دوریم ز راه یا اباعبدالله
اینگونه مخواه یا اباعبدالله
گفتند که آه در غمت تسبیح است
از داغ تو آه یا اباعبدالله
#سیدمیلادحسنی
#اربعین
#جا_مانده_ها
@hadithashk
فقـط یـک بـار در دنیای ما لبخند زد زینب
که آن هم روز میلادش در آغوش برادر بود
#سیدمیلادحسنی
#شعر_ولادت_حضرت_زینب_س
@hadithashk
عاشقان عالمی دگر دارند
چشمهایی همیشه تر دارند
پیرزنهای کربلایی از
غم اُمّالبنین خبر دارند
جای او زائر ابوالفضلاند
از دلش بار غصه بردارند
سفرههای نیابتی یعنی
سهم از این سفره بیشتر دارند
از پسرهای مادری گویند
مادرانی که خود پسر دارند
جایش انگار روضه میخوانند
روی هر رهگذر اثر دارند
روضه اینجا رسید اهل حرم
نگران دست بر کمر دارند
شیرها رفتهاند از این بیشه
حال اگر گرگها جگر دارند
آه ای روزگار، شبپرهها
نقشهی غارت قمر دارند
رفت سقا ولی سه ساعتِ بعد
همه بر صحنهای نظر دارند
مادری قد خمیده با پسرش
سر در آغوش یکدگر دارند
آن طرف عدهای به سوی حرم
این طرف نیز ده نفر دارند
نعل نو میزنند بر مرکب
چه خیالی مگر به سر دارند
آنچنان تاختند روی تنش
اثری تا نمانَد از بدنش
#شعر_شهادت_حضرت_ام_البنین_س
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
مِهر او فانوسها را ماه تابان میکند
شمع بزمش کار خورشید فروزان میکند
این جوان خوش قد و بالا خود پیغمبر است
روزبه را با گل لبخند، سلمان میکند
ابرویش تشریح بسمالله رحمان رحیم
بیسخن گفتن لبش تفسیر قرآن میکند
از صنوبرها شکوه قامتش دل میبرد
خواب گندمزار را مویش پریشان میکند
با دم عیسی اگر مردم مسیحی میشدند
چهرهی اکبر مسیحی را مسلمان میکند
هر که شعری گفت در وصفش ولی لیلا سرود
“من گُلی دارم که عالم را گلستان میکند”
یوسف اولاد خاتم بس که دارد منزلت
خاتم شاهی در انگشت سلیمان میکند
گرچه میدانیم “در بهداری قُرب حسین
دردها را بیشتر عباس درمان میکند”
اکبر لیلا هم اینجا دستگیری دیگر است
از همان پایین پا بیوقفه احسان میکند
دل بریدی از همه عالم برو پایینِ پا
گریه کن چون او نظر بر چشم گریان میکند
یاد آن ساعت که دیدند آسمانیها حسین
جان خود را در عبا تقدیم جانان میکند
#شعر_ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
از سامره جلوه بر رُسُل کرد خدا
شب را به سوی بهشت پُل کرد خدا
میرفت که کفر، باغ را خشک کند
از بیت حَسَن دوباره گُل کرد خدا
نه نوحی و نه خلیل و نه موسایی
نه شیثی و نه شعیب و نه عیسایی
من ماه ندیدهام شبیهت کامل
خورشید ندیدهام به این زیبایی
در روز تولد شما یک سینی
با فخر به یک تابلوی تزئینی
میگفت بیا تو نیز مهمان منی
دعوت شدهای به شربت و شیرینی
یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
دیروز کتیبهی محرم بودم
امروز چراغ نیمهی شعبانم
از بدر، هنوز هم خبر میآید
با سیصد و سیزده نفر میآید
تا پر شود از قسط و عدالت دنیا
تیغ دو سر از غلاف در میآید
#شعر_ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عج
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
کبوتر باشی و پربسته باشی
میان حجرهی دربسته باشی
امیدت را دم آخر چه تلخ است
به ظرف آب همسر بسته باشی
بیا از مادرم زهرا حیا کن
جفا کردی ولی باری وفا کن
به طعنه گفت اگر لب تشنه هستی
چرا من اُمِّ هادی را صدا کن
امام آهسته قبض روح میشد
بیانش روضهای مشروح میشد
به سوی بام با بیاحترامی
تنش میرفت و سر مجروح میشد
به زهری بند بندش را گسستند
دل سلطان عالم را شکستند
کبوترهای مشهد دسته دسته
رسیدند و بر آن تن سایه بستند
تو هم از جنس آیات عجیبی
چه بر بام و چه در معبر غریبی
به صورت روی خاک افتاده بودی
تو هم اینگونه پس خَدُّالتریبی
رضا آمد ببیند اکبرش را
ببوسد روی ماه دلبرش را
رضا داغ جوان دیده است اما
ندیده اِرباً اِربا پیکرش را
#شعر_شهادت_حضرت_جواد_الائمه_ع
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
محمد بانی آبادی ماست
علی هم عشق مادرزادی ماست
اگر اهل صراطالمستقیمیم
علی ابن محمد هادی ماست
#شعر_ولادت_امام_هادی_ع
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
با اشک غمت خون دل آمیخته شد
بر فرق فلک خاک عزا ریخته شد
این صیحهی فاطمه است یعنی از عرش
پیراهن خونین تو آویخته شد
#محرم_۱۴۰۴
#سیاهپوشان
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
یتیمی، خردسالی، بیگناهی
یتیمی، خردسالی، بیگناهی
در آغوش عمو یک شعله آهی
حسن میخواست در گودال باشد
تو سهم مجتبی در قتلگاهی
سیدمیلادحسنی
#سیدمیلادحسنی #شعر_آیینی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای خطّ تو مکتب مکاتب
ای خاک تو قلهی مراتب
اوصاف تو مثل آفتاب است
پُر کرده مشارق و مغارب
مقهور تو قاهران تاریخ
مغلوب تو فاتحان غالب
احکام تو را کلیم، مشتاق
اسلام تو را مسیح، طالب
در وصف تو بیت “اَنوَری” را
میآورم ای مراد صائب
“گردون به ستایش تو مایل
اختر به پرستش تو راغب”
گفتم پدر عبودیت کیست
گفتا پسر ابوالعجائب
تو جای خود از غلام تُرکت
دیدیم عجایب و غرایب
ما جز به تو رغبتی نداریم
ای صاحب لیلةالرغائب
از حوزهی روضه آبرو یافت
از جمله رسائل و مکاسب
حاضر نشود به حوض کوثر
از درس تو آنکه گشت غایب
بر خلق اگر که مستحبّ است
بر ماست زیارت تو واجب
قربان سرت که دستگیر است
حتی شده در دل مصائب
گویند سر مطهر تو
بر مرکب نیزه بود راکب
نقل است پس از تنور افتاد
یک شب گذرت به دیر راهب
با درهم اندکی سرت را
آن یار گرفت از اجانب
با مُشک و گلاب شستشو داد
پیچید به جامهای مناسب
مبهوت فقط نگاه میکرد
تا با تو شد اینچنین مُصاحِب
ای ماه خوش آمدی به دیرم
ای روی تو حسرت کواکب
تا حال من از سری بریده
این قدر ندیدهام عجایب
شادم که به هر کسی زدی سر
مختوم به خیر شد عواقب
#محرم_۱۴۰۴
#شعر_مناجات_سیدالشهدا_ع
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk
اینجا همه کورند و از آیات میگویند
خورشید را حتی چراغی مات میگویند
این سرزمین تیره را شامات میگویند
پای زمان انگار اینجا لنگ میگردد
یعنی چهل گامش چهل فرسنگ میگردد
این باب را دروازهی ساعات میگویند
این سو زنانی خسته با اطفال میآیند
پانصد هزار آن سو به استقبال میآیند
افلاک، از نحسی این اوقات میگویند
تا رأس مولا بین صفها میرود بالا
آواز میخوانند و دفها میرود بالا
در شعرشان رقاصهها طامات میگویند
بر نیزهها حتی امیری میکند این سر
سائل بیاید دستگیری میکند این سر
او را کماکان قبلهی حاجات میگویند
آل علی را شامیان خون جگر دادند
از کوچهی تنگ یهودیها گذر دادند
اینجا مسلمانانش از تورات میگویند
پیرزنی که در سرش جز فکر خیبر نیست
برداشت سنگی از زمین پرسید این زن کیست
گفتند او را عمهی سادات میگویند
اموال را بردید حرفی نیست شامیها
اما کجای این جهان آه ای حرامی ها
روبندهای کهنه را سوغات میگویند
#کوفه_شام
#الشام_الشام_الشام
#سیدمیلادحسنی
@hadithashk