🧮 داستان اقتصاد ریاضی!
#بخش_دوم
4⃣ کهانتِ اقتصاد ریاضی!
همیشه مقدار سود و بدهی، هزینه و درآمد، ریاضی محاسبه می شده؛ اما "اقتصاد ریاضی" خاستگاهش اینجا نیست! استفاده از ریاضیات پیشرفته برای مدل سازی اقتصادی، و پیش گویی های بازار برای سیاستگذاران، خاستگاه اقتصاد ریاضی است.
وقتی می خواهند بازار را مدل سازی ریاضی کنند، بازیگر آن انسان است نه الکترون و پروتن! عوامل مختلفی در رفتارهای انسان موثر است: از "درونی ترین لایه های انگیزشی او" تا "فرهنگ و ارثیه های خُلقی و باوری ملی و باستانی"!
آیا همه این عوامل متعدد و غیر کمّی در محاسبه و مدل سازی ریاضی لحاظ میشود؟! اصلاً همه قابلیت لحاظ در مدل ریاضی دارند؟
• به تصریح ریاضی دانهای اقتصادی، برای مدل سازی:
- هر مدل یک دسته پیش فرض دارد.
- این پیشفرض ها از برداشت و شهود ما از واقعیت انتخاب میشود.
- هرچه مجموعه این پیشفرض ها بیشتر باشد(یعنی دریافت و شهود از جامعه کامل تر باشد)، دست و پای مدل بسته تر خواهد شد!(مدلی با مؤلفه های موثرِ زیاد، پیچیده تر و سخت تر است)
- اینجاست که اقتصاد ریاضی دست به گزینش می زند! واقعیت را مجردتر فرض می کند! حواشی را حذف و ابعاد و جزییات مورد علاقه را نگه می دارد! و مدل می سازد! ۳
(البته می گوید راه برای مدلی با مولفه های حذف شده هم باز است! اما معمولا "اقتصاد سیاسی" از آن تحقیقات پشتیبانی نمی کند)
برای نمونه:
تفاوت مردم شناسانه ی: اصناف، اقلیم ها، انگیزهای درونی و دهها مولفه فرهنگی، تاریخی، دینی برای مدل سازی در این خلاصه(بهینه) می شود: "انسان، عقلایی رفتار می کند"!
اما وقتی در مرحله قبل تر شاخص ها را همه کمّی کرده اند، نتیجه این میشود که: رفتار عقلایی انسان، در واقع نوعی محاسبه گری ریاضی است! حالا مدل سازی اش کار سختی نیست!
تمثیل:
همانطور که اول در طبیعیات همه چیز را به جِرم و انرژی تقلیل دادند؛ بعد عوامل متعددِ موثر بر نقطه جوش آب را هم کاستند و گزاره "آب در ۱۰۰ درجه می جوشد"؛ را "قانون" کردند! حالا دامنه هیمالیا و دماوند و... "استثناء" اند و البته قابل اندازه گیری!
اینجا هم مثلا "اقتصاد تبرعی" و "انگیزه های غیر محاسباتی"(غیرعقلایی در این مکتب!) مثل چرخه مالی خمس و زکات و نذر و تحبیس و وقف و... مثل استثنائات هیمالیا و دماوند می شوند! با این تفاوت که کنار "اقتصاد معاوضی" بازار به اقتصاد سرریز می شود؛ در حالیکه واقعا در مدل لحاظ نشده است!(دقت کنید)
5⃣ اقتصاد ریاضی، علمِ بازار آزاد نه علم مطلق نظامات اقتصادی!
باید تا اینجا روشن شده باشد بین "اقتصاد ریاضی" بعنوان یک روش(!) با "بازار آزاد" بعنوان یک بستره ، رابطه و تناسب هست. اقتصادِ ریاضی، علم کشف روابط علیّ و معلولی بازار آزاد و کنشگرش -که انسانِ محاسبه گر است- می باشد که پس از پیدایش این مکتب و این انسان پیدا شده است.
جامعه ای که می خواهد مثلا: از "امانت و ودیعه" بیشتر از "ضمان" / از "اقتصاد تبرعی" برای "تامین حق های همگانیِ بهداشت و آموزش" بجای "بازاری کردن اینها" و "کالا کردن حق ها"/و...؛ نهاد و نُرم بسازد؛
اولا: مفاهیم بنیادین اقتصادش، همه کمّی و ریاضی نمیشود؛ تا مدل ریاضی بپذیرد!
ثانیاً: فروکاستن های موجود اقتصاد ریاضی، تحقق نُرم ها و نهادهای نظام مطلوبش را تاخیر و بلکه تاویل می برد! اقتصاد مطلوبش نشدنی تر میشود. چون تحقق مدلهای بازاری، انسان و جامعه بازار را می سازد و انسان فرهنگی و فطری را محجوب می کند.(دقت کنید)
..................
۱. ر.ک: مبادی با بعد الطبیعی علوم نوین / آدوین آرثربرت/ ترجمه عبدالکریم سروش
۲. ر.ک: مقاله:چطور پول معیار سنجش همه چیز شد؟ / الی کوک - مجله آتلانتیک/ سایت ترجمان
https://tarjomaan.com/neveshtar/8780/
۳. ر.ک: روزنامه دانشگاه شریف ش۸۹۱ مصاحبه با دکتر وصالی و دکتر مدنی زاده: بدون ریاضیات فقط می توانیم داستان بگوییم
http://daily.sharif.ir/%D8%A2%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D9%88/
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۱۲
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از محسن قنبریان
🔘 منصفانه با دکتر غنی نژاد؛ مخالفت و موافقت!
#بخش_دوم
2⃣ موافقت!
با ایشان در دو برداشت موافقم اما نه بخاطر عمل به قانون اساسی و اصول مترقی اش بلکه بالعکس بخاطر تخلف از قانون اساسی و اقتصاد مردمی اش!
۲-۱. اقتصاد دولتی چپ!
دولت دهه۶۰ که جای تحقق اصل۴۳ و مردمی سازی اقتصاد، اقتصاد دولتی بزرگ را موجب شد.
- بخاطر مصادره های شرکتهای خصوصی و تصدی دولت، شرکتهای دولتی به رشد ۱۱۱درصدی رسید! که البته بعد هم ادامه یافت!
- اگر تایید لازم است؛ رهبر انقلاب هم آخرین بار در اول فروردین۱۴۰۲ فرمود: "تصدی گری افراطی دولت مهمترین نقطه ضعف اقتصاد ماست".
⬅️ اما این بیشتر به تخلف از اصل۴۳و۴۴ ربط دارد تا آن خود آن اصول.
۲-۲. اقتصاد سرمایه داری کنونی!
در دولتهای پس از جنگ با غلبه گفتمان بازار آزاد، باز آن اصول تحقق نیافت و اینبار با واگذاری ها به تعبیر ایشان (با کمی مبالغه) اقتصاد سرمایه داری دولتی [حاکمیتی]، رفاقتی و... شکل گرفت.
- بعد از ۱۸سال رهبر انقلاب صریحا عدم مشارکت عموم مردم (نه فقط سرمایه داران) -یعنی عدم تحقق بند۲ اصل۴۳- را از دیگر اشکالات مهم ما خواند!
"از اشکالات مهمی که ما داریم این است که روی مشارکت مردم فکر نکرده ایم من همین جا به مسئولین محترم، به صاحبنظران اقتصادی، به کسانی که علاقمند سرنوشت کشورند توصیه می کنم بنشینند راه های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند"!(۱۴۰۲/۱/۱)
- این بعد از عدم تحقق بند ب سیاستهای کلی اصل۴۴ در ایجاد تعاونی های فراگیر و مشارکت های تعاونی مردم در اقتصاد بود!
⬅️ پس عامل بدبختی ها نه اصول اقتصادی قانون اساسی بلکه تخلف از آن است. چپ ها و راست های اقتصادی دو لبه قیچی برای تعطیل و تأویل این اصول مترقی و شاهکار بهشتی بوده اند. دهه اول دولت چپ گرا و دهه های بعد دولتهای راست گرا، اقتصاد را دولتی و خصولتی (سرمایه داری حکومتی رفاقتی) کردند و سراغ مردمی کردن اقتصاد ایران و تحقق دو اصل اساسی آن نرفتند.
صد حیف که حالا بدبختی اش با برچسب کمونیست به قانون اساسی و بهشتی زده می شود!
#اقتصاد_مردمی
#قانون_اساسی
#بهشتی_مظلوم
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۵
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از محسن قنبریان
💠 بازخوانی ایده سیاسی و فرهنگی امام خمینی در مواجهه با تحجر و تجدد
چکیده ارائه حجت الاسلام قنبریان/۷خرداد۱۴۰۲
#بخش_دوم
5⃣ ولایت مطلقه امام، حکومت مطلقه نبود!
ولایت مطلقه امام با لحاظ حقوق اساسی ای (مثل حق تعیین سرنوشت، آزادی و عدالت و...) بود و اصلا طریق حفظ و تحقق آنها بود.
لذا امام تا آخر سر جمهوریت، مردم و... تاکید و وفادار ماند. تشکیل حکومت از سوی فقیه را منوط به "رأی اکثریت" [نه صرفا در حد شرط وجود] می دانست (صحیفه امام ج۲۰ص۴۵۹)...
• دیگری اول این نظریه مترقی بین شاگردان و رجال سیاسی جمهوری اسلامی متولد شد:
- مجتهدانی که از ولایت مطلقه، حکومت مطلقه خواندند و حتی حقوق اساسی را ذیل آن بردند! هیچ نقشی برای مردم قائل نشدند...
در حالیکه در نظریه امام غیر از آن تصریحات مثلا حق خواهی جزئی یک مظلوم با "جهر بالسوء" با وجود ولایت مطلقه و قاضی عادل هم مشروع است (مکاسب محرمه ج۱ص۴۳۰و۴۳۱). اینها نشانگر آن است که امام از ولایت مطلقه، دولت مداخله گر و توتالیتر قصد نکرده است...
- برخی رجال سیاسی نیز از ولایت مطلقه مفهومی بنام "ولایت اداری" ساختند تا خود را "مطاع مایشاء" کنند! امام اینجور ولایت را هم برای مسئولین نظام و نمایندگان خود رد کردند(صحیفه امام ج۱۰ ص۵۰۴)
• دیگری روشنفکر و متجدد از ولایت مطلقه، لیبرالیسم و اباحه گری توقع کرد! این روزها آقای غنی نژاد هم گفته، ولایت مطلقه که می تواند احکام شرعی را تعطیل کند، بی حجابی را آزاد و حلال کند!!!
چنانچه اشاره شد ولایت مطلقه برای تراز کردن روابط عینی در اقتصاد و سیاست مطابق با نظام اسلام است و در این راستا اگر #موقتا حکم شرعی ای تعطیل شد، بلامانع است؛ نه اینکه از اساس در خدمت روابط عینی حاکم بر دنیا درآید و ماشین امضای آن شود؛ این همان استبداد دینی است که نائینی علیه آن گفته و از شعب حکومت تملیکیه قرار داده و مقابل حکومت ولایتیه نشانده است...
* تفصیل بیشتر مباحث در پرسش و پاسخها بیان شد که در فایل صوتی موجود است.
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و نهم/ ۲۶آبان۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
3⃣ معاملات
عامل سوم، خود معاملات است که باید برای بیع سمح تنظیم شود.
- یک دسته معاملات بخاطر غیر عقلایی بودن، ضرری بودن، غرری بودن ممنوع میشود.
- تعداد معاملات خط خورده از بازار آزاد حجاز قبل از بعثت نسبت به امضاء شده ها، بیشتر است! به این نکته مهم تاریخی کمتر توجه می شود.
✔️ در "قیمت گذاری" نیز اسلام، "مکانیزم" دیگری دارد!
توضیح اینکه سه طریق برای قیمت گذاری قابل رصد تاریخی است:
- اول: قیمت گذاری دستوری حاکمان!
از حمورابی، کتیبه قیمت گذاری نقل شده تا برخی حاکمان گذشته و نظام های کنترل مرکزی!
در احادیث باب الاسعار دیدیم، پیامبر(ص) بعنوان حاکم از تعیین قیمت خوداری کرد.
- دوم: تعیین قیمت با شان اجتماعی!
در جوامع فئودالیته اروپای قرون وسطا با اخلاق پدر سالار مسیحی، پایگاه اجتماعی، تعیین کننده قیمت بود. طبقه اجتماعی بالاتر اگر نعل اسب می آورد قیمت بیشتری می گرفت تا ابریشمی که طبقه سفلی بیاورد!
از این حیث "تجارة عن تراض" یک شعار انقلابی و ضد طبقه هم هست...
- سوم قیمت گذاری آزاد با صرف عرضه و تقاضا.
این راه حل اقتصاد بازار است.
این راه حل هم موجب بیع سمح نشده است.
نسبت دادن چنین راه حلی به اسلام و پیامبر(ص) بی دقتی است. چون در همان روایات باب الاسعار دیدیم که فقط نفرمود: "قیمت دست خداست!" یا فرشته ای مامور دارد؛ بلکه در ذیلش فرمود: "فلن یغلو من قله و لایرخص من کثره: نه با کمی، قیمت بالا برود و نه با زیادی، قیمت پایین بیاید"!
این برخلاف قاعده عرضه و تقاضا (مکانیزم قیمت گذاری اقتصاد آزاد) است. با عرضه کم، حتما قیمت بالا می رود و با زیادی عرضه کالا، حتما قیمت پایین می آید!
در حکمت یاد گرفته ایم رابطه طولی بین عوامل غیبی با عواملی ملکی برقرار است. پس فرشته موکل بازار که اجازه نمی دهد با زیادی، قیمت کاهش و با کمی، قیمت افزایش یابد؛ در ساختار اقتصادی خودش را با مکانیزمی غیر از قیمت گذاری آزاد نشان می دهد!(دقت کنید)
- کشف این مکانیزم که چیزی غیر از سه مکانیزم شمرده شده است یکی از عناصر مهم مکتب اقتصادی اسلام است دو متفکری که بدان توجه داشته اند یکی شهید محمد باقر صدر و یکی شهید بهشتی بوده است که تفصیل بیان ایندو مجال واسع تری می خواهد.
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از محسن قنبریان
❓ رهبر انقلاب درباره مرجعیت زن چه/چرا گفتند؟!
#بخش_دوم
2⃣ چرا وزارت زنان و... را طرح کردند؟!
• به نظر بنده در مقابل نقش های فیک و مبتذلی که نو به نو از سوی تمدنی غربی در سبک زندگی ما تولید می شود، فقط رویکرد فعالی که امام خمینی و انقلاب اسلامی آورد می تواند پاسخگو باشد، نه رویکرد منفعلی که دیگر ناتوان از برگرداندن زنان به خانه است!
جان کلام رویکرد فعال این است که نقش های اصیل جای نقش های مبتذل بنشیند و آن، مداخله در مقدرات اساسی کشور و اسلام است.
• آیت الله خامنه ای در دیدار سال قبل بانوان: "در اصلِ مسئولیّتهای اجتماعی هم همینجور است. امام(رضوان الله علیه) در یک جایی گفتند که دخالت در سیاست و در مقدّرات اساسی کشور وظیفهی زنان و تکلیف زنان است؛ حقّ زنان و تکلیف زنان است؛ یعنی واجب کردند که زنها بایستی در مقدّرات کشور و وظایف اساسی کشور دخالت کنند و وارد بشوند، که خب خود این یک فصل طولانیای دنبالش دارد؛ یعنی در این زمینهها بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد.
در پرداختن به امور جامعه: مَن اَصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم؛ اینکه فرمودند «لَیسَ بِمُسلِم»، یعنی چه زن باشد، چه مرد باشد. شما صبح که میکنید، زن خانهدارید، زن کارمندید، زن شاغلید، زن صنعتگرید، هر کاری میکنید، باید به فکر جامعه باشید؛ یعنی اهتمام داشته باشید که جامعه در چه وضعی است. حالا چقدر بتوانید کمک کنید و نقش ایفا کنید، این فرق میکند؛ افراد هر کدام یک نقشی میتوانند ایفا کنند، امّا این #اهتمام_همگانی است؛ این پرداختن، اهتمام داشتن، به فکر بودن، همگانی است. در اینجا هم جنسیّت نقشی ندارد..."
• مساله مشاغل و مناصب ذیل اصل یادشده قرار می گیرد؛ لذا ایشان در ادامه دارند:
"یک مسئله، مسئلهی مشاغل اجتماعی و مدیریّتها است. اینجا هم مسئلهی جنسیّت مطرح نیست. در مدیریّتهای گوناگون، مشاغل گوناگون اجتماعی و دولتی، حضور زنان هیچ محدودیّتی ندارد. حالا مثلاً فرض کنید آمریکاییها به یکی از این کشورهای همسایهی ما الزام کرده بودند که بایستی زنها در محیط اداری مثلاً ۲۵درصد حضور داشته باشند؛ الزامی، اجباری؛ غلط است. چرا ۲۵درصد؟ خب ۳۵درصد، خب ۲۰ درصد. این عدد معیّن کردن، نسبت معیّن کردن، معنی ندارد؛ اینجا ملاک، شایستهسالاری است. یک جا هست که یک بانوی باسواد مجرّب کارآمد مثلاً برای #وزارت بهتر از این مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده؛ این زن باید وزیر بشود. در مورد نمایندگی مجلس هم همینجور است. مثلاً فرض کنید در فلان شهر، یک نفر یا دو نفر نمایندهی مجلس لازم است؛ یک نفر یا دو نفر زن، یک نفر یا دو نفر مرد معیّن شدهاند، [باید دید] کدام شایستهترند، باید شایستگی را نگاه کرد. هیچ ترجیحی اینجا وجود ندارد، هیچ محدودیّتی هم در این زمینهها وجود ندارد؛ یعنی نظر اسلام این است. بحث، بحث شایستهسالاری است."
• آن اصل اول (اهتمام به امور جامعه) هیچ قیدی ندارد، اما مشاغل و مناصب و تعینات اجتماعی ذیل آن، منوط به رعایت یک اصل مهم دیگر -غیر از عفاف و حجاب- است؛ که در ادامه بدان پرداختند:
"البتّه زن در این مشاغل میتواند حضور پیدا کند، امّا بایستی جوری باشد که از آن مشغلهی مهمّ اساسی زنانه، یعنی خانهداری و فرزندآوری، محروم نشود؛ حتّی در بعضی از مشاغل که برای زنان واجب کفائی است، مثل پزشکی. پزشکی زنان واجب است؛ تا حدّی که پزشک زن به قدر کفایت وجود داشته باشد، باید زنها پزشکی بخوانند. همچنین مثلاً معلّمی بانوان یک واجب کفائی است. خب حالا ممکن است یک وقتی این واجب کفائی [تعارض پیدا کند] با مسئلهی خانهداری یا فرزندآوری یا استراحتها و مرخّصیهایی که برای یک زن خانهدار لازم است یا ساعات کاری که او بتواند کار را انجام بدهد و مثلاً به کار خانه هم برسد؛ اگر چنانچه در این زمینهها تعارضی به وجود آمد، مسئولین کشور هستند که بایستی برای این فکر کنند؛ یعنی آنقدر تعداد را افزایش بدهند که اگر چنانچه این معلّم که مثلاً فرض کنید بایستی در هفته پنج روز در مدرسه شرکت کند، مِن باب مثال چهار روز میتواند شرکت کند، خلأ به وجود نیاید؛ معلّم دیگری وجود داشته باشد که آن خلأ را پُر کند؛ همینطور مسئلهی پزشکی. بنابراین، در مشاغل، در مدیریّتها، در کارهای اساسی، در کارهایی که واجب کفائی برای زنان است، محدودیّتی وجود ندارد و اگر چنانچه تعارضی با کارهای خانگی زنانه به وجود آمد، باید به یک نحوی این را حل کرد که نه این زمین بماند، نه آن. البتّه به نظر بنده منافات هم ندارند؛ من میشناسم بانوانی را که کارهای اجتماعی سنگین داشتند -چه کار دانشگاهی و علمی، چه کارهای غیر علمی- چندین فرزند هم بزرگ کردند، تربیت کردند، خیلی هم خوب توانستند این کار را انجام بدهند. بنابراین، اینها منافاتی با همدیگر ندارند."(۱۴۰۲/۱۰/۶)
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۰/۳
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
🔅 برچسب نئولیبرالیسم؛ چاقویی که ممکن است دسته خودش را ببرد!
#بخش_دوم
🔹 نکته جالبتوجه این است که بیشتر مدافعان نئولیبرالیسم کسانی هستند که صبغه مهندسی دارند و کمتر مباحث اندیشهای و فلسفی و تاریخی اقتصاد را مطالعه کردهاند. این کوتهنظری در حدی است که حتی تناقض در دفاعیات خود از نئولیبرالیسم را هم متوجه نمیشوند یا اینکه بهراحتی از کنار آن میگذرند و آن اینکه اگر این گزارههای نئولیبرالیسم #علم است و علم از هست و نیستها حکایت میکند پس چرا محتوای آنها همگی سرشار از #بایدها و نبایدها و توصیههای سیاستی است! اساساً این گزارهها براساس کدام روش عقلی یا تجربی بهدستآمده که بهعنوان یافتههایی علمی تلقی شوند؟ برفرض که جامعهای خاص در زمانی خاص با عمل به برخی یا همه این گزارهها به موفقیتهایی دست یافته باشد، اما چگونه میتوان این موفقیت را به همه جوامع و در همه زمانها #تعمیم داد؟
🔹 چطور میشود کشورهایی که تاریخشان مشحون از استعمار و غارت و تحقیر ملتها است به یافتههایی علمی دست یافته باشند که کلید سحرآمیز پیشرفت و توسعه کشورها است و این یافتهها را بدون هیچ هزینه و چشمداشتی به دولتها و نخبگان ارزانی دارند؟! و چقدر دولتها و نخبگان غیرلیبرال خیرهسر و تنگنظر هستند که چنین دست سخاوتی را پس میزنند!
🔹 بااینحال، ادبیات نئولیبرالیسم و مخالفت با آن در رسانههای داخلی بعضاً در نابهجاهایی مطرح میشود که بهجای زدن ریشۀ مدافعان و مروجان نئولیبرال، یقه کسانی را گرفته است که نهتنها در دایرۀ نئولیبرالیسم نمیگنجند که خود از مخالفان و منتقدان این جریان هستند. وقتی به این دوستان عمدتاً انقلابی اعتراض میشود که چرا بهجای زدن اصل جریان نئولیبرالیسم و سران و سرشاخههای اصلی آن، به سراغ خودیها آمدهاید و با کوچکترین دلالتی ایشان را توبیخ و مؤاخذه میکنید با این پاسخ مواجه میشویم که «سردمداران نئولیبرال که تکلیفشان معلوم است اما ما با خودیهایی سروکار داریم که …» و این خطای شناختی و محاسباتی باعث میشود جریان منتقد نئولیبرالیسم که عمدتاً نیروهای انقلابی و حزباللهی هستند بهجای تمرکز قوا و هجمه سراسری بر نئولیبرالهایی که به لبۀ پرتگاه رسیدهاند، در لحظاتی حساس به جان هم بیفتند و با ایجاد انشقاق، زمینۀ تنفس دشمن را فراهم سازند.
🔹 نمونه بارز این اتفاق در مناظره دکتر درخشان و دکتر غنینژاد در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد که در آن علناً به قانون اساسی دروغ بسته شد، به رهبران و متفکران انقلاب اسلامی توهین شد و جمهوری اسلامی کمونیستی خوانده شد اما بسیاری از چهرههای جریان حزباللهی به جای سردستگرفتن این اعترافات و تصریحات لیبرالهای وطنی، به مؤاخذه طرف خودی پرداختند که چرا فلان حرف را زدی و فلان حرف را نزدی! توصیه اکید بنده به همه دلسوزان و منتقدان زخمخورده از نئولیبرالیسم این است که تمام تیرهای خود را به سمت سردستههای اصلی و نشاندار این جریان هدفگیری کنند تا به توفیق الهی بتوانیم ریشه این تفکر سلطهگر شیطانی را بخشکانیم و دست آن را از سر کشور و مردم برای همیشه کوتاه کنیم.
به عنوان حسن ختام، به این جمله از #امام بزرگوار بسنده میکنم:
📣 ما از شرّ رضا خان و محمد رضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سر سپردگانی میباشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند. ۷ دی ۱۳۶۰
🆔 @DrSaeedi
هدایت شده از محسن قنبریان
🧮 داستان اقتصاد ریاضی!
#بخش_دوم
#باز_نشر
4⃣ کهانتِ اقتصاد ریاضی!
همیشه مقدار سود و بدهی، هزینه و درآمد، ریاضی محاسبه می شده؛ اما "اقتصاد ریاضی" خاستگاهش اینجا نیست! استفاده از ریاضیات پیشرفته برای مدل سازی اقتصادی، و پیش گویی های بازار برای سیاستگذاران، خاستگاه اقتصاد ریاضی است.
وقتی می خواهند بازار را مدل سازی ریاضی کنند، بازیگر آن انسان است نه الکترون و پروتن! عوامل مختلفی در رفتارهای انسان موثر است: از "درونی ترین لایه های انگیزشی او" تا "فرهنگ و ارثیه های خُلقی و باوری ملی و باستانی"!
آیا همه این عوامل متعدد و غیر کمّی در محاسبه و مدل سازی ریاضی لحاظ میشود؟! اصلاً همه قابلیت لحاظ در مدل ریاضی دارند؟
• به تصریح ریاضی دانهای اقتصادی، برای مدل سازی:
- هر مدل یک دسته پیش فرض دارد.
- این پیشفرض ها از برداشت و شهود ما از واقعیت انتخاب میشود.
- هرچه مجموعه این پیشفرض ها بیشتر باشد(یعنی دریافت و شهود از جامعه کامل تر باشد)، دست و پای مدل بسته تر خواهد شد!(مدلی با مؤلفه های موثرِ زیاد، پیچیده تر و سخت تر است)
- اینجاست که اقتصاد ریاضی دست به گزینش می زند! واقعیت را مجردتر فرض می کند! حواشی را حذف و ابعاد و جزییات مورد علاقه را نگه می دارد! و مدل می سازد! ۳
(البته می گوید راه برای مدلی با مولفه های حذف شده هم باز است! اما معمولا "اقتصاد سیاسی" از آن تحقیقات پشتیبانی نمی کند)
برای نمونه:
تفاوت مردم شناسانه ی: اصناف، اقلیم ها، انگیزهای درونی و دهها مولفه فرهنگی، تاریخی، دینی برای مدل سازی در این خلاصه(بهینه) می شود: "انسان، عقلایی رفتار می کند"!
اما وقتی در مرحله قبل تر شاخص ها را همه کمّی کرده اند، نتیجه این میشود که: رفتار عقلایی انسان، در واقع نوعی محاسبه گری ریاضی است! حالا مدل سازی اش کار سختی نیست!
تمثیل:
همانطور که اول در طبیعیات همه چیز را به جِرم و انرژی تقلیل دادند؛ بعد عوامل متعددِ موثر بر نقطه جوش آب را هم کاستند و گزاره "آب در ۱۰۰ درجه می جوشد"؛ را "قانون" کردند! حالا دامنه هیمالیا و دماوند و... "استثناء" اند و البته قابل اندازه گیری!
اینجا هم مثلا "اقتصاد تبرعی" و "انگیزه های غیر محاسباتی"(غیرعقلایی در این مکتب!) مثل چرخه مالی خمس و زکات و نذر و تحبیس و وقف و... مثل استثنائات هیمالیا و دماوند می شوند! با این تفاوت که کنار "اقتصاد معاوضی" بازار به اقتصاد سرریز می شود؛ در حالیکه واقعا در مدل لحاظ نشده است!(دقت کنید)
5⃣ اقتصاد ریاضی، علمِ بازار آزاد نه علم مطلق نظامات اقتصادی!
باید تا اینجا روشن شده باشد بین "اقتصاد ریاضی" بعنوان یک روش(!) با "بازار آزاد" بعنوان یک بستره ، رابطه و تناسب هست. اقتصادِ ریاضی، علم کشف روابط علیّ و معلولی بازار آزاد و کنشگرش -که انسانِ محاسبه گر است- می باشد که پس از پیدایش این مکتب و این انسان پیدا شده است.
جامعه ای که می خواهد مثلا: از "امانت و ودیعه" بیشتر از "ضمان" / از "اقتصاد تبرعی" برای "تامین حق های همگانیِ بهداشت و آموزش" بجای "بازاری کردن اینها" و "کالا کردن حق ها"/و...؛ نهاد و نُرم بسازد؛
اولا: مفاهیم بنیادین اقتصادش، همه کمّی و ریاضی نمیشود؛ تا مدل ریاضی بپذیرد!
ثانیاً: فروکاستن های موجود اقتصاد ریاضی، تحقق نُرم ها و نهادهای نظام مطلوبش را تاخیر و بلکه تاویل می برد! اقتصاد مطلوبش نشدنی تر میشود. چون تحقق مدلهای بازاری، انسان و جامعه بازار را می سازد و انسان فرهنگی و فطری را محجوب می کند.(دقت کنید)
..................
۱. ر.ک: مبادی با بعد الطبیعی علوم نوین / آدوین آرثربرت/ ترجمه عبدالکریم سروش
۲. ر.ک: مقاله:چطور پول معیار سنجش همه چیز شد؟ / الی کوک - مجله آتلانتیک/ سایت ترجمان
https://tarjomaan.com/neveshtar/8780/
۳. ر.ک: روزنامه دانشگاه شریف ش۸۹۱ مصاحبه با دکتر وصالی و #دکتر_مدنی_زاده : بدون ریاضیات فقط می توانیم داستان بگوییم
http://daily.sharif.ir/%D8%A2%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D9%88/
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۱۲
☑️ @m_ghanbarian