eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
558 ویدیو
785 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
🎧 فایل کامل بحث #لزوم_روایت_جامع 🎙#جلسه_پنجم 📆تاریخ: ۱۴۰۲/۰۹/۱۰ جمع بندی چهار جلسه پیشین... در روای
. 🏴 فاطمه وصیت کرده امر فوت او را پوشیده بدارم در امالى شيخ طوسى از عمّار ياسر روايت شده است كه گفت: در آن بيمارى كه حال فاطمه زهرا(س) وخیم شد و از دنيا رفت، عبّاس بن عبدالمطّلب براى عيادت آن حضرت آمد، به عبّاس گفتند: حال فاطمه(س) مساعد نيست و كسى نزد او نمى‌‏رود. عبّاس به سوى خانه خويش بازگشت و شخصى را نزد حضرت على(ع) فرستاد و گفت: از قول من به حضرت امير بگو: عموى تو به تو سلام مى‏‌رساند و مى‌‏گويد: به خداوند سوگند كه غم و اندوه حبيبه و نور چشم رسول خدا(ص) و نور چشم من، مرا به شدّت رنج مى‏‌دهد، من اين طور گمان مى‏‌كنم آن بانو زودتر از همه ما به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ملحق شود و خدا او را بر مى‏‌گزيند و به رحمت خود نزديك مى‌‏كند. فدايت شوم! اگر فاطمه عليها السّلام رحلت كرد مهاجرين و انصار را آگاه و جمع كن تا براى تشييع جنازه‌‏اش و نماز خواندن بر بدنش حاضر شوند و ثواب ببرند، زيرا اين عمل باعث سرافرازى دين مى‌‏شود. راوى مى‏ گويد: من در حضور حضرت امير بودم كه به فرستاده عبّاس بن عبد المطّلب فرمود: «سلام مرا به عمويم برسان و به وى بگو، لطف و مرحمت تو زياد باد! من از مشورت تو آگاه شدم، رأى و نظريه تو بسيار نيكوست. ولى فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دائما مظلوم، از حق خود ممنوع و از ميراث خويشتن محروم بوده است. ملاحظه آن وصيّتى را كه پيامبر(ص) در باره‏‌اش كرده ننمودند. حق آن حضرت و حق خدا را رعايت نكردند، كافى است كه خدا بين ما و آنان حكم كند و از ظالمين انتقام بگيرد.» «اى عمو جان! من از تو خواهش مى‌‏كنم از اين مطلبى كه گفتى، صرف نظر فرمايى، زيرا فاطمه به من وصيّت كرده كه امر فوت او را پوشيده بدارم.» فرستاده عبّاس نزد او بازگشت و جواب حضرت امیر(ع) را براى وى شرح داد. عبّاس گفت: خدا برادرزاده مرا بيامرزد، زيرا رأى برادرزاده من محكم و صحيح است. غير از رسول خدا(ص) نوزادى براى عبدالمطّلب متولّد نشد كه از لحاظ خير و بركت از على عليه السّلام برتر باشد، حقّا كه على در هر بزرگوارى و فضيلتى بر همه آنان سبقت گرفت. على(ع) از همه شجاع‏تر است، على(ع) براى نصرت و يارى دين خدا از همه بيشتر با دشمنان جهاد نمود. على(ع) اوّلين كسى است كه به خداوند و رسول او ايمان آورد. 📚منبع زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۰ .................. . #پ.ن: عباس هم معترف به اول ایمان آورنده به رسول خدا بود ولی ابوبکر،بر منبر می نشست و برای خود فضیلت ساخته و خود را اولین ایمان آورنده به رسول خدا معرفی میکرد. با استناد به سخنان حجه الاسلام .
. 🔲 بیت الاحزان حضرت صدیقه‌ی اطهر (س) پیوسته می‌گریست و از ستم و کینه‌توزی و دشمنی که نسبت به آن حضرت شده بود شکایت می‌فرمود. بزرگان و سردمداران(۱) مدینه از امیرمؤمنان (ع) درخواست کردند، آن حضرت را تسلی داده و آرام کنند و اگر نمی‌پذیرند حداقل یا شب گریه کنند یا روز(۲) امیرمؤمنان(ع) مطلب را با حضرت صدیقه اطهر(س) در میان گذاردند حضرت فرمودند: «یا اباالحسن(ع) ماندنم بین اینان اندک است. از گریه برای پدرم دست بر نمی‌دارم نه شب و نه روز.» امیرمؤمنان(ع) نیز ممانعتی از گریه آن بزرگوار نفرمود. ولی اطاقکی از چوب خرما در بقیع ساختند و آنرا «بیت الاحزان» نام نهادند. بامداد هر روز حضرت زهرا(س) با فرزندانش به آنجا می‌رفتند و تا شب هنگام در آنجا می‌ماندند. امیرمؤمنان(ع) نزد آنان می‌رفت و باهم به خانه باز می‌گشتند(۳) 📚منبع مقتل، مقرم، ، ص ۲۲۸ (۱) اصول کافی(در حاشیه مرآة العقول)، شیخ کلینی، ج ۱، ص ۳۸۲ (۲) مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۸۷ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۰، ص ۵۱ .
. 🟤 ای کاش می‌دانستم کار شما به کجا می‌انجامد قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام: فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیه‌السلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ. فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً… فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام… فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیه‌السلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین. وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ… روزی امیرالمومنین علیه‌السلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده می‌کردند و برای شستن سر حسنین علیهما‌السلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیه‌السلام از آن تعجب کرده و فرمودند: «ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر می‌کنم دلیلی داشته باشد.» فاطمه علیهاسلام گریست. اشک‌هایش بر گونه‌اش جاری شد و عرضه داشت: «ای امیرالمومنین علیه‌السلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را می‌نگریست. گویا منتظر کسی بود.» به من فرمود: «ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستاده‌ام.» عرضه داشتم: «ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟» فرمود: «یا فاطمه منتظر تو هستم.» هنگامی‌که امیرالمومنین علیه‌السلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: «ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟» عرضه داشت: «ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است.» در همان حال که فاطمه علیهاسلام می‌گریست و لباس‌های فرزندانش را می‌شست و موهای آن‌ها را اصلاح می‌کرد (به حسنین)می‌فرمود: «ای کاش می‌دانستم به وسیله‌ی سمّ و کشتن با شما چه می‌کنند و کار شما به کجا می‌انجامد.» هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند. 📚منبع موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، انصاری زنجانی، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶ وفاة فاطمة الزهراء، البحرانی، ص ۶۷ فاطمیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲ .
4_6046635420949678321.mp3
2.81M
سلسله درس گفتارهای آموزشی مقتل فاطمیه جلسه پنجم: مصیبت هجوم به بیت / 3 🎤
TarikhHayateAmirAlmomenin[99].mp3
47.97M
⭕️ (ع) 🔺 دکتر میثم مطیعی جلسه نود و نهم | کتابشناسی و شهادت حضرت زهرا "سلام‌الله‌علیها" (۲)
Fadaeian-Komeil-14020917_4.mp3
30.96M
. 🏴 🎤 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توو کوچه ها زخمم نمک خورده / انگشتر خلقت ترک خورده درد منو هیچ کس نمی فهمه / زهرام جلو چشمام کتک خورده دستامو از دستت جدا کردن / توو شعله دنبال تو می گردم جوری زد و جوری زمین خوردی / سنگینی دستاشو حس کردم دار و ندار زندگیم - چیزی بگو حرفی بزن خاکی میشه باز چادرت - هر شب توو کابوسِ حسن زهرای من زهرای من ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از تو خجالت می کشم زهرا / از خاک رو چادر نماز تو از پا منو میندازه می دونم / این چشم های نیمه باز تو رو تو نگیر از من که می میرم / دنیا بدون تو برام پوچه اینقد پر از زخمی که حیرونم / از جنگ برگشتی یا از کوچه دار و ندار زندگیم - زخمی ترین یاس علی اشکاتو پاک کن فاطمه - گریه نکن واسه علی زهرای من زهرای من ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پاشو و پاک کن اشک زینب رو / پاشو حسینت سر پناه می خواد خونه خراب میشم بدون تو / پاشو که حیدر تکیه گاه می خواد واسه حسینت پیروهن دوختی / با دستایی که سرد و بی جونه پیرهن که جای خود، توی گودال / انگشترم واسش نمی مونه مادر به سینش می زنه - شمر اومده بالا سرش از توی گودال می برن - انگشتو با انگشترش آقای من آقای من ۴ . 👈  جمعه ١٧ آذر ماه ۱۴۰۲ 🔊 بخش سوم و | تو کوچه ها زخمم نمک خورده
. خوارزمی از ابن عباس روایت کرده است زمانی که رحلت فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ نزدیک شد به هیچ وجه اندوهگین به نظر نمی رسید، در روز شهادتش دست امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام را گرفت و به سوی قبر پیامبر برد، سپس ایستاد و دو رکعت نماز میان قبر و منبر پیامبر خواند، سپس آن دو را در آغوش کشید و فرمود: فرزندانم ساعتی در نزد پدرتان در مسجد بمانید و خود به خانه بازگشت سپس با باقی مانده حنوط پیامبر که جبریل آن را آورده بود غسل نمود و با مابقی کفن پیامبر را بر تن پوشید؛ بعد از آن اسماء را صدا زد و فرمود: بعد از ساعتی، مرا صدا بزن؛ اگر جواب دادم که هیچ، والا بدان که من به پدرم ملحق گشته ام. سپس برخواست و دو رکعت نماز خواند (بنا بر نقلی حضرت در حال سجده نماز رحلت کردند)اسماء می گوید بعد از ساعتی، فاطمه سلام‌الله‌علیها‌ را صدا زدم ولی او جوابی نداد گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم ادامه روایت 👇
. لحظه شهادت حضرت زهرا گفتم: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى يَا بِنْتَ أَكْرَمِ مَنْ حَمَلَتْهُ النِّسَاءُ يَا بِنْتَ خَيْرِ مَنْ وَطِئَ الْحَصَا يَا بِنْتَ مَنْ كَانَ مِنْ رَبِّهِ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ای بهترین زنان عالم، ای مادر حسن و حسین، ای سرور زنان جهان.؛ ... » اما جوابی نشنیدم. وارد اتاق شدم و روپوش از صورت مبارک فاطمه سلام الله علیها کنار زدم و دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرده است؛ خود را روی بدن مبارکش انداختم و جامه دریدم و گفتم چگونه می توانم فرزندان پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم را از رحلت تو آگاه کنم در این هنگام امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام از راه رسیدند و پرسیدند: يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ چرا مادر ما در این ساعت خوابیده؟» اسماء خاموش ماند و جوابی نداد، و به روایت محدث اربلی جواب داد: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا ای فرزندان رسول خدا مادرتان نخوابیده بلکه از دنیا رحلت کرده است امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام خود را روی بدن مطهر مادر انداختند و او را بوسیدند. محدث اربلی می نویسد امام حسن علیه‌السلام گفت: يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي ؛ مادر جان، من حسنم، با من حرف بزن قبل از آن که روح از بدن من بیرون رود. امام حسین علیه‌السلام گفت: يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ « مادر جان، من فرزندت حسینم؛ با من سخن بگو قبل از آن که قلبم از حرکت بایستد و بمیرم. هر دو بعد از مدتی از اتاق بیرون آمده و می گفتند: يَا مُحَمَّدَاهْ يَا أَحْمَدَاهْ الْيَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُكَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا؛ وامحمداه، امروز با رحلت مادرمان داغ عزای تو بر ما تازه شد اسماء می گوید گفتم: يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا ای دو ریحانه رسول خدا، بروید و پدرتان امیرالمومنین علیه‌السلام را خبر کنید؛ آنها با گریه و ناله به طرف مسجد رفتند؛ شروع کردن به گریه و زاری؛ عده ای از اصحاب آمدند و گفتند ای فرزندان رسول خدا چرا گریه می کنید؟ آیا جای خالی جدتان پیامبر را دیدید گریه می کنید؟ حسنین فرمودند: لَا أَ وَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا ای مردم مادرمان فاطمه الزهرا از دنیا رفت و خبر شهادت مادر را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رساندند امیرالمؤمنین علیه‌السلام شتابان به سوی خانه آمد و به روایتی در راه با صورت به زمین خورد و زمزمه کرد که: ای دختر رسول خدا، تا تو بودی من دل خود را به تو تسلی می دادم؛ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِكِ ای دختر پیامبر بعد از تو این دل غمزده ام را به چه کسی تسلیت دهم؛ و به روایت محدث اربلی فرمود: هرگاه نزد پیامبر صلى الله عليه وآله وسلم رفتی سلام ما را بر او برسان امیرالمومنین علیه‌السلام داخل خانه شد ولی با یک دنیا حسرت با پیکر مطهر و بی روح فاطمه سلام الله علیها روبرو گردید و این شعر را سرود: لِكُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيلَيْنِ فُرْقَةٌ وَ كُلُّ الَّذِي دُونَ الْفِرَاقِ قَلِيلٌ‏ وَ إِنَّ افْتِقَادِي فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ دَلِيلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومَ خَلِيلٌ یعنی: هر دو دوست بالاخره یک روز از هم جدا می شوند و طعم فراق را خواهند چشید. اینک من فاطمه را بعد از احمد صلى الله عليه وآله وسلم از دست دادم و بین ما فراق و جدایی حاصل شد، دلیل است بر اینکه هیچگاه دوستی‌ها و نزدیکی ها پایدار نیست و این چرخ گردون بین آنها تفرقه می افکند. و بنا به گزارش محدث اربلی فرمود: ای دختر رسول خدا ما در داغ پیامبر از شما تسلی می جستیم اکنون از چه کسی تعزیت و تلسیت بجوئیم. و ۲۱۴ .
🎴 [جلسه‌ی سوم] 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۱. مدح امام عصر علیه‌السلام (دردی به‌دل مراست، مداوا نمی‌شود) ۲. اشعار حضرت زهرا علیهاالسلام (زهرا که بود بار مصبت به‌شانه‌اش) ۳. روضه و مصیبت (روضه‌ی غصب فدک) (سلام ما به مدینه، به‌قبله‌ی جانش) و روضه‌ی حضرت عباس علیه‌السلام (گر نخیزی تو زجا، کار حسین سخت‌تر است) ۴. زمزمه‌ی زهرایی (از کوچه‌های_شهر مدینه_خیزد شراره) ۵. نوحه‌ی سینه‌زنی (چه آمده ای خدا، بر سر زهرای من) ۶. مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام (سلام الله علی من عنده اسرار یزدانش)
maghtal_shenasi (01).mp3
6.49M
و بایسته‌های (منابع معتبر، غیرمعتبر، نحوه تشخیص و...) قسمت ۱ ✨نسخه جدید و کاملترِ آموزش نوین مداحی، همان دوره آموزش مداحی و روضه در ۷ قدم و نکات تکمیلی مرثیه‌خوانیست: http://cafebazaar.ir/app/?id=haftqadam.amoozeshemadahi.ir
maghtal_shenasi (02).mp3
6.37M
و بایسته‌های (منابع معتبر، غیرمعتبر، نحوه تشخیص و...) قسمت ۲
. 🔹 آیت‌الله جوادی آملی: فاطمیه، امامت و ولایت شناسی است 🔰آیت الله جوادی آملی در جلسه درس امروز که همزمان با ایام فاطمیه برگزار شد، بیان داشت: 🔸فاطمیه تنها عزاداری نیست بلکه باید بدانیم که این فاطمیه، اربعین و این‌ها برای ما مکتب هستند چراکه اهل‌بیت عصمت و طهارت، قرآن ناطق‌اند؛ «فاطمیه»، امامت شناسی، ولایت شناسی، نبوت شناسی، وحی شناسی و فرصتی برای بیان کلمات این بزرگواران است و آخر هم اشک و عزاداری است. 🔸فاطمیه عزاداری تنها نیست، بلکه باید خطبه آن حضرت تدریس شود و کلمات آن حضرت بیان شود، چرا که این بانو، یک شخص عادی نیست که تنها بگوییم مقدس است و اهل بهشت و اینها، بلکه مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل کرده است که مکرر جبرییل خدمت حضرت زهرا می آمد! 🔸 برای ما مکتب است! عزاداری، فاطمیه اول، فاطمیه دوم، کربلا، اربعین، 28 صفر اینها برای ما مکتب است! اینها قرآن ناطق هستند!، اصل اینها امامت شناسی است! .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. وصیت به تهیه تابوت هنگامى كه بيمارى آن بانو شديد شد، حضرت على بن ابى طالب(ع) را خواست و به آن حضر
. ◾️ نظیر این تابوت را برای من بساز در تهذيب از ابو عبدالرحمن حذّاء، از امام صادق(ع) روايت شده كه گفت: اوّلين تابوتى كه در اسلام ساخته شد، تابوت فاطمه عليهاالسّلام بود. زيرا آن بانو در آن بيمارى كه از دنيا رفت به اسما فرمود: «من لاغر شده‌‏ام و گوشت بدنم از بين رفته است. آيا چيزى كه بدنم را بپوشاند براى من درست نمى‌‏كنى؟» اسما گفت: زمانى كه من در حبشه بودم نوعى تابوت مى‌ساختند. مايل هستيد من شكل آن را نشان دهم؟ فرمود: «مانعى ندارد.» اسما گفت تا تختى را آوردند، آنگاه آن تخت را وارونه بر روى زمين نهاد، دستور داد تا شاخه ‏هاى خرمايى هم آوردند آن شاخه ‏هاى خرما را به پايه‌هاى آن تخت تابيد و يك پارچه روى آنها انداخت و گفت: اين شكل همان تابوتى است كه من ديدم. فاطمه زهرا عليها السّلام فرمود: «نظير اين تابوت را براى من بساز و بدنم را به وسيله آن بپوشان! خدا بدن تو را از آتش محفوظ بدارد!» 📚منبع زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، ص ۶۷۶ .......... . 🔳 پارچه‌ای که روی جنازه زن می‌کشند برایم خوشایند نیست حضرت زهرا(س) به اسماء بنت عمیس فرمود: «این پارچه‌ای که روی جنازه‌ی زنان می‌اندازند و اندام زن در مقابل چشم همه معلوم می‌شود اصلا برای من خوشایند نیست.» اسماء عرض کرد: ای دختر پیامبر! چیزی در حبشه دیده‌ام که الان برایت تعریف می‌کنم. اسماء می‌گوید: صندوقچه‌ای با شاخه و ترکه‌ی خرما درست کردم و پارچه‌ای بر روی آن انداختم. حضرت با دیدن تابوت فرمود: «این خوب است، این زیباست. اگر بدن زنی را در آن بگذارند هیچ مردی آن را نخواهد دید. وقتی من از دنیا رفتم خودت مرا غسل بده و هیچکس را هم راه نده.» پیکر پاک فاطمه(س) را علی(ع) و اسما بنت عمیس غسل و کفن کردند.(۱) 📚منبع الدمعة الساكبة، بهبهانی، تابوت، ص ۱۴۹ (۱) کشف الغمه، اربلی، ج ۲، ص ۱۲۶ .
. ➖➖➖ بر در کاشانه ام،آتش کین شعله زد بین همین کوچه شد،چادر زهرا لگد یار مرا میزدن،پیش نگاه ترم بعد تو پاشیده شد،هینمه ی لشکرم داغ تو مانده بر سینه م دلگیر از شهر مدینه م یاسم شده،رنگ خزان ،ای وای من فاطمه جان،با من بمان، جان حسن یافاطمه... _ از ستم دشمنان،نیلی شده پیکرت گریه برایت کند،زینب غم پرورت سینه ات آزرده شد،از شرر میخ در روح تو زخمی شد و،جسم تو شد مختصر خون ریزد از زیر معجرت رحمی کن بر حال حیدرت زهرای من،با رفتنت،پیرم مکن ای هم نفس،از زندگی ،سیرم مکن یافاطمه ... _ اشک حسین و حسن،برده ز کف طاقتم خم شده از داغ تو،فاطمه جان قامتم این دم آخر کنی،گریه بر آن بی کفن گریه بر آن کشته ی، زخمیه بی پیرُهن عصر روز دهم فاطمه وعده ی من باتو علقمه بر لب آب،تشنه سرش،را میبُرن گهواره ی،شیرخواره اش،را میبَرن جانم حسین... ➖➖➖ 👇
recording-20231212-102853.mp3
4.7M
🔳 سنتی ایام فاطمیه 📜 بر در کاشانه ام، آتش کین شعله زد 🖊به قلم