☘علم خدا☘
▪️حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْوَهَّابِ اَلْقُرَشِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ اَلْفَضْلِ بْنِ اَلْمُغِيرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ مَنْصُورُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ اَلْأَصْبَهَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ بَشَّارٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
▪️سَأَلْتُهُ أَ يَعْلَمُ اَللَّهُ اَلشَّيْءَ اَلَّذِي لَمْ يَكُنْ أَنْ لَوْ كَانَ كَيْفَ كَانَ يَكُونُ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى هُوَ اَلْعَالِمُ بِالْأَشْيَاءِ قَبْلَ كَوْنِ اَلْأَشْيَاءِ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنّٰا كُنّٰا نَسْتَنْسِخُ مٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ وَ قَالَ لِأَهْلِ اَلنَّارِ وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكٰاذِبُونَ فَقَدْ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ لَوْ ردوهم [رَدَّهُمْ] لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ...
▪️آیه ۲۹ سوره جاثیه در سیاق آیات قیامت بیان شده که متناسب با این سیاق ، کنّا نستنسخ ما کنتم تعملون به معنای این است که اعمالی که در دنیا انجام میدادید را استنساخ میکردیم و رونوشت میگرفتیم.
▪️اما در این روایت حضرت رضا روحی له الفداء آیه را شاهد میآورند برای اینکه خدای سبحان همه چیز را قبل از تحقق و بودن آن ها میداند. مطابق این استشهاد ما کنتم تعملون خودْ ، استنساخ و رونوشت از علم الهی است.
▪️علامه مجلسی رحمه الله تعالی هم در بحار میفرمایند : مفسرین بیشتر معنای اول را مطرح کرده اند (که احتمالا نکتش همین باشه که تو سیاق آیات قیامت هست و میخواستن قرآن رو تفسیر کنن) اما میفرمایند بناء استشهاد امام علیه السلام احتمال دومه . ج۴ص۷۹
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ۱، ص ۱۱۸
🆔 @hadithedoost
☘حکایت علما☘
🔸اهتمام مرحوم شیخ عباس قمی در تربیت دینی فرزندان
▪️زمانی مرحوم آقای شیخ علی محدث زاده - پسر اول حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله تعالی علیه) که ساکن تهران بودند و در ایام مختلف مردم قم ایشان را دعوت می کردند و در قم منبر می رفتند و منبر خیلی متین و ملیح و پر حدیثی داشتند و ما (آیت الله شب زنده دار) هم یکی از مریدان منبر ایشان بودیم،
▪️در یکی از سخنرانیها از ایشان شنیدم که فرمودند پدر ما آقای شیخ عباس قمی رسمش این بود که هر روز که سفره ی نهار انداخته می شد، ما بچه ها که می نشستیم، یک حدیث کوتاه قرائت میکرد و می فرمود که تا فردا ناهار آن را حفظ کنید و این
احادیثی که حفظ هستم و در بالای منبر میخوانم همان حدیث هایی است که من در آن ایام حفظ کردم.
📚پندهای سعادت،ص۳۷۹_۳۷۸
#شیخ_عباس_قمی
#حکایت_علما
🆔 @hadithedoost
☘حکایت علما☘
🔸گریه ی مرحوم شیخ عباس قمی در آخر عمر
▪️آقای ابوی(آیت الله حسین شب زنده دار) از مرحوم آقای شیخ علی محدث زاده شنیده بودند که میگفتند یک بار پدرمان در کتابخانه اش مشغول مطالعه بود که یک مرتبه دیدیم بلند بلند گریه میکند.
▪️وقتی علت گریه را از ایشان میپرسند میفرمایند احادیث وارده در باب کذب را می دیدم یادم آمد که در عمرم یک بار دروغ گفتم و آن وقت هم به نظرم مصلحت داشت و جزء مستثنیات باب کذب بود حالا میترسم که اشتباه کرده باشم
▪️و آن هم این بود که ایشان مدتی در مکه مکرمه مانده بودند تا اجازه از علمای عامه جهت نقل حدیث بگیرند. ایشان و حاجی نوری در حجاز از حلقات واصل بین علمای متأخرین فراوانی از عامه و خاصه هستند.
▪️فرموده بودند که برخی از علمای عامه در مورد یکی از فروع دین و معتقدات شیعه از من سؤال کردند که من در جواب آنها گفتم عوام شیعه این کار را انجام میدهند
▪️این جواب یک مفهوم دارد و مفهومش این است که علمای شیعه این کار را نمی کنند و قصدم از گفتن این جواب این بود که اینها اجازه ی نقل روایت بدهند. الآن برای گفتن این دروغ مفهومی مصلحتی که از من صادر شده است، گریه میکنم.
📚پندهای سعادت،ص۳۷۹
#شیخ_عباس_قمی
#حکایت_علما
🆔 @hadithedoost
☘نام ما را بنویسید به ایوان نجف☘
▪️للمفيد بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
▪️لاَ يَزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مِنْ بَيْنِ يَدَيِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ عُمُرِكَ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ جَسَدِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ اِكْتَسَبْتَهُ وَ أَيْنَ وَضَعْتَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ
▪️فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ وَ مَا عَلاَمَةُ حُبِّكُمْ يَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ مَحَبَّةُ هَذَا وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ .
📚بحار الأنوارج ۲۷، ص ۱۰۳
🆔 @hadithedoost
☘نام ما را بنویسید به ایوان نجف☘
▪️مجالس مفيد: با همين اسناد گفت پيامبر اكرم فرمود:
▪️بنده در پيشگاه پروردگار روز قيامت قدم برنميدارد مگر اينكه از او راجع بچهار چيز سؤال ميكنند. عمرت را در چه راه از بين بردهاى و پيكرت را در چه راه فرسوده نمودهاى. و مالت را از كجا بدست آوردهاى و كجا خرج كردهاى و از محبت ما اهل بيت.
▪️مردى از حاضرين گفت علامت دوستى شما چيست؟ فرمود: دوستى با اين، دست خود را گذاشت بر سر على بن ابى طالب عليه السّلام.
📚بحار الأنوارج ۲۷، ص ۱۰۳
🆔 @hadithedoost
☘هذا ناصرنا بیده و لسانه و قلبه☘
🔸مناظره آلوسی و مرحوم مظفر
▪️در بغداد، مجلس مناظرهای بین علمای فرقههای اسلامی تشکیل دادند. از علمای عامّه آلوسی، عالم بزرگ سنیها، و از علمای شیعه مرحوم مظفر۱ در مجلسی حضور داشتند وَ المَجلِسُ غاصّ بِأَهلهِ (مجلس از شیعه و سنی پر بود). آلوسی به نمایندگی از عامه، روکرد به شیخ مظفر رحمهاللّه و گفت: «شیخَنا، مَسأَلَةٌ» اجازه میدهید سؤال کنم؟
▪️مرحوم مظفر فرمود: سؤال کن. آلوسی پرسید: «ما تَقُولُونَ فی أَمْر النَّبِی(ص) أَبابَکرٍ بِالصَّلاةِ بِالْقَوْمِ؟؛ درباره دستور پیامبراکرم به ابوبکر که [به جای خود] برای مردم نماز جماعت بخواند، چیست؟».
▪️اگر مرحوم مظفر در جواب میگفت: سند این سخن ضعیف است، یا دلالت بر خلافت ندارد، از هرجهت آلوسی او را میپیچاند و بالاخره جواب روشن نمیشد و به نظر میرسید که حق با آنها است، ولی مرحوم مظفر بدون تأمل و درنگ فرمود: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیهْجُرُ؛ قطعاً این مرد هذیان میگوید!».۲
▪️واقعاً، این جواب در اینجا معجزه است. آلوسی نتوانست نفس بکشد و حرفی بزند، لذا خاموش شد: فَکأَنَّما أُلْقِمَ حَجَراً! (گویی سنگ در دهان او انداختند!) و با همین سؤال و جواب، ختم جلسه اعلام شد!
▪️آلوسی با اینکه اهل فضل است و در کتاب تفسیر خود، مطالب معقولی ذکر میکند ولی وقتی به مسئله امامت میرسد، گویی همان شخص فاضل نیست و حرفهای رکیک و عامیانه میزند!
۱.شیخ محمدحسن مظفر، صاحب کتاب «دلائلالصدق».
۲.پاسخ عمربنخطاب هنگامی که پیامبر درخواست قلم و دوات کرد؛ نهجالحق، ص۳۳۲؛ کشفالیقین، ص۴۷۲؛ الطرائف، ج۲، ص۴۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۵۳۵.
📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۴۱
🆔 @hadithedoost
☘توحید اهل بیت علیهم السلام☘
▪️وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:
▪️سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: «اَلرَّحْمٰنُ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوىٰ » فَقَالَ اِسْتَوَى فِي كُلِّ شَيْءٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ لَمْ يَبْعُدْ مِنْهُ بَعِيدٌ وَ لَمْ يَقْرُبْ مِنْهُ قَرِيبٌ اِسْتَوَى فِي كُلِّ شَيْءٍ .
📚الکافي ج ۱، ص ۱۲۸
🆔 @hadithedoost
☘توحید اهل بیت علیهم السلام☘
▪️ابن حجاج گويد: از امام صادق (عليه السّلام) راجع بقول خداى تعالى «رحمان بر عرش استوا دارد» پرسيدم
▪️فرمود: او در همه چيز استوا دارد، چيزى باو نزديكتر از چيز ديگر نيست، هيچ دورى از او دور نيست و هيچ نزديكى باو نزديك نيست، او نسبت به همه چيز برابر است.
📚الکافي ج ۱، ص ۱۲۸
@hadithedoost
☘دعای صباح☘
▪️...يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنِ مُجَانَسَةِ مَخْلُوقَاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلاَئَمَةِ كَيْفِيَّاتِهِ يَا مَنْ قَرُبَ مِنْ خَوَاطِرِ اَلظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ مُلاَحظَةِ اَلْعُيُونِ وَ عَلِمَ بِمَا كَانَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ...
▪️...اى كه راهنمائى كرد بر خودش بخودش، و منزه است از همجنسى (و مشابهت با) مخلوقش و برتر است از سنخيت يا چگونگيهاى عالم خلقت، اى كسى كه نزديك است بگمانهائى كه (در باره او) بر دل خطور كند، ولى دور است از چشم انداز ديدگان، و ميداند آنچه را شود پيش از شدنش...
🆔 @hadithedoost
☘حکایت علما☘
🔸آیت الله کوهستانی🔸
▪️در ایامی که در نجف مشغول به تحصیل بودم روزی متوجه شدم که مدتی است قلبی گرفته و خاطری افسرده دارم در اندیشه فرو رفتم و خاطرات و وارادات قلبی ام را کنترل کردم تا این عقده غم را پیدا کنم که آیا ریشه دنیایی دارد یا آخرتی؟
▪️علاقه به دنیا و کمبود مطامع دنیوی است یا چیز دیگر پس از بررسی متوجه شدم علاقه به دنیا است که این چنین مرا اندوهناک ساخته است از این رو با توجه و اخلاص به سوی حرم مطهر امیرالمؤمنین شتافتم و با تضرع و زاری از مقام ولایت خواستم که علاقه به دنیا را برای همیشه از دلم بیرون کند
▪️و در آنجا تصمیم گرفتم که هیچگاه برای دنیای فانی ناراحت نشوم در حالی از حرم به خانه بر میگشتم که دیگر برای همیشه از علاقه به دنیا آسوده شده بودم.
#آیت_الله_کوهستانی
#حکایت_علما
📚بر قلّه پارسایی،ص۸۸_۸۹
🆔 @hadithedoost
☘معما ترین نقطه زیر "با"☘
🔸سید رضی رحمة الله عليه میگوید:
▪️ "از عجايب علی(علیه السلام) که منحصر به خود اوست و احدی با او در اين جهت شريک نيست اين است که وقتی انسان در آن گونه سخنانش که در زهد و موعظه وتنبّه است تأمل میکند و موقتاً از ياد میبرد که گوينده اين سخن، خود شخصيت اجتماعی عظيمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالک الرقاب عصر خويش بوده است،
▪️شک نمیکند که اين سخن از آنِ کسی است که جز زهد و کناره گيری چيزی را نمیشناسد و کاری جز عبادت و ذکر ندارد، گوشه خانه يا دامنه کوهی را براي انزوا اختيار کرده، جز صدای خود چيزی نمیشنود و جز شخص خود کسی را نمیبيند و از اجتماع و هياهوی آن بیخبر است.
▪️کسی باور نمیکند که سخنانی که در زهد و تنبّه و موعظه تا اين حد موج دارد و اوج گرفته است از آنِ کسی است که در ميدان جنگ تا قلب لشکر فرو میرود، شمشيرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن است، دليران را به خاک میافکند و از دم تيغش خون میچکد، و در همين حال اين شخص زاهدترين زهاد و عابدترين عباد است."
▪️سخن نماينده روح است؛ سخن هرکس به همان دنيايی تعلق دارد که روح گويندهاش به آنجا تعلق دارد. طبعاً سخنی که به چندين دنيا تعلق دارد نشانه روحيهای است که در انحصار يک دنياى بخصوص نيست. و چون روح علی (علیه السلام) محدود به دنيای خاصی نيست سخنش نيز به دنيای خاص محدود نیست.
📚سیری در نهج البلاغه،۴۳_۴۲
🆔 @hadithedoost
☘توحید اهل بیت علیهم السلام☘
🔸«کلُّ مُسَمًّي بِالْوَحْدَةِ غَيرُهُ قَليلٌ»۱
▪️هر چيزی که با وحدت نام برده شود کم است جز او که با اينکه واحد است به کمی و قلّت موصوف نمیشود. چقدر زيبا و عميق و پرمعنی است اين جمله!
▪️اين جمله میگويد هرچه جز ذات حق اگر واحد است کم هم هست؛ يعنی چيزی است که فرض فرد ديگر مثل او ممکن است، پس خود او وجود محدودی است و با اضافه شدن فرد ديگر بيشتر میشود. و اما ذات حق با اينکه واحد است به کمی و قلّت موصوف نمیشود زيرا وحدت او همان عظمت و شدت و لانهائی وجود و عدم تصور ثانی و مثل و مانند برای اوست.
۱.خطبه ۶۴ نهج البلاغه
📚سیری در نهج البلاغه،ص۷۴
🆔 @hadithedoost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘نمازِ دلتنگی!☘
▪️نسخهای معنوی از آیتالله مصباح(ره)
🎙 استاد سید احمد فقیهی
▪️از کانال طلبه مدیا
🆔 @hadithedoost
◽️از مصباح چه چیزهایی یاد بگیریم؟
(قسمت نخست)
🔺آیت الله مصباح را جوان ترها شاید خیلی نشناسند، نمی دانند آقای مصباح برای باقی ماندن ایمان در ایران چه کرده.
کار آدم باید «فکر» و «اندیشه» باشد که بداند مصباح چه کرده است.
👈اگر بگویم مصباح یزدی فیلسوفی است که باقی ماندن «ایمان» در ایران را رقم زد حرف گزافی نزده ام.
تا وقتی در قم بودی متوجه نمی شدی آیت الله مصباح چه کرده است. قم آن قدر پر از سر و صداهای باخود و بیخود است که نیازهای واقعی به گوش نمی رسد.
از قم که خارج شوی دیگر هیاهوی بعضی از بحث های لاطائل را نمی شنوی.
در عوض، جوان هایی را می دیدی که در دالان سوالهای فلسفی و معرفتی گیر کرده اند بی آن که بدانند که گیر کرده اند.
آن وقت آنهایی که مقداری خودآگاه ترند یافته اند که قهرمان پاسخ به این حرفهای جذاب واکس زده، آیت الله مصباح یزدی و موسسه ایشان است.
◽️چه شد که تصمیم گرفتند مصباح بد چهره شود؟
دولت اصلاحات بدون شک در پی سکولاریزه کردن ایران بود. در حلقه «کیان» این تصمیم را گرفته بودند. آدمهای عجیبی در این حلقه بودند که هر کدام سرنوشت عجیبتری داشته اند.
🔺سکولاریزه کردن یعنی در ایران دیگر «دین» هیچ کاره باشد. خیلی ها دلشان می خواست این جور شود.
👈برای سکولاریزه شدن چند قدم لازم است:
اول تقدس زدایی یعنی امور دینی دیگر مقدس نباشند.
دوم عرفی سازی دین یعنی دین به زبان روز تفسیر و تأویل شود
سوم برجسته سازی علوم بشری
🔰برای گام اول لازم بود اول شک و تردید در جامعه پمپاژ شود. آن قدر همه در همه چیز شک کنند که دیگر چیز مقدسی باقی نماند.
مقدس وقتی مقدس است که با تمام وجودت باورش داشته باشی!
🔰برای گام دوم هم باز احتیاج به حمله کردن به تفسیرهای رسمی از دین بود
🔰و برای سومی البته نیاز بود دانش های انسانی آن قدر جذاب و دهان پرکن طرح شود که همه را جذب خود کند.
برای قدم های اول و دوم تاکتیک مشترکی وجود داشت و آن هجوم به باورها بود.
این را هم بگویم که «ژورنال» برای اصلاحاتی جماعت مثل ناموس است. آن روزها را یادم هست که مجلات و روزنامه ها بیش از هر چیز دیگری دم دست بود.
کنار کیوسک های مطبوعاتی تعداد زیادی آدم ایستاده بود و مشغول مطالعه و تورق مجلات و عناوین روزنامه ها
خیلی وقت ها هم این ایستادن به بحث و جدل منجر میشد.
روزنامه ها شبانه روز در حال بمباران شبهات بودند. دقیقا شبیه اینترنشنال که الان در موضوعات سیاسی حرفهای سمی را مثل مسلسل به سوی مردم شلیک می کند آن موقع هم روزنامه چنین سِمتی را در موضوعات اعتقادی داشتند.
دانشگاه ها که ملتهب تر از هر جای دیگر بود.
من هم جوانی بودیم که تازه وارد حوزه علمیه شده بودم. شخصیت آیت الله مصباح برای من فوق العاده و درخشان بود.
از این که می دیدم چگونه با آرامش کامل شبهات را مطرح می کند و حل می کند سراسر وجودم غرق لذت بود.
🔺آقای مصباح در دانشگاه ها حضور پیدا می کرد و ما خبر حضور ایشان را فراوان می شنیدیم.
الان را نگاه نکنید که این بحث ها از رونق افتاده، آن روزها بحثهای قبض و بسط شریعت، هرمنوتیک، اختلاف قرائت ها از دین، پلورالیسم دینی و ... داغ داغ بود.
🔺کسی را نداشتیم که به درستی و شایسته این مباحث را فهمیده باشد و بتواند حل کند غیر از آیت الله مصباح که سالها قبل فکرش را کرده بود. نه تنها خودش حسابی مسلح بود که مجموعه مفصلی را هم درست کرده بود.
🔸یادم هست یکی از دوستان دانشجو که اصفهان درس می خواند گفت آقای مصباح به دانشگاه ما آمد.
یک خانم دانشجو پشت بلندگو رفت و گفت چرا شما آخوندها نمی گذارید در ایران دموکراسی حاکم شود؟
آقای مصباح گفتند دخترم می دانی دموکراسی چه معنایی دارد؟
دخترک جواب سخیفی داد، مثلا حاکمیت رأی مردم.
آقای مصباح با لطافت ایشان را دعوت کردند بنشیند و سپس 12 معنا برای دموکراسی و فرق آنها با جمهوری و فرق انواع دموکراسی با یکدیگر و تفاوت دموکراسی سوئیسی با آمریکایی و انگلیسی را گفتند و سپس توضیح دادند باگ قضیه کجاست!!
می گفت دانشجوها که جای خود، اساتید دانشگاه دهانشان باز مانده بود که این آخوند یک لا قبا چگونه این قدر خوب می داند و می فهمد!
خلاصه آن دوران گذشت. با تلفات زیادی هم گذشت. اما آن نشد که حلقه کیان می خواست. آنها می خواستند دین در ایران چیزی بشود شبیه دین مسیحیت. بی خطر و بی اثر و برای گوشه کلیسا.
بعد از غائله کوی دانشگاه آن افلیج جانباز اصلاحات با ناراحتی می گفت: «هیس! هنوز صدای خدا می آید»
فکر می کردند خیلی کارستان کرده اند، اما او فهمیده بود که هنوز «خدا» در این کشور نمرده است.
می خواستند دین و خدا را بکشند اما «غیرت» یک مرد نگذاشت.
https://eitaa.com/Mousavi_Fard
🆔 @hadithedoost
☘مرگ پایان نیست☘
▪️لِقَوْلِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
▪️مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ .
▪️پیام قرآن این است که انسان مرگ را میمیراند: ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾؛ نه «کلّ نفس یذوقها الموت»۱ مائیم که مرگ را میچشیم و هضم میکنیم. این بیان نورانی سیّدالشهداء(سلام الله علیه) در روز عاشورا همین بود، فرمود: «صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»۲، مرگ پلی است زیر پای شما، شما روی این پل پا میگذارید میروید به آن عالم.
مرگ اگر مَرد است گو سوی من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
۱.سوره آل عمران،۱۸۵
۲.معانی الاخبار،ص۲۸۹
📚بحار الأنوار، ج ۵۸، ص ۷۸
🆔 @hadithedoost
☘ادب مع الله☘
🔸وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾
▪️جایی که نیاز ایّوب علی نبیّنا و آله و علیه السلام به اوج رسید به خدای سبحان عرضه داشت:
▪️خدایا تو میدانی که به من سختی رسیده و تو ارحم الراحمین هستی.
▪️به خدای سبحان نگفت سختی را بردار! و نگفت سختی را تو رساندی! بلکه گفت: سختی به من رسیده و تو ارحم الراحمین هستی.
🆔 @hadithedoost
☘آدینه☘
🔸آیت الله بهجت رحمة الله عليه:
▪️اگر در زندگی روزانه دیدید کسی که ادعا میکند امام زمانی (علیه السلام) است ، با کسی که ادعای امام زمانی ندارد یا اصلا امام زمان علیه السلام را قبول ندارد ، زندگی آنها از صبح تا شب به یک شکل است ، معلوم میشود که این هم ادعایی بیش نیست.
🆔 @hadithedoost
☘أینما تكونوا يدرككم الموت☘
▪️اَلْحُسَيْنُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلْحَسَنِيُّ رَفَعَهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلْأَحْمَرِيِّ رَفَعَهُ قَالَ:
▪️لَمَّا ضُرِبَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَفَّ بِهِ اَلْعُوَّادُ (عیادت کنندگان گردش را گرفتند) وَ قِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَوْصِ فَقَالَ اِثْنُوا لِي وِسَادَةً (براى من متكائى گذاريد) ثُمَّ قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ حَقَّ قَدْرِهِ...
▪️ ...أَيُّهَا اَلنَّاسُ كُلُّ اِمْرِئٍ لاَقٍ فِي فِرَارِهِ مَا مِنْهُ يَفِرُّ وَ اَلْأَجَلُ مَسَاقُ اَلنَّفْسِ إِلَيْهِ وَ اَلْهَرَبَ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ...
▪️انسان فکر میکند که از مرگ فرار میکند در حالیکه دارد به سمت مرگ میدود.
▪️فرار از مرگ رسیدن به آن است.
📚الکافي ج ۱، ص ۲۹۹
🆔 @hadithedoost
☘ما رأيت الا جميلا☘
▪️به نظر میرسه که معنای این جمله این باشه که من غیر از زیبا ندیدم.
▪️و این جمله که میگن من به جز زیبایی ندیدم ترجمه ما رأیت اِلّا الجَمال باشه.
🆔 @hadithedoost
☘یقینیِ مشکوک☘
▪️حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ:
▪️لَمْ يَخْلُقِ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقِيناً لاَ شَكَّ فِيهِ أَشْبَهَ بِشَكٍّ لاَ يَقِينَ فِيهِ مِنَ اَلْمَوْتِ .
▪️خداوند سبحان هیچ یقین خالصی شبیه تر به شک محضی را چون مرگ نیافریده.
📚الخصال ج ۱، ص ۱۴
🆔 @hadithedoost
☘حدیث ثقلین☘
▪️"حدیث ثقلین" از ادله اثبات غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه است، زیرا در آن حدیث میفرماید:
▪️"إنّهما لَنْ يَفتَرِقا" قرآن و عترت از هم جدا نمیشوند.
▪️یعنی چه حاضر باشند چه غایب.
▪️اگر کسی این حدیث را تحقیق و معنای آن را تحصیل کند، مسأله غیبت خیلی برای او واضح خواهد بود؛ زیرا در غیر این صورت "لزم الانفکاک بین القرآن و العترة"
📚 در محضر بهجت،ج۱،ص۶۹
🆔 @hadithedoost
enc_16809182647445382468819.mp3
2.34M
🔸نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
🆔 @hadithedoost
☘کفن کنید مرا رو به قبله حرمش☘
🕌 شمیم خاک نجف به روایتِ آقانجفی قوچانی
🔹 «من از آن روزی كه علی [علیه السلام] مرا مستحقّ این حجرهٔ كوچك دانست و مرا مالك و متصرّف در آن ساخت نجفی شدم و دوستدار نجف شدم و به هر كجا كه میرفتم دلتنگ میشدم و غربت به من اثر میكرد و بهزودی خود را به نجف میرساندم؛ كأنّه وطن من است.
🔸 و هیچ وقت در كربلا یك قصد [۱۰ روز] اختیاراً نتوانستم بمانم. حتّی آنكه با شیخی از اهل صنعت [= كیمیا] در كربلا رفیق بودم، بارها گفت: در كربلا پانزده روز بمان كه بعضی از طرق این علم را به تو بیاموزم؛ به این اندازه هم راضی نشدم و از نجف نگذشتم!
🔹 و در و دیوار نجف و اهالی نجف را بسیار دوست داشتم؛ با آنكه غالباً اهالی آنجا از اشرار عراق محسوب میشدند، ولكن خوش اخلاق و مزّاح بودند و بچههاشان بسیار موذی و شیطان بودند و زود آدم عاقل را دیوانه میكردند. و گاهی طرف شَور بزرگان واقع میشدند و رأی آنها تصویب میشد.
🔸 و بیابان نجف صحرای قفری است، نه در او باغی و نه آبی و نه سبزهای، بلكه خاك ندارد، از خاك گچ و جال و رمل تركیب یافته و بلكه قبرستان و محلّ مار و مور است، معذلك روحانیّتی محسوس میشود كه در باغات كربلا و كاظمین و انهار جاریهای كه در آنها است ادراك نمیشود. قال عليّ [علیه السلام] في حقّها: ما أروَحَ ظَهرَك و ما أطیَبَ بَطنَك!
🔹 و گاهی كه جنازهای از رفقا به وادی میبردیم برای دفن، آرزو میكردیم كه در آن قبر ما بخوابیم، خصوصاً در فصل گرمی هوا؛ بس كه آن قبر نظیف و پاكیزه بود و تمام كندهٔ او عوض خاك، رمل برّاق و دُرّ ریزه بود و چون رطوبت نداشت همه چیز او پاكیزه بود. هوا صاف و زمین پاك.
🔸 طرف غروب و طلوع صبح روحانیّت غریبی احساس میشد. گویا از باطن او كه وادیالسلام و بهشت برزخ است به حسب اَخبار، نسیمی به دنیا و ظاهر آن وزیدن داشت. و چون این ارض روحاً مجمع روحانیّین و مجاور مرقد رئیس روحانیّین بود، محبوب ارواح صافیه شده بود.
🔹 به طوری محبوب شده بود كه یاد وطن اصلی را نمیكردیم، بلكه كلّیهٔ ایران از یادم رفته بود. حتّی وقتی در خواب دیدم كه حاجی آمده از ولایت و میخواهد مرا با خود ببرد و آخوند هم میخواهد که مرا ببرد. و من از غصّه و وحشتِ مفارقت نجف از جا پریدم و بیدار شدم و خدا را شكر كردم كه در خواب بوده و إنشاءالله به بیداری رخ نخواهد داد. و چون محتمل بود كه از رؤیای صادقه باشد و وقتی تحقّق خارجی پیدا كند، در فكر آن تقصیری بودم كه برای آن در خواب عذر من را خواستهاند.
🔸 فكرم به اینجا كشید كه خواب من در نجف در همهوقت روی نمد و حصیر بود و بالاپوش فقط عبا بود. هممباحثهای داشتم كه اهل [و] عیال داشت؛ گفت: لااقل دوشكی برای خود بساز كه زیرت نرم باشد و خرجی هم ندارد، چو[ن] پنبهٔ همین لحاف كهنهای كه در میان این دلابچه مانده [را] به حلّاج بده بزند به نیم قران، و سه قران هم بده رویه و آستر بگیر و بیار به اهل خانه بده، دوشكی برای تو بسازند. و من همین كار را روز قبل كرده بودم و شب آن خواب را دیدم. صبح زود رفتم به درِ خانهٔ هممباحثه كه دوشك نسازید كه من به روی او نمیخوابم ... علی [علیه السلام] چنین فهمانید كه یا روی دوشك خوابیدن و یا به نجف ماندن است!
🔹 و من زمین و رمل نجف را به تخت سلطانی نمیدهم؛ تا چه رسد به این دوشک سهقرانی که پنبهٔ او از عهد نوح است!»
📚 (سیاحت شرق، ص۳۱۷ - ۳۲۰ از چاپ امیرکبیر)
#آقانجفی_قوچانی
از کانال چراغ مطالعه
🆔 @hadithedoost
☘وسواسی☘
▪️اگر (وسواس) از کمال تقوا و احتیاط در دین است، چه شده است که بسیاری از این وسواسهای بیجا و جاهلهای متنسک راجع به اموری که احتیاط لازم یا راجح است احتیاط نمی کنند؟
▪️تاکنون کی را سراغ دارید که در شبهات راجع به اموال، وسواسی باشد؟ تاکنون کدام وسواسی عوض یک مرتبه زکات یا خمس چند مرتبه داده باشد؟ و به جای یک مرتبه حج چند مرتبه رفته باشد؟ و از غذای شبهه ناک پرهیز کرده باشد؟ چه شد که «اصالة الحلية» در این مورد محکم است و «اصالة الطهارة» در باب خود حکم ندارد؟!
▪️با آن که در باب حلّیّتْ اجتناب از شبهات راجح است و احادیث شریفه، مثل حديث "تثلیث" دلالت بر آن دارد ولی در باب طهارت عکس آن را دارد.
▪️یکی از ائمه معصومین _سلام الله عليه و عليهم_ وقتی که برای قضای حاجت می رفتند، با دست مبارک به رانهای مبارک آب میپاشیدند که اگر ترشح شد معلوم نشود.
▪️این بیچاره که خود را مقتدی به این امام معصوم میداند و احکام دین خود را از آن سرور اخذ میکند، در وقت تصرف در اموال از هیچ چیز پرهیز نمیکند! از غذایی که با اتکال «اصالة الطهارة» میخورد پس از خوردن دست و دهان خود را تطهیر میکند! در وقت خوردن به اصالة الطهارة تمسک میکند، پس از غذا میگوید همه چیز نجس است!
📚 چهل حدیث امام خمینی،ص۴۴۶_۴۴۵
🆔 @hadithedoost