هدایت شده از محسن قنبریان
💠 بازخوانی ایده سیاسی و فرهنگی امام خمینی در مواجهه با تحجر و تجدد
چکیده ارائه حجت الاسلام قنبریان/۷خرداد۱۴۰۲
#بخش_دوم
5⃣ ولایت مطلقه امام، حکومت مطلقه نبود!
ولایت مطلقه امام با لحاظ حقوق اساسی ای (مثل حق تعیین سرنوشت، آزادی و عدالت و...) بود و اصلا طریق حفظ و تحقق آنها بود.
لذا امام تا آخر سر جمهوریت، مردم و... تاکید و وفادار ماند. تشکیل حکومت از سوی فقیه را منوط به "رأی اکثریت" [نه صرفا در حد شرط وجود] می دانست (صحیفه امام ج۲۰ص۴۵۹)...
• دیگری اول این نظریه مترقی بین شاگردان و رجال سیاسی جمهوری اسلامی متولد شد:
- مجتهدانی که از ولایت مطلقه، حکومت مطلقه خواندند و حتی حقوق اساسی را ذیل آن بردند! هیچ نقشی برای مردم قائل نشدند...
در حالیکه در نظریه امام غیر از آن تصریحات مثلا حق خواهی جزئی یک مظلوم با "جهر بالسوء" با وجود ولایت مطلقه و قاضی عادل هم مشروع است (مکاسب محرمه ج۱ص۴۳۰و۴۳۱). اینها نشانگر آن است که امام از ولایت مطلقه، دولت مداخله گر و توتالیتر قصد نکرده است...
- برخی رجال سیاسی نیز از ولایت مطلقه مفهومی بنام "ولایت اداری" ساختند تا خود را "مطاع مایشاء" کنند! امام اینجور ولایت را هم برای مسئولین نظام و نمایندگان خود رد کردند(صحیفه امام ج۱۰ ص۵۰۴)
• دیگری روشنفکر و متجدد از ولایت مطلقه، لیبرالیسم و اباحه گری توقع کرد! این روزها آقای غنی نژاد هم گفته، ولایت مطلقه که می تواند احکام شرعی را تعطیل کند، بی حجابی را آزاد و حلال کند!!!
چنانچه اشاره شد ولایت مطلقه برای تراز کردن روابط عینی در اقتصاد و سیاست مطابق با نظام اسلام است و در این راستا اگر #موقتا حکم شرعی ای تعطیل شد، بلامانع است؛ نه اینکه از اساس در خدمت روابط عینی حاکم بر دنیا درآید و ماشین امضای آن شود؛ این همان استبداد دینی است که نائینی علیه آن گفته و از شعب حکومت تملیکیه قرار داده و مقابل حکومت ولایتیه نشانده است...
* تفصیل بیشتر مباحث در پرسش و پاسخها بیان شد که در فایل صوتی موجود است.
☑️ @m_ghanbarian