اقتصاد سرمایهداری بیشتر از آنکه بر یک امر اقتصادی سوار باشد بر یک امر فرهنگی بنا شده است!
تقاضای خواستهها (wants) به جای نیازها (needs)...
رسیدن به این هدف سه مسیر عمده دارد:
تبلیغات
مُد
طراحی صنعتی
با تبلیغات شما از وضعیت موجودتان ناراضی میشوید!
با مُد یک وضعیت مطلوب برای شما ترسیم میشود و از دیگران عقب نخواهید ماند
با طراحی صنعتی اساسا به شما اجازه استفاده از محصولات قدیمی را نمیدهند. (مثلا با تغییر شکل یک شارژر)
کمپینهای متعددی در دنیا راه افتاده برای مقابله با این جریانات.
اما در ایران این مساله کمتر مورد توجه قرار گرفته.
ما کمپین #بی_برند را راهاندازی کردیم و عهد بستیم هیچ کالای برند یا کالایی که تبلیغ میشود را نخریم و به جای آن به سراغ محصولات بینشان و تولیدات کوچکمقیاس برویم.
یادمان نرود: پشت هر بیلبورد تبلیغاتی نوشته شده: شما شعور انتخاب کردن ندارید!
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
آقایان مدیران صدا و سیما
خلاف قانون یعنی خلاف شرع
نکنید این کارها را
نانی که سر سفره کارمندان صدا و سیما میبرید را پاک نگهدارید.
#بانک_سپه
#بی_برند
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنها که تبلیغ میکنند با شما تعارف ندارند خیلی صریح میگویند عقلتان را کنار بگذارید. ما به جای شما انتخاب میکنیم!
ویدئوی بالا تصویری از سایت رسمی اداره کل بازرگانی صدا و سیماست.
در تعریف تبلیغات نوشتهاند:
جایگزین کردن انتخاب شرطی به جای انتخاب عقلانی برای کسب سود بیشتر.
با همین وقاحت...
با همین بیشرمی...
به کمپین #بی_برند بپیوندید
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
اقتصاد فرهنگی
آنها که تبلیغ میکنند با شما تعارف ندارند خیلی صریح میگویند عقلتان را کنار بگذارید. ما به جای شما ا
سایت اداره کل بازرگانی صدا و سیما
با همین وقاحت!
#بی_برند
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
الگوي مصرف در توسعه ايراني اسلامي.pdf
327.5K
مقاله ارائه دکتر علی سعیدی در سومین رویداد ملی اقتصادی هجرت #خانه_سلیمانی
🆔 @DrSaeedi
هدایت شده از Hasan
باتوجه به تعریف #تبلیغات_بازرگانی در تصویر
#برند هایی که برای فروش محصولاتشون تبلیغات بازرگانی میکنن ، خودشون هم میدونن کسی که #عقلانی تصمیم بگیره از اونا خرید نمیکنه
پس این برندها رو شناسایی کنید و هیچوقت ازشون خرید نکنید
این تصویر مربوط به سایت اداره کل بازرگانی صدا و سیما میباشد
@hassanabbasi1374
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ | دو نقطه هدف
✏️ رهبر انقلاب، در دیدار اخیر: امیرالمؤمنین فرمود: مَن نامَ لَم یُنَم عَنه؛ اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگرِ خودش خوابش برده؛ نه.
👈 اگر مراقبت کردیم، دشمن را شناختیم، روشهای دشمن را شناختیم، سعی کردیم در حرفمان، در منطقمان، در عملمان، در هر اقداممان کمک به نقشهی دشمن نکنیم، دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند.
👈 دشمن دو نقطهی اساسی را هدف گرفته: یکی وحدت ملّی، یکی امنیّت ملّی.
📢 دشمن این دو نقطه را آماج حملهی خودش قرار داده که باید در مقابلش ایستاد.
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای اوجی وزیر نفت دولت سیزدهم گفتهاند "توتال آخرین اطلاعات مهم فاز ۱۱ را از ما گرفت و رفت". این گفته ایشان مرا یاد فرمایشی از مرحوم ترکان انداخت که اصرار داشت "ما به توتال اطلاعات ندادیم، آنها به ما اطلاعات دادند".
البته آقای زنگنه وزیر نفت دولت سابق هم تصریح کرده بود که با توتال سند رازداری امضا کرده و سپس اطلاعات فاز ۱۱ را به این شرکت داده است. منتهی مرحوم ترکان میگفت حقیر متوجه فرمایش آقای زنگنه نشدهام!
آقای زنگنه میگفت اگر توتال از این اطلاعات سوء استفاده کند، شکایت میکنیم...
@syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اون صحنههایی که آدم سیر نمیشه از دیدنش 😂
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
هدایت شده از جبهه تمدّن ساز انقلاب اسلامی
روزنامه ایران اقتصادی روز دوشنبه را تقدیم میکنیم به ۵ اقتصاددان کاسب ( مسعود نیلی، موسی غنی نژاد، درگاهی، طبیبیان و بهکیش) که پارسال در اوج اغتشاشات همپای ضد انقلاب شدند..
فکر میکردند کار نظام تمام است...
این نامه نشان داد نیلی و همفکرانش، فعال سیاسی اند نه اقتصاددان...
✍️🏻مهدی مهرپور
(جانشین مدیر مسئول روزنامه ایران اقتصادی)
@jebhetse
دل بستهام به غم که دلم را رها نکرد
آدم به یار کهنه وفادارتر شود...
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
بگو ستم کند آن یار بیش از اینها هم...
تفاوتی نکند بار، بیش از اینها هم...
بعید نیست که از جور عشق؛ دستارم
شود طناب سر دار، بیش از اینها هم...
چه مینهی؟ که نحیف است دوش من اما-
بذار هر چه که اینبار... بیش از اینها هم...
مرا بگیر و به زندان غم فرست و بزن
به جای پنجره، دیوار! بیش از اینها هم...
"هزار جان گرامی فدای پیرهنت"
هزار بار به کرار، بیش از اینها هم...
چراغ چشم تو روشن، ولی جهان مرا-
سیاه میکند و تار، بیش از اینها هم...
مرا سریّ و دلی، اهلبیتی و مالیست
فدای عشق تو هر چار، بیش از اینها هم...
نمانده طاقت من بیش از این، ولی ای عشق
بگو ستم کند آن یار بیش از اینها هم...
#دلاوار
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
دیوارنگار جدید میدون ولیعصر امروز صبح رونمایی شد.
الحمدلله داره تلاش دوستان اقتصاد اسلامی نتایج خوبی میده
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
اگر مسئولین فرهنگی و ورزشی ما شعور داشتن الان رونالدو توی یک خونه باغ سنتی نشسته بود و دیزی میخورد.
هم به رونالدو قطعا بیشتر خوش میگذشت هم تبلیغ بهتری برای گردشگری بود هم تبلیغ این هتلهای مسخره نبود
یه مشت مسئول چشم و دل سیرم آرزوست
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
اقتصاد فرهنگی
دیوارنگار جدید میدون ولیعصر امروز صبح رونمایی شد. الحمدلله داره تلاش دوستان اقتصاد اسلامی نتایج خوب
🖌 رسانه منحط دنیای اقتصاد:
بیخودی دیدگاه منفی نداشته باشید نسبت به بنگاهداری بانکها
همه چیز تقصیر دولته که اجازه نمیده بانکها نرخ بهرههای بالا بگیرند و مجبور نباشند بنگاهداری کنن
تازشم بنگاه داری بانکها خیلی هم خوبه و بهتره از اینکه بانک به مردم وام بده چون مردم میرن پولها رو حروم میکنن اما بانکها میرن ایرانمال میسازن.
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
شرمم میشه مزخرفات این مردک را در کانال بگذارم. خودتان خواستید بخوانید: اینجا
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
به مناسبت روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و جناب شهریار بزرگوار:
شهریار و راه سوم
پیشسخن؛ یکی از حسرتهای بزرگ زندگی نگارندهی این یادداشت ندانستنِ زبانِ ترکی است. نوشتن از شهریار و شعر او قطعاً برای چون منی گران است و این نقص زبانی بر آن خواهد افزود. اما سعی خواهد شد تا با نگاهی متفاوت و از زاویهای که در توان حقیر است عرض ادبی کنیم به شهریار ادب فارسی به مناسبت روز بزرگداشت زبان و ادب فارسی.
سِحری که در ترانهی خواجهست ای فلک
یک لحظه هم به زمزمهی شهریار بخش
***
نوشتن از قلم شهریار، بهجتِ قلم نگارنده است؛ گرچه قلمی نیست که برازندهی آن باشد. در دوراهی نوشتن و خواندن، شنیدن و دیدن، ماندن و رفتن ماندهام که چه بگویم از شاعری که استادِ انتخابِ بهترینها در میان دوراهیها بود. چه بنویسم از شاعری که راهِ ما را نیز در دو راهی خویش به انگشت اشارت نشان داده:
مرا بگذار و شعرم خوان که شاعر
شنیدن دارد و دیدن ندارد…!
و ما را به شنیدن سخنِ دل ریش میخواند نه دیدن خویش!
اما افسوس که قرنها گذشت و در حالیکه مخاطبِ شعر بزرگان ادب فارسی «او» بود - غائبِ غائبِ غائب - این مخاطب، به «تو» و سپس به «من» و در نهایت به «حال من» و حتی «شعر من» تنزل پیدا کرد!
آری! در روزگاری که از قلهی ادب فارسی دور و در دوراهی سنت و مدرنیته اسیر افتادیم، هر کس و ناکسی شاعر میشود و هر چه بخواهد به برکت صنعت چاپ و نشر، حتی با انگیزهی اقتصادی صرف، به اسم شعر و ادب فارسی منتشر میکند! به برکت رسانهها و آموزش جمعی نیز ذائقهی مردم را تغییر دادهاند و حال میگویند مردم اینچنین میخواهند!
اما شهریار!
یک بار نامش را در میان اعضاء نخستین کنگره نویسندگان ایران میبینیم و همین که میخواهیم تأسف بخوریم که چرا شهریار در چنین جمعی حضور دارد پشیمان میشویم. همانطور که جلال آل احمد را نیز در آن جمع میبینیم که صد البته بعدها توبه کردند و راه جدا نمودند از آن جمعی که تیشه برداشته بودند و بر ریشهی زبان و ادب فارسی میزدند!
شهریار گویی تعریفی موزون از انقلاب اسلامی در دو راهی سنت و مدرنیته است!
در زمانهای که سنتستیزی و تجددگریزی در اوج بودند، جامعهی ایران نیز میتوانست مانند بسیاری از کشورهای جهان به سمت یکی از این دو مسیر غش کند و تسلیم جبر تاریخ شود! اما روحاللهِ انقلاب هرگز پای در این دو راهی باطل نگذاشت و راه سوم که همان راه انقلاب بود را نشان داد و پیش رویِ مردم نهاد! راهی که نه سرسپردگی غرب در آن است و نه تحجر شرق!
شهریار نیز در عرصهی شعر و ادب فارسی چنین کرد! نه اسیر مدرنیته شد که پشت پا بزند به تمامِ تاریخ ادبیات و فرهنگ هزارسالهی این خاک، از رودکی و فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و صائب و بیدل! نه درجا زد و جاماند! بلکه ادب کرد و بر شانهی قلههای ادب ایستاد و خشتی بر خشتِ بنای زبان فارسی نهاد! خشتی ماندگار که چون دُرّۀالتّاجی بر سر شعر فارسی درخشان است.
و چه کسی بهتر از شهریار که مسحورِ خواجهی شیراز است و مستِ گلستان واژهها! گنجینهی شعر این مرز و بوم را در سینه دارد و قرار است به لطف بزرگی و لطافت روحش ظرفی شود برای مظروفی ناب! به ارث ببرد گنج پنهان شده در دامنهی این کوه برافراشته را.
شهریار نه چونان شاملوها و اساتید و شاگران و یارانشان بیهویت میشود و بر هست و نیست فرهنگ اصیل ایران اسلامی پشت پا میکوبد و نه چون برخی دیگر به تقلید محض میپردازد. هر چند شهریار میداند که تا رسیدن به اجتهاد باید مقلد بود، که همین نیز میشود!
سرانجام حاصل تمام شبزندهداریها و ریاضتها و عاشقیهای شهریار سبب میشود تا روحِ معنی را به مهار الفاظ دربیاورد و خلق شاهکار کند!
شهریار نیز مهمترین ویژگی بزرگان ادب فارسی را با خود دارد! پیش از آنکه شاعر شود حکیم میشود! پیش از آنکه شعرش بزرگ شود خودش بزرگ میشود! پیش از آنکه شعر بسازد خویش را میسازد و اینگونه است که سوز سخنش شعر میسازد و شعرش انسانساز میشود!
مقام معظم رهبری دربارهی او چنین میگوید: «دربارهی شهریار یک نکته اساسی وجود دارد که اگر ما بر آن تکیه کنیم به نظرم شایسته است. شهریار در دوران مهمی از زندگیاش (درحدود سی سال آخر زندگیاش) یک دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و معنویات و خودسازی پرداخت…»
شهریاری که محوِ شاگردیِ حافظ است از دنیا بریده! آنچنان که حتی سال تولدش را نیز اگر غلط ذکر میکنند برایش محلی از اعرب ندارد!
من پیر ماه و سال نیم یار بیوفاست (حافظ)
ادامه
از خویش نیز بریده است که میگوید:
چه اِصراری که اَسرارم بدانی
اگر سِرّ است، پرسیدن ندارد
مرا بگذار و شعرم خوان که شاعر
شنیدن دارد و دیدن ندارد…!
در دنیایی که همه در پی دیده شدن و شنیده شدن خویشاند انگشت اشارت شهریار به سوی اوست! اوئی که سرودن از جمالش و توصیف پردهی خیالش تمام رسالت شاعر است، اگر چه دنیا آن را رسالت شاعر نداند و برای دیگران هورا بکشد:
نقاش عزیز
این تابلو اگر خوب درآمد از کار
در موزهی روزگارها خواهد ماند
در آلبوم یادگارها خواهد رفت
بگذار «نوبل» به نور چشمان بدهند!
شهریار نورچشمیِ شاعران معاصر نشد اما نور شد در میانِ شعر تاریک معاصرینش!
آری نوبلِ دیده شدن را به شهریار و اساتیدش ندادهاند و اکنون مردمی داریم که نه شهریار میخوانند و نه سعدی و مولانا و حافظ و دیگر بزرگان ادب فارسی را.
دوستی چه زیبا میگفت که در دنیایِ کوتولهها شاعری بزرگ نمیشود مگر اینکه بزرگِ کوتولهها باشد! و چه زیباتر سرود:
میراث خود بگیر و به حرمت نگاه دار
چیزی بر آن فزای و از آن هیچ کم مکن
ملیت تو چیست جز آداب و جز سنن
سنتشکن، صیانت خود را شکسته است
اینکه قلهی ادب فارسی را رها کردهایم و در دامنهی آن سرگردانیم دلائل زیادی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
١. نظام آموزشی: از نظامی که در آن گلستان سعدی حذف میشود و شعر امثال ایرج میرزا و شاملو جایگزین آن میشود چه بگوییم؟ قرار است چه تعلیم و تربیتی در آن شکل بگیرد و چه انسانی را به جامعه تحویل دهد؟
٢. رسانه: نه تنها تا انقلاب ۵٧ که حتی تا کنون عناصر اصلی رسانهای در ایران در مراتب مختلف، میانهی خوبی با ادبیات اصیل فارسی نداشته و پیرو مکتب غربگرایان فارسیزبان بودهاند. با استفاده از قدرت رسانه شعرِ ضعیف و سخیف و بیهویت را در کنار تزئین موسیقی به جای شعر ناب فارسی به خوردِ مردم دادند و میدهند!
بیوک نیکاندیش مؤلف کتاب در خلوت شهریار که روایتگر زوایای نهان حیات شخصی و ادبی شهریار است می نویسد: «روزی که انقلاب پیروز شد استاد چنان به شور و شوق و شعف درآمدند که اگر بگویم در همه مدت دوستیام، ایشان را چنان خوشحال ندیده بودم خطا نرفتهام. زمانی که جمهوری اسلامی پایههایش را استوار کرد از طرف صدا و سیما برای مصاحبه با شهریار آمدند. درست یادم هست که اولین کلام ایشان این بود: زودتر از این میآمدید، من خیلی وقت است که انتظار شما را میکشم.»
٣. نفوذ فرهنگی: جریان نفوذ فرهنگی در ایران از قبل از مشروطه شروع و با مشروطه به شکل جدی پیگیری شد. افرادی در قامت و لباس دلسوزی، سر تا پا فرنگی شدن را برای این مردم تجویز کردند و هر چه توانستند علیه ادبیات کهن ایرانی نوشتند و گفتند که دورهشان گذشته و باید شعر فارسی پوستاندازی کند و هدفشان نه عوض کردن ظرف که تهی کردن از مظروفی بود که قرنهای متمادی، حکما و علما و عرفای بزرگ ایرانی پیمانه به پیمانه پر کرده بودندش.
۴. جریان طبیعی تمدنی غرب: تمدن غرب چون قطاری پر سرعت به سمت بیهویتی انسان و دوری از فطرت الهی او پیش میرود و مسافران خود را به هر سمتی که در قطار پیش بروند با خود به آن سوی که میخواهد میبرد! اگر نبود نفس قدسی حضرت روحالله و کشیدن ترمزِ این قطار، معلوم نبود که اکنون میتوانستیم به زبان فارسی صحبت کنیم یا خیر! هر چند که بعد از انقلاب ۵٧ گذر از مرحلهی نظام، دولت و جامعهی اسلامی و حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی مانند زمانی است که نیاز است تا قطار متوقف شود و جهت حرکت آن تغییر کند و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که شعر و ادب
فارسی که در یک قرن اخیر مسیر خود را تغییر داده بود به یکباره به ریل اصلی خود بازگردد!
۵. خودحافظ پنداری شعرای معاصر: چه غمی بالاتر از اینکه مردمِ فارسی زبان نخوانند و نتوانند که بخوانند شعر حافظ و بیدل را. غزل سعدی و صائب را. مثنوی فردوسی و مولانا را! و بخوانند شعر شاعرانی که میگویند سعدی و حافظ
شاعران دوران خود بودند و ما شاعران عصر خویشیم! مردم باید ما را بخوانند! شاید جرأت نکنند در مجامع عمومی این را بگویند اما بارها و با زبانهای مختلف این سخن در محافل خصوصیتر از ایشان شنیده شده است.
اما شهریار علاوهبراینکه خود حقیقتا انقلابی است در شعر فارسی بعد از انقلاب نیز دچار تحولی شد که البته اگر نبود خودساختگی و آمادگی ظرف وجودی شهریار این انقلاب به تمامه در او رخ نمیداد. با ظهور انقلاب اسلامی و تغییر در شرایط اجتماعی و سیاسی جامعهی ایران، بخشی از اندیشه و افکار شهریار دچار تغییر و تحولات شگرفی میشود.
ادامه
به گونهای که انعکاس این تحولات فکری را میتوان در مضمونآفرینی و حمایت این شاعر از اسلامی شدن دانشگاهها، تشکیل نهادهای اجتماعی جدید، مدح شخصیتهای انقلابی و تاریخنگاریِ اسلامی در اشعار وی مشاهده نمود.
غیر ولایت چه جانشین ولایت
تالی والشمس بین که والقمر آید
شعری که شهریار در محضر مقام معظم رهبری میخواند نمونهای از این اشعار است که البته در بیت پایانی آن لطافتی وصفناپذیر وجود دارد برای آنها که از رابطهی عاشقانهی شهریار و خواجهی شیراز باخبرند. او که بارها در بیان جایگاه حافظ اشعاری اینچنین سروده:
بعد حافظ دهنی خوش به غزل باز نشد
عارفان قفل ادب بر در این خانه زدند
یا
به مکتبخانهی عرفان کتابتهاست اما من
بهجز در شعر حافظ درس عشق از بر نمیدارم
یا
حافظا چشمهی اشراق تو جاویدانی است
تا ابد آب از این چشمه روان خواهد بود
یا
شهریارا غزل توست دلاویز به تبریز
لیکن آن قدر ندارد که به شیراز بخوانند!
و اشعار بسیاری که در مدح لسانالغیب از شهریار به جای مانده است. اما شهریار چون این غزل را در مدح رهبری میخواند و میگوید:
یارب این شاخه گل از شش جهتش دار نگاه
این دعا کردم و از شش جهت آمین آمد…
در نهایت تحسین خواجهی شیراز را سزاوار آن میداند:
شهریار این غزل طرفه به تلقین سروش
چون رقم خواست زدن خواجه به تحسین آمد!
اشعار انقلابی شهریار بسیار است و دوستداران شهریار و انقلاب میتوانند با کمی تحقیق و جستجو به آنها دست یابند، اما نکتهی پایانی این یادداشت را به موضوعی اختصاص باید داد که شهریار را شهریار کرد و او بر آن همواره تأکید داشت. سخنی با شاعران انقلابی معاصر که در مسیر تمدنسازی نهضت اسلامی ایران قلم برداشتهاند؛
شهریار برای بزرگ شدن بزرگان ادب فارسی را نه تنها کوچک نکرد که در برابر بزرگی آنان تواضع کرد. آنقدر که گفت:
شهریارا در غزل بنبست حافظ نشکند
او لسان الغیب بود و نیستش ثانی هنوز
نسل امروز پیش از آنکه شعر ما را بخوانند باید بتوانند گنجینهی شعر اصیل فارسی را بخوانند. اگر شعر خویش را برای مردم ایران کافی بدانید قطعاً کوتاه و کوچک خواهید ماند و مردم را نیز نگاهخواهید داشت. آنکه راه «گلستان» بست گلدانِ شعرش نیز خواهد شکست و آنکه نو بودنش را به رخ اصالت کشد، اصیل نشود و زود باشد که طعم کهنگی چشد!
باید چون شهریار کودکِ دبستانیِ حافظ شد تا بعد از عمری مجاهدت و درآمدن از غورگی شاید عنایتی شود و دانهای مویزِ حلاوت بر لب شاعرانگیمان بگذارند:
به خاک خواجهی استاد من چو میگذری
رسان سلامی از این کودک دبستانی
و باید مدد خواست از آن انفاس قدسیه تا رهنما شوند و احیا کنیم شعر و ادب فارسی را برای ساختن تمدنی نوین که ریشه در ایراناسلامی دارد و سر در آسمان بیکران ولایت.
هر چه میخواهم از نوشتن در بزرگداشت این بزرگ مرد زبان فارسی رها شوم و این سخن به پایان برَم نمیشود که نمیشود. در پیشگاهِ شهریار چون شهریارم در پیشگاه لسانالغیب و هنگام وداعش که گفت:
به تودیع تو جان میخواهد از تن شد جدا حافظ
بهجانکندن، وداعت میکنم حافظ؛ خداحافظ!
...
قلم شکست و مُرکّب نمانده اما باز
نشد که واژه بیابم برای گفتن از «او»
حسین عباسی فر
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
میگه اگه از برندها حمایت نکنیم کارگرهای این شرکت ها بیکار میشن!
این ذات نظام سرمایه داریه که منفعت بخشی از مردم رو به منافع خودش گره میزنه و باعث میشه مردم و فقرا از حق سرمایه داران دفاع کنند.
مثل بورس...
بخش کوچکی از مردم رو میبرن در بورس
اونوقت برای سبز شدن بورس از جیب اکثریت مردم می دزدن
اما در مورد کمپین #بی_برند
اولا این برندها کارگر ندارند. اجیر دارند. کارگر کسیه که آقای خودش باشه نه اجیر دیگران. اینکه این اجیرها از دست این استثمارگران رها بشن جای خوشبختی داره براشون. چون در صورت حمایت از بی برندها و کوچک مقیاس ها این ها میتونن یا خودشون تولیدی راه بندازن یا برن با تولیدی های کوچیک شریک بشن یا حداقل برای این تولیدی ها کار کنند
شما با حمایت از تولیدی های کوچک و بی برند نه تنها به تولید که اتفاقا به اشتغال کمک می کنید و این کار باعث کاهش بیکاری میشه قطعا
مثلا در مورد موتور سیکلت
شما می توانید از کویرموتور و نیرو موتور که دائم تبلیغ می کنند خرید کنید و نهایتا به اشتغال 500 نفر کمک کنید
اما بقیه تولیدکنندگان را نابود کنید
یا می توانید از تولیدکنندگان بی برند حمایت کنید و باعث رشد آنها و جلوگیری از انحصار شوید و با این کار به اشتغال در این صنعت کمک کنید.
دقت داشته باشید نیروموتور و کویرموتور با وجود این همه تبلیغی که میکنند یک شرکت وارداتی هستند بیشتر تا یک شرکت تولیدکننده. جدول زیر نشان می دهد که نهایتا 20 درصد از موتورسیکلت داخلی سازی است و بقیه فقط مونتاژ است.
فلذا هنگام بررسی و تحلیل مسائل اقتصادی به جای جزءنگری سعی کنید با نگاه کلان مسائل را تحلیل کنید و ناخودآگاه حامی سرمایه داران و شرکت های بزرگ انحصارگر نشوید
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
🌟هرگز نسبت به طب ایرانی-اسلامی بیتفاوت نخواهم بود...
چندی پیش درد بسیار شدیدی در ناحیه کمر احساس کردم. از علائم و ناحیه درد حدس زدم که سنگ کلیه است. شبانه به بیمارستان شهید هاشمینژاد مراجعه کردم. سیتیاسکن نشان داد که بله! سنگ کلیه است.
روز جمعه مزاحم حکیم دکتر حسین روازاده شدم و ایشان یک بسته دارویی طبیعی تجویز کردند. گزارش مکتوب سیتی که آمد، مشخص شد قطر سنگ ۷.۵ میلیمتر است. با مشاهده تصاویر و گزارش، نظر دکتر روازاده این بود که قطر سنگ بزرگ است و بهتر است عمل سنگشکن انجام دهم.
برای عمل که مراجعه کردم، گفتند ابتدا باید آزمایش عفونت انجام گیرد و در صورت نبود عفونت، عمل شود. پاسخ آزمایش، ۴۸ ساعت بعد آماده شد. صبح روزی که باید برای عمل میرفتم، گفتند دستگاه خراب شده است و تا شنبه باید صبر کنید. در این مدت داروهای تجویزی حکیم روازاده را مصرف کردم. بحمدلله قبل از رسیدن روز عمل، سنگ دفع شد.
این تنها تجربه زیسته حقیر از طب ایرانی-اسلامی نیست. ما سالهاست که در خانه، برای سرماخوردگی آنتیبیوتیک مصرف نمیکنیم و تجویزهای ایرانی-اسلامی کاملا موثر بوده است. از وقتی مصرف آنتیبیوتیک را متوقف کردهایم، دفعات و مدت سرماخوردگی بچهها نیز کم شده است.
آنکه حقیقت را، فقط یک بار، در هیبت واقعی آن دیده باشد، محال است از آن رویگردان شود. و حقیر امروز چنین نسبتی با طب ایرانی-اسلامی دارم.
کسی چون حکیم روازاده، اصلا در پی حذف یافتههای طب مدرن نیست؛ اما عجیب است که برخی در پی ساقط کردن طب ایرانی-اسلامی از هستی هستند. باید در برابر این جریان ایستادگی کرد.
@syjebraily
اقتصاد فرهنگی
🌟هرگز نسبت به طب ایرانی-اسلامی بیتفاوت نخواهم بود... چندی پیش درد بسیار شدیدی در ناحیه کمر احساس ک
دو مرتبه به سر حد مرگ رسیدم
یکی ایام کرونا
یکی هم چند روز پیش
هر دو مرتبه با خوردن داروی امام کاظم زنده شدم
تجربه پدر علم است!
نمی توانم این حقیقت را نادیده بگیرم و چیزی که با تمام وجود لمس کردم را با بافته های علمی "صنعت پزشکی" امروز عوض کنم.
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
یکی از راه هایی که می تونید اوقات فراغتتون رو پر کنید به همراه رسیدن به آرامش روحی خلق آثار هنریه. شاید فکر کنید کار سختیه خلق یک اثر هنری. نمی گم سخت نیست اما با یقین میگم اون ترسی که عموم مردم از خلق هنر دارن محصول مدرنیته است وگرنه در تمدن اسلامی همه مردم زندگیشون با هنر آمیخته بود. از یک بنّا گرفته تا آهنگر و خیاط و نانوا و ...
مثلا هنر سرودن شعر اینطور نبود که در برخی افراد خاص وجود داشته باشد. از شاطرعباس صبوحی گرفته تا بسیاری از علما و فیلسوفان و طبیبان و حتی مردم عادی اهل شعر و ادب و هنر بودند.
برای شروع هم بهترین کار تقلیده. مثل کاری که قاریان قرآن یا خواننده ها انجام میدن. شما ابتدا سعی کنید آثار هنری دیگران را تقلید کنید.
اگر گرافیک کار میکنید لوگوهایی که دیگران طراحی کردند رو سعی کنید طراحی کنید.
اگر شعر دوست دارید سعی کنید اشعار شاعران بزرگ رو تغییر بدید. تضمین کنید یا نقیضه بگید یا ...
خلاصه که مدرنیته با ایجاد رعب و ترس در مردم عادی و ایجاد انحصار در دست طبقه سرمایه دار همه چیز را به کالای قابل فروش تبدیل کرد و مردم را مجبور کرد فقط کار کنند و هر چه خودشان می توانستند خلق کنند را بخرند!
پ ن: تصویر فوق که تایپوگرافی ساده ای از شعر سعدی است طراحی اولیه اش با یک نرم افزار ساده اندرویدی به نام ثلثین انجام شده.
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
#قیچی انحصار!
فوتبال را طبق معمول نمیبینم!
نهایت قصه این است که چون برخی از هموطنانم از پیروزی تیم ملی خوشحال میشوند من هم خوشحال میشوم
و طبیعتا از باخت ایران به خاطر ناراحتی هموطنانم ناراحت می شوم
کنش سیاسی چند بازیکن فوتبال یا چند بازیگر سینما هم ارزشی ندارد؛ نه تاییدشان و نه تکذیبشان برایم مهم نیست.
اما به بهانه جام جهانی میخواهم رابطه فوتبال، نظام اقتصاد سرمایهداری و استعمار نو را کمی شرح بدهم.
برای تبیین این مساله به پدیده فوتبال و بررسی جایگاه این پدیده ذیل یک «سیستم» میپردازم:
بازیکنان فوتبال دو شخصیت دارند.
١. بیلبورد تبلیغاتی
٢. فوتبالیست
در حقیقت شخصیت اول بازیکنان فوتبال هیچ تفاوتی (تاکید میکنم هیچ تفاوتی) با یک بیلبورد تبلیغاتی ندارد.
اگر بهترین بازیکن دنیا هم باشید امکان ندارد اجازه بدهند آن تبلیغات را روی پیراهن و کفش و پشت سرت موقع مصاحبه را برداری. یعنی اگر بازیکنی بگوید این تبلیغ روی پیراهنم نباشد میگویند: مشرف! خوش آمدی!
در حقیقت فوتبال ابزاری است برای دیده شدن صفحه تلویزیون (و سایر رسانههایی که آن را پخش میکنند)
یعنی ابزارِ جذابیتِ رسانه است. چه پدیدهای میتواند چشم چند میلیارد نفر را به صفحه تلویزیون بدوزد؟
فلذا اینجاست که شاخهای در اقتصاد باز میشود با نام «اقتصاد توجه»
اینجاست که نگاه شما را دیگران میفروشند. بدون اینکه شما خبر داشته باشید این نگاه که مال شماست فروخته میشود!
متن کامل یادداشت: https://eitaa.com/h_abasifar/2200
#حسین_عباسی_فر
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7