eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
485 دنبال‌کننده
383 عکس
74 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آرایه های ادبی
🎯 آشنایی‌زدایی یا بیگانه‌سازی در ادبیات، «آشنایی‌زدایی» یا «بیگانه‌سازی» یا همان: To defamiliarize & to estrange یعنی اینکه دنیایی را که نزد مخاطب، متعارف و عادی به‌نظر می‌رسد را به دنیایی بیگانه، غریب و نا‌آشنا تبدیل کنیم و قابلیت از‌دست‌رفته‌ی خواننده برای دریافت نامتعارف (یعنی دریافت جدید) را برایش زنده کنیم و احساس تازه‌ای را در او به وجود آوریم. نمونه‌داستان کوتاه که حاوی آشنایی‌زدایی یا بیگانه‌سازی است: «شب در هتل» اثر زیگفرید لنتس و نمونه رمان برای آن، رمان «سرگذشت ندیمه» اثر مارگارت آتوود است. 🎯 تعاریف و مفاهیم مختلف آشنایی‌زدایی: ۱. آشنازدایی: با توجه به اینکه بسیاری از ادراکات ما به سبب تکرار دچار عادت شده(اتوماسیون) و آنقدر این ادراکات برای ما عادی شده است که گاهی متوجه حضور آن نمی شویم(مثل صدای شنیدن آوای پرندگان و یا صدای عبور آب در رودخانه و یا صدای پیچیدن باد در درختان، برای کسی که در جنگل زندگی می کند این صداها را بعد از مدتی متوجه نمی شود ولی برای یک تازه وارد به جنگل این صداها قابل فهم و شنیدن است) در مورد زبان نیز وضع به همین شکل است یعنی بسیاری از واژگان زبان به سبب استفاده فراوان تاثیر اولیه خود را از دست می دهند و برای ما عادی می شوند بطوری که دیگر باعث جلب توجه ما نمی شوند و در اینجا وظیفه ادبیات این است که با کمک روشهای مناسب، بار دیگر این واژگان را ارزشمند و قابل توجه گرداند. در حقیقت شاعر و یا نویسنده با دمیدن روح قدسی در کالبد مرده کلمات، جانی دوباره به آنها می دهد و به تعبیر استاد کدکنی"رستاخیر کلمات" ظهور می یابد. برای درک بهتر مفهوم آشنازدایی لطفا" به مثالهای زیر دقت بفرمایید: نفس ها ابر/دل ها خسته و غمگین/ درختان اسکلتهای بلورآجین (اخوان-زمستان) در این اتاق تهی پیکر/ انسان مه آلود/ نگاهت به حلقه کدام در آویخته ( سپهری- زندگی خوابها) خیزید و خز آرید که هنگام خزان است(منوچهری) ۲. آشنایی زدایی، جایی ست که شما از یک پدیده، نماد یا شخصیت متعارف که از او ویژگی یا رفتار خاصی انتظار می رود، تصویر یا رفتار متفاوت و گاه متضادی ارائه دهید. ۳. آشنایی‌زدایی یعنی کلمات،  اشیا و ... تعریف متفاوتی پیدا کنن و معنی اولی که به ذهن خواننده میاد کاربرد نداشته باشه. مثلاً وقتی می‌گه صداش انگار سمباده‌ای روی چوبه، صدای خش دار شخص رو می‌رسونه. یعنی از سمباده  آشنایی زدایی شده. ۴. اگر در متنی چیزهای شناخته شده و پیش پا افتاده، به شکل جدید و تازه‌ای درک بشود، به آن  «آشنایی‌زدایی» می‌گویند. آشنایی‌زدایی یعنی هر چیزی که به آن عادت کرده‌ایم و عادی شده را بهم بریزیم و از نو، جور تازه‌ای بسازیم. محتوا و مفهوم همان است، سوژه همان است، شکل و شیوه‌ی بیان عوض می‌شود؛ تازه و بدیع و جذاب می‌شود. آشنایی‌زدایی یعنی غریبه کردن مفاهیم آشنا و معمولی! @arayehha
دو خوانش غزل ۳۰۶ حافظ.mp3
3.78M
غزل شمارهٔ ۳۰۶     اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول رسد به دولت وصلت نوای من به اصول قرار برده ز من آن دو سنبل رعنا فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول چو بر در تو من بینوای بی زر و زور به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول کجا روم چه کنم چون شوم کجا جویم که گشته‌ام ز غم جور روزگار ملول چو شمع پیش تو من زندگی ز سر گیرم در آن نفس که به تیغ غمت شوم مقتول خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول چو از جواهر مهر تو صیقلی دارد بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول چه جرم کرده‌ام ای جان و دل به حضرت تو که طاعت من بیدل نمی‌شود مقبول به درد عشق بساز و خموش رو حافظ رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۰۶❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در صحنه حضورِ پرثمر باید داشت این شور حماسه را به سر باید داشت با شرکت و رای بر جلیلی آری باعزم و اراده گام بر باید داشت
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
محفل شعر مجازی؛ 🔹ویژه برنامه انتخابات 🔹به همت دوستان همراه در کانال شاعران‌ حوزوی برگزار می‌شود. 🔹فردا پنج شنبه ساعت ۱۱ 🔹لینک اسکای روم: https://www.skyroom.online/ch/researchpl/sb @shaeranehowzavi
ادبگردی پیوند شعر و موسیقی.mp3
12.9M
پیوند شعر و موسیقی کارشناس دکتر بهرام پروین گنابادی @hafez_adabiyat
25.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حمایت استاد مسعود عالی از دکتر سعید جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری @emamzaman
یکپارچه ما برای ایران آییم با شور امید و نور ایمان آییم از بهر حمایت جلیلی این دور باید که تمام قد به میدان آییم @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۳۰۷ حافظ.mp3
3.1M
غزل شمارهٔ ۳۰۷     هر نکته‌ای که گفتم در وصف آن شمایل هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ قائل تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول جانم بسوخت آخر در کسب این فضایل حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید از شافعی نپرسند امثال این مسائل گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل دل داده‌ام به یاری شوخی کشی نگاری مرضیّةُ السجایا محمودةُ الخصائل در عین گوشه‌گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت زایل ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است یا رب ببینم آن را در گردنت حمایل   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۰۷❇️
هدایت شده از ادبیات قم
بزرگداشت روز شعر و ادبیات آیینی و رونمایی از مجموعه شعر عاشورایی《ایستاده باید مُرد》اثر استاد محمدعلی مجاهدی با حضور: استاد محمدعلی مجاهدی و شاعران آیینی مطرح کشور با اجرای: سیدمحمد جواد شرافت زمان: یکشنبه، ۱۷ تیرماه، روز شعر و ادبیات آیینی، ساعت ۱۷ تا ۱۹ مکان: قم، بلوار الغدیر، کوچه ۸، مجتمع هدایت، سالن زائر @adabqom
هدایت شده از خلوتکده مستان
در جبههٔ حق حمایتِ یکدله باد تا ختم بر این تقابل و غائله باد با رأی و حمایت از جلیلی قطعاََ پیروزی قاطعی در این مرحله باد علی خسروی @najva_khat
هدایت شده از خلوتکده مستان
دل‌ها همه یک‌صدا جلیلی باشد پر شور و چه هم‌نوا جلیلی باشد در صحنهٔ انتخاب ان‌شاء‌الله این برگهٔ رأی ما جلیلی باشد علی خسروی @S_Asayesh88
می آمد و سر به زیر و شرمنده تو با گریه اش آمیخت شکر خنده تو حر بود اسیر تا امیری می کرد آن روز امیر شد که شد بنده تو از خویش تهی شد ، از تو پر شد آخر یک قطره نبود بیش و در شد آخر آن سر که ز شرمندگی افکند به زیر اسباب سرافرازی حر شد آخر"خورشيد خورشید مي تابد از دور با حالتي غمگنانه بر خيمه هايي كه دارند از كوچ سرخي نشانه اين قرص سرخ مدور انگار يك تشت خون است خونی کزو مي تراود هرم غمي جاودانه اين جرم تار مكدر، آيينه بوده ست روزي و امروز از آن روشنايي مانده فقط يك فسانه توفان سرخی وزيده ست بر باغ سبزي كه پيداست بر شانه هاي كبودش زخم دو صد تازيانه از سينه ی داغ صحرا تا آسمان قد كشيده ست آه بلندي كه گیرد از آتش دل زبانه طومار داغي بزرگ است اين جاده ی پيچ در پيچ با رد پايي كه دارد از كارواني نشانه گلبانگ خورشيد امروز از حنجر ني بلند است يا نينوا مي سرايد شعر بلند زمانه؟ اين كاروان را برانيد منزل به منزل در اين راه با رقص جمازه هاتان، با بانگ چنگ و چغانه رهزن تر از هر حرامي! كوفي تر از هر چه شامي! عامي تر از هر چه عامي! وزجهل خود شادمانه! تختي كه طعم ستم را چون شهد نابي چشيده ست يا لانه ی عنكبوت است يا طعمه ی موريانه اين موج هاي كف آلود، فرعونيان را حريف اند موساي ما، در عبور است از معبر رودخانه بر قامت صبر زينب شولاي غم ها چه كوتاست! گويي دو ركعت نياز است در پيشگاه يگانه گو هر چه ديده است زيباست در اين مسير خطرخيز آيينه اش حيرت افزاست اين جلوه ی بي نشانه همرنگ تو كس نديده ست اي جاري كوثر تو آبي ولي آسماني، دريا ولي بي كرانه با آن كه دور از حبيبي، سرشار از عطر سيبي سيبي كه دلشوره هايت گيرد برايش بهانه در كوچه هاي مدينه، عطر حضور تو جاري ست اي در بقيع خيالم درد تو کرد آشيانه در برگ ريز محبت، نخل بلند تو گل كرد آنك بهار است در راه با دامني از جوانه" @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دنج تنهایی
عزای ماست که هر سال می‌شود تکرار وگرنه محرم که خرج غم گردد (پروانه) @denj_tanhaii