eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.2هزار دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای از خدا سلامت، مولا امام باقر پنجم مَهِ امامت، مولا امام باقر ای چون خدا کلامت، مولا امام باقر وی قامتت قیامت، مولا امام باقر از روحِ پاکِ عصمت، نصرت شدی اماما وز نورِ قبلِ خلقت، خلقت شدی اماما غوغاست در صِفاتت، زهراست نورِ ذاتت قبل از تمامِ خلقت، آغاز شد حیاتت آدم نبود و حوّا، بود از تو کائناتت تسبیح از تو آموخت، مجموعِ ممکناتت شد خَلقِ نوریِ تو، چندین هزار ساله تازه قَدم به دنیا، بگذاشت باغ و لاله نه جَنتی بنا بود، نه خِلقتی بپا بود تنها به ذکرِ سبحان، پا تا سرِ شما بود خلوت سرای معبود، با ذکر آشنا بود روح و روان و جانت، مدحتگرِ خدا بود تا اینکه حق بنا را، بر کارِ خلق بگذاشت پس طاعت شما را، در کارِ خلق بگذاشت تا طاعتِ تو همچون جدّت، به ما عطا شد شیعه به مکتبِ تو، مُلهم ز مصطفا شد تو باقرالعلوم و، عِلم از تو برملا شد قرآن و عترت از تو، معنا به قلب‌ها شد تابید با قدومت، مِهرِ ولایت تو چرخید با علومت، ماهِ هدایت تو تو رایة الهدایی، آئینۀ خدایی معنای حُسن و خوبی، از هر بدی جدایی فرزند مصطفایی، دلبند مرتضایی تو حاصل قیامِ، سلطان کربلایی ای یادگارِ احمد، ای دومین محمد هر مؤمن از تو گردد، عبدِ مطیعِ سرمد هر جا که هست صحبت، از اعتقاد و ایمان پای تو در میان است، در نسل‌های دوران مرهونِ یاری تو، هم عترت است و قرآن مدیونِ انقلابِ تو، انقلابِ ایران اسلام از تو برپاست، احکام از تو برجاست روحِ قیامِ امت، از لطفِ تو مهیاست ای از دم ولادت، ما را به تو ارادت درخواست از تو داریم، ای خالقِ سعادت ما پیروِ تو باشیم، تنها نه در عبادت بلکه ترا بخوانیم، تا مقتلِ شهادت ما را بیاری خود، در عشق مبتلا کن هم عهدِ مهدیِ خود، راهیِ کربلا کن ای از ازل غم تو، در آب و در گِل ما غم‌های کربلا را، بنمای بر دل ما خود روضه خوانِ ما باش، در بزمِ محفل ما با ما بگو بیایید، منزل به منزل ما تا روضه های مکشوف، بهر شما بخوانم از لحظۀ هجومِ، سرنیزه ها بخوانم وقتی بخاک غلتان، مولای بی کفن بود یک مشت از اراذل، در غارتِ بدن بود یک نیزه در گلویش، یک نیزه در دهن بود سر روی نیزه مکشوف، با پاره های تن بود زهرا به ناله می‌گفت: دور از وطن حسینم زینب به گریه می‌گفت: عریان بدن حسینم بعد از شهادتِ او، چون شد اسارت آغاز دشنام و نازسزاها، شد با جسارت آغاز بر آل عصمت ای وای، بد شد خسارت آغاز با حمله سوی خیمه، گردید غارت آغاز تنها نه کوفه تا شام، بدتر ز کربلا بود بزمِ شراب افزون، از شامِ پربلا بود @hajmahmoodzholideh
حمدِ خداوندِ جهان آفرین زانکه به ما داده امامی مبین پای نهاده ز عطای خدا بر فلک آقای زمان و زمین آنکه ز نسل علی و فاطمه ست آل نبی را شده او جانشین آمده آزاده‌ای از کربلا فاطمه را سلسلۀ پنجمین کیست که همنام محمد شده طلعتِ او، قبله اهل یقین سجده کنان دیده به دنیا گشود عابدی از سلسلۀ ساجدین اَزهد و اَعلای همه مردمان اَعلم و اَتقای همه اهل دین بارِ امامت به سرِ دوش اوست بهرِ ولایت علمی راستین آن نبوی خو، علوی منقبت سبط حسین است و خدا را امین ای به فدای قدمت باقرا آمدی ای دادگرِ مه جبین آمده ای تا بِبَری بی‌گمان غصه و غم را ز دلِ هر غمین عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری راه رسیدن بخدا نام توست قرب خدا بوسه ای از کام توست بی‌تو بعید است رسیدن به حق دم همه دم مستی ام از جام توست هر که هدایت شده از ابتدا تا به ابد از ره الهام توست مهر و مه از چشم تو در گردشند شام و سحر در پی ایام توست عترت و قرآن، ثقلینِ نبی است هر یک از این دو هدف تام توست پاسخِ هر پرسشِ لاینحل از علم لدنیِّ پر اِکرام توست دین خدا در تو مجسم شده دین محمد همه اسلام توست کعبه تو هستی و فلک در طواف حبل متین جامه‌ی احرام توست هر که در این دایره روزی خور است روزی اش از سفره ی اطعام توست ای تو امید همه‌ی مسلمین فتح و ظفر بسته به اقدام توست هر که تمنای شهادت کند همرهیِ قافله پیغام توست عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری ای همه اوصافِ شما سرمدی خُلقِ خوشت، خُلقِ خوش احمدی از پرِ قنداق، چه خوش خوانده ای نام خداوند، به هر اَشهدی مظهر اسماءِ خدای جلی پور علی جلوه‌گهِ ایزدی سینه‌ی تو معدنی از علم و حلم مظهر صبر و کرمِ بی‌حدی نام صمد ناشر علمِ خداست حاملِ این علم، چه خوش آمدی کیست شکافندۀ علمِ رسول جز تو که از هر نظری ارشدی گرچه نشد نشر، همه علمِ تو پرچم دین را تو در عالم زدی بت شکنِ قرن به دوران تویی صاحبِ عِلم و عَلَم و مَسنَدی حاصل پیوندِ حسین و حسن سِبطِ دو معصوم، چه ناز آمدی زادۀ سجاد و تبارِ حسین معدنِ اَسرار و به دین مقصدی ذاکر اسماءِ و صفات خدا حقّی و در حق طلبی مُمتدی عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری کرببلا را چه عیان دیده‌ای سختیِ دوران و زمان دیده‌ای در وسط معرکۀ کربلا قلّۀ غم را به چهان دیده‌ای پیکر آغشته به خونِ حسین زیر سمِ اسب، چسان دیده‌ای هم تنِ عریان، بدنِ چاک چاک رأسِ شه تشنه لبان دیده‌ای هر طرف اعضای تنِ کشته‌ها کودک و هم پیر و جوان دیده‌ای شعله به سجادۀ سجاد را بینِ حرم گریه کنان دیده‌ای وقت فرارِ حرم اهل بیت قهقۀ شمر و سنان دیده‌ای غارتِ معجر، ز سرِ دختران دردسرِ پردگیان دیده‌ای حمله به ناموسِ خدا بارها با دلِ خون، اشکِ روان دیده‌ای در سفر کوفه و شام بلا گریۀ طفلان و زنان دیده‌ای در وسط مجلس نامحرمان طعنه به حورانِ جنان دیده‌ای عالِمِ علمِ ازلی باقری زاده‌ی زهرا و علی باقری @hajmahmoodzholideh