eitaa logo
📚 حدیث شیعه 📚
299 دنبال‌کننده
247 عکس
73 ویدیو
10 فایل
ـــــــــلامـ 👋 🌺 بہ‌کانال‌ماخوش‌اومدین. 🌺 اینجامےتونےاطلاعاتـــــ‌دینےومذهبے‌خودتوبالا ببری. 🌺 مابادقتـــــ‌وحوصلہ،سعےمےکنیمـ مطالبےرو بارگزاری‌کنیمـ‌کہ‌درعین‌سادگےو روان‌بودن،مہم‌و کاربردی‌همـ‌باشن. مدیر: @saeedsadat با احترام، تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 امیر المؤمنین درباره آیہ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا» فرمودند: 💠 یعنے در برابر کسے که رسول خدا او را وصے و خلیفہ خود قرار داد و او را بر شما ترجیح و برتری داد و عہدی که با او بستہ، سر تسلیم فرود آورید و از او اطاعت کنید. @hadise_shia
🌸 از رسول خدا روایت است که فرمودند: فرشتگان، بر من و علی، هفت سال درود فرستادند؛ زیرا که تنها علی به همراه من نماز گزارد. @hadise_shia
🔸۲۴ رجبـــــــــــــــــــ🔸 ❤️ فتــــــــح خيبـــــــــر به دســـــــت اميـــــــرالمؤمنين 🌺 در ۲۴ رجب سال ۷ هجری، در جنگ خيبر، مرحب، به دست أمير المؤمنين كشته شد و قلعه خيبر، به دست آن حضرت، فتح گرديد. 🌺 وقتی پيامبر به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان، به ابوبكر دادند. ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود، فرار كرد و لشكريان هم در پى او بازگشتند. روز بعد، پيامبر پرچم را به عمر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده باز گشت. 🌺 پيامبر فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى‌دهم، كه حمله‌هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند. كسى كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند، خيبر را به دست او فتح مى كند». 🌺 همه اصحاب، آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فرداى آن روز، پيامبر فرمود: على بن ابى طالب كجاست؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است. خاتم الانبياء فرمود: او را حاضر كنيد. سلمة بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. پيامبر سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان ایشان ماليد و فرمود: «بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار». پس از آن روز، بر أمير المؤمنين درد چشم، عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. 🌺 پيامبر زره خود را بر ایشان، پوشانيد و ذوالفقار را بر كمر ایشان بست و پرچم را به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: «جبرئيل از سمت راست، ميكائيل از سمت چپ، عزرائيل از پيش رو و اسرافيل از پشت سر، و نصرت خدا، بالاى سر، و دعاى من از پشت سر تو است». فرمود: يا على، مسلمانى را بر ايشان عرضه كن. 🌺 آن حضرت رفت، و پس از موعظه و نصيحت، عده‌اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. أمير المؤمنين عليه السّلام بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر مرحب با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد. مرحب كه شجاع بود، به خونخواهى آمد. أمير المؤمنين چنان با ذوالفقار، بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت. صداى تكبير مسلمانان بلند شد. أمير المؤمنين به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند و عده اى به قلعه گريختند. 🌺 آن حضرت با دست حيدرى، در قلعه را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى خندق به وسيله آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. @hadise_shia
🔹روزی هارون الرشید لعنة‌الله‌علیه ، امام کاظم را احضار کرد و مورد مؤاخذه و جسارت، قرار داد. بعد از آنکه از شدت غضب او کاسته شد، از امام، پرسید: 🔸چرا شما، شیعیانِ خود را از این که به شما بگویند یابن رسول اللَّه، باز نمی دارید؟ حال آن که شما فرزندان علی و فاطمه هستید و فرزند منسوب به پدر است نه مادر. 🔹امام فرمودند: اگر امیر المؤمنین صلاح می‌بینند، مرا از جواب این سؤال معاف بدارند. 🔺((مظلومیت و شدت تقیّه، تا آنجاست که به کسی مثل هارون، امیر المؤمنین مےگویند))🔺 🔸هارون گفت: هرگز، باید جوابش را بگویی. 🔹فرمودند: پس مرا امان می‌دهی که کیفر سلطان به من نرسد؟ 🔸گفت: در امان هستی. 🔹فرمودند: أعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلًّا هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ عِیسی» { به او، اسحاق و یعقوب را هدیه دادیم و همه را به راه راست، درآوردیم و نوح را راهنمایی نمودیم و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را [هدایت کردیم] و این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم * و (هم چنین) زکریا و یحیی و عیسی را }. 🔹امام ادامه دادند: پدر عیسی کیست؟ 🔸هارون گفت: عیسی پدری نداشت و به اراده خداوند و به وسیله روح القدس خلق شد. 🔹امام فرمودند: همان گونه که عیسی، از طرف مادر به فرزندان انبیاء ملحق شده، ما نیز از طرف فاطمه و نه از طرف علی ، به فرزندان انبیاء ملحق هستیم. 🔸هارون گفت: احسنت! احسنت! از این دلایل، باز هم برایم بگو. 🔹فرمودند: خوب و بد این امت، متفقند که وقتی پیامبر ، آن نجرانی را دعوت به مباهله کرد، جز پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین کسی نبود. خداوند تبارک و تعالی فرمود: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ». آل عمران ۶۱ { پس هر کس با تو احتجاج کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفسمان و نفستان را فرا خوانیم }، تأویل فرزندان، حسن و حسین هستند و تأویل زنان، فاطمه و تأویل انفسنا، علی بن ابی طالب است. 💠 (( منظور امام ، این است که طبق آیه شریفه، امام حسن و امام حسین ، فرزندان پیامبر ، هستند و ما که فرزند امام حسین هستیم، فرزند پیامبر نیز هستیم )). 🔸هارون گفت: احسنت! @hadise_shia
ایمان حضرت ابوطالب 📚 یکے از ادله ایمان حضرت ابوطالب به پیامبر اسلام ، اشعاری است، که در مدح پیامبر ، سروده است. 📚 برخے از این اشعار را می‌آوریم: ألم تعلموا أنّا وجدنا محمّداً رسولاً کموسى خُطَّ فی أوّل الکتبِ و أنَّ علیه فی العباد محبّةً ولا حیفَ فیمن خصَّه اللهُ بالحُبّ 🔸آیا نمى دانید که ما محمّد را، پیامبرى مانند موسى یافتیم، که نام او در کتابهاى پیشین، نوشته شده بود . 🔹و اینکه براى او در میان بندگان، محبّتى است ، و ظلم و جور در کسى که خداوند او را به محبوب بودن اختصاص داده ، راه ندارد. و الله لن یصلوا إلیک بجمعهم حتّى اُوَسَّد فی التراب دفین فاصدعْ بأمرِکَ ما علیک غضاضةٌ و ابشر بذاک و قرّ منک عیون و دعوتنی و علمتُ أنَّک ناصحى و لقد دعوتَ کنتَ ثمّ أمین و لقد علمتُ بأنَّ دینَ محمّد من خیر أدیانِ البریّة دین 🔸به خدا سوگند، (مشرکان) با تمام توان و جمعیّت خود، به تو دست پیدا نمى کنند، تا زمانیکه من در خاک دفن شوم. 🔹پس امرت را آشکار کن، که هیچ نقصى ندارى، و از این، خوشحال باش و چشمت روشن باد. 🔸و مرا دعوت کردى و دانستم که تو خیر و خوبىِ مرا مى خواهى، و همانا دعوت کردى، در حالى که در این دعوت امین بودى. 🔹و همانا من مى دانم که دین محمّد ، از بهترین دین‌هاى مخلوقات است. أنت النبیُّ محمّدُ قرمٌ أغرُّ مسوَّدُ لمسوّدینَ أکارم طابوا و طاب المولدُ نعم الاُرومةُ أصلُها عمرو الخضمّ الأوحدُ 🔸تو پیامبر خدا، محمّد هستى و تو بزرگوار، نورانى، سرور سروران و کریمانى هستى که پاکند و از نسل پاکانند. 🔹خوب اصل و نَسَبى است، نَسَب تو، که به عمرو (یعنےهاشم) باز‌ می‌گردد، که بسیار بخشنده و بى نظیر بود. @hadise_shia
📚 روزی، پیامبر ، عمر را دیدند و فرمودند: ای عمر! تو مرا مورد آزار قرار دادی. عمر گفت: پناه بر خدا! چه کسی رسول خدا را مورد آزار قرار داده است؟ رسول خدا فرمودند: تو، علی را آزردی، و هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است. @hadise_shia
📚 سوره مبارکه احزاب 🌺 «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (۵۹) لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا (۶۰)» 🌺 ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‌های خود را بر خود نزدیک تر گیرند. این برای آن که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیک تر است و خدا آمرزنده مهربان است* اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان مرضی هست و شایعه افکنان در مدینه، (از کارشان) دست نکشند، تو را سخت بر آنان مسلّط می‌کنیم تا جز (مدتی) اندک، در همسایگی تو دوام نیاورند. 💠 علی بن ابراهیم می‌گوید: شأن نزول آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ» این بود که زنان، برای خواندن نماز، از خانه خارج شده و به مسجد می‌آمدند و پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز می‌خواندند و هنگام شب، چون برای خواندن نماز مغرب، عشا و نماز صبح از خانه بیرون می‌آمدند تا به مسجد بروند، جوانان بر سر راه آنان می‌نشستند و آنان را می‌آزرده و متعرضشان می‌شدند. این گونه بود که خداوند آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَی أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» را نازل فرمود. علی بن ابراهیم همچنین می‌گوید: آیه «لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا» در شأن گروهی از منافقین نازل شد که وقتی رسول خدا در برخی جنگ هایش، از مدینه بیرون می‌رفت، در مدینه شایعه پراکنی می‌کردند و می‌گفتند: رسول خدا کشته شد یا این که اسیر شد؛ و بدین وسیله مسلمانان، اندوهگین می‌شدند و نزد رسول خدا ، شکوه می‌کردند. این گونه بود که خداوند، این آیه را نازل فرمود: «لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» یعنی شک «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا» یعنی به تو فرمان می‌دهیم تا آنان را از مدینه بیرون کنی «إِلَّا قَلِیلًا». @hadise_shia
📚 بعد از آنکه رسول خدا در غدیر خم، جانشینی امیر المؤمنین را اعلام کردند و همه با امیر المؤمنین بیعت کردند، به راه خود، به سمت مدینه ادامه دادند تا به گردنه هرشی رسیدند. 💠 حذیفه می‌گوید: رسول خدا -صلی الله علیه و آله- من و عمار بن یاسر را فراخواندند و به عمار فرمودند که از پشت، شتر را هدایت کند و به من نیز امر کردند که از جلو، آن را برانم تا اینکه به سر گردنه رسیدیم. عده ای که در گردنه، کمین کرده بودند، از پشت، به ما حمله نمودند و ظرف هایشان را که پر از سنگ کرده بودند، میان پاهای شتر غلتاندند، شتر ترسید و نزدیک بود که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را به زمین پرت کند. 🔹آن عده به سمت شتر رفتند تا آن را رم دهند. من و عمار جلو رفتیم تا با شمشیرهایمان آن‌ها را بزنیم، شب تاریکی بود و آن‌ها از چشم ما ناپدید شدند و از عملی کردن چیزی که می‌پنداشتند و نقشه کشیده بودند و تدبیر کرده بودند، نا امید شدند. 🔸گفتم: ای رسول خدا! این‌ها که بودند که قصد جان شما را داشتند؟ ایشان فرمودند: ای حذیفه! آنان کسانی بودند که در دنیا و آخرت منافقند. گفتم: آیا نمی خواهید عده ای را به سوی آنان بفرستید که سرهایشان را بیاورند؟ فرمودند: خداوند به من امر کرده که از آنان روی گردان باشم، خوش ندارم مردم بگویند که او عده ای از قوم و اصحابش را به دینش دعوت نمود و آنان دعوت او را اجابت کردند و وقتی به کمک آنان بر دشمنان خود غلبه یافت، آن‌ها را کشت. اما ای حذیفه! آن‌ها را به حال خود واگذار که خداوند در کمین آنان است و مدت کوتاهی به آنان مهلت خواهد داد و سپس به عذابی سخت گرفتارشان خواهد نمود. 🔺عرض کردم: ای رسول خدا! این قوم منافق چه کسانی هستند؟ آیا از مهاجران هستند یا از انصار؟ حضرت نام یک یک آنان را تا انتها به من فرمودند و در میان آن‌ها کسانی بودند که برایم سخت بود که بپذیرم که آن‌ها هم از منافقان باشند. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمودند: ای حذیفه! گویا تو در مورد برخی از آن‌هایی که نام می‌برم شک داری، سرت را بلند کن و آنان را ببین. ♦️چشمم را به سمت آن ها، که در گردنه ایستاده بودند دوختم و ناگهان برقی جهید و تمام اطراف ما را روشن کرد و این برق آن قدر ادامه داشت که پنداشتم خورشید طلوع کرده است. به خدا سوگند آنان را خوب دیدیم و تک تک شان را شناختم. همان طور بود که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرموده بودند. تعدادشان چهارده نفر بود: نُه نفر از قریش و پنج نفر از غیر قریش. به خدا سوگند آن‌ها ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و عبدالرحمن بن عوف و سعد بن أبی وقاص و ابوعبیده بن جراح و معاویه بن أبی سفیان و عمرو بن العاص، که این‌ها از قریش بودند، و اما پنج نفر دیگر، ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه ثقفی و اوس بن حدثان بصری و ابوهریره و ابوطلحه انصاری بودند. 🔸حذیفه ادامه داد: سپس از گردنه پایین آمدیم، سپیده دم طلوع کرده بود. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - از شتر پایین آمدند و وضو گرفتند و منتظر اصحاب ماندند، اصحاب از گردنه پایین آمدند و جمع شدند. دیدم که همگی آن افراد در میان مردم داخل شدند و پشت رسول خدا - صلی الله علیه و آله - نماز گزاردند. وقتی پیامبر از نماز فارغ شدند، برگشتند و نگاهی به ابوبکر و عمر و ابوعبیده که مشغول نجوا با یکدیگر بودند، کردند و به یک منادی امر کردند تا در میان مردم ندا دهد که نجوا نکنند. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به همراه مردم از گردنه عبور کردند. وقتی به آخرین منزل رسیدند، سالم دید که ابوبکر و عمر و ابوعبیده در حال نجوای محرمانه هستند؛ پیش آن‌ها رفت و گفت: مگر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - امر نفرمودند که نجوای پنهانی نکنید، به خدا سوگند باید به من هم بگویید که با هم چه می‌گفتید، وگرنه پیش رسول خدا - صلی الله علیه و آله - می‌روم و او را از کاری که کردید آگاه می‌سازم. ابوبکر گفت: ای سالم! عهد و پیمان خدایی بر تو، که اگر تو را از آن چه با هم می‌گوییم و برایش جمع شده ایم آگاه ساختیم، اگر دوست داشتی، در جمع ما داخل شو و عضوی از ما باش و اگر بدت آمد، این راز را بر ما پنهان دار. سالم گفت: شرط شما را قبول می‌کنم و با آن‌ها عهد و پیمان خدایی بست، سالم دشمنی و بغض شدیدی به علی بن أبی طالب در دل داشت و آن‌ها نیز این را می‌دانستند. آن سه نفر به سالم گفتند: ما توافق نموده ایم که هم قسم و هم پیمان شویم تا از محمد، در مورد ولایت علی بن ابی طالب که پس از خود بر ما واجب نمود، اطاعت نکنیم. سالم به آن‌ها گفت: عهد و پیمان خدا بر شما که آیا واقعاً داشتید در همین مورد جر و بحث و نجوا می‌گردید؟ گفتند: آری.
🌺 مرحوم علامه مجلسی، در جلد ۲ بحار، عنوان باب ۳۱ را این گونه بیان می کند: 🔸التوقف عند الشبهات و الاحتیاط فی الدین. 🔹توقف در هنگام شبهه ها و احتیاط در دین. 🌸 از نظر روایات، در هنگام شبهه، باید توقف کرد. یعنی نه حرفی در رد مطلب گفته شود و نه در اثبات آن. 🌺 در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام، نقل شده: امور سه گونه است: امری که رهیابی آن بر تو آشکار است، پیرو آن باش؛ و امری که گمراهی اش بر تو آشکار است، از آن کناره کن؛ و امری که مورد اختلاف است، آن را به خدای عز و جل برگردان. 🌸 از امام صادق روایت است: با ورع ترین مردم کسی است، که در مورد شبهه، توقف کند. 🌺 نقل است که امیر المومنین در لحظات شهادت، فرمودند: شما را به نماز اول وقت سفارش می‌کنم و پرداخت زکات به اهلش و سکوت نزد شبهه. 🌸 در نقلی از پیامبر گرامی اسلام ، حکمت توقف در هنگام شبهه، این گونه توضیح داده شده: هر پادشاهی حریمی دارد و حریم خداوند، حلال و حرام است و مشتبهات، بین آن دو است. اگر چوپانی، گوسفندان را نزدیک قرقگاه و مکان ممنوعه، بچراند، گوسفندان به آن مکان وارد خواهند شد؛ پس شما هم، مشتبهات را ترک کنید. 🔸یعنی دوری از مشتبهات، باعث جلوگیری از حرام ها می شود. 🌺 در چندین روایت، ائمه دستور داده اند که در هنگام شبهه توقف کنید و پاسخ را از ما بخواهید. به عنوان نمونه: 🌸 از امام باقر نقل شده: هر گاه امر بر شما مشتبه شد، نزد شبهه توقف کنید، و آن را به سوی ما رد کنید، تا آنچه برای ما شرح داده شده را، برای شما توضیح دهیم. @hadis_shia
📚 سوره مبارکہ سبأ 🌸 وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ (۲۰) 🌸 و قطعاً شیطان، گمانی که در مورد آنها داشت، راست یافت و جز گروهی از مؤمنان، (بقیه) از او پیروی کردند. 🌺 علی بن ابراهیم، از زید شحّام روایت می‌کند که گفت: قتادة بن دعامه نزد امام باقر علیه السلام آمد و از حضرت تفسیر آیه «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» را پرسید و حضرت پاسخ داد: 🌺 وقتی خداوند، با آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» (ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، پیامش را نرسانده ای) مائده ۶۷ که در شأن علی است، به پیامبر خود، امر فرمود که امیر المؤمنین را به عنوان خلیفه خود، در میان مردم بگمارد، رسول خدا دست علی را در روز غدیر خُم در دستان خود گرفت و فرمود: هر کس که من مولای او هستم، علی مولای او است. 🌺 ابلیس‌ها بر سر خود خاک پاشیدند، ابلیس بزرگ به آنان گفت: شما را چه شده؟ آنان پاسخ دادند: این مرد (یعنی رسول خدا) با دستان خود گرهی بسته است، که تا روز قیامت هیچ انسانی نمی تواند آن را بگشاید. 🌺 ابلیس به آنان گفت: هرگز این چنین نخواهد شد؛ چرا که کسانی که اطراف او (یعنی رسول خدا) بودند، به من وعده ای در مورد او داده اند، که هرگز خلف وعده نمی کنند. این گونه بود که خداوند آیه «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» را نازل کرد، که منظور از گروه مؤمن (که تبعیت شیطان نکردند)، شیعیان امیر المؤمنین می‌باشند. @hadise_shia
منظور از اطرافیان پیامبر ، منافقین و منظور از وعده ای که به شیطان دادند، غصب خلافت است.
📚 ۸ شوال 🔸ويرانى قبور ائمه بقيع عليهم السّلام ⏳در ۸ شوال سال ۱۳۴۴ هجری، قبور ائمه بقيع عليهم السّلام و نيز قبر حضرت حمزه در اُحُد، به دست وهابيون، تخريب شد. ⏳علت و انگيزه تخريب اين قبور مطهّر، در كتب مختلفى كه بر ردّ عقائد ضالّه وهابيّت تأليف شده، بيان گرديده است. آنان اضافه بر قبور مطهّر ائمه معصومين عليهم السّلام، ديگر قبور را هم تخريب نمودند كه عبارتند از: قبر منسوب به حضرت فاطمه زهرا ، قبر مطهّر فاطمه بنت اسد ، مادر أمير المؤمنين ، قبر مطهّر حضرت امّ البنين ، قبر ابراهيم پسر پيامبر ، قبر اسماعيل فرزند امام صادق ، قبر دختران پيامبر ، قبر حليمه سعديه دایه پيامبر ، و قبور شهداى زمان پيامبر . ⏳وهابيّان در سال ۱۳۴۳ در مكه، گنبدهاى قبر حضرت عبدالمطلب، ابوطالب، خديجه، و زادگاه پيامبر و فاطمه زهرا را با خاك يكسان كردند. در جدّه نيز قبر حوا و ديگر قبور را تخريب كردند. در مدينه گنبد منّور نبوى را به توپ بستند ولى از ترس مسلمانان قبر شريف را تخريب نكردند. ⏳در شوال ۱۳۴۳ با تخريب قبور مطهّر ائمه بقيع ، اشياء نفيس و با ارزش آن قبور مطهّر را به يغما بردند. قبر حضرت حمزه عليه السّلام و شهداى احد را با خاك يكسان كردند، و گنبد و مرقد حضرت عبداللَّه و آمنه پدر و مادر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله، قبر اسماعيل پسر امام صادق عليه السّلام و ديگر قبور را هم خراب كردند. ⏳در همان سال به كربلاى معلى حمله كردند، و ضريح مطهّر را كندند و جواهرات و اشياء نفيس حرم مطهّر را كه اكثراً از هداياى سلاطين و بسيار ارزشمند و گرانبها بود، غارت كردند و قريب به هفت هزار نفر از علماء، فضلا و سادات و مردم را كشتند. سپس به سمت نجف رفتند كه موفق به غارت نشدند و شكست خورده برگشتند. 🔸جنگ حمراء الاسد ⏳در ۸ شوال سال ۳ هجری، جنگ حمراء الاسد اتفاق افتاد. «حمراء الاسد» نام مكانى در اطراف مدينه است. ⏳بعد از جنگ احد (بنابر قولى كه جنگ احد را در هفتم شوال نقل كرده است) و آمدن مسلمانان به مدينه، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى آنكه مبادا قريش، مراجعت كنند و به مدينه حمله نمايند، امر نمود تا بلال ندا دهد: امر خداوند متعال است كه بايد آنان كه در احد حاضر بوده اند و جراحت ديده اند به تعقيب دشمن بروند. ⏳اصحاب، كار معالجه را رها كردند و لباس رزم پوشيدند. أمير المؤمنين عليه السّلام هم با اينكه بيشتر از هشتاد جراحت برداشته بود و بعضى بسیار عميق بود، لباس رزم پوشيدند و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در حاليكه به ایشان نگاه مى كردند و مى گريستند، پرچم را به آن حضرت دادند و مسلمين حركت كردند. ⏳بعد از تعقيب و تاخت بر كفار، مسلمانان سه روز در حمراء الاسد ماندند و آنگاه به مدينه مراجعت كردند. @hadise_shia