو شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدّس او را از باقيمانده حنوط پيامبر اسلام (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) حنوط كردم، سپس پيكر مباركش را در ميان كفنهايش جاى دادم و چون تصميم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم: اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.حسن و حسين (عليهما السّلام) در حالى آمدند كه فرياد مىزدند: آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ملاقات نمودى سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على (علیه السلام) مىفرمايد: من خداوند را شاهد مىگيرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين را چند لحظهاى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد: اى ابوالحسن! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است.
حضرت امير (عليه السّلام) مىفرمايد: من حسنين را از روى سينه زهرا برداشتم و در حال بستن بندهاى كفن اين اشعار را سرودم:
مفارقت تو برايم بزرگترين امور است
و از دست دادن تو سختترين مصيبت
من براى حسرت و غم آن كسى گريه و ناله مىكنم كه بهترين راه را براى مرگ پيمود
اى چشم من! با من مساعدت و همراهى كن كه محزون دائمى هستم و براى دوست خودم گريانم.
(لهوف ،سید بن طاووس، ص: 134)،(بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج43، ص: 179)
♦️گریز👇
... ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
ترجمه: حضرت سكينه (عليها (السلام) پيكر پدرش امام حسين (عليه السّلام) را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه (عليهاالسلام) را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند.
(برگرفته از سایت حاج میثم مطیعی)
#مجید_طاهری🎙
#فاطمیه
#حضرت_زهرا #_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#استاد_مجید_طاهری 🎤
👇
Shab2Fatemieh2-1397[02].mp3
6M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ🏴
#روضه_حضرت_زهرا #مرثیه
📝مقتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
🎤استاد میثم#مطیعی
#هجوم_به_بیت_وحی
◾️ #حضرت_زهرا ؛ #فاطمیه
02(1).mp3
1.72M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ🏴
#روضه_حضرت_زهرا #مرثیه
🎤#استاد_عالی
🔺تفاوت های مصیبت کربلا و فاطمیه
📝#غربت_امیرالمومنین علیه السلام #بعد_از_شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
◾️ #حضرت_زهرا ؛ #فاطمیه
استاد میرباقری-روضه ایام فاطمیه-۳.mp3
2.34M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ🏴
#روضه #مرثیه
📝#غربت_امیرالمومنین علیه السلام
بعد از خاکسپاری
🎤#استاد_میرباقری
▪️مقتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#غربت_امیرالمومنین علیه السلام
بعد از خاکسپاری
1156319692_2011910263_370318703.mp3
1.23M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴
#روضه_حضرت_زهرا #مرثیه
🎤#استاد_انصاریان
📝#غسل_شبانه
◾️ #حضرت_زهرا ؛ #فاطمیه
01.mp3
1.57M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ 🏴
#روضه_حضرت_زهرا #مرثیه
📝#هجوم_به_بیت_وحی
🎤#استاد_بندانی_نیشابوری
◾️ #حضرت_زهرا ؛ #فاطمیه
Output_Merge(3).mp3
2.3M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴
#روضه_حضرت_زهرا #مرثیه
🎤#استاد_انصاریان
📝#مصیبت_لحظات_احتضار
◾️ #حضرت_زهرا ؛ #فاطمیه
Hashemi-Nezhad--Rozeh-Hazrat-Zahra-3.mp3
4.89M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ🏴
#روضه_حضرت_زهرا #مرثیه
🎤#استاد_هاشمی_نژاد
📝#بستر_بیماری
◾️ #حضرت_زهرا ؛ #فاطمیه
روضه امام هادی رفیعی .mp3
1.28M
السَّلاَمُ عَلَيْك ایها الهادی النقی🏴
#روضه #مرثیه
🎤#استاد_رفیعی
📝 امام هادی علیه السلام
◾️ ویژه شهادت #امام_هادی
روضه امام هادی فرحزاد.mp3
3M
السَّلاَمُ عَلَيْك ایها الهادی النقی🏴
#روضه #مرثیه
🎤#استاد_فرحزاد
📝مظلومیت و غربت امام هادی علیه السلام
(امام هادی علیه السلام و مجلس شراب)
◾️ ویژه شهادت #امام_هادی
روضه امام هادی مومنی.mp3
1.97M
السَّلاَمُ عَلَيْك ایها الهادی النقی🏴
#روضه #مرثیه
🎤#استاد_مومنی
📝چند سوال از امام عسکری علیه السلام
◾️ ویژه شهادت #امام_هادی
روضه امام هادی بندانی .mp3
4.46M
السَّلاَمُ عَلَيْك ایها الهادی النقی🏴
#روضه #مرثیه
🎤#استاد_بندانی_نیشابوری
📝مظلومیت امام هادی علیه السلام
◾️ ویژه شهادت #امام_هادی
روضه امام هادی نظری .mp3
1.21M
السَّلاَمُ عَلَيْك ایها الهادی النقی🏴
#روضه #مرثیه
#امام_هادی سلام الله علیه
🎤#آیت_الله_نظری_منفرد
📝مرثیه مستند امام هادی علیه السلام
◾️ ویژه شهادت #امام_هادی
روضه.mp3
9.37M
#سالروز_تخریب_بقیع
#مرثیه
نهضریحی، نهرواقی و نهسقاخانهای
🎙#کربلایی_علی_دولتشاهی
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانهای
چشمها چیزی نمیبینند جز ویرانهای
زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی
کفتری اینجا نخواهد خورد آبودانهای
سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش
کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانهای
روضه ممنوع است، حتی بیصدا و زیر لب
پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانهای
کافران مامور اجرای امور دین شدند
قبله باز افتاده در دست بت بیگانهای
روز و شب گرم طواف قبلههای خاکیاند
با دوچشم کاسهی خون دستهی پروانهای
عاقبت یکروز خواهدساخت روی اینقبور
گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانهای
عاقبت یکروز این غمخانه احیا میشود
صاحب ایوانطلاها و حرمها میشود
#مجتبی_خرسندی✍
#مناجات #مرثیه
#تخریب_بقیع
.
.
#مرثیه
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق_ع_شهادت
فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی
تو سرپناه من و خانوادهام هستی
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه!
به لطف کرسی درس تو جعفری شدهام
من از دعای شما بوده حیدری شدهام
تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم دخیل احسانات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه، شاگردِ سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد ادارهاش کردی
کسی که زائرتان شد "زراره" اش کردی
ششم ستارهی دنبالهدار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
دلیل خلق زمین بلکه آسمانهایی
تو که مقرب محبوب حق تعالایی
فقط نه جانِ جهان و جهانِ جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانهات وا کن
"حضور میطلبم سینه را مصفا کن"
ز شوق، دیدهی من را شبیه دریا کن
تنور خانهی خود را سپس مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطرهی خونم
خلیل نار تو هستم، ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
و با روایت تو عشق و شور و حالی هست
سحر، حسینیه، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضهی تو در دلم ملالی هست
برای زائر خود سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضهخوان نداری که...
شبی که خانهات آقا پُر از خطر شده بود
شبی که قلب حزینت پر از شرر شده بود
شبی که مادر مظلومه نوحهگر شده بود
شبی که دشمنت از بام حملهور شده بود
تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافلهات غرق ربنا بودی
به زیر سایهی شعله اگر که مویت سوخت
به یاد گونهی سرخی دوباره رویت سوخت
به جبر، فرصتِ کوتاهِ گفتگویت سوخت
شبیه تشنهلبِ کربلا گلویت سوخت
سر برهنه، بدون عصا کجا رفتی ؟؟
به دست بسته ولیِّ خدا کجا رفتی؟؟
میان کوچه رسیدی به زحمت افتادی
"کشید بند طناب و به سرعت افتادی"
کنار مرکب دشمن به شدت افتادی
عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای نالهی جانسوز مادرت امد
چه کرده با دلت آقا جفای پی در پی
شکنجه و تبعات بلای پی در پی
تمسخر همه و ناسزای پی در پی
هجوم درد و غم و غصههای پی در پی
ز خون کنج لبت یاد باغ لاله کنم
دوباره یاد زمین خوردن سه ساله کنم
سه ساله گفتم و نام رقیهجان آمد
سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد
همینکه حضرت زهرا به روضهمان آمد
صدای نالهی جانسوز روضهخوان آمد:
فراق شاپرکی را سراغ دارم که...
دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ...
✍ #علیرضا_خاکساری
.👇
مرثیۀ روز عاشورا🏴
فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ،... لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،... بر صورت ها طپانچه مى زدند و بصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،
وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ،
وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود،
قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ،
بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،
ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ،
(وبادست دیگر)باتیغِ کشیده شده، سراز بدنت جدامى کرد،
قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد،
وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ،
نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،
وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ،
وسرِمقدّست برنیزه بالارفت،
وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ،
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،
وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاْسْواقِ...
ودرغُل وزنجیرآهنین برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى )آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنهازنجیرشده،درمیان بازارها گردانده میشدند...
📙بخشی از زیارت ناحیه
#شعر_و__سبک_مداحی
#روز_عاشورا
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مداحی
#مرثیه
↙️شور...حضرت مسلم(علیه السلام) ↙️
زد از درخت عاشقی غربت شکوفه آقا میا جان علی اصغر به کوفه
کنم با وجودم به سویت اشاره
ببین مسلمت را به دارالعماره
حسین یابن زهرا...
*ای قلب سُکّان فلک یکسر اسیرت شد کوچه گردی عاقبت کار سفیرت
ز غم در به در من به قلبم شرر تو
قنوت نمازم شده گریه بر تو
حسین یابن زهرا...
*در بند نامردانم و جان بر لب هستم من غصه دار حال و روز زینب هستم
رسد روزگاری که از محنت دل
در این کوفه زینب زند سر به محمل
حسین یابن زهرا
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#مرثیه
#نوحه
#شور
#واحد
.
#روضه_حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه(سلام الله علیها)
به یزید گفتند: یکی از دختران امام حسین(علیه السلام) پدر را در خواب دیده گریه میکند و پدرش را میخواهد؛ گفت:بروید و سر پدرش را برایش ببرید؛ او کودک است و تشخیص نمیدهد؛ از طرفی شب است، شاید آرام بگیرد.
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشم امیدش به در است
هرصدایی که ز در میآید
به گمانش که پدر میآید
گفت:الان پدرم مرا در آغوش گرفته بود، الان در خواب دیدم پدرم مرا میبوسید؛ دست نوازش به سرم میکشید؛ عمه جان من بیپدری ندیده بودم، مدتی است پدرم را نمیبینم.
اسلام سفارش کرده انسان به یتیم محبت کند؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود:«انا و کافل الیتیم کهاتین فی الجنه»انگشتان مبارک را کنار هم گذاشت و فرمود:کسی که یتیم را کفالت کند من و او در بهشت مثل این دو انگشت با هم هستیم؛ این قدر دربارۀ یتیم سفارش شده است؛ اما چه میگذرد بر یتیمی که یک وقت نگاه کند و ببیند سر بابا را مقابلش گذاشتهاند. زن ها تماشا میکنند؛ آقا علی بن الحسین(علیه السلام) نگاه میکند، این بچهها هم نگاه میکنند؛ رقیه روپوش طبق را کنار زد؛ یک قدری خیره خیره به سر بابا نگاه کرد، بعد دست برد و سر بابا را برداشت به سینه چسبانید و صدا زد:«یا ابتا من الذی ایتمنی عل صغر سنی؟من الذی قطع وریدک؟»بابا چه کسی مرا یتیم کرده؟چه کسی رگهای گردنت را برید؟«لیتنی کنتُ قبل هذا الیوم عمیاءً»ای کاش من کور شده بودم و سربریدهات را نمیدیدم!
من به فدای سر نورانیات
سنگ جفا شکسته پیشانیات
بسکه دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پر آبله
به روی من ز بس زده خصم دون
ز سیلیاش گشته رخم نیلگون
همین طوری که با پدر حرف میزد یک مرتبه دیدند رقیه ساکت شد؛ خرابه تاریک است، زنها به حال خود مشغول گریه بودند؛ با خود گفتند: شاید خوابش برده؛ زینب(سلام الله علیها) جلو آمد و رقیه را تکان داد ناگاه دید:«لقد فارقَ روحُهَا الدنیا»روحش از بدنش مفارقت کرده است.»(نظری منفرد، 1391، 234)
نظری منفرد، علی، (1391). در سوگ آل الله، قم:جلوه کمال.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#مرثیه
#پنجم_صفر
.👇
.
✍توسل به #حضرت_علی_اصغر(ع)
(السلام علیک یا اباعبدالله)
▪︎#غزل #امام_حسین
عمری گذشت اما به درد تو نخوردم
شرمنده ام آقا به درد تو نخوردم
تو فکر من بودی ولیکن من نبودم
اصلا به فکر نوکری کردن نبودم
من دور بودم تو مرا نزدیک کردی
راه مرا از کربلا نزدیک کردی
گفتی اگر تو بی توپناهی من حسینم
حتی اگر غرق گناهی من حسینم
آواره ام آواره را آواره تر کن
بیچاره ام بیچاره را بی چاره تر کن
آوارگی در این حسینیه می ارزد
بیچارگی در این حسینیه می ارزد
من چای میریزم گناهم را بریزی
یکجا تمام اشتباهم را بریزی
اینجا همان جاییست که مولا می آید
زینب می آید، بیشتر، زهرا می آید
منت ندارم بر سرت، تو لطف کردی
حالاکه هستم نوکرت،تو لطف کردی
▪︎#روضه_کلامی حضرت علی اصغر ع:
همه داشتن نگاه میکردن...همه سرها رو
بالای نیزه برده بودند....هر سری رو جلوی
یه محملی نگه داشته بودند...
سَر ابی عبدالله،جلوی محمل زینب...
سر علی اکبر جلو محمل سکینه خانم...
سر ابالفضل جلوی چشمان رقیه....
اما نگاه کردن دیدن یه سیبِ سرخی
بالای نیزه ها جلوی چشم یه مادره....
▪︎#مرثیه حضرت علی اصغر ع:
چقدر نیزه بلند است، نَیُفتی پسرم
گیر این حرمله ی پست، نیفتی پسرم
هر طرف رفت سرت دست به آن سو بردم
نیزه دار تو بود مَست، نیفتی پسرم
بیشتر جای خودت را سر نِی محکم کن
سفر شام به پیش است، نیفتی پسرم
▪︎#روضه_کلامی:
هِی زن های کوفه این سرُ به هم نشون
میدادن...هِی میگفتن الهی مادرش
براش بمیره...یه نفر صدا زد..اونی
که داره زیر آفتاب، لطمه میزنه
مادرش ربابه....
▪︎مرثیه زبانحال #حضرت_رباب به سبک #دشتی :
دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
شکایت، زیر لب از تیر دارم
بیا پایین زِ نیزه شیر دارم
▪️#مرثیه_مکمل حضرت علی اصغر ع:
میخواستم بزرگ شوی محشری شوی
تا چند سال بعد، علی اکبری شوی
می خواستم كه قد بكشی مثل دیگران
شاید عصای پیریِ یک مادری شوی
مثل دو تکه چوب لبت را بهم نزن
اسبابِ خجلتم جلوی دیگری شوی
این مادریِ من که به دردت نمیخورد
تو حاضری علی که تاج سری شوی
▪︎تک بیتی آخر روضه:
میکرد به نِی اشاره میگفت رباب
ای کاش، سرِ نیزه کمی کوچک بود
▪︎تک بیتی آخر مجلس:
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
▪︎دعای آخر مجلس:
باسمک العظیم الاعظم...
الهی بحق خضرت رباب س،۱۰مرتبه یاالله
▪️۵ دعایی که باید حفظ کنید:
🤲فرج امام زمان عج برسان.
🤲آقامون از ما راضی و خوشنود بگردان.
🤲رهبر عزیزمون حفظ بفرما.
🤲مریضای اسلام،شفا بده.
🤲حاجات این جمع،برآورده به خیر بفرما.
▪︎جمله ی صلوات آخر مجلس:
*برای سلامتی وجود مقدس آقا
امام زمان عج صلوات ختم کنید.
#روضه_حضرت_علی_اصغر
اجرا: استاد درویش🎤
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «از مواردے که به زیارت زائر
.
گفتگوی حضرت زینب با امام حسین(علیهماسلام)
#مرثیه
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اشعار_محرم
#گودال
#عاشورا
آتش برای صحنۂ محشر گرفتند
صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر گرفتند
حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند
آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند
یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم
در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند
با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد
شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند
در کنج خانه گریه می کردیم و آن ها
از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند
آنها پدر را زجر می دادند و حتی
هر شب برای صبّ او منبر گرفتند
تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند
با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند
زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه
از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند
بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم-
می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند
عشقم حسینم! خوب می دانی از آنها
خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند
ما خوب میدانیم که جانِ حسن را
در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند
من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران...
دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند
من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها
با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند
دیدند جان داری هنوز و شمر آمد
ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند
من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ»
جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند
دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد
دیدی تو را از زینبت آخر گرفتند!
#مرضیه_عاطفی ✍
.