eitaa logo
اقتصاد فرهنگی
5.5هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
112 فایل
در میانه‌ یک جنگ تمام عیار ترکیبی عضو اندیشکده قصد مطالب کانال کپی‌رایت ندارد! ارتباط: حسین عباسی‌فر @h_abbasifar تبلیغات حرام است! 😊 "دکتر نیستم" https://virasty.com/ABBASIFAR
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که انگشت جوانان لای گیسوی نگاری نیست! هی می کِشند انگشت خود را روی اِل‌سی‌دیِّ گوشی‌ها! 😂 💠 @h_abasifar
لطفا چند ثانیه محبت کنید و در این نظرسنجی شرکت کنید: https://EitaaBot.ir/poll/2pfya?eitaafly 💠 @h_abasifar
💠 یک پرسش و سه پاسخ واحد! نویسنده: حسین‌عباسی‌فر رابطه‌ی بین ارزش‌ها و مقایسه‌ی آنها اولا وابسته‌است به تعریف و فهم ما از آن ارزش‌ها این لزوما به معنای نسبی بودن ارزش‌ها نیست و البته نسبی بودن ارزش‌ها هم لزوما معنای بدی ندارد. (باید مقصودمان از نسبی بودن را هم مشخص کنیم) مثلا اگر عدالت را یک امر مصداقی جزئی درنظر بگیریم و آزادی را یک امر فردی و استقلال را یک مساله تک‌بعدی و ثابت، آنوقت قضاوت ما کاملا متفاوت خواهد بود با زمانی که عدالت را یک مفهوم کلی و آزادی را یک امر اجتماعی و استقلال را یک مساله منعطف در نظر می‌گیریم. اجازه بدهید حرف آخر را اول بزنم و بعد توضیح مختصری در مورد آن بدهم. حرف آخر این است: تنها ارزش مطلق در دنیا عدالت است. به این معنا که هیچ کس و در هیچ شرایطی نمی‌تواند بگوید در اینجا عمل به عدالت بد است. اما در مورد بقیه ارزش‌ها اینگونه نیست؛ جایی صداقت و آزادی و ... خوبند! جایی بد هستند. مثلا صداقت یک مامور امنیتی هنگام جنگ حماقت و ضدارزش است و امنیت برای دشمن ناامنی برای دوست خواهد بود. آزادی در سطح فردی تا جایی ارزش دارد که آزادی‌های اجتماعی و ارزش‌های الهی را نقض نکند و در حقیقت آزادی در سطح یک ملت است. اما اینکه آزادی و استقلال و صداقت و امنیت و رفاه و ... حد و حدودشان کجاست، چگونه تعیین می‌شود؟ خط‌کشی‌ که با آن، ارزشِ ارزش‌ها تعیین می‌شود و در مقایسه با یکدیگر، آنها را اولویت‌بندی می‌کند چیزی نیست جز عدالت. در حقیقت عدالت در عرض ارزش‌های دیگر نیست. بلکه در طول آنها و شاخص و معیار است. به همین دلیل است که هیچکس در دنیا نمی‌تواند بگوید من مخالف عدالت و طرفدار ظلم هستم. حتی جنایتکارترین افراد سعی می‌کنند عمل خود را "توجیه" کنند. این تلاش برای توجیه رفتار، که در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد چیزی نیست جز فطرت عدالت‌خواه انسان. درحقیقت عدالت همان چیزی‌ست که در معنای justice درک شده و گاهی با equity (انصاف) خلط می‌شود justification یا همان توجیه و دلیل آوردن برای رسیدن به یک وضع مطلوب معنای دقیق نظریه‌ی عدالت است. شاید سوال پیش بیاید که در این صورت نظریه‌ی عدالت یک امر نسبی خواهد بود و هر کسی برای هر کاری دلیل و توجیه می‌تراشد. پاسخ این است که آری. به این معنا فهم عدالت در نسبت با هر فرد تعیین می‌شود اما فهم هر فرد لزوما درست و منطبق با "عدالت" نیست. هر فردی یک نظریه‌ی عدالت دارد و بر اساس آن نظریه می‌گوید فلان امر خوب است و فلان حکم بد است که در اینجا به این نکته می‌رسیم که عدالت مساوی خوب بودن و ظلم مساوی بد بودن است. اگر می‌گوییم یک چیز بد است یعنی ناعادلانه است و اگر می‌گوییم خوب است یعنی عادلانه است. در نتیجه زبان مشترک تمام انسان‌ها با هر تفکر و اعتقادی، عدالت است. بعبارت دیگر پایه‌ای‌ترین مفهوم بشری عدل است. شاید بپرسید چنین مفهومی همینقدر که جهان‌شمول است بی‌‌خاصیت هم هست. ما با چه شاخص و معیاری باید بفهمیم که کدام نظریه‌ی عدالت درست است و کدام حکم عادلانه است؟ پاسخ به این سوال یعنی پاسخ به تمام مسائل علوم انسانی و اجتماعی از ابتدای خلقت تا انتها. فلذا نه در توان نگارنده است و نه در ظرف این نوشتار می‌گنجد. پاسخ این نظرسنجی برای حقیر مثل روز روشن بود و در هر جای دنیا این نظرسنجی صورت بگیرد پاسخ همین خواهد بود. اما در مقایسه بین آزادی و استقلال! در مقایسه بین آزادی و استقلال باید گفت اگر آزادی به معنای واقعی کلمه مدنظر باشد همان استقلال است و برعکس. یعنی نه آزادی بدون استقلال قابل درک است نه استقلال بدون آزادی. حد و حدود این دو را هم عدالت تعیین می‌کند. استقلال، آزادی یک ملت است و آزادی رهایی از بند وابستگی. نتیجه: همانگونه که خداوند می‌فرماید هدف از ارسال رسل "لیقوم الناس بالقسط" است هدف از انقلاب اسلامی هم چیزی جز حرکت در این مسیر نیست. اما عدالت بدون استقلال و آزادی بدست نمی‌آید و استقلال و آزادی بدون شاخص عدالت چیزی جز اسارت و دیکتاتوری نخواهد بود. در حقیقت تبعیض بین آرمان‌ها بیشتر با اهداف و اغراض سیاسی صورت می‌گیرد. بیشتر جنبه‌ی یارکشی دارد و در حقیقت موضوع، انقلاب جامع این آرمان‌هاست نه جمع جبری آنها. وحدتی در عین کثرت دارند این آرمان‌ها و جمهوری اسلامی قطعا در مسیر رسیدن به مقصدِ انقلاب حرکت کرده‌ است. به آرمانها نزدیک شده‌است. با آرمان‌ها فاصله دارد و مطلقا از آرمان‌ها دور نشده است. ادامه: https://eitaa.com/h_abasifar/668
ادامه از: https://eitaa.com/h_abasifar/667 حال اصلی‌ترین سوال این است که: در راستای اجرای عدالت، شاخص و معیاری که با آن از یک حکم دفاع کنیم و با یک سیاست مقابله کنیم چیست؟ کجا برابری عین عدالت است و کجا تبعیض توجیه دارد؟ کجا باید مالیات بگیریم و کجا باید یارانه بدهیم؟ همه‌ی اینها پاسخشان وابسته است به تعیین نظریه عدالت. در واقعیت امروز دنیا ما نظریه عدالت اسلامی را پذیرفته‌ایم و غربی‌ها نظریه عدالت سکولار ماتریالیستی را. نظریه‌ی آنها شده لیبرالیسم و نظریه‌ی اسلام، جمهوری اسلامی. در میدان واقعیت هم موانع سرعت گرفتن در مسیر رسیدن به مقصد وجود دارد که از جمله مهم‌ترین آنها عدم پذیرش نظریه‌ی عدالت اسلامی توسط نخبگان دانشگاهی و مسئولین غربزده بوده است وگرنه نظرات بزرگانی چون شهید بهشتی، شهیدمطهری و امامین انقلاب که بخشی از آن‌ها خلاصه می‌شود در قانون اساسی، وجود دارد ولی اراده‌ای برای عمل به آنها نیست. مثال واضحش مساله ابزار تولید است که باید در اختیار همه مردم قرار بگیرد اما لیبرال‌های وطنی در ابعاد نظری و عملی با آن مخالفت کرده و جلوی آن را گرفته‌اند تا نظام طبقاتی مبتنی بر تکاثر ثروت را رقم بزنند. جمهوری اسلامی در نگاه کلان، خودش مصداق عدالت است و در مقابل نظام‌های ماتریالیستیِ موجود، وجودش یعنی حرکت به سمت آرمانها و نبودش یعنی تسلط شیاطین بر تمام دنیا. دنیایی که به تعبیر امام خمینی امروز در دست شیاطین است و استثناء آن جمهوری اسلامی و برخی ملت‌های آزاده دنیا هستند. 💠 @h_abasifar
نظرسنجی مورد اشاره در یادداشت eitaa.com/h_abasifar/667 💠 @h_abasifar
هرپرچمی که در مقابل ولیّ جامعه بلند شود هر چه باشد پرچم عدالت نیست! 💠 @h_abasifar
۱. عدالت یعنی حقِ ذی‌حق اعطاء شود ۲. ذی‌حق در جامعه یا امام است یا ماموم ۳. حق ماموم این است که امام او را تربیت و نصیحت کند ۴. حق امام این است که اطاعت شود نتیجه: عدالت‌خواهی که را عطا نکند عین ظلم به امام است. به همین دلیل در تمام تاریخ ولیّ جامعه همیشه مظلوم‌ترین فرد جامعه بوده است و دشمنانشان تیغ عدالت در دست داشتند. 💠 @h_abasifar
بانک یا تانک مساله این است؟ 💠 @h_abasifar
وقتی نولیبرالها و بچه های شیکاگوی ایرانی به پیروی از فریدمنها و تاچرها میخوان در ایران هم همه چیز رو بسپرن به مشت نامرئی بازار! وَ دست دولت رو از همه جا کوتاه کنند دقیقا باید منتظر چنین وضعیتی در آینده باشید! اما خب هرگز چنین روزی را نخواهند دید به لطف خداوند متعال 💠 @h_abasifar
جیمز آلن رابینسون (اقتصاددان بریتانیایی) هدف از مطالعه علم اقتصاد این نیست که یک رشته جواب حاضر و آماده برای پرسش‌های اقتصادی به دست آوریم، بلکه یادگیری این موضوع است که چطور فریب اقتصاددانان را نخوریم 💠 @h_abasifar
پرفسور استنفورد در مقدمه کتاب اقتصاد به زبان خودمان می‌گوید: «هرگز خود را به دست یک اقتصاددان نسپارید بیشتر مردم فکر می‌کنند که علم اقتصاد یک موضوع فنی، گیج‌کننده و حتی رازآمیز است. به عبارت دیگر، موضوعی است که باید به متخصصان واگذار شود. و این متخصصان کسی نیستند جز اقتصاددان‌ها استنفورد چنین ادامه می‌دهد: «اقتصاددانان مدعی‌اند که می‌دانند چه چیزی به صلاح مردم است، حتی بهتر از خود مردم» «اقتصاددان‌ها بر این باورند که رقابت، نابرابری و انباشت ثروت شخصی ویژگی‌های اصلی، طبیعی، و مطلوب یک اقتصاد کارا و پویا هستند» «اکثر اقتصاددانان به یک مدل و تفسیر خاص و استثنایی از علم اقتصاد – که علم اقتصاد نوکلاسیک نامیده می‌شود- متمایل‌اند. این مدل و تفسیر به همان اندازه که علمی‌ است، ایدئولوژیک نیز هست. به عبارت دقیق‌تر اقتصاد نوکلاسیک در اواخر قرن نوزدهم صرفا نه برای تبیین نظام سرمایه‌داری، که برای دفاع از آن رشدکرد و در خدمت اثبات مجموعه‌ای از اظهارنظرهای عجیب و غریب، آشکارا غیرواقعی و از نظر سیاسی مغرضانه است. 💠 @h_abasifar