eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
باز هم عشق باز هم عشق به زنجیر در آورده مرا و جنون تو به تکفیر در آورده مرا خط به خط سوره ی توحید مجسم هستی بارك الله خداوند معظم هستی روز و شب مدح تو را شمس و قمر می‌گوید ها علی بشر کیف بشر می‌گوید باز هم معجزه کن آیه قرآن بنویس باز در دور و برت آیه‌ی قرآن بنویس بند نعلین تو مخصوص مسلمان شدن است مور از فیض تو در حال سلیمان شدن است در نجف باده‌ی انگور و رطب معروف است زور بازوی تو در کل عرب معروف است همه جا صحبت جنگاوری خیبر توست حرف مرحب کشی بازوی جنگاور توست عشق از گوشه ی چشمان تو در می آید از غلامان تو هم معجزه بر می آید لب گشا از لب تو در و گوهر می ریزد و ز آوازه ی نام جگر می ریزد بین دستگاه تو هر چیز مراتب دارد مثلا نام علی سجده‌ی واجب دارد طاق ایوان طلای تو ندیدن هرگز پای گلدسته ی تو هو نکشیدن هرگز رطب شهر نجف مزه چشیدن دارد زیر ایوان طلا نعره کشیدن دارد مدتی هست تمایل به شهادت دارم مثل میثم به سر دار ارادت دارم  على كاوند لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
[جانم علی فقط نه تیغ کرم ” ذوالفقار” داشت علی میان قلب خدایش قرار داشت علی خدا برای رسولش شبیه حیدر شد چرا که نزد خدا اعتبار داشت علی امیر و فاتح میدان جنگ بود اما قدش برای یتیم انکسار داشت علی تفاوتی نکند جمع دوستدارانش گدا و شاه و صغار و کبار داشت علی شکاف خانه ی کعبه حقیقتش این بود : برای جذب به سمتش مدار‌ داشت علی نداشت مال و منال و نداشت کاخ اما به دور سفره ی خود ریزه خوار داشت علی برای خدمت مردم، برای حق الناس شبانه روز نَه لیل و نهار داشت علی طلوع کرد غدیر و پس‌ از غروب اما چه خواب های بدی روزگار داشت، علی پس از حدود هزار و چهارصد سال است ز شیعیان خودش انتظار داشت علی! فربد افشاری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باز هم عشق باز هم عشق به زنجیر در آورده مرا و جنون تو به تکفیر در آورده مرا خط به خط سوره ی توحید مجسم هستی بارك الله خداوند معظم هستی روز و شب مدح تو را شمس و قمر می‌گوید ها علی بشر کیف بشر می‌گوید باز هم معجزه کن آیه قرآن بنویس باز در دور و برت آیه‌ی قرآن بنویس بند نعلین تو مخصوص مسلمان شدن است مور از فیض تو در حال سلیمان شدن است در نجف باده‌ی انگور و رطب معروف است زور بازوی تو در کل عرب معروف است همه جا صحبت جنگاوری خیبر توست حرف مرحب کشی بازوی جنگاور توست عشق از گوشه ی چشمان تو در می آید از غلامان تو هم معجزه بر می آید لب گشا از لب تو در و گوهر می ریزد و ز آوازه ی نام جگر می ریزد بین دستگاه تو هر چیز مراتب دارد مثلا نام علی سجده‌ی واجب دارد طاق ایوان طلای تو ندیدن هرگز پای گلدسته ی تو هو نکشیدن هرگز رطب شهر نجف مزه چشیدن دارد زیر ایوان طلا نعره کشیدن دارد مدتی هست تمایل به شهادت دارم مثل میثم به سر دار ارادت دارم  على كاوند لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امیرالمومنین دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی پوچیم و هیچ ما پس از این ، (ما)ی بی علی ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما گَر از علی کنید تمنای بی علی مُرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی قرآنِ بی علی ثمرَش ابنِ ملجم است دارد خطر تلاوتِ هر آیه بی علی بوی شکافِ کعبه گرفته طوافِ ما باید گریخت وَرنَه ز هَر جای بی علی جز یاعلی مگو و مَدد از جهان مجو شیطان نشسته در پَسِ هر (یا) ی بی علی با یاعلیست گَر دَمِ او زنده می کُند بی معجزه ست هر دمِ عیسای بی علی رَمزِ شکافِ کعبه و دریا علیست ، پس غرق است بینِ حادثه موسای بی علی در (عین) و (لام) و (یا) همه ی درس ها گُمند بیهودگیست مَشقِ الفبای بی علی یک عده پای غیرِ علی پا گرفته اند اسلامشان شده ست چه بی پایه بی علی شیری که خورده اند از آن رو که نیست پاک ازآنشان شده ست اذان های بی علی ((ما را خدا ز زُهدِ ریا بی نیاز کرد))* دلخوش بمان تو شیخْ به تقوای بی علی...  محسن کاویانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ذکر علی مولا نگاه مهربان شاه چرخید و به سائل خورد همین که روی دیوار اتاق من شمایل خورد نباید غافل از ذکر علی مولا مدد باشیم که آدم سیب را وقتی شد از این ذکر غافل خورد علی بی دغدغه از مرز های عرش رد می شد !!! همان مرزی که جبرائیل هم حتی به مشکل خورد به شأن خطبه ی بی نقطه اش قرآن ثنا گو بود که اطراف ضریحش آیه ی پنج مُزَمِل خورد برای عُروه و کافی دو جامی الغدیرش ریخت و جامی هم ز مدح مرتضی شرح «وَسائل» خورد برای ما که مخموریم سلمان جرعه ای آورد خوشامستی که درپای ضریحش جام کامل خورد علی عادل ترین مولا ی عالم بود و آخر هم به اویک ضربه قاتل زد،از اویک ضربه قاتل خورد غریبی ارث اولاد علی بود و یقین دارم حسن در فکر مادر بود وقتی که هلاهل خورد... علی اصغر یزدی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی پسرم گفت علی و پدرم گفت علی مادرم یکسره از پشت سرم گفت علی حکم کامل شدنم بود که یک نیمه ی من؛ گفت یا فاطمه نیم دگرم گفت علی یاعلی گشت عصای پدرم طوری که؛ وقت برخاستن از جا پسرم گفت علی نَفْس را از درِ تهدید به راه آوردم دید از جان خودم می گذرم، گفت علی شد کریم دوجهان بین خدایان کَرَم حسن از بسکه به هنگام کَرَم گفت علی می توانست که صرف خط و ابرو بشود ای بنازم به خودم چون هنرم گفت علی مانده بودم چه کسی را به نجف سجده کنم که خداوند خود ازسمت حرم گفت علی  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یاکریم الصفح یاکریم الصفح رحمی کن به ما؛ ما را ببخش خسته ایم از این همه جرم و خطا؛ ما را ببخش کاری از ما بر نمی آید؛ خودت کاری بکن باز کن امشب گره از کار ما؛ ما را ببخش اشکمان را در بیاور؛ آبرومان را بخر در مناجات سحر وقت بُکا ما را ببخش با مدارا کردنت کلی خجالت می کشیم یا بزن، تنبیه مان کن خوب، یا ما را ببخش هرچه تو دلسوزمان هستی ولی ما در عوض بی حیا هستیم؛ خیلی بی حیا؛ ما را ببخش قبل از آنکه روزه را با روزی تو وا کنیم یک شب از این ماه قبل ربّنا ما را ببخش یا غیاث المستغیثین یا امان الخائفین دست ما خالی ست بی چون و چرا ما را ببخش کم نبخشیدی گنهکاران عالم را خدا مثل طیب ها، رسول ترک ها، ما را ببخش موقع جان کندن و هنگام میزان عمل چند جا یاریمان کن، چند جا ما را ببخش ای که زود از بندگان خویش راضی میشوی لطف کن این دفعه هم جان رضا ما را ببخش شاهدی با پای دل هر شب زیارت میرویم یک شب جمعه بیا در کربلا ما را ببخش نذر خوبان تو خیلی خوب گریه میکنیم در میان روضه شب های عزا ما را ببخش واسطه کردیم امیرالمومنین را پیش تو به گل روی علی، امشب خدا ما را ببخش ما دل بابای مان را هم به درد آورده ایم یا ابانا! یا علی مرتضی! ما را ببخش همسرت را در میان کوچه ها سیلی زدند با چه رویی خواستند از تو بیا ما را ببخش علیرضا خاکساری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر کرار از فرق تا ابرو ببین با سر چه کردند نامردمانِ کوفه با حیدر چه کردند کوفه شده مثلِ مدینه سرد و دلگیر آن روزها با صورتِ مادر چه کردندیادم نرفته در میانِ آتش و دود سینه شکست از ضربِ میخِ در چه کردند بی مادری بس نیست، حالا نوبتِ توست از غصه ات شد حالِ من مضطر چه کردند در بستر اُفتادن نمی آید به حیدر یارب ببین با فاتحِ خیبر چه کردند میسوزی و تب می کنی مهمانِ زینب از اشتها افتاده ای دیگر،چه کردند با مجتبی حرفی بزن بابای مظلوم دق می کند امشب حسین آخر چه کردند از روی تل با چشمِ خود می دید زینب خنجر نمی برّید با حنجر چه کردند وقتِ نزولِ سنگ و چوب و تیر و نیزه عصرِ دهم گودال با پیکر چه کردند پیراهنی در تن ندارد شاهِ بی سر با غارتِ انگشت و انگشتر چه کردند ناموسِ پیغمبر سرِ بازار می رفت در حلقه ی انظار بی معجر ،چه کردند مهدی شریف زاده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
علی ولی خدا علی جمال خدا و جلال زهرا بود علی ولی خدا بود و وال زهرا بود علی نفس نفس زندگی فاطمه بود علی برای پریدن دو بال زهرا بود تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی علی خمیره‌ی نان حلال زهرا بود نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا دم از علی زدن اما کمال زهرا بود قرار بود که دائم دم از علی بزند علی رسالت زهرا و آل زهرا بود علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت تمام شکر علی در قبال زهرا بود علی نبود برای کسی به جز زهرا علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند و مادر و پدر عالم آفریده شدند سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش صیام ، حیدر و زهراست لیله القدرش ابالحسن که فقط بود یار ام حسن بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا علی نماز فرادا نخواند با زهرا علی دمی تک و‌ تنها نماند با زهرا علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش چه بستری که هنوز عطر یار را دارد به خون نشستن هجده بهار را دارد آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی رد غلاف و رد تازیانه را دیدی نگفت خس خس سینه‌ش اسیر دود شده به تو نگفت چرا صورتش کبود شده چطور موی حسن زودتر سفید شده چطور محسن من پشت در شهید شده بیا برات بگویم چقدر پر دردم زمان غسل تنش به خدا که دق کردم برای غسل تنش سخت بود کار علی سیاه بود تنش مثل روزگار علی که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد نگفت پشت همان در چطور سوخته است چرا برای حسینش کفن ندوخته است بگو وصیت زهرا چه بود با زینب نگفت از سر و روی کبود با زینب نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد نگفت از غم گودال پیر خواهد شد نگفت داغ عروسم رباب را چه کند نگفت غصه‌ی بزم شراب را چه کند  وحید عظیم پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غریب آقام دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو در انتظار و هوایی آسمانی تو بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو امان ازین همه غربت به تازگی مَردم شده است باورشان که نمازخوانی تو چه قدر دل نگرانی برای قاتل خود فدای این همه لطفت ، چه مهربانی تو گرفته صبر مرا ، رنگ چهرۀ زردت بهار من چه شده زخمیِ خزانی تو دوباره فاطمه یا فاطمه است روی لبت به یاد محسن و مادر چه بی امانی تو سر شکسته نکرده است رو به قبله تو را شهید روضه زهرای قد کمانی تو شبیه مادرمان فاطمه دم رفتن برای پیکر صد پاره روضه خوانی تو امان از آن سر بر نیزه ، وای از گودال امان ز کوفه و زینب ، اگر نمانی تو محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حیدر مدد عمر علی رسید به پایان دفترش وقتی که سوخت سینه ی زهرای اطهرش یک عمر پا به پای مصیبات فاطمه خون دلی که خورد علی ، ریخت از سرش مردی که هست نقطه ی
با” شان نام او 

افتاده بود روی زمین شان 
کوثرش” میسوخت پا به پای همان خانه ای که بود یک روز قتلگاه زن و بچه اش ، درش بعد از تمام حادثه هایی که دیده بود امشب علی رسید به دیدار همسرش این داغ مانده بر جگر اُمِّ ایمن است داغی که بود بغض گلوگیر حنجرش `خون میچکید از سر ایوان کربلا” تا غرق خاک و خون شد حسینی که پیکرش افتاده بود گوشه ی گودال قتلگاه لعنت به شمر بی ادبی که به خنجرش ...  میداد دست پست سقیفه فقط هدف شمشیر اوست ارثیه ی میخ بی شرف علی رضوانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طعم یتیمی ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل و کینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد داغ عظیمی را یک‌عمر از دست شما خون جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر مانده باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟ از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جانکاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد `فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه” را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها دیگر فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد در دست نااهلان دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها روزی که از نسل علی یک مرد می‌آید بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم تو در لباس و سیره مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹