eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
7.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
751 ویدیو
1هزار فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. شب قدر آمده یارب نگاهی به درگاه تو آمد روسیاهی الهی یا الهی یا الهی یگانه جان پناهم ربی العفو ببخشا اشتباهم ربی العفو تو مقصود دعاهای مجیری تو منظور من از جوشن کبیری تو امشب آمدی دستم بگیری بگو بخشیده ای این خونجگر را گنهکار شب قرآن به سر را خدا! عبد تو مهمان کریم است سرش در زیر قرآن کریم است گدای لطف و احسان کریم است خودت بشنو فغان و ناله اش را عطا کن روزی یکساله اش را خدا! من امشبی بر تو گدایم به حق فاطمه بشنو دعایم عزادار علی شیر خدایم الها، ربنا استغرالله به حق مرتضی استغفرالله .
. ای مرا دلبر و دلدار! اَجِرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار! اَجِرنا مِنْ نار تا که گردیم سبک‌بال، الهی العفو تا که باشیم سبک‌بار! اَجِرنا مِنْ نار مُذعناً معترفا آمده‌ام! در وا کن بدم و می‌کنم اقرار! اَجِرنا مِنْ نار با بدی‌ها شده‌ام طرد! اغثنا یارب با گناهان شده‌ام خار! اَجِرنا مِنْ نار با کلافِ دلِ بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار! اَجِرنا مِنْ نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته‌ام ای یار! اَجِرنا مِنْ نار شد شب سیزدهم(چهاردهم، پانزدهم) یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اَجِرنا مِنْ نار به سحرهایِ حرم اُنس گرفتم یعنی: به دمِ قدسیِ زوار! اَجِرنا مِنْ نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار! اَجِرنا مِنْ نار به سِرِشکی که روان گشت ز چشمانم با روضه‌ی داغی مسمار! اَجِرنا مِنْ نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرربار! اَجِرنا مِنْ نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار! اَجِرنا مِنْ نار ✍ .
. در آستان رحمت دوست گردیده ایم بر تو پناهنده یا مُجیر با آن که بوده ایم سرافکنده یا مُجیر افتاده ایم و زار ، تَعالَیْتَ یاٰ کَریم ما سائلیم پیش تو بخشنده یا مُجیر در کوله بار ماست پُر از جرم ما ولی از کار خویشتن همه شرمنده یا مُجیر نور امید می دمد از مهربانی ات ای چلچراغ لطف تو تابنده یا مُجیر دستان من تهی ست ، تهی تر ز هر کویر بر من ببار چشمه ی جوشنده یا مُجیر دستی بر آر و دستِ گنهکار من بگیر آری بگیر دستی ازین بنده یا مُجیر ما از گناه خانه خرابیم و بی قرار ای هرچه را که هست تو سازنده یا مُجیر اکنون رسیده ایم ، تَعالَیْتَ یاٰ سلام بگذر که هست مِهر تو تابنده یا مُجیر بر بندگانِ خویش کرامت کنی مدام ای بی نیاز ، لطف تو پاینده یا مُجیر "یاسر" گرفت آنچه فرستادی اش ز مِهر ای چشمه سار جاری و زاینده یا ** «یاسر» .
Haj Meysam Motiee1_3136392759.mp3
زمان: حجم: 29.58M
#مجیر اَجرنا مِن النارِ یا مُجیر زپا افتاده ام دستم بگیر... با نوای🎙حاج
‌. کریما بیا دست ما را بگیر اجرنا من النار یا مجیر به درگاهت آمد گدا سر به زیر اجرنا من النار یا مجیر ببین بار عصیان و گمراهیم حلالم کن از بهر کوتاهیم من و دست خالی که هستم فقیر اجرنا من النار یا مجیر سیه کرده ام زندگانی خویش به بیراهه رفتم جوانی خویش گذشت عمر و ماندم گرفتار و پیر اجرنا من النار یا مجیر تو از سر مخفی من آگهی به بتخانه رفتم به مسجد گهی و گم کرده ام خط و راه و مسیر اجرنا من النار یا مجیر به هر کس رسیدم زدم رو چه سود کسی غیر تو دستگیرم نبود دوباره به تو رو زدم ناگزیر اجرنا من النار یا مجیر چه بسیار کردم خطا و گناه به این نکته قائل که کردی نگاه گذر کن از این ظلم و جور کثیر اجرنا من النار یا ندارم به جز تو پناهی خدا به حال نزارم نگاهی خدا منم بنده ای پست و رذل و حقیر اجرنا من النار یا مجیر شنیدم که بی منت از هر خطا فقط چشم می پوشی ای باوفا بود رحمت بی حدت دلپذیر اجرنا من النار یا مجیر به جای نماز و دعا جای حمد منه بی حیا روزه خوردم به عمد مرا کرده زنجیر غفلت اسیر اجرنا من النار یا مجیر قسم بر عقیله قسم بر بتول قسم بر حسن سبط پاک رسول قسم میدهم حق شاه غدیر اجرنا من النار یا مجیر شده کربلا حسرت و فکر من به هر لحظه هر دم همین ذکر من امیری حسین و نعم الامیر اجرنا من النار یا مجیر .
. مُسمّط مربّع یاٰ مَنْ اَرْجوُهُ لِکـُلِّ خَیر معنا می‌شود یا علی می‌گویم و خیرات پیدا می‌شود با تو باشم بابِ خوبی و کرم واٰ می‌شود شاملِ حالم دعایِ نابِ زهرا می‌شود هر ورق از زندگی هر برگِ تقویمَم علی سْت شورِ شیرینِ تولّد ذکرِ ترحیمَم علی‌سْت دَم‌به‌دَم دَم می‌زنم از عشقِ قَـتّٰالُ‌العرب با اَدب باید صدا زد نامِ سلطانِ ادب سینه‌چاکش کعبه شد امّا نگو یالَلْعَجب فاطمه از عشقِ مولایم علی می‌کرد تب جانِ حق جانانِ زهرا روحِ پیغمبر علی‌سْت تا ابد تنها امیرالمؤمنین حیدر علی‌سْت افتخارِ مجتبی و اعتبارِ کربلاست یاعلی نجوایِ خاکی‌ها نوایِ ماسِواست مرتضی در عرشِ حق فرمانده‌یِ کـُلِّ قواست جایِ پایش پیشِ خالق رویِ چشمِ اَبرهاست ذکرِ اِسرافیل و جبرائیل و راحیلم علی‌سْت مخزن الأسرار... راز و رمزِ تکمیلم علی‌سْت باصفا کرده خدا با تو شبِ معراج را در رکوعت می‌رسانی روزیِ محتاج را چشم و اَبرویِ تو معنا می‌کند تاراج را کَنده‌ای دربِ دِژِ یک قومِ هاج وُ واج را آن که کاخِ دشمنِ دین را کند ویران علی‌سْت دشمنِ ظالم پناه و یارِ مظلومان علی‌سْت نامِ تو ذکرِ سپاهِ شیعه در جنگ و مَصاف نامِ تو نجوایِ حُجّاج است هنگامِ طواف نامِ تو دورم کند از هر خطا و اِنحراف نامِ تو تسبیحِ من در روزهایِ اِعتکاف آن مناجاتی که یزدان دوست دارد یاعلی‌سْت کعبه حیدر... ندبه حیدر... دین و قرآن با علی‌سْت ✍ .
. |⇦•خیال کن که رقیه... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── شب‌های متوسل به ذوات مقدسه ای میشیم که طعم آتیشو کشیدن .. دشمن میگه دیدم دامنش آتیش گرفته داره از خیمه‌ها دوان دوان میره. خودمو با عجله بهش رسوندم دیدم این دختر ایستاد ترسیده.. دستاشو روی سرش گذاشت. گفت: ای مرد! ما بابا نداریم. گفتم :کاری باهات ندارم اومدم آتیش دامنتو خاموش کنم. اینا از دشمن مهربونی ندیدن تا حالا فقط آتیش زدن کسی نیومده آتیش خاموش کنه.همچین که آتیش دامنشو خاموش کردم دیدم انگار می‌خواد یه حرفی بزنه مردده نگاه به صورتم کرد.گفتم :چیزی می‌خوای؟ دیدم سکوت کرده گفتم: اگه چیزی می‌خوای بگو نترس..گفت:توو خورجین اسبت یه مقدار آب پیدا میشه چند روزه این آب رو به روی خیمه‌ها بستن. رفتم یه مقدار آب ریختم دستش دادم دیدم تا جلوی دهانش آورده اما نمیخوره هی داره اشک می‌ریزه.. گفتم: مگه تشنه نبودی؟ چرا آب نمی‌خوری؟ گفت: به من بگو ببینم قتلگاه کجاست ؟می‌خوام برم بالاسر بابام هنوز صداش تو گوشمه هی می‌گفت: آه !جگرم داره می‌سوزه ...* آه بابا خوش آمدی گله‌ای نیست بهترم مثلاً شبیه قبل نشستی برابرم مثلاً خیال می‌کنم اصلاً مدینه‌ایم هنوز بهشتِ چادر زهراست بسترم مثلاً بابا!دوباره مثل گذشته کشیده‌ای بابا خودت با دست خودت شانه بر سرم مثلاً * بابا حالا یه امشبی مهمان من شده ای من که نباید اذیتت کنم * نسوخته است نه، امشب به پات می‌ریزم خیال کن که همان ناز دخترم مثلاً بگو فدای سرت گوشواره گم شده است بگو دوباره برای تو می‌خرم مثلاً بابا! بابا! خیال می‌کنم انگشتر تو پیش عموست تو هم خیال کن اونجاست زیورم مثلاً اگر شکسته ام و زخم خورده چیزی نیست خمیده قدم و هم سن مادرم مثلاً خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر خیال کن که سرِ دوش اکبرم مثلاً کبود نیست کمی خاکی است صورت من نرفته دست کسی سوی معجرم مثلاً تو فکر کن مثلاً عمه را کتک نزدند مراقب است عموی دلاورم مثلاً بابا! شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم نخورده ضربه محکمی به پیکرم مثلاً به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند ولی رسید به دادم برادرم مثلاً به روی نیزه کنار تو دید یک سر را رباب گفت خوابیده اصغرم مثلاً گفت من که نمرده بودم بر روی نیزه باشی بابا آماده کرده از اشک ویران سرای خود را طفلی که داده بودم دیشب شفای او انداخت پیشم امروز قدری غذای خود را تقصیر هیچ کس نیست در سینه‌ام نفس نیست زجر امتحان نموده هی ضرب پای خود را .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇