بیوگرافی #شهید_جهاد_مغنیه
شهید جهاد عماد مغنیه،چهارمین #شهید از خانواده مغنیه می باشد.
وی یک.#خواهر و یک #برادر با نام های «فاطمه و مصطفی»دارد.
وی تحصیلات عالیه را در رشته #مدیریت در دانشگاه آمریکایی #بیروت یکی از بهترین دانشگاه های ها در خاورمیانه شروع کرد.
تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به درجه رفیع #شهادت نائل شد.
درطول سال های جنگ داخلی #سوریه ،#حزب_الله توانست به کمک #ایران و سوریه زیر ساخت های #جولان را بدست گیرد وپایگاه مهمی در آنجا دایر کند.
مسئول اول پایگاه شهید جهاد مغنیه ،پسر #شهید_عماد بود و مسئول دوم نیز «سمیر قنطار» است که در سال 2008در توافق تبادل اسرا،میان #اسرائیل و حزب الله آزاد شد.
شهید
رفیق
فرمانده
حزب_الله
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_295
برخاست و همراه چک سمتم آمد.
چک را روی میزم گذاشت و گفت :
_پس حالا که اهل این نامردی ها نیستی.... چک مال توئه.... حقوق دو ماه کارت تو شرکته.... شرکت هم که مال منه و تو قول دادی وقتی همه ی کارها رو یادم دادی از اینجا می ری.... باشه؟
سکوت کردم که سری کج کرد.
_ببین این سکوتت یعنی نمی خوای شرکتم رو پس بدی ها.... چک و بگیر و قول بده.... بدون قبول کردن چک، حرفت و قولت رو قبول نمی کنم.
پنچه ی دستم را روی چک گذاشتم و آن را سمت خودم کشیدم.
_قبوله....
لبخند مطمئنی زد.
_خوبه..... چمدونت رو ببند جناب فرهمند.... پس فردا پرواز داریم.
با حرفهای رامش، مجبور شدم چک را به حساب خودم بریزم و مبلغی برای باران و مادر در نبودم، بدست شان بدهم.
مقداری از پول را هم برای خودم یک چمدان مناسب خریدم و لباس مناسب خانگی و حتی یک کاپشن خوب و نو .... چون هوای پاییز بود و می دانستم که کره جنوبی آب و هوای پاییزی سردی دارد.... و چند دست تیشرت و شلوار ورزشی.... کت و شلوار و کفش هایم را برداشتم و چمدان را بستم.
همه چیز برای این سفر آماده بود.
سفری که با بدرقه ی خود جناب فرداد تا فرودگاه رقم خورد.
همین که سوار هواپیما شدم، دلم لحظه ای گرفت. این اولین دوره ی دوری من از مادر و باران بود..... کمی نگران بودم شاید بی دلیل.
نشستم روی صندلی ام کنار پنجره که رامش گفت :
_می شه من کنار پنجره بشینم؟
_بله حتما.....
جایمان را باهم عوض کردیم و او نشست کنار پنجره که گفتم :
_اولین باره به کشور کره جنوبی سفر می کنی؟
_نه.... چندین بار رفتم.... تمام شهر سئول رو می شناسم..... حتی هتلی که قراره بریم رو هم می شناسم.
_خوبه... پس یه راهنمای کار بلد هستی.
خندید و از پنجره به بیرون خیره شد.
_خیلی کار بلد....
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را
از بلاها، سختیها،
مصیبتها و گرفتاریها
خدایا خودت پناه و
تسڪینِ دردهایشان باش
خدایا دلشوره و دلواپسے را
از ڪشور ما دور ڪن
آمیـــن
🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸درود بر شما آدینه تون بخیر
🌺خــدایـا دفتر امروز را با
🌼نام و یادت می گشایم
🌸یــاریــم کـــن تـــا
🌺دلـــی را شـــاد کنــم
🌼به پاس شکرانه بیداریم
🌸دستم را رها مکن ، تا به امید تو
🌺دست افتاده ای رابگیرم
🌼روزتون پر از لطف خــ❤️ــدا
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️🌿❄️
🌿❄️🌿❄️
❄️🌿❄️
🌿❄️
❄️
#رمان_چیاکو
#مرضیه_یگانه
#پارت_296
سفر به سئول با پروازهای مستقیم از ایران صورت نمی گیرد.
ما در استانبول ترکیه توقف داشتیم و با پرواز ترکیش ترکیه به مقصد سئول حرکت کردیم.
سه ساعت پرواز تا ترکیه و 10 ساعت و نیم تا سئول، 13 ساعت و نیم پرواز را رقم زد.
خسته کننده بود. اما خوبی این پرواز این بود که چون شب ساعت 9 شب از فرودگاه امام خمینی به مقصد استانبول حرکت کردیم. ساعت 12 شب به استانبول رسیدیم و ساعت 30: 12 از استانبول به مقصد سئول و بیشتر راه را با خوابی که کم و بیش چشمانمان را فرا می گرفت، طی شد.
ساعت 11 به سئول رسیدیم. و تا از فرودگاه اینچئون سئول خارج شدیم و به هتل رسیدیم ساعت 12 ظهر شد.
خسته بودیم از این پرواز طولانی و تا گرفتن اتاق هایمان اول به رستوران هتل رفتیم.
میز سلف هتل غذاهایی داشت که حالم را به هم می زد.
خرچنگ و صدف و هشت پا....
تنها چیز هایی که می دانستم می توانم بخورم، ماهی بود و نودل و البته کمی کیم چی کره ای.... مقدار سیب زمینی سرخ کرده و کاهو کنار غذا.
وقتی سر میزی که رامش نشسته بود، برگشتم با دیدن غذاهایی که انتخاب کرده بودم، خندید.
و من بی هیچ حرفی از سمت او گفتم :
_اینا چیه اینا می خورن.... باز خدا رو شکر، به چین سفر نکردیم.... وگرنه چه چندش هایی که نداشتن!
_قرار ملاقات با اون شرکت کره ای رو فردا بزارم؟
_آره فردا خوبه.... سیم کارت کره ای از کجا بخریم؟
_می خرم.... تو هم می خوای؟
_آره یکی بگیر لازم شد شاید.
_نمی خوای از این سوپ ساده ی کره ای امتحان کنی؟
نگاهی به کاسه ی سوپی که روی سینی جلوی روی رامش بود انداختم.
کل کاسه ی چینی آب بود و چند برگ نازک سبزیجات و چند حلقه ی نازک هویج!
_این الان سوپه؟!.... یا خدا !... اینا چیه می خورن!.... همش آب خالیه که!
رامش بلند بلند خندید.
_خیلی خوشمزه است ولی... نمی خوای؟
_نه بابا حالم بد شد.... باید برم یه چند تا چیپس و ماست بگیرم که لااقل از گرسنگی نمی رم اینجا.
❄️🌿#کپی_رمان_حرام حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️
🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖
🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹
🌿
❄️🌿
🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿
❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............
عاشق #حضرت_رقیه بود❤️
چند روز آخر اقامتش در دمشق ،مڪرر
به زیارت حضرت رقیه میرفت🌹
شب آخر،چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه رفته بود💔
شاید هم حاجت بیست و چند سالهاش
را از دختر سه ساله امام حسین (علیه السلام)
گرفت در همان روزهای شهادت
حضرت رقیه ، #شهید شد🕊
#شهید_عماد_مغنیه ✌️🌺
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
⚘﷽⚘
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ائمه ،گریه هاش رو با اون پاک میکرد و میگفت که این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن .
ارادت خاصی به اربابش امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشت.
تاکید بسیار زیادی بر خوندن زیارت عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشت.
میگفت امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه .
📌حفظ قرآن
شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن بامعنی و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط میکرد
#شهیدعباسآسمیه🌷
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
شهید عباس بابایی: اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت و فامیلت را که چیزی نداره یا کسی که بیچاره است را از بیچارگی نجات بده
«سالروز شهادت 15مرداد شهید عباس بابایی»
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
گم میشوم میان
#دلتنگی هایم...
و محو نگاهت
که مشتاقانه #پرواز را
به انتظار نشسته ای...
#سالروز_شهادت
#شهید_مرتضی_عطایی
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️شهید همت:با کفر سر میز مذاکره نشستن ذلت است...
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
💛🌻
گرگفتمڪہخوشبختمدرعالم،عِلتےدارد..
ڪہدلباحُبِّآقا؎خراسانقیمتےدارد..!
💛¦⇠#السݪامعلیڪیاعلۍابنموسۍالرضا
•••━━━━━━━━━
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما یک تماس ازحرم دارید...💔📲
🌸🍃• . • . •
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@hadis_eshghe
•┈┈••✾❣✾••┈┈•