eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
قبول کن قبول کن تو مرا تا که مستجاب شوم دوباره گریه کنِ مادرت حساب شوم مرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکن ز محضرت بروم هر کجا، خراب شوم به هر دری که زدم قبل تو جواب شدم به هر دری بزنم بعد تو جواب شوم خودت کشیدی ام از چاه معصیت بیرون نخواستی که زمینگیرِ منجلاب شوم بیا که سوختم از درد دوری ات عمری بگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟ به برکت نظرت، در عزای فاطمیه... دوباره نوکر این خانه انتخاب شوم زمان روضه ی سخت بتول، چون اسپند میان شعله ی آتش پر التهاب شوم چه عاشقی است که با درد، فاطمه می گفت: فدای غربت و اشکِ ابوتراب شوم برای اینکه نبندند دست حیدر را به خون سینه ی خود پشت در، خضاب شوم سریع فضه بپوشان رخ کبودم را علی خجل بشود، از خجالت آب شوم حسین تشنه نمانَد، حسین را دریاب فدای تشنگی اش زیر آفتاب شوم محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
طفل بی‌گناه در کوچه سد کردند راه مادرم را کشتند طفل بی‌گناه مادرم را گرچه برای ادعای خود سند داشت رد کرده‌اند اما گواه مادرم را با ناله‌هایش شهر یاد حق می‌افتاد طاقت نیاوردند آه مادرم را پشت سر حیدر زمین افتاد زهرا بردند چون پشت و پناه مادرم را دلگیرم این شب‌ها هوای گریه دارم پوشانده ابری روی ماه مادرم را با چشم‌ها منظور خود را می‌رساند زیر نظر دارم نگاه مادرم را هروقت بابا می‌رود از خانه بیرون باید ببیند قتلگاه مادرم را  آرش براری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
مادری از نفس افتاده مادری از نفس افتاده و غوغا شده است وسط همهمه گم ناله زهرا شده است فی بیوت اذن الله فراموش شد و پای آلوده ترین ها به حرم وا شده است آتشی که همه جا آب زمینش زده است بانی سوختن ِ خانه دریا شده است بین این چل نفر و آتش و مسمار و غلاف بر سر کشتن ریحانه چه دعوا شده است ناله زد فضه خذینی پسرم را کشتند یل شش ماهه فدای سر بابا شده است دست خیبر شکن و بند ؟ خدا رحم کند قامت فاطمه از شرم علی تا شده است ای یهودی مدینه تو مسلمانی کن اسدالله ، درین معرکه تنها شده است فتنه قد کرده عَلَم ، غیر دو تن یا که سه تن همه ی شهر درین حادثه رسوا شده است معجر فاطمه یک بار دگر غوغا کرد بند با معجزه از دست علی وا شده است بند شد باز ولی حرمت سادات شکست وقت دلواپسی زینب کبری شده است محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دم‌به‌دم فاطمه با هر قدمش گفت: «علی» چه مبارک قدمی و چه مبارک غزلی!   و خدا گفت «عَلِیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر» و علی گفت که «زَهْرا بَشَرٌ کُفْوُ عَلِی»!   کیست زهرا؟ همه گفتند: همانند علی‌ست و علی کیست؟ همانی که ندارد بدلی   به خدا گفت: هوادار علی تا ابدم و خدا گفت: هوادار علی از ازلی   گفت آهت به دل سنگ اثر خواهد کرد که نماند پس از این لات و عُزیٰ و هُبَلی   بعد هر ذکرِ دعا، فاطمه نجوا می‌کرد: «بِعَلِیٍّ بِعَلِیٍّ بِعَلِیٍّ بِعَلِی»   عصمت فاطمه یک سوره پر از تأویل است پردۀ خانه‌اش از بال‌وپَر جبریل است   می‌بَرَد جامۀ نو را به گدا بسپارد از همین پیرهن کهنه رضایت دارد   از پس پرده، ببین دست کریمش پیداست سادگی پهن شده روی گلیمش، پیداست   سایه‌ای خم شده و دست به پهلو زده است سایه این خانۀ کوچک را جارو زده است   کیست او؟ نیست کسی در دو جهان مانندش ابر و باد و مه و خورشید و فلک دربندش   ریسمانی که به پای همه بسته است زمین پیش او سست‌‌تر است از نخ گردنبندش   آدمی بندگی آموخت اگر از پدرش عالَم آزادگی آموخته از فرزندش   درِ توحید دری بود که در آتش سوخت درِِ تزویر دری بود که حیدر کَنْدَش   کار مولا شده بر چهرۀ او زل بزند که مگر باز شود باز گل لبخندش   نور با آینه وقتی که مقابل باشد ذره کوچک‌تر از آن است که حائل باشد   نور، زهراست و آیینه علی؛ ذره کجاست؟! که در این بین فقط عاطل و باطل باشد!   برترین خلقت دنیاست، عجب نیست اگر که علی نیز به زهرا متوسل باشد   رو به قبله‌ست همه‌عمر، خدا می‌داند قبله بایِست به‌سمتش متمایل باشد   اگر این طرز نماز است که او می‌خوانَد ترس دارم که نماز همه باطل باشد   دل محال است؛ ولی عقل دلش می‌خواهد بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد   فعل اگر چرخش و دستاس اگر مفعول است قید عشق است، اگر فاطمه فاعل باشد   یک نفر آمده در را به لگد می‌کوبد پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد   نیم‌رخ می‌شود، انگار علی آمده است ماه، دیگر به دلش نیست که کامل باشد   مانده در دستِ که راوی بگذارد مرهم بس که بیمار و پرستار شبیهند به هم محمد حسین ملکیان
آه و واویلا کسی که مِهر نبی پُر نموده جامش را ز خاطرش نبرَد لحظه‌ای غلامش را سلام میدهد و دلخوشم ز مرحمتش که مرتضی برساند به ما سلامش را طبیب خانه‌ی عشق است و بارها دیدیم: شفا گرفته مریضی که برده نامش را بهشت، هدیه‌ی زهرا به عاشقان علی‌ست خدا به فاطمه داد اختیار تامش را شُکوه منزلتش همچو لیله‌القدر است بجز علی نشناسد کسی مقامش را سلاح گریه‌ی او تا ابد مجسم کرد نمای محکمی از جلوه‌ی قیامش را کسی که روز جزا هم به زیر منت اوست شبانه آمده یاری کند امامش را اگرچه نیمی از عمرش کنار مولا بود گذاشت پای ولای علی تمامش را زمانه ای که به دل بغض مرتضی را داشت گرفت پشت در خانه انتقامش را صبا به شعله‌ی آتش بگو زبانه مکش زبان بگیر و نگه‌دار احترامش را مپیچ دور تنش، غنچه دارد این مادر مگر نمیشنوی پشت در، کلامش را صدای ناله‌ی زهراست آه و واویلا... دوباره محشر کبراست، آه و واویلا... محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حَورا نام تو را آیینه حَورا میگذارد یعنی که گل بر صورتت جا میگذارد ثابت شده حتی نسیم صبحگاهی تاثیر بر گلبرگ طوبی میگذارد یا فاطرُ یا فاطمه یعنی که سجده بر نام تو اسما حسنی میگذارد ای آنکه بعد نام پاکت هر امامی ذکر
سلام الله علیها” میگذارد 

افتاده ای روی زمین، ای آنکه هر روز  

سر بر قدومت عرش اعلی میگذارد 

ای آیه ی تطهیر، شرحش سخت باشد 

نامحرمی بر چادرت پا میگذارد 

یک سایه نامحترم در زیر چشمت  

داغ تو را بر قلب دنیا میگذارد 

ذکر نفس های تو هر دم 
یا علی” بود این بار را مسمار آیا میگذارد افتاد بار شیشه ات در خانه، اما بر شانه ی ما بار غم را میگذارد محسن حنیفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی حتما نباید معجزه شق القمر باشد یا اینکه اعجاز عصا مار دوسر باشد آنچه خدا خواهد همان مقدور خواهدشد هر معجزه با آن پیامش معتبر باشد آیات ما را دشمن دین کرده نابودش جز آن شکافی که بر او خون جگر باشد آیا میان این همه اعجازهای حق از این ترک هم می شود فرخنده تر باشد؟ آورده حیدر را خدا در خانهٔ کعبه تا قیمت دُر از صدف ارزنده تر باشد مانوسِ حق بوده علی فخرِ خدا بوده پیش از دمی که گفته شد فخر بشر باشد  حامد آقایی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
نام علی را هر نفس تکرار می کرد افلاک را از نور خود سرشار می کرد بر عهده رزق عالم لاهوت را داشت روح الامین در منزل او کار می کرد هر روز مانند نبی معراج می رفت تا خویش را در آینه دیدار می کرد آیینه بود و در تجلی کمالش نور حسین خویش را اظهار می کرد درگاه قدس از مقدم او نور می خواست پس به غبار راه او اصرار می کرد درکش برای خاطر خورشید سخت است آتش چرا با چادرش پیکار می کرد بی اذن آتش در رواق خانه آمد ترغیب بی شرمانه ی مسمار می کرد تا میخ در راه دگر را پیش گیرد از او تمنا حیدر کرار می کرد دستار زهرا در تب او سخت می سوخت خیلی گلایه از در ودیوار می کرد ای کاش قدری تازیانه نرم خو بود با دست زهرا مهربان رفتار می کرد با چارچوب در غمش را قاب کردند رنگ کبودی، جلوه اش را تار می کرد باغ فدک گلزار گلهای بنفشه است یاد از رخ نیلی او بسیار می کرد محسن حنیفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ناد علی دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد چاکر آهنگری هستم که با عشق علی حلقه اش درگوش من یا کوبه در میخورد لیف خرما و طناب دار هر دو شاهدند دُر، به دست میثم تمار بهتر میخورد من ضریحش را نمی بوسم، علی میبوسدم طفل در آغوش بابا غصّه کمتر میخورد مستی ناد علی را نوش جان کن در نجف با علی و یا علی ساغر به ساغر میخورد بیشتر، رزّاق حیدر گریه های فاطمه است او بهشت است و بهشت از آب کوثر میخورد مرتضا ، معراج هم سهم خودش را میبرد  گرچه سیب عرش را آنجا پیمبر میخورد مصطفی داماد میخواهد، علی را فاطمه این لباسی هست که تنها به حیدر میخورد من سگ اصحاب کهف حیدرم با این حساب* گر نگیرم لقمه از دستش به او بر میخورد قلعه ها و کاخ ها را میکند یک مُشتِ خاک تا که یک مُشت یل خیبربه خیبر میخورد جان پیغمبر به دستِ ساعتِ خواب علی است لشکری ترفند از این دو برادر میخورد نوبت سیلی حیدر هم می آید دیر و زود غاصب باغ فدک راهش به محشر میخورد! رضا دین پرور *وَکَلبُهُم باسِطُ ذِراعَیهِ بِالوَصید (سوره مبارکه کهف- آیه ۱۸) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دفاع ولایت برای روضه که شبهای تار لازم نیست مدینه،کوچه و گرد و غبار لازم نیست برای اینکه شما یاس خانه ام باشی گل همیشه بهارم، بهار لازم نیست دعای فاطمه یعنی سپاه پشت علی همیشه پیش علی ذوالفقار لازم نیست همینکه بسته شود دست همسرت کافی است که ضرب و شتم زن باردار لازم نیست و کوچه پر شده از دود و آتش و هیزم برای معرکه آتش بیار لازم نیست گلاب از گل آتش گرفته می آید گلاب گیر مدینه فشار لازم نیست برای من تو شهید مدافع حرمی که در دفاع ولایت شعار لازم نیست من از حکایت این خانواده فهمیدم برای فاطمه سنگ مزار لازم نیست  نادر حسینی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الجار ثم الدار روز آری روز ، اما تیره بود و تار بود آنچنان که راویان گفتند شب انگار بود ! پس دوباره امت موسی به هارون پشت کرد پشت پرده دست های سامری در کار بود می شمرد آن روز آفت در میان مزرعه دانه دانه دانه های پوک را ، خروار بود آنچه در آن کوچه می زد با دل همسایه ها داد هم رنگی ، نمای سنگی دیوار بود ابتدا خودخواه ها بعداً خدا خواهان شهر غیر از این معنا مگر
الجار ثم الدار”  بود؟! 

آنکه زد تنها میان شهر پیغمبر ، دریغ !  

سنگ زهرا را به سینه ، لاجرم مسمار بود 

فاش با بی حرمتی ها دست رد خورد عاقبت 

سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود   آنچه بعد از فاطمه روی سر زینب نشست ای ! گرد یتیمی بود یا آوار بود  مهرداد مهرابی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای وایِ من هیزم رسید و آتشی از در بلند شد ای وایِ من که ناله‌ی مادر بلند شد مامور شد به صبر علی ، از سکوت او سو استفاده کرد ستمگر بلند شد با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد طوری زدند ناله‌ی حیدر بلند شد با این همه همینکه علی بین کوچه رفت دیوار را گرفت از آن در بلند شد دستش رسید دامن مولا ولی شکست از بس قلاف تیغ مکرر بلند شد زینب شنید گریه‌ی در آه میخ را زینب گریست دادِ برادر بلند شد کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است وقتی دوباره گریه‌ی دختر بلند شد این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم  اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹