eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
دلبسته ایم! بی سر و سامان صادقیم ما بینوای سفره ی احسان صادقیم گفتند شغلتان؟ همه گفتیم عاشقیم یعنی که صادقانه محبان صادقیم نان را به نرخ روز گداها نخورده ایم بین تنور، شیعه ی گُردان صادقیم بیخود نبوده گریه کن و سینه زن شدیم ما مبتلای ذکر حسین جان صادقیم روز ظهور، رجعت ما دست مهدی است چون ایستاده در خط پایان صادقیم روزی شبیه صحن رضا می شود بقیع همچون ضریح کرببلا می شود بقیع
زمین غم را کنار انداخت، سرتاسر به وجد آمد جهان در لحظهٔ میلاد پیغمبر(ص) به وجد آمد رسید و خواندمش! از شوقِ نامش باز هم اسپند برایش دانه دانه در دلِ مجمر به وجد آمد چکید از خنده اش عطر گلابِ ناب! تا جایی... که استشمام کرد و هر سحر قمصر به وجد آمد أبوذر با صدای هر اذان شد وارد مسجد به عشقش اقتدا کرد و از این دلبر به وجد آمد دل انگیزانه با لحن حجازی تا تلاوت کرد دل قران؛ خصوصاً سورهٔ کوثر به وجد آمد محمد(ص)یامحمد(ص)یامحمد(ص)یارسول الله دلم همواره با این ذکر، تا محشر به وجد آمد به إذنش آمدم عیدی بگیرم تا شوَم عاشق شب میلادِ فرزندش امام جعفرِصادق(ع) نگاهش تا ابد آرامشی دلخواه و ممتد شد شبیه جدّ خود خوشنام شد! نامش محمد(ع) شد کرَم از جانبش پیوسته پُر کرده ست دستم را چنانچه قسمتِ اولادهایم رزقِ بی حد شد چه شاگردانِ جابرگونه ای تحویلِ عالم داد چه استادانه در فقه و اصولِ دین زبانزد شد دلش شد صادقیه، خط به خط لبریز شد از حق هر آنکس از کنار حوزهٔ علمیه اش رد شد خدا را پای «توحید مفضل» میشود فهمید جهان با بندگی آغاز و راهی سمتِ مقصد شد رئیس مذهبم میخوانمَش یک عمر و این یعنی هوادار و مطیعِ دیگری هرگز نبایدشد برایم با تشیّع ساخت اسلام و چه اسلامی برایش کاش باشم مایهٔ زینت نه بدنامی! * @hadithashk
یا رسول الله مدد نیست در قاموس ما دیوانگان ، سر داشتن جز درون میکده از خمره در برداشتن در فراق دلبران چشمان ابتر داشتن یا که حتی لحظه ای سودای محشر داشتن پشت ما گرم است وقتی که گرفتار توییم نسل اندر نسل ما مجنون و بیمار توییم مادرت گل کاشته با این گوهر آوردنش طیب الله دارد این شکل قمر آوردنش شان او پیداست از نوع ثمر آوردنش سروری کرده به عالم با پسر آوردنش میدهد فرزند او پیغمبران را خاتمه مادر تو میشود مادر بزرگ فاطمه جلوه کردی ، جلوه ات سر منشاء هر نور شد چشم وا کردی و چشم دشمنانت کور شد جبرئیل از خدمت در خانه ات ماجور شد کار و کسب دکهء لیلا پرستان جور شد خیر تو بر کافر و گبر و مسلمان میرسد مهرت اما بیشتر بر قوم سلمان میرسد محضرت همواره ما عرض ارادت کرده ایم به گدایی کردن از این خانه عادت کرده ایم از تو و اولادت استمداد حاجت کرده ایم با درود بر شما کسب سعادت کرده ایم حرف عشقت که میاید عقل مرتد میشود بیشتر نام پسرهامان محمد میشود رحمة للعالمینی و خدای رأفتی نیست از نام تو بالاتر برایم لذتی هر کسی دور از شما باشد ندارد عزتی هر کجا رفتی و هر لحظه به فکر امتی حب تو مارا به کشتی نجات انداخته یک صدم از رحمتت ما را حسینی ساخته دلربای عالمی و دلبرت باشد علی تو خودت سرلشکری و لشکرت باشد علی در شب معراج هم دورو برت باشد علی وحی منزل هستی و پیغمبرت باشد علی عالمی در حیرت قلب علی آباد توست در مقام تو همین بس که علی داماد توست خطبه میخواندی مکرر از وقار بوالحسن رد الشمست میشود تنها نثار بوالحسن وقف تو میشد فقط دارو ندار بوالحسن عالمی مبهوت ماند از اعتبار بوالحسن در دعاهایت قسم دادی به حق مرتضی جانشینی تو باشد مستحق مرتضی عمر خود را دائما صرف نیایش کرده ای دیده ای هر جا یتیمی را نوازش کرده ای شرح اوصاف علی را تو نگارش کرده ای دخترت را ، احترامش را ، سفارش کرده ای زنده بودی اهل بیتت محترم بود ای رسول بعد تو اما لگد ها خورد زهرای بتول @hadithashk
شب احرام و مناجات همه خاکی هاست شب حیرت زدگی همه افلاکی هاست نفسش پاک تر از پاک تر از پاکی هاست رتبه ی اولِ شیدایی و‌ بی باکی هاست این زمین پر شده با آمدنش از برکات آی بر احمد و‌ برآل محمد صلوات شهر را آمدنش غرق تلاطم کرده عشق را بر همه افلاک تحکم کرده باده ی عاشقی اش را به ته خم کرده و خدا نیز به این لحظه تبسم کرده او رسیده ست که تا بار جهان بردارد پرده از سیطره ی باغ جنان بردارد انبیا نیز همه شیفته و حیرانش می وزد عطر خدا از نفس و ایمانش همه سرمست ز الحان و دم قرآنش منتقل کرده دمش را به برادرجانش تا علی دید در آئینه رخ چون ماهش لا اله آمد و چسبید به الا اللهش چِقَدَر فاصله را تا به خدا کم کردی شاخه ی خشک درختم‌که تو تاکم کردی محملت رد شده از جاده خاکم کردی ای دمت گرم که از عشق هلاکم کردی حق بده!شوکت تو سیر تماشا دارد و اگر کعبه دَرَد سینه ی خود جا دار‌د چه شکوهیست قیامی که تو داری آقا ملکوتیست کلامی که تو داری آقا سِرّ مستور پیامی که تو داری آقا پر عشق است سلامی که تو داری آقا از تو داریم سلامی پر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات ششمین اختر تو آینه ی حیدر بود صادقِ آل علی جذبه ی پیغمبر بود روایِ کرب و بلا بود و دلش اطهر بود پیر میخانه ی ما گریه کنِ مادر بود دل زهرایی او صحبت صادق دارد از نگاهش چقَدَر دشت شقایق دارد هشتمین رازخدا..صومعه عندالله است روز وشب ورد لبش مدحت ثارالله است جمع خوبیست به والله که عین الله است شیخ این قافله معروف به قال الله است هرچه داریم ز انفاس و کلامش داریم همه از برکت اخلاص و قیامش داریم @hadithashk
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد بر لب آینه‌ی غمزده لبخند آمد کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد آخرین برگه‌ی پیغامِ خداوند آمد می رسد از مَدِ تشدیدِ محمّـــد ،برکات مَقدَم گل‌پسر آمنه‌خاتون صلوات روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد مسجد بندگی خلق علم خواهد شد غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد در عروج‌ات پر جبریل امین کم آورد شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی سیب از دست علی جان خودت می خوردی هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود با کلام علوی دین تو ممتاز شود در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود گره کار به دستان علی باز شود حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم عشق را من فقط این پنج نفر میدانم عجمی زاده ام و هموطن سلمانم دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم در کنار تو که باشم بخدا در وطنم ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم من حسینی شده ی دست امام حسنم شب میلاد تو از اشک غنی اند همه گریه‌کن‌های‌حسین‌ات حسنی‌اند همه کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم درد دارم بخدا در پی درمان شدنم ابرِ لبریز منم تشنه‌ی باران شدنم سال ها منتظر جابر حیان شدنم پرچم شیعه بلند است به لطف علمت صادق آل محمد! به فدای قلمت شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود @hadithashk