علی جانم
موجیم تا به سینهی ما جز و مد که هست
ما عاشقیم ، عشق نفس میزند که هست
آری خدا ندیدهام اما مقابلم
آیینهای برای خدای اَحد که هست
دنبال قبله بودم و گفتند کعبه نه...
ایوان طلایِ شاهِ نجف تا ابد که هست
شیرزنی که شیر خدا آورد کجاست؟
فرمود مکه فاطمه بنتاسد که هست
دین من است دین ابو طالب ای جهان
این اعتقاد ماست قسم بر صمد که هست
گفتند عرش لایق تو نیست گفتهایم
قلبی میان سینهی ما میتپد که هست
سنگ تو میزنیم بر این سینه تا ابد
حتی اگر به پات بمیرم لحد که هست
ما هیچ ، با رسولِخدا وقتِ سختِ جنگ
میگفت جبرئیل علیجان مدد که هست
خاکیم اگر ، حرارت طوفان گرفتهایم
گفتیم یاعلی مدد و جان گرفتهایم
تا هست عشق و رایحهی بی کرانیات
ما را نوشتهاند اویسِ یمانیات
تو صاحبِ تمامِ جهانی ، عجیب نیست
موسی نموده وقت جوانی شبانیات
تیغی زدی و آنهمه لشگر دونیمه شد
جانم فدای سر زدنِ امتحانیات
میخواستی که ذوالفقار کمی گرمتر شود
دید آسمان شروع شده میدان تکانیات
تو تازه سرد بودی و لشکر به جوش بود
کارش نمیکشید به آتش فشانیات
خیبر کجا و آن طرف کهکشان کجا
در را بگیر با رجز پهلوانیات
جمعاند جبرئیل و خدا و پیمبرش
تا حَظ برند موقع قلعه پرانیات
نشناخت جز خدا و پیمبر تو را کسی
ره بسته است هیمنهی لَنتَرانیات
عالم کجا و نفس پیمبر شناختن
باید روند در پی قنبر شناختن
کعبه نَه رویِ توست دلیل طوافها
ایوان طلاست معبدِ این اعتکافها
ما از شرابّ تاک ضریحت چشیدهایم
مائیم و عمر و سرخوشی و این خلافها
با انبیا مقایسهات هم نمی کنیم
از عرش تا به فرش بود اختلافها
تقصیرشان نبود به تو سجده کردهاند
عمری نمودهاند از این اعترافها
تا نُطق میکند دو دمِ ذوالفقارِ تو
لالند لالِ لال ، اهالی لافها
وقتی که می رسی و زمین لرزه میشود
راهی نمانده است به غیر از قلافها
آرامتر بزن ملکالموت هم رسد
گم کرده است ردِ تو را در مصافها
با عَمرو وَد رسید تمامی کفر و شرک
با عَمرو وَد پرید سر ائتلافها
دست خدا نوشت امیرِ همه علی است
با مرتضاست فاطمه با فاطمه علی است
ما را ببر به چشمهی شعر و شرابها
ما را ببر به خاطرهای از کتابها
هرشب هزار رکعتِ فیضِ تو شاهد است
پهلو تُهی نمودهای از رخت خوابها
هرگز ...
#حسن_لطفی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مرده هم باشد خیالی نیست ، احیا می کند
کمترین کاری که با دل، مدح مولا می کند
کعبه او را جار زد ، تکلیف ما هم روشن است
سنگ بر مدح علی وقتی دهان وا می کند
معرفت را آن کسی دارد که قبل از خواستن
از علی ، ظرفیت آن را تمنا می کند
در نجف بودیم و باز از او نجف می خواستیم
عقل حیران بود از آنچه عشق با ما می کند
تازه می فهمد که ساقی کیست ، میخانه کجاست
مست ، انگور نجف را که تماشا می کند
رو به ایوان طلا باید که جان می باختیم
گاه عزرائیل هم با ما مدارا می کند ...
#شعر_مدح_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#ناصر_دودانگه
@hadithashk
ای که بُود بند تو تقدیرها
هست به آب لبت اکسیرها
شرح تو ربّ همه تفسیرها
رو شده با تو دست تزویرها
کاسه به باران تو آورده ایم
دست به دامان تو آورده ایم
چشم تو شد معدن اعجازها
ای شبکیه ات همه نازها
پلک تو انگیزه ی پروازها
ای مژه ات قبله ی طنازها
دینِ همه ماست همان مذهبت
هر چه که آید ز میان لبت
کعبه ، شنیدیم که زانو زده
دیده تو را نعره ی یا هو زده
تا که قدم رنجه کنی رو زده
علتش این بوده که اردو زده
نچید ، بوسه از کسی از تو چید
کعبه ی سیارِ خودش را ، تو دید
بگیر هر چه خبر از یا علی
شب شده وقت سحر از یاعلی
دهان نگفته بهتر از یاعلی
ندیده خوش مزه تر از یاعلی
هر چه که خواستیم ، علی داده ایی
هر چه که کاستیم ، علی داده ایی
ای تو حدیث ، ای تو قران ما
ای که به دوزخی گلستان ما
ما همه خسران و تو جبران ما
ما همه مردار و تویی جان ما
ای ضربان ، زنده به نبضیم ما
ابرِ نجف هست ، که سبزیم ما
نشسته دور تو ملک رج به رج
بی تو صراط می شود راهِ کج
بهره نبرده بی تو اعمال حج
حرام زاده می شود با تو لج
محبّ تو بهشت را می خرد
دشمنتان هم به درک می رود
کیست به احمد از شما یارتر
ای یلِ از همه جگر دار تر
چون تو کسی نبوده کرار تر
ز غاصبت نبوده کفتار تر
تیغ تو شد قاتل تکفیرها
ای عظمت دار تر از شیرها
گر چه یتیم را قراری ، علی
مرکب دهر را سواری علی
شیر که نه شیر شکاری علی
ضربه ی تو ضربه ی کاری علی
هر که کند روبروی تو قیام
ضربه ای اول شده کارش تمام
ماه رجب آمد و ما نیستیم
در نجف ای نور خدا نیستیم
پیش تو و پیش رضا نیستیم
شکر ، ولی از تو جدا نیستیم
مشکل ما این دلِ وامانده است
زائر تو دوباره جا مانده است
مگیر عشق آتشین مرا
که همچنین حص حصین مرا
اذن بده عرش برین مرا
فال زدم که اربعین مرا....
آمده تعبیر که امضا شود
برات کربلا مهیا شود
#شعر_مدح_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#شعر_مناجات_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#حامد_آقایی
@hadithashk
به نام خدای هدف آفرین..
جنون آفرین و شعف آفرین
وقار آفرین و شرف آفرین
خداوند شاه نجف آفرین
خدای تبارک خدای جلی
خداوند مولی الموالی علی!
علی کیست مقصود احرام ماست
علی حجّ یک ماهه ی تام ماست
علی ابتدا و سرانجام ماست
علی ذوالجلال و الاکرام ماست
ز عارف ز فیلسوف مُنفَک علی ست
معظم مکرّم مبارک علی ست
بگو ربنا ربنا ربنا
بگو ایلیا ایلیا ایلیا
دو دل مانده ام موقع سجده ها
به او سجده باید کنم یا خدا
اگر بنده ی کردگار است علی
ولی باخدایش ندار است علی
علی حاصل جمع عقل و دل است
علی عرشِ سوی زمین نازل است
علی کل فضل ابوفاضل است
علی حقّ ما، غیر او باطل است
خلافت برازنده ی دزد نیست!
خلافت قواره به دوش علیست
زمانیکه میشد به دلدل سوار
قیامت به پا بود در کارزار
چنان دشمن از هیبتش زد هوار
که رفت آبرویش به وقت فرار
به یک چشمغرّه به لشکر زده
به یک ضربه بالای صد سر زده
برو در دو عالم رصد کن رصد
نداریم مثل علی تا ابد
نداریم اصلی چنین مستند
علی جان علی جان علی جان مدد
بقول همه لات های دیار..
علی "مشتی و خاکی و سفره دار"
رجب آمد و پاره شد خواب ما
سر کوزه قُل زد می ناب ما
به سمت نجف رفت محراب ما
خدا داد هدیه خودش را به ما
دلم را به توحید بخشیده ام
خدارا شب سیزده دیده ام
گهی بود استاد پیغمبران..
گهی بود همسفره ی نوکران
گهی بود مسند نشین سران
گهی بود عادی چنان دیگران
گهی نفس بر حق تعالی فروخت
گهی رفت بازار و خرما فروخت
درعالم یکی بود علی دو نداشت..
علی کار میکرد پادو نداشت!
دراین شش دهه جامه ی نو نداشت
به خورجین به جز لقمه ی جو نداشت
گرفتار شد رو به مردم نزد
ببین زهد را لب به گندم نزد..
عجب مردم و روزگار بدی
که بستند باهم قرار بدی
به خانه رسیده شرار بدی
گلش له شده از فشار بدی
نه تنها به او حرف بد میزند
به بانوی خانه لگد میزدند
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#شعر_مدح_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#سید_پوریا_هاشمی
@hadithashk
جهت دسترسی به اشعار ولادت حضرت امیرالمومنین علی (ع) بر بروی آدرس زیر کلیک کنید
https://hadithashk.com/veladat/110-2/
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#حدیث_اشک
@hadithashk
May 11
در رفعت آسمان سهیم است علی
عرشیست که در زمین مقیم است علی
با آنهمه شوکتش شگفتا که چنین
همبازی کودك یتیم است علی
هم معنی رحمان و رحیم است علی
هم مالک آن یوم عظیم است علی
فرمود نبی راه علی راه خداست
یعنی که صراط مستقیم است علی
دنبال دلم به هر طرف رو کردم
افسوس همیشه بی هدف رو کردم
دیدم همه عالم به دلم رو آورد
وقتی که به ایوان نجف رو کردم
هستی هر آنچه هست از هست علیست
عرش است ولی خانهی دربست علیست
نعلینش اگر چه وصله دار است ولی
رزق همه کائنات در دست علیست
در معرکه هیبت ِ علی غوغا بود
از میمنه تا میسره او پیدا بود
از شیوهی جنگاوریاش هیچ نپرس
یک عمر دهان ذوالفقارش وا بود
دل لحظه به لحظه بارها گفت علی
آرام شدم دوباره تا گفت علی
در کنج حرم خدا خدا میگفتم
دیدم به خدا خود خدا گفت علی
دیدار علیست بهترین تقدیرم
با آرزوی جمال او میمیرم
هرگاه بخواهم به علی فکر کنم
پا میشوم و زود وضو میگیرم
مردی که تمام دین و ایمان بوده
ماهیّت آیههای قرآن بوده
مظلومیتش را بنگر بعد از او
گفتند مگر علی مسلمان بوده ؟
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#محمدحسن_بیات_لو
@hadirhashk
پیداست در متن دعا اوراقی از عرش
دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش
از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش
میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش
ممسوس ذات الله روی دست کعبه است
هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است
او بی عصا هم قلب دریا می شکافد
صدها هزاران راه بالا می شکافد
تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد
رکن یمانی سینه اش را می شکافد
دیگر زمان انتظارت سر رسیده
یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده
خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید
سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید
اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید
ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید
این کودکی که صاحب لیل و نهار است
در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است
نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را
مزه کنم طعم شراب عالی اش را
رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را
شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را
میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است
بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است
تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ
دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ
شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ
هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ
تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست
یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست
هرچند همبازی دست کودکان است
تفریح حیدر خلقت کون و مکان است
بغض علی را هر که دارد بی امان است
حب علی هفت آسمان را نردبان است
قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم
گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم
کار ملائک دست شاه لافتی بود
در زیر پایش قاب قوسین خدا بود
قدّش ستون محکم ارض و سما بود
اما عبای شانهء او نخ نما بود
برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛
سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش
سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد
مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد
با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد
اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد
شیرخدا حتماً هدف را می شناسد
حیدر گداهای نجف را می شناسد
حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش
حیدر گرفته مرحبا از کردگارش
تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش
در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش
بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید
رسم جوانمردی حیدر را پسندید
مانده امیری همچنان حیدر بیاید
حاشا که او باشد بلا و شر بیاید
پیرزنی شاکی دم منبر بیاید
خلخال زن های یهودی در بیاید
میخ غمش را دشمن او زد به سینه
ناموس حیدر کشته شد بین مدینه
نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت
حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت
شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت
پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت
دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند
ای کاش درب خانه را نشکسته بودند
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#رضا_دین_پرور
@hadithashk
کم کم سپیده سر زد و پایان ظلمت بود
شرط عبودیَّت شروعِ کار خِلقت بود
از ابتدا هم مبحث اصلی..،ولایت بود
هنگامه ی تابیدن نور امامت بود
دست خدا این نور را بی مُنتَهایش کرد
او را امیرالمومنین،"حیدر" صدایش کرد
دنیا به دنبال شرابی بود..،ساغر داد
از شربتِ جوی بهشتِ عرش بهتر داد
چشمی که او را دید عقل خویش را پر داد
یا حیدر و یا مرتضی و یاعلی سر داد
در عالم ذَر هرکسی قالوا بَلیٰ می گفت
باید صد و ده مرتبه یا مرتضی می گفت
شب بود..،رنگِ چهره اش صبحی سپید آورد
آئینه ، نور عرش را در خطِّ دید آورد
ما را به جبرِ چشمهای خود کشید..،آورد
دستی به گِل بُرد و تَشَیُّع را پدید آورد
پس خِلقَت باقیِ مخلوقات کار اوست
سُکّانِ انسانساختن در اختیار اوست
نور تَعقُل،عقلِ کُل را پای کار آورد
طوبای جنَّت میوه ی رحمت به بار آورد
بِنتِ اسد شیری به میدانِ شکار آورد
فریاد زد جبریل: صاحبذوالفقار آورد
با خِلقتش بر رِجسِ شیطان آب پاکی زد
کعبه برایش سینه ی خود را چه چاکی زد
اسطوره یِ رَبّانیِ بی باک ها حیدر
آقایِ فرزندانِ صُلبِپاک ها حیدر
خاکی ترین بابایِ اهلِ خاک ها حیدر
سِرِّ نهانِ خلقتِ افلاک ها حیدر
غیرِ خدا ، تنها نبی از راز آگاه است
سیبِ شب معراج در دست یدالله است
بال ملائک منبر روز اَلَستش شد
نون و قلم را خواند..،لوح نور مستش شد
لب را که وا کرد آسمان ها پایبستش شد
بت خانه ها مخروبه ی ضربات دستش شد
با یک نظر از خاک تا عرشِ مُعَلّی رفت
دوش نبی را هرکه بالا رفت،بالا رفت
هنگامه ی پیکار چشمش برقها می زد
در معرکه ها بی محابا تیغ را می زد
دُلدُلسوارانه به میدان بلا می زد
وقتی فلانی با فلانی داشت جا می زد
جز او کسی آماده ی خفتن به بستر نیست
غیر علی وقت خطر یار پیمبر نیست
در یا علی مُهر وقار یا صمد خورده
بر لوحِ غیرت ذکرِ یا حیدر مدد خورده
سیلیِ بعد از صبرِ او را عَبدُوَد خورده
دروازه ی خیبر به نام او سند خورده
وقتی به روی شانه ی هایش درب بالا ماند
لب ها ی قلعه از تعجب تا ابد وا ماند
شهرِ تَفَکُّر احمد و حیدر درِ آن است
این تیغِ با تدبیرِ دین در جنگ ، بُرّان است
با ذوالفقارش در دل میدان رجزخوان است
شاگرد رزم بی محابایش حسن جان است
فرزندِ خود را در شجاعت بی نظیرش کرد
شیرجمل را شیرِ آل الله شیرش کرد
حُبِّ علی آغاز قانون اساسی شد
هرجا ولایت بود از او اقتباسی شد
مشق ولی زیباترین درس کلاسی شد
یک "مرتضی" راه است تا "حیدرشناسی" شد
شاءن مقامِ او نمی گنجد در این دفتر
"حیدر که جایِ خود،وَ ما اَدراکَ ما قنبر"
نوحِ نبی در مکتبش طفل دبستان است
پای جهالت از کلام او گریزان است
بی نقطه خطبه خوانی اش آغاز جریان است
"نهج البلاغه" انشعاب نورِ "قرآن" است
نَصِّ "خدا" را لفظِ "حیدر" می کِشد بالا
نامِ "برادر" را "برادر" می کشد بالا
عشقِ علی قلبِ تمام خَلق را اَفشُرد
ابلیس را حتی ز سلک نحس خود آزرد
هرکس به جایی راه بُرد از کویِ مولا بُرد
سلمان مسلمان شد اگر،نان علی را خورد
قطعا تو مِنّا اهلِ بیتِ این ولی باشی
وقتی نمکپرورده ی دستِ علی باشی
دارد نمک ذکر شب او وُ شِکَر روزَش
شوق عبادات سحرگاهی در روزش
پوشیده رختی از لباس نور بر روزش
این ردِّ الشمسَش بوده سرگرمی هر روزش
وقتی دو دستِ ربناخوانش به کار افتاد
خورشید عالمتاب از دور مدار افتاد
حیدر نشان بی نشان ها را بلد بوده
طیِّ طریق لامکان ها را بلد بوده
پیچ و خم رنگین کمان ها را بلد بوده
حتی زبان بی زبان ها را بلد بوده
او کُنهِ لفظِ هر صدا را درک می کرده
تنها علی ناقوس ها را درک می کرده
در آسمانش ماه و اختر می شود پیدا
بالای بام پلکِ او پر می شود پیدا
از خاک نعلینش ابوذر می شود پیدا
بین حریمش ظرف ساغر می شود پیدا
مستان به انگور ضریحش اقتدا کردند
بین حرم مستی خود را برملا کردند
دیوانهها اغلب ز دست زندگی سیرند
عشاق تا لب تر کند معشوق،می میرند
آنان که با سجاده و محراب درگیرند
ایوان طلای مرتضی را قبله می گیرند
باید به عشق یار از اغیار رو گرداند
سمت علی باید نماز عاشقی را خواند
یا مرتضی ! تو پادشاه مُلک ایمانی
در اوج عزت همنشینِ با گدایانی
تو بانی لبخند شب های یتیمانی
دارم به تو رو میزنم،رو برنگردانی
حال مرا این روزها قدری رعایت کن
خیلی نجفلازم شدم آقا عنایت کن
وضع مرا هنگام شب درهم کنی بد نیست
بندِ عبادات مرا محکم کنی بد نیست
قد مرا وقت گدایی خم کنی بد نیست
بین رکوعت گوشهچشمی هم کنی بد نیست
من منصبی جز منصب نوکر نمی خواهم
من بارها گفتم که انگشتر نمی خواهم
عیسی توسل کرد بر ذکرت،مسیحا شد
موسی به طورِ تو پناه آورد،موسی شد
هرکس که گُم شد در شبِ قدرِ تو،پیدا شد
باید که "کوثر" بود تا هم کُفوِ "دریا" شد
کشفِ ولیُّالله از ما برنمی آید
این کار جز از دست زهـرا برنمی آید
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#بردیا_محمدی
@hadithashk
دنیا اگر مرا نرساند به عشق او
در هر نفس دو بار کنم مرگ آرزو
ای مرگ تو کلید وصالی برای من
خوشحال میشوم که شوم با تو روبرو
افسوس ما به میکده ی قدسیان فقط
انگور دیده ایم و نخوردیم از آن سبو
گر کسب معرفت نکنم در دو روز عمر
معنای زندگی چه بود غیر های و هو ؟
شکر خدا که لوحِ سیاه از گناه را
گرمای آفتاب نجف داده شستشو
بوی بهشت میوزد از رنگ پرچمش
خرّم کسی که برده از این فیض رنگ و بو
عرش خدا نشسته به کرسی در این حرم
بر سنگ فرش آن نزنم بوسه بی وضو
موسی کلیم بود و شده بعد از او کلیم
هر کس که با وصیِ نبی کرده گفتگو
تاویل آیه های خدا را سوال کن
از آنکه روی خاک کند کفش خود رفو
دیوار کعبه لب به حقیقت گشوده است
حاجی دگر نیاز نداری به پرس و جو
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#میثم_مومنی_نژاد
@hadithashk
سلام ای به شیران جگر یا علی
تو یکتایی از هر نظر یا علی
همه آبروها و آوازه ها !
دوعالم تن است و تو سر یا علی
تو ای ماندنی از ازل تا ابد
که هستی ؟ خدایی مگر یا علی
بدون تو حج و صلات و صیام
ضرر در ضرر در ضرر یا علی
همین که شود حرف تو خم شوند
همه عرشیان تا کمر یا علی
خدا منتظر هست تا احمدش
بگوید سحر تا سحر یا علی
عجب رتبه ای ، شهر علم نبی
ندارد به غیر از تو در یا علی
که بهر خداوند و پیغمبرش
شبیه تو بوده سپر یا علی ؟
که هستی که چون فاطمه مادری
فدای تو کرده پسر یا علی
که هستی چرا هر که بدخواه توست
به هر کس بگوید پدر ، یا علی
نیارزد به خاک سم دُلدُلت
دو صد کوه از سیم و زر یا علی
بیارزد دمی در نجف ماندنم
به یک عمر سیر و سفر یا علی
ببین له شدم زیر بار گناه
مرا زیر ایوان ببر یا علی
به جان حسن جان ، سوامان نکن
بیا باز دَرهم بخر یا علی
کریما بیا کم محلی نکن
به مهمان ِ روز پدر یا علی
اگر ختم قرآن کنم بارها
ثوابش رسد تازه بر یا علی
#شعر_ولادت_حضرت_امیرالمومنین_علی_ع
#محمد_حسین_رحیمیان
@hadithashk
بر حسین بن علی آیینه دار
زین أب یا زینت پروردگار
کرد کسب فیض از او، اقتدار
می نویسم نام او را با وقار
یک نفر اما هزاران لشکر است
ذوالفقار در نیام حیدر است
گرچه دورش لشکری ولگرد بود
شیر بانویی که غوغا کرد بود
یک تنه فرمانروای درد بود
نام زینب داشت اما مرد بود
اقتدارش اقتدار مکتب است
زهره ی زهرا و حیدر زینب است
صبر ، تربیت شد از ایمان او
شد نجابت دست بر دامان او
عاشقی که عشق شد حیران او
او که بود ؟عباس شد قربان او
محضرش عرض ارادت می برم
نام او را با طهارت می برم
نور بود و نور را سر کرد او
شام رفت و فتح خیبر کرد او
با خطابه کار حیدر کرد او
کربلا را کربلا تر کرد او
در اسارت شوکتی شاهانه داشت
بانویی که جوهر مردانه داشت
خاطرش هرجا مکدر بوده است
کاشف الکربش برادر بوده است
محضر ارباب، بهتر بوده است
قبله ی او روی دلبر بوده است
از ازل بوده ست قربان حسین
جان زینب بسته بر جان حسین ...
خم نشد هرچه سر بر نیزه دید
هم رسالت بود با شاه شهید
کوچه کوچه بار غربت را کشید
با صلابت بود ، در بزم یزید
در خرابه حالتش تغییر کرد
داغ طفلی ، عمه اش را پیر کرد
روزگار، آن زینب مرد آفرین
قد خمیده بود ظهر اربعین
از شکسته بودن او ، بس همین:
آمد استقبال او ام البنین ...
گفت : زینب را ندیدم، او کجاست ؟!
این شکسته کیست ؟ خیلی آشناست
گفت : مادر نیمه جان برگشته ام
زینبم من ، قد کمان برگشته ام
آه... بی شیرین زبان بر گشته ام
سوی تو مرثیه خوان برگشته ام
کوچه کوچه بود بر دستم طناب
واردم کردند در بزم شراب ....
پیر گشتم ، شرم دارم از بیان
من کجا و مجلس نامحرمان
بین تشت زر ، بزرگ خاندان
با که بگویم مست بود آن میزبان
چوب بر روی لب یارم نشست
خیزران که نه ، ولی دندان شکست ...
یاد آن یار قدیمی گریه کرد ...
چشم او با هر نسیمی گریه کرد
داشت اوضاع وخیمی گریه کرد
بعد از او یک سال و نیمی گریه کرد
شب به شب بر آنچه دیده ضجه زد
یاد رگهای بریده ضجه زد ...
بوسه زد بر پاره ای از پیرهن
گریه کرد از آنکه خود دارد کفن
زد به سینه گفت: ای عریان بدن
رفتنی ام ، کشته ی صد پاره تن ....
مثل ظهر اربعین بد حال بود
مدفن او شام نه ، گودال بود
محتضر دارد میان سینه آه
بر نمی دارد اگر از در ، نگاه
هست چشمش وقت جان دادن به راه
صورتش چرخید سمت قتلگاه
دارد این قصه به آخر می رسد
قبل جان دادن ، برادر می رسد ...
#شعر_شهادت_حضرت_زینب_س
#ناصر_دودانگه
@hadithashk